محتوای اجتماعی جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی چیست؟
چکیده:
محتوای اجتماعی طبقه حاکم، حکومت و دولت و همچنین محتوای اجتماعی و بافت نهادهای اجتماعی و موضوع مبارزات و تنشها در جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی با آنچه در چارچوب شیوه های چهارگانه تولید ذکر شده، در فوق و صورت بندیهای اجتماعی آنها تحت عنوان جامعه مدنی جریان داشته یا دارد نیز متفاوت است.
تعداد کلمات: 1499 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
محتوای اجتماعی طبقه حاکم، حکومت و دولت و همچنین محتوای اجتماعی و بافت نهادهای اجتماعی و موضوع مبارزات و تنشها در جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی با آنچه در چارچوب شیوه های چهارگانه تولید ذکر شده، در فوق و صورت بندیهای اجتماعی آنها تحت عنوان جامعه مدنی جریان داشته یا دارد نیز متفاوت است.
تعداد کلمات: 1499 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
نویسنده: شاپور رواسانی
در بررسی محتوای اجتماعی جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی نخست باید بر این نکته تکیه نمود که شیوه تولید مستعمراتی و صورت بندی اجتماعی جامعه مستعمراتی با جوامعی که در آنها شیوه های تولید برده داری، فئودالیسم، سرمایه داری و آنچه به نام سوسیالیسم در پاره ای از کشورها به مرحله اجرا درآمده و شیوه تولید مسلط بوده و هست دارای تفاوتهای اساسی است.
بدین سبب محتوای اجتماعی طبقه حاکم، حکومت و دولت و همچنین محتوای اجتماعی و بافت نهادهای اجتماعی و موضوع مبارزات و تنشها در جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی با آنچه در چارچوب شیوه های چهارگانه تولید ذکر شده، در فوق و صورت بندیهای اجتماعی آنها تحت عنوان جامعه مدنی جریان داشته یا دارد نیز متفاوت است.
شیوه تولید مستعمراتی، صورت بندی اجتماعی در جوامع مستعمراتی، چگونگی تشکیل و رشد طبقه وابسته به استعمار، حکومت و دولت وابسته به استعمار در این سرزمینها قبلا مورد بررسی قرار گرفته است.
نوشته حاضر کوششی است برای بررسی محتوای اجتماعی جامعه مدنی به معنای فضای اجتماعی خارج از سلطه حکومت و دولت وابسته به استعمار و استعمار سرمایه داری در یک جامعه مستعمراتی در چنین بررسی ضروری است گذشته از مسائل و نکات مربوط به شیوه تولید، ساختار اقتصادی و ترکیب طبقات ، با قبول وحدت اقتصاد و فرهنگ و آثار متقابل آنها بر یکدیگر، به مسئله فرهنگ و اعتقادات دینی و مذهبی در یک جامعه مستعمراتی توجه نمود. برای جلوگیری از هر نوع تعمیم بی مورد، باید به این امر نیز توجه کرد که عوامل فرهنگی و معتقدات دینی و مذهبی مردم در همه مستعمرات و حتی در درون یک جامعه مستعمراتی یکسان نیست و فرهنگ استعماری برای نفوذ و سلطه بر این جوامع همه جا چه از نظر محتوا و چه شکل شیوه های یکسان به کار نبرده است.
بنابر این، در بررسی محتوای اجتماعی جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی باید مانند بررسی ساختار سیاسی اقتصادی و طبقاتی آن مشخصات فرهنگی دینی هر جامعه معین مستعمراتی و گروههای سازنده آن در دوره معین تاریخی مورد بررسی قرار گیرد.
با وقوف به این محدودیتها و مشکلات در نوشته حاضر فقط به ترسیم خطوط کلی و بررسی کلیات مشترک جامعه مدنی در مستعمرات که می تواند راهنمای بررسیهای دقیق و مستند در مورد هر جامعه مستعمراتی معین گردد بسنده می شود:
1. بر خلاف آنچه از جانب بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی پیش بینی می شد، بر اثر توسعه سرمایه داری استعماری در جهان در مستعمرات، طبقه پرولتاریای صنعتی (مانند اروپا، ژاپن و ایالات متحده امریکا) به وجود نیامد و رشد نیافت؛ بلکه به جای آن، فقر عمومی، فقر عامه مردم، فقری که فرع و نتیجه شیوه تولید استعماری در این سرزمینهاست توسعه یافت (Pauperism).
