مراحل تعليم و تربيت

آدمى از آن زمان که پا به عرصه حيات مي گذارد تا هنگامى كه به درجه ي كمال مى رسدمراحل متوالى و به هم پيوسته اى از رشد را پشت سر مي گذارد كه مى توان آنها را به منزله ي فصل هايى از تاريخ واحد حيات او قلمداد كرد. مراحل اين رشد گر چه به ظاهرمتوالى و مستمر و يكنواخت مى نمايد، ولى در حقيقت، هر مرحله از مرحله ي ديگرمتفاوت است. بعضى از اين مراحل نسبت به بعض ديگر از آهنگ تندترى برخوردار وداراى جوش و خروش بيشترى است.در هر يك از اين مراحل،
شنبه، 13 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مراحل تعليم و تربيت
مراحل تعليم و تربيت
مراحل تعليم و تربيت





آدمى از آن زمان که پا به عرصه حيات مي گذارد تا هنگامى كه به درجه ي كمال مى رسدمراحل متوالى و به هم پيوسته اى از رشد را پشت سر مي گذارد كه مى توان آنها را به منزله ي فصل هايى از تاريخ واحد حيات او قلمداد كرد. مراحل اين رشد گر چه به ظاهرمتوالى و مستمر و يكنواخت مى نمايد، ولى در حقيقت، هر مرحله از مرحله ي ديگرمتفاوت است. بعضى از اين مراحل نسبت به بعض ديگر از آهنگ تندترى برخوردار وداراى جوش و خروش بيشترى است.در هر يك از اين مراحل، انسان داراى ساختمان روانى خاصى است كه در رفتار او متبلور است.تربيت در صورتى صحيح و ثمربخش خواهد بود كه بر اساس مراحل رشد صورت پذيرد. به مدد همين مراحل است كه مى توان انواع مشخص تربيت را تعريف كرد.«روسو» بر اين باور بود كه «هر سن و هر حالت از حيات، كمالى و بلوغ متناسب با خوددارد كه مخصوص آن است.» هر مرحله اى از اين مراحل كه در تربيت، مورد غفلت مربيان قرار گيرد، فرصتى بسيار مغتنم است كه براى هميشه از دست متربى رفته واقدامات بعدى هم سودى نخوهد داشت. (1)
كار متربى در صورتى به نتيجه ي مطلوب مى رسد كه فعاليت تربيتى به موقع صورت گيرد. اگر پيش از هنگام به آن فعاليت بپردازد وقت خود را تلف كرده اس اگر پس ازآن به اين كار دست بزند، كوشش او دير صورت گرفته و بى نتيجه خواهد ماند.دوره اى از عمر آدمى، دوره بازى است و دوره ديگر دوره حافظه و دوره عادات، ويك دوره هم دوره شور و هيجان فراوان است.(2)
خانم ماريا مونته سورى (3) ( 1952 - 1870) پزشك و مربى معروف ايتاليايى در اين باره مي گويد:مهم آن است که مراقب ظهور اين قبيل مراحل حساس باشيم، آن ها را مغتنم شماريم و نكته ي ديگرى كه به همين اندازه حائز اهميت است آن كه بايد نه تنها مراقب شروع مراحل حساس باشيم و با سرگرمى هاي مناسب به تقاضاي آن پاسخ دهيم، علاوه بر آن نگذاريم اين قبيل فرصت ها بدون بهره بردارى از دست برود. اين مراحل در وقت معينى فرا مى رسند و در زمان معينى زوال مى پذيرند اگر اين دوران بگذرد علاقه از دسترس خارج مى شود و ايجاد آن دگر باره ميسور نيست؛ نيرويي گرانبها تضعيف شده و از ميان رفته است . (4)