٢. در جوامع مستعمراتی به علت سلطه مشترک استعمار سرمایه داری و طبقه حاکم محلی، در قالب طبقه حاکم، حکومت و دولت وابسته به استعمار و امتزاج و ترکیب منافع آنها در غارت مشترک اقتصادی، و سلطه سیاسی در زمینه فرهنگی نیز وحدت موضوعی و اصولی میان فرهنگ استعماری و فرهنگ طبقه حاکم به وجود آمد.
بیشتر بخوانید : شرکتهای چندملیتی چه میخواهند؟
بدین سبب در بررسی جنبه های فرهنگی جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی نه فقط اجزا و محتوای فرهنگ طبقات حاکم ملی و محلی، بلکه چگونگی نفوذ و محتوای فرهنگ استعماری نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. یادآوری این نکته بدین جهت مهم است که بسیاری از مستعمرات فرهنگ ملی و محلی، سخت تحت تأثیر فرهنگ استعمار سرمایه داری قرار داشته و دارد و پوسته ضخیمی از تحریفات و فرهنگ استعماری، فرهنگی تاریخی و مردمی در جوامع مستعمراتی را پوشانده است. اما باید اضافه کرد که همه مسائل مربوط به محتوای اجتماعی جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی را تنها نمی توان با توجه به تلفیق و ترکیب فرهنگ طبقه حاکم وابسته و استعمار سرمایه داری توضیح داد؛ بلکه باید به وجود ریشه های تاریخی فرهنگ ضد ستم در این جوامع نیز توجه شود.
٣. در جوامع مستعمراتی (به علت سلطه مشترک استعمار سرمایه داری و طبقه حاکم وابسته)، مبارزات ضد استعماری و ضد ستم طبقاتی زحمتکشان تهیدست، از نظر فرهنگی نیز وحدت موضوعی، اجتماعی و ساختاری دارد و این بدان معناست که محتوای فرهنگی مبارزات اقشار و طبقات استثمار شده و محروم در مستعمرات، در همان حال که بر ضد سلطه جابرانه و غارتگریهای طبقه حاکم محلی و ملی است، بر ضد فرهنگ استعمار سرمایه داری نیز هست. و بدان صورت که فرهنگ طبقه حاکم ملی و محلی با فرهنگ استعمار سرمایه داری امتزاج یافته، فرهنگ مبارزات ضد استعماری و ضد ستم طبقاتی جوامع مستعمراتی نیز با حفظ مشخصات و اختصاصات خود از یکدیگر متأثر می گردد و دارای محتوا و اهداف یکسان می باشد (رهایی از ظلم و فقر).
۴. در بخش نخست بررسیها گفته شد که جامعه مدنی در کشورهای سرمایه داری استعماری در مبارزه طبقه سرمایه دار نوپای صنعتی برای به دست آوردن حاکمیت اقتصادی و سیاسی در برابر فئودالیسم و کلیسای کاتولیک شکوفا گردید و توسعه یافت و پس از استقرار شیوه تولید و نظام اجتماعی سرمایه داری به فضای اجتماعی اعتراض محرومان و استثمارشوندگان به فجایع سرمایه داری و در این رابطه به فضای ارائه آرا و نظریات اجتماعی ضد سرمایه داری تکامل یافت.
در بررسی جامعه مدنی یک جامعه مستعمراتی نیز باید نشان داد کدام طبقه یا طبقات مبارزه میکنند، موضوع جامعه مدنی و شیوه های مبارزه و نهادهای اجتماعی که در آن شرکت دارند کدام است، تضاد اصلی چیست و چه نظریاتی در جهت یافتن بدیلی برای شیوه تولید مستعمراتی ارائه می گردد.
ما در جوامع مستعمراتی با دوگونه تضاد که از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و به طور کلی تاریخی و ساختاری با یکدیگر رابطه ای نزدیک و دقیق دارند روبه رو هستیم: یک سلسله تضادهای عام به معنای تضاد همه جانبه و آشتی ناپذیر جوامع مستعمراتی با کلنیالیسم و سرمایه داری استعماری (که تنها با ادامه غارت مردم مستعمرات قادر به ادامه حیات است و دیگر سلسله تضادهای اجتماعی و طبقاتی خاص در درون هر جامعه مستعمراتی. سلسله تضادهای عام مستعمرات با سرمایه داری استعماری جهانی گرچه در شکل و تظاهر و زمان آغاز و شدت و چگونگی غارت اقتصادی و به کار بردن قهر و زور در برابر استثمارشدگان در جوامع مستعمراتی از جانب استعمارگران متفاوتند، اما در محتوا به طور عمده یکسان می باشند.
تضادهای خاص در درون هر جامعه مستعمراتی محصول شیوه تولید مسلط و صورت بندی اجتماعی و ساختار فرهنگی همان جامعه است. در این مورد نیز تضاد اصلی میان عامه مردم و اقلیت حاکم در اصل و اساس تضاد بر سر مسائل اقتصادی است زیرا هدف اصلی و اساسی طبقه حاکم و دولت حاکم به دست آوردن و حفظ منافع و امتیازات مادی است و در این مورد هم مراد از اعمال فشار نظامی، ترفندهای سیاسی و تبلیغات فرهنگی، ادامه استثمار اقتصادی است. در درون جوامع مستعمراتی، استثمار چه به صورت مستقیم و با بکار بردن زور و قهر و غلبه و چه با استفاده از مکانیسم بازارهای کالا، سرمایه، کار و حیات انسانی انجام میگیرد.
ما در جوامع مستعمراتی با دوگونه تضاد که از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و به طور کلی تاریخی و ساختاری با یکدیگر رابطه ای نزدیک و دقیق دارند روبه رو هستیم: یک سلسله تضادهای عام به معنای تضاد همه جانبه و آشتی ناپذیر جوامع مستعمراتی با کلنیالیسم و سرمایه داری استعماری (که تنها با ادامه غارت مردم مستعمرات قادر به ادامه حیات است و دیگر سلسله تضادهای اجتماعی و طبقاتی خاص در درون هر جامعه مستعمراتی. سلسله تضادهای عام مستعمرات با سرمایه داری استعماری جهانی گرچه در شکل و تظاهر و زمان آغاز و شدت و چگونگی غارت اقتصادی و به کار بردن قهر و زور در برابر استثمارشدگان در جوامع مستعمراتی از جانب استعمارگران متفاوتند، اما در محتوا به طور عمده یکسان می باشند.
هدف اصلی و اساسی استعمارگران از سلطه بر مستعمرات، غارت همه جانبه اقتصادی این جوامع اعم از ثروتهای طبیعی یا حاصل کار و دسترنج مردم این سرزمینهاست و مراد از اعمال فشار نظامی و ترفندهای سیاسی و تبلیغات فرهنگی به دست آوردن و حفظ منافع مادی است که چه با غارت مستقیم و چه با بهره برداری از مکانیسم بازارهای کالا، سرمایه، کار و حیات انسانی در جهان باید تأمین گردد.
وجود تضاد اقتصادی موجب بروز یک سلسله تضادهای سیاسی و فرهنگی میان جوامع مستعمراتی با کشورهای سرمایه داریست. همچنین وجود تضاد اقتصادی میان مردم یک مستعمره با طبقه حاکم وابسته نیز موجب بروز یک سلسله تضادهای سیاسی و فرهنگی در میان این دو قطب اجتماعی در جامعه مستعمراتی شده و می شود.
به علت ترکیب منافع اقتصادی سرمایه داری استعماری با طبقه حاکم و دولت وابسته به استعمار، تضادهای عام و خاص در مستعمرات، در طول سلطه استعمارگران و به علت این سلطه در همه زمینه های اقتصادی سیاسی و فرهنگی، چنان با یکدیگر آمیخته شده که حل یکی بدون دیگری و ارائه بدیل برای یکی بدون توجه به این وحدت ممکن نیست.
جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی، فضای اجتماعی تبلور تضادها به طور عمده در سطح فرهنگی است. در این فضای اجتماعی است که خواست اکثریت مردم محروم و استثمار شده برای رهایی از سلطه فقر و ظلم و دست یافتن به عدالت اجتماعی به اشکال مختلف بیان می گردد. همچنان که موضوع اصلی جامعه مدنی در جوامع اروپای غربی در دوره مبارزه سرمایه داری نوپا با فئودالیسم، به طور عمده مسئله نظام اقتصادی بوده و سایر مسائل اجتماعی و فرهنگی و مذهبی در پیرامون این مسئله اصلی و در رابطه با آن مطرح می شود و همچنان که موضوع اصلی جامعه مدنی در جوامع سرمایه داری تثبیت شده، در جریان روند مبارزات طبقه کارگران صنعتی (پرولتاریا) حل تضاد میان کار و سرمایه بوده؛ موضوع اصلی جامعه مدنی در مستعمرات رهایی از شیوه تولید مستعمراتی می باشد و در این رابطه است که در جوامع مستعمراتی مسئله دمکراسی، پلورالیسم، رابطه دین و دولت، و دین و سرمایه مطرح می گردد.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
٣. در جوامع مستعمراتی (به علت سلطه مشترک استعمار سرمایه داری و طبقه حاکم وابسته)، مبارزات ضد استعماری و ضد ستم طبقاتی زحمتکشان تهیدست، از نظر فرهنگی نیز وحدت موضوعی، اجتماعی و ساختاری دارد و این بدان معناست که محتوای فرهنگی مبارزات اقشار و طبقات استثمار شده و محروم در مستعمرات، در همان حال که بر ضد سلطه جابرانه و غارتگریهای طبقه حاکم محلی و ملی است، بر ضد فرهنگ استعمار سرمایه داری نیز هست. و بدان صورت که فرهنگ طبقه حاکم ملی و محلی با فرهنگ استعمار سرمایه داری امتزاج یافته، فرهنگ مبارزات ضد استعماری و ضد ستم طبقاتی جوامع مستعمراتی نیز با حفظ مشخصات و اختصاصات خود از یکدیگر متأثر می گردد و دارای محتوا و اهداف یکسان می باشد (رهایی از ظلم و فقر).
۴. در بخش نخست بررسیها گفته شد که جامعه مدنی در کشورهای سرمایه داری استعماری در مبارزه طبقه سرمایه دار نوپای صنعتی برای به دست آوردن حاکمیت اقتصادی و سیاسی در برابر فئودالیسم و کلیسای کاتولیک شکوفا گردید و توسعه یافت و پس از استقرار شیوه تولید و نظام اجتماعی سرمایه داری به فضای اجتماعی اعتراض محرومان و استثمارشوندگان به فجایع سرمایه داری و در این رابطه به فضای ارائه آرا و نظریات اجتماعی ضد سرمایه داری تکامل یافت.
در بررسی جامعه مدنی یک جامعه مستعمراتی نیز باید نشان داد کدام طبقه یا طبقات مبارزه میکنند، موضوع جامعه مدنی و شیوه های مبارزه و نهادهای اجتماعی که در آن شرکت دارند کدام است، تضاد اصلی چیست و چه نظریاتی در جهت یافتن بدیلی برای شیوه تولید مستعمراتی ارائه می گردد.
ما در جوامع مستعمراتی با دوگونه تضاد که از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و به طور کلی تاریخی و ساختاری با یکدیگر رابطه ای نزدیک و دقیق دارند روبه رو هستیم: یک سلسله تضادهای عام به معنای تضاد همه جانبه و آشتی ناپذیر جوامع مستعمراتی با کلنیالیسم و سرمایه داری استعماری (که تنها با ادامه غارت مردم مستعمرات قادر به ادامه حیات است و دیگر سلسله تضادهای اجتماعی و طبقاتی خاص در درون هر جامعه مستعمراتی. سلسله تضادهای عام مستعمرات با سرمایه داری استعماری جهانی گرچه در شکل و تظاهر و زمان آغاز و شدت و چگونگی غارت اقتصادی و به کار بردن قهر و زور در برابر استثمارشدگان در جوامع مستعمراتی از جانب استعمارگران متفاوتند، اما در محتوا به طور عمده یکسان می باشند.
تضادهای خاص در درون هر جامعه مستعمراتی محصول شیوه تولید مسلط و صورت بندی اجتماعی و ساختار فرهنگی همان جامعه است. در این مورد نیز تضاد اصلی میان عامه مردم و اقلیت حاکم در اصل و اساس تضاد بر سر مسائل اقتصادی است زیرا هدف اصلی و اساسی طبقه حاکم و دولت حاکم به دست آوردن و حفظ منافع و امتیازات مادی است و در این مورد هم مراد از اعمال فشار نظامی، ترفندهای سیاسی و تبلیغات فرهنگی، ادامه استثمار اقتصادی است. در درون جوامع مستعمراتی، استثمار چه به صورت مستقیم و با بکار بردن زور و قهر و غلبه و چه با استفاده از مکانیسم بازارهای کالا، سرمایه، کار و حیات انسانی انجام میگیرد.