بعضى از انديشمندان علوم تربيتى، مراحل تربيت را شش مرحله به شرح زير دانسته اند:
1-دوره طفوليت، ازتولد تاهيجده ماهگى
2-دوره كودكى اول، از 2 سالگى تا 4 سالگى
3-دوره كودكى دوم، از 4 سالگى تا 7 سالگى
4-دوره كودكى سوم، از 7 سالگى تا 12 سالگى
5-دوره نوجوانى، از 12 سالگى تا 16 سالگى
6-دوره جوانى، از 16 سالگى تا 20 سالگى (5)
اشكالى كه بر ايشان وارد است اين است كه فاصله ي هيجده ماهگى تا 2 سالگى مورد غفلت قرار گرفته است.موريس دبس، مراحل تربيت را در پنج مرحله گنجانده است؛ بدين ترتيب:
1-دوره پرستارى از كودك، پس از تولد تا 3 سالگى
2-دوره كودكستانى، از 3 سالگى تا 7 سالگى
3-دوره دبستانى، از 6 سالگى تا 13 سالگى (وحتى 14 سالگى براى پسران)
4-دوره نگرانى بلوغ، از 11 سالگى تا 16 سالگى
5-دوره جوش و خروش جوانى از 16 سالگى تا 20 سالگى (6)

مراحل رشد از ديدگاه اسلامى

در تعليم و تربيت اسلامى نيز اصل وجود مراحل پذيرفته شده است؛ اما تعدادمراحل و چگونگى آن ها با مراحلى كه روانشناسان و دانشمندان علوم تربيتى قائل شده اند متفاوت است. راز اين تفاوت را در توجه اسلام به جنبه هاى معنوي علاوه برتغييرات ظاهرى و درونى بايد جست و جو كرد. چنان كه مى دانيم دانشمندان علوم تربيتى، مراحل رشد و تربيت را پنج يا شش مرحله دانسته اند؛ در صورتى كه از روايات اسلامى سه مرحله برمى آيد (7)
و زمان هر مرحله هفت سال است. از اين مراحل با تعابيري نمادين و پرمعنا سخن رفته است. نخست، بخشى از روايات را مى آوريم و آنگاه به اختصار به تبيين مراحل رشد و تعليم و تربيت از منظر روايات مى پردازيم:
1-از امام صادق (عليه السلام)نقل شده است كه فرمود: پسر بچه هفت سال بازى مي کند، وهفت سال قرآن (يا خواندن و نوشتن) مى آموزد، و هفت سال حلال و حرام (احكام و حقوق) مى آموزد. (8)
2-همان حضرت فرمود: فرزندت را بگذار هفت سال بازي كند، و هفت سال، ادب آموزد، و هفت سال، او را ملازم و همراهت ساز؛ اگر به راه آمد و رستگار گرديد (چه بهتر) وگرنه در او خيرى نيست. (9)
3-پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)فرمود: فرزند، هفت سال، آقا و سرور است، هفت سال، بنده است و هفت سال، وزير است. اگر در بيست و يك سالگى از اخلاق او راضى بودى كه بسيار خوب و مطلوب است وگرنه او را واگذار كه در پيشگاه خداى متعال، معذورى. (10)
در اين سه روايت، مراحل تربيت از هنگام ولادت تا بيست و يك سالگى، در سه مرحله گنجانده شده و براى هر سه مرحله، مدت زمان يكسان يعنى هفت سال در نظر گرفته شده است:
1-مرحله ي اول: مرحله ي بازى و سيادت، از تولد تا هفت سالگى.
2-مرحله ي دوم: مرحله ي آموختن قرآن و خواندن و نوشتن، از هفت سالگى تا چهارده سالگى.
3-مرحله ي سوم: وزارت و مشاركت در امور و آموختن حقوق و احكام از چهارده سالگى تا بيست سالگى.