ما در جوامع مستعمراتی با دوگونه تضاد که از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و به طور کلی تاریخی و ساختاری با یکدیگر رابطه ای نزدیک و دقیق دارند روبه رو هستیم: یک سلسله تضادهای عام به معنای تضاد همه جانبه و آشتی ناپذیر جوامع مستعمراتی با کلنیالیسم و سرمایه داری استعماری (که تنها با ادامه غارت مردم مستعمرات قادر به ادامه حیات است و دیگر سلسله تضادهای اجتماعی و طبقاتی خاص در درون هر جامعه مستعمراتی. سلسله تضادهای عام مستعمرات با سرمایه داری استعماری جهانی گرچه در شکل و تظاهر و زمان آغاز و شدت و چگونگی غارت اقتصادی و به کار بردن قهر و زور در برابر استثمارشدگان در جوامع مستعمراتی از جانب استعمارگران متفاوتند، اما در محتوا به طور عمده یکسان می باشند.
هدف اصلی و اساسی استعمارگران از سلطه بر مستعمرات، غارت همه جانبه اقتصادی این جوامع اعم از ثروتهای طبیعی یا حاصل کار و دسترنج مردم این سرزمینهاست و مراد از اعمال فشار نظامی و ترفندهای سیاسی و تبلیغات فرهنگی به دست آوردن و حفظ منافع مادی است که چه با غارت مستقیم و چه با بهره برداری از مکانیسم بازارهای کالا، سرمایه، کار و حیات انسانی در جهان باید تأمین گردد.
وجود تضاد اقتصادی موجب بروز یک سلسله تضادهای سیاسی و فرهنگی میان جوامع مستعمراتی با کشورهای سرمایه داریست. همچنین وجود تضاد اقتصادی میان مردم یک مستعمره با طبقه حاکم وابسته نیز موجب بروز یک سلسله تضادهای سیاسی و فرهنگی در میان این دو قطب اجتماعی در جامعه مستعمراتی شده و می شود.
به علت ترکیب منافع اقتصادی سرمایه داری استعماری با طبقه حاکم و دولت وابسته به استعمار، تضادهای عام و خاص در مستعمرات، در طول سلطه استعمارگران و به علت این سلطه در همه زمینه های اقتصادی سیاسی و فرهنگی، چنان با یکدیگر آمیخته شده که حل یکی بدون دیگری و ارائه بدیل برای یکی بدون توجه به این وحدت ممکن نیست.
جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی، فضای اجتماعی تبلور تضادها به طور عمده در سطح فرهنگی است. در این فضای اجتماعی است که خواست اکثریت مردم محروم و استثمار شده برای رهایی از سلطه فقر و ظلم و دست یافتن به عدالت اجتماعی به اشکال مختلف بیان می گردد. همچنان که موضوع اصلی جامعه مدنی در جوامع اروپای غربی در دوره مبارزه سرمایه داری نوپا با فئودالیسم، به طور عمده مسئله نظام اقتصادی بوده و سایر مسائل اجتماعی و فرهنگی و مذهبی در پیرامون این مسئله اصلی و در رابطه با آن مطرح می شود و همچنان که موضوع اصلی جامعه مدنی در جوامع سرمایه داری تثبیت شده، در جریان روند مبارزات طبقه کارگران صنعتی (پرولتاریا) حل تضاد میان کار و سرمایه بوده؛ موضوع اصلی جامعه مدنی در مستعمرات رهایی از شیوه تولید مستعمراتی می باشد و در این رابطه است که در جوامع مستعمراتی مسئله دمکراسی، پلورالیسم، رابطه دین و دولت، و دین و سرمایه مطرح می گردد.
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
بیشتر بخوانید :
اقتصاد بی فرهنگ و فرهنگ بی اقتصاد
از مقاومت اقتصادی تا اقتصاد مقاومتی
رابطه دین و اقتصاد