در مرحله ي اول، از آن زمان كه كودك پا به عرصه ي حيات مي گذارد تا زمانى كه به هفت سالگى پا مى نهد، مهم ترين و اساسى ترين تجربه ها را در قالب تلاش و تكاپوى حسى-حركتى و بازى هاى گوناگون پشت سر مي گذارد و استعدادهايش شکوفا مى شود. در اين هفت سال، بهترين عامل ساماندهى نيروهاى نهفته در كودك، و شكوفا كننده استعدادهاى او، بازى و تلاش و تكاپو است. امرى كه از ديد بسيارى از اطرافيان، پنهان است. از اين رو، امام (عليه السلام) مى فرمايد: «دع ابنك يلعب سبع سنين» يعنى وظيفه اى سنگين بر دوش او مگذار و او را در فشار قرار مده و بر او سخت نگير. البته معنى سخن امام (عليه السلام) اين نيست كه او را به كلى مهمل بگذار و از دور به كنترل او نپرداز، يا هيچ مطلبى به او نياموز. بلكه در بعضى از روايات به كيفيت آموزش هاي دينى كه در اين سنين اشاره شده است:امام باقر يا امام صادق (عليهماالسلام) فرمود: وقتى بچه به سه سالگى رسيد، هفت بار به او گفته شودبگو لا اله الا الله، سپس رها شود تا سه سال و هفت ماه و بيست روزه شود.آنگاه به او گفته شود: هفت بار بگو: محمد رسول الله. سپس به حال خود رها شود تا پنج سال او تمام شود.سپس به او گفته شود: كدام دست را وست و كدام دست چپ تو؟ وقتى دست چپ وراست خود را شناخت، رو به قبله قرار داده شده و به او گفته شود: سجده كن. سپس رها شود تاشش سالش تمام شود. وقتى شش ساله شد، نماز بخواند و ركوع و سجود به او آموخته شود تاآن كه هفت سالش تمام شود. وقتى هفت ساله شد به او گفته شود: صورت و دست هاى خودرا شستشو بده. وقتى كه آن دو را شست، به او گفته شود: نماز بخوان: سپس رها مى شود تا 9سال او تمام شود. وقتى نه سال او تمام شد، به او وضو آموخته شود (اگر وضو نگيرد) تنبيهشود، و نماز به او آموخته شود و (اگر نخواند) تنبيه شود. وقتى وضو و نماز آموخت، خداوندوالدينش را بيامرزد. (11)
در بعضى از روايات بدون آن كه سن خاصى در نظر گرفته شود، دستور داده شده كهبه فرزندانتان شنا و تيراندازى بياموزيد. اميرمومنان على (عليه السلام) از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي کند كه آن حضرت فرمود:علموا اولادکم السباحة و الرماية (12)
برخى، مراحل مختلف رشد و تعليم و تربيت را از ديدگاه روايات، چهار مرحله دانسته و گفته اند:با ژرف نگرى در روايات اين باب چنين نتيجه مى شود كه مى توان مراحل مختلفرشد و تعليم و تربيت را به چهار مرحله تقسيم نمود:
1-دوره اى كه كودك بايد آزاد باشد و بازى كند و تحت شكنجه و فشار واقع نباشد تاقواي روحى و جسمى او به طور طبيعى رشد نمايد. اين مرحله از آغاز تولد تا سن هفتسالگى را در بر مي گيرد...
2-مرحله ي تعليم و تربيت:در اين دوره كودك آنقدر رشد كرده كه مى تواند مفاهيم رادرك كند و به طور مستقيم تحت تعليم و تربيت قرارگيرد و آداب و رسوم را بياموزد. اين مرحله تقريباً از آغاز هفت سالگى كودك شروع مى شود و به چهارده سالگى ختم مى شود. چنان كه معلوم است در اين دوره سلول هاي مغز كودك بسيار فعال و شاداب است و براي يادگرفتن مطالب از هر جهت آمادگى دارد. از اين جهت است كه در روايات توصيه شده كه در اين مرحله كودكان را آداب و علم بياموزيد.
3-مرحله ي عمل و مشاوره:اين مرحله كه تقريبا از حدود سال پانزدهم شروع مى شود و تاهفت سال ادامه مى يابد مرحله اي است كه نوجوان آنچه را در دوران هاي پيش فراگرفته، موردعمل قرار دهد تا بتواند كارهاي اجتماعى را انجام داده و... راه و رسم زندگى را فراگيرد...
4-مرحله ي كمال و ورزيدگى:از اين مرحله در قرآن مجيد به «اشُد» تعبير شده است... اين لفظ در قرآن كريم به دو معنى استعمال شده است :الف)به معنى کمال و قوت نسبى عقل و تمييز است كه در هنگام بلوغ يا بعد از آن حاصل مى شود و آيه ي شريفه ي «و لا تقربوا مال اليتيم الا بالتي هي أحسن حتي يبلغ أشده»(13)
...( و به مال يتيم- جز به نحوي [هرچه] نيكوتر- نزديك مشويد، تا به حد رشد خود برسد.) بر همين معنى دلالت دارد.ب)مرحله اي كه قواي جسمى و ذهني آدمى به آخرين درجه كمال خود مى رسد. دراين مرحله عقل فطري او به وسيله ي عقل تجربى اش تکامل يافته و مى تواند آينده نگرباشد... به نظر برخى نهايت قوت و استحكام عقل انسان در سن چهل سالگى است.(14)
در پاره اى از روايات به آموزش در دوره كودكى، نوجوانى و جوانى به طور خاصى تأكيد شده است. آموزش دين در اين سنين به منزله ي نقش در سنگ يا زمين خالى كه هر تخمى در آن بيفشانند، پذيرا است تشبيه شده است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: من تعلم في شبابه کان بمنزلة الرسم في الحجر و من تعلم و هو کبير کان بمنزلة الکتاب علي وجه الماء(15)
كسى كه در جوانى خود علم آموزد، چون نقش بر سنگ است و كسى كه در بگسالى علم آموزد به منزله ي نوشتن روى آب است.امام على (عليه السلام) نيز مى فرمايد:انما قلب الحدث کالارض الخالية ما القي فيها من شيء الا قبلته (16)
همانا دل نوجوان، چون زمين خالى است كه هپع چيز در آن افكنده نمى شود جز آن كه آن رامى پذيرد.البته در عين حال كه اسلام ترغيب به آموزش در سنين نوجوانى و جوانى مى كند و آن را به مثابه نقش بر سنگ مى داند و آموزش در بزرگسالى را بر آب تشبيه مى كند، اما آموزش در بزرگسالى را نيز مثبت ارزيابى مي کند و كسى را كه به دلايلى در كودكى و نوجوانى نتوانسته است تحصيل علم كند و در بزرگسالى به طلب دانش پرداخته و در حين تحصيل از دنيا رفته است، شهيد قلمداد مى كند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: من لم يطلب العلم صغيرا فطلبه کبيرا فمات ، مات شهيدا (17)
كسى كه در كودكى، دانش نياموخته و در بزرگى به جست و جوى دانش پرداخته و مرده است،شهيد از دنيا رفته است.جوانى، مرحله ي بسيار حساس و مغتنم در حيات انسان است. آدمى در قيامت قدم از قدمبرنمى دارد مگر آن كه از پنج چيز از او سئوال مى شود كه يكى از آن ها جوانى است. سئوال مى شود كه جوانى را چگونه و در چه راهى سپرى كرده است. رسول خدا (صلي اعليه و آله و سلم) مى فرمايد:لا تزول قدم ابن آدم يوم القيامة من عند ربه حتي يسأل عن خمس: عن عمره فيم افناه، و عن شبابه فيم ابلاه ، و من ماله من اين اکتسبه... . (18)
آدمى در قيامت قدم از قدم برنمى دارد مگر اين كه از پنج چيز از او پرسش مى شود: از عمر اوكه در چه چيز فانى ساخته و از جوانى او كه در چه چيز آن را به پيرى رسانده، و از مال او كه ازكجا به دست آورده است....و نيز فرمود:ان لله ملکا ينزل في کل ليلة فينادي يا ابناء العشرين جدوا و اجتهدوا (19)
خدا را فرشته اى است كه در هر شب از آسمان فرود مى آيد و ندا مي کند اي جوانان بيست ساله جديت و تلاش كنيد.جوانى که پارسايى پيشه كند و جوانى خود را در اطاعت خدا سپرى كند، بسيارارزشمند است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:ما من شاب يدع لله الدنيا و لهوها و اهرم شبابه في طاعة الله الا اعطاه الله اجر اثنين و سبعين صديقا (20)
هيچ جوانى نيست كه دنيا و لهو و لعب آن را براى خدا رها كند و جوانى خود را در اطاعت خداسپرى كند مگر آن كه خداوند به او پاداش هفتاد و دو صديق عطا كند.اگر اين جوان پاكدامن و پارسا، از چهره اى زيبا برخوردار باشد- كه طبيعتا اسباب گناه براى او فراهم تر استاوند رحمان به وجود او در برابر ملائك مباهات مى كند. ازرسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است:انّ احبّ الخلائق الي الله عزوجل شابّ حدث السن في صورة ح شبابه و جماله لله و في طاعته ، ذلک الذي يباهي به الرحمن ملائکته ، يقول هذا عبدي حقا (21)
محبوبترين آفريده ها نزد خداوند، جوانى نوخاسته و داراى صورتى زيبا است كه جوانى وجمال و زيبايى خود را براي خدا و در (راه) اطاعت او قرار دهد، او همان كسى است كه خداوندرحمان به وجود او بر ملائكه مى بالد، مى فرمايد: اين، حقا بنده ي من است.رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در بيان ديگرى چنين فرمود:ان الله يحب الشاب الذي يفني شبابه في طاعة الله تعاليبراستى خداوند جوانى را كه جوانيش را در طاعت خداى تعالى از دست بدهد، دوست مى دارد.رواياتى درباره فضيلت و ارجمندى مقام جوان عابد رسيده است. از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است که:ان الله تعالي يباهي بالشاب العابد الملائکة ، يقول : انظروا الي عبدي ، ترک شهوته من اجلي (22)
خداى تعالى به جوان عابد و پرستشگر بر ملائكه مى بالد، مى فرمايد: به بنده ام بنگريد،شهوت و تمايلات خود را به خاطر من ترك كرد.از همان بزرگوار نقل : «فضل الشاب العابد الذي تعبد في صباه علي الشيخ الذي تعبد بعد ما کبرت سنه کفضل المرسلين علي سائر الناس» (23)
فضيلت جوان پرستشگر که دركودكى، راه پرستش و عب در پيش گرفته است بر پيري كه بعد از آن كه به سن پيري رسيده، متعبد گرديده است، مانند فضيلت و برترى پيامبران بر ديگر مردمان است.اگر جوانى بر اثر غلبه ي غريزه جنسى به گناه آلوده شد و توبه كرد، نزد خدا محبوبيت پيدا مي کند. جوان آلوده به گناه نبايد فريب وسوسه ي شيطان را بخورد كه مي گويد: تو هنوز جوانى وفرصت دارى، تا جوانى، لذت ببر و به کامروايى بپرداز، بلکه بايد فوراً توبه كند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:ان الله تعالي يحب الشاب التائب (24)
خداوند متعال جوان توبه كننده را دوست مى دارد.در روايت ديگرى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين آمده است:ما من شيء احب الي الله تعالي من شاب تائب ، و ما من شيء ابغض الي الله تعالي من شيخ مقيم علي معاصيه (25)
هيچ چيز نزد خدا محبوب تر از جوان تائب نيست. و هي زي نزد خدا مغبوض تر از پير مصرّبر معصيت نيست.(26)

پي نوشت ها:

1-مراحل تربيت، موريس دبسن، ترجمه ي عليمحمد كاردان، انتشارات دانشگاه تهران، ص 8.
2-همان، ص 9.
3-Maria Montessori
4-مربيان بزرگ، ص 325، با اندك تصرف و تلخيص.
5-تعليم و تربيت و مراحل آن، ص 113.
6-مراحل تربيت، ص 19
7-برخى از دانشمندان اسلامى به چهار مرحله قائل شده اند كه در همين بحث، به طرح آن پرداخته ايم.
8-وسائل الشيعه، ج 15، ص 194.
9-همان.
10-همان، ص 195.
11-همان، ص 193.
12-همان، ص 194.
13-انعام، آيه 152 و اسراء ، 34.
14-پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى، ص 332- 334.
15-ميزان الحكمة، ج 2، ص 140.
16-همان.
17-همان.
18-پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى؛ ص 330- 331.
19-همان.
20-ميزان الحكمة، ج 2، ص 1401.
21-همان.
22-همان.
23-همان.
24-همان.
25-همان.
26-براى مطالعه بيشتر رجوع شود به «تربيت اسلامى» كتاب چهارم، مقاله «اصول اساسى در پرورش اخلاقى با تاكيد بر ديدگاه امام على (عليه السلام). نوشته حجة الاسلام احمد اسلامى، ص 234-270، مركز مطالعات تربيت اسلامى وابسته به معاونت پرورشى وزارت آموزش و پرورش.

منبع: تعليم و تربيت اسلامي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.