مفاهیم دمکراسی در مستعمرات

در جوامع مستعمراتی به علت سلطه مشترک طبقه وابسته به استعمار و استعمار سرمایه داری، ساختار طبقاتی دو قطبی و بافت فرهنگی مرکب از عناصر داخلی و تأثیرات خارجی، مسئله دمکراسی به صورتی غیر از جوامع سرمایه داری...
پنجشنبه، 6 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مفاهیم دمکراسی در مستعمرات
 حقیقت دمکراسی در جوامع مستعمراتی
 
چکیده:
در جوامع مستعمراتی به علت سلطه مشترک طبقه وابسته به استعمار و استعمار سرمایه داری، ساختار طبقاتی دو قطبی و بافت فرهنگی مرکب از عناصر داخلی و تأثیرات خارجی، مسئله دمکراسی به صورتی غیر از جوامع سرمایه داری کلاسیک مطرح می باشد.

تعداد کلمات: 1713 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
 
مفاهیم دمکراسی در مستعمرات
نویسنده: شاپور رواسانی

 در باب دمکراسی در جوامع مستعمراتی توضیحاتی ارائه شده و در اینجا فقط بدین اشاره اکتفا می شود که عوامل تعیین کننده در محتوا و اشکال اعمال دمکراسی در هر جامعه، شیوه تولید مسلط، ساختار طبقاتی و بافت فرهنگی همان جامعه است. در جوامع مستعمراتی به علت سلطه مشترک طبقه وابسته به استعمار و استعمار سرمایه داری، ساختار طبقاتی دو قطبی و بافت فرهنگی مرکب از عناصر داخلی و تأثیرات خارجی، مسئله دمکراسی به صورتی غیر از جوامع سرمایه داری کلاسیک مطرح می باشد.

در این جوامع در حال حاضر گرچه مانند جوامع سرمایه داری کلاسیک مراد از دمکراسی فقط حاکمیت مردم در زمینه سیاسی است که باید از طریق انتخاب مجلس، رئیس جمهور، احزاب و مطبوعات اعمال شود، اما به علت دو قطبی بودن جامعه و عدم حضور طبقه وسیع متوسط که بتواند در پرتو رفاه مادی و اشتراک منافع با طبقه حاکم حافظ و تثبیت کننده نظام اقتصادی، سیاسی، فرهنگی باشد، دمکراسی سیاسی نیز دچار محدودیتها و فشارهای شدید و مضاعفی است که افزون بر تشدید برخوردها میان اقشار و طبقات حاکم در تحلیل نهایی، موجب جلوگیری از شکوفایی و توسعه جامعه مدنی می گردد. در جوامع سرمایه داری کلاسیک، سرمایه با نفوذی که در تار و پود جامعه دارد، از عوامل مهم وفاق ملی محسوب می شود، درحالی که در جوامع مستعمراتی به علت اینکه سرمایه (به مناسبت وابستگی آن به استعمار سرمایه داری) موجب ازدیاد فقر در جامعه می باشد، از عوامل مهم نفاق و شقاق ملی است.
 در باب دمکراسی در جوامع مستعمراتی توضیحاتی ارائه شده و در اینجا فقط بدین اشاره اکتفا می شود که عوامل تعیین کننده در محتوا و اشکال اعمال دمکراسی در هر جامعه، شیوه تولید مسلط، ساختار طبقاتی و بافت فرهنگی همان جامعه است. در جوامع مستعمراتی به علت سلطه مشترک طبقه وابسته به استعمار و استعمار سرمایه داری، ساختار طبقاتی دو قطبی و بافت فرهنگی مرکب از عناصر داخلی و تأثیرات خارجی، مسئله دمکراسی به صورتی غیر از جوامع سرمایه داری کلاسیک مطرح می باشد.
در دمکراسی سرمایه داری موضوع اصلی توافقات و مخالفتهای اجتماعی، چگونگی تقسیم منافعی است که از غارت مستعمرات حاصل می شود. در جامعه سرمایه داری هر قشر و طبقه خواستار سهم بیشتری است و در برخوردهای اجتماعی تا جایی که اصل نظام و شیوه تولید آسیب ندیده و متزلزل نشود پیش می روند، اما کار اختلاف با توافق و سازش در هر مرحله به پایان می رسد تا «وارد شدن» سود از مستعمرات قطع نشود. ولی در جوامع مستعمراتی، موضوع اصلی برخوردهای اجتماعی و سیاسی میان دو قطب اجتماعی، تلاش اکثریت محروم برای رهایی از فقر و پایان دادن به روند غارت ثروتها و خروج و فرار سرمایه و به دست آوردن حق نظارت و دخالت در اعمال حاکمیت، رهبری جامعه و سازمانهای دولتی است و در این تلاش طبقه زحمتکشان تهیدست در تضاد پوشیده و آشکار آشتی ناپذیر با طبقات حاکم قرار دارند.

در جوامع سرمایه داری کلاسیک، طبقه حاکم برای حفظ نظام اقتصادی و سیاسی در داخل به علت نفوذ و اثر اجتماعی سرمایه در همه شئون زندگی، احتیاج به کاربرد زور و فشار در مورد مردم همان جامعه را ندارد، زیرا می تواند همه مخالفتها و اعتراضات را با منافعی که از غارت مستعمرات به دست می آورد، در درون نظام حاکم تحمل و حل کند. در این جوامع زور و فشار در صورت لزوم تنها در مورد آن گروههای اجتماعی به کار می رود که خواستار تغییر شیوه تولید سرمایه داری اند؛ اما طبقه حاکم وابسته در جامعه مستعمراتی که خود عامل خروج و فرار سرمایه و ثروت و لذا افزایش فقر اقتصادی در جامعه است، برای حفظ خود و نظام حاکم به شیوه های مختلف مانند جلوگیری از فعالیت سازمانهای سیاسی و فرهنگی، تقلب در نتایج انتخابات، بی اطلاع نگهداشتن مردم، فریب فرهنگی توده های مردم و بالأخره زور و فشار متوسل میگردد. در همه جوامع مستعمراتی، گذشته از سازمانهای پلیسی و نظامی، سازمانهای علنی و غیر علنی غیر دولتی برای اعمال فشار غیر قانونی بر افراد و سازمانهای سیاسی و فرهنگی معترض وجود دارد و طبقه حاکم در صورت لزوم برای حفظ منافع و سیادت خود از کاربرد زور و خشونت در مورد عامه مردم ایا و امتناعی ندارد.

در جوامع مستعمراتی، مجلس و دولت رسمی و قانونی که با حفظ ظواهر دمکراسی از جانب مردم «انتخاب» شده اند، به طور عمده ظاهر قضیه و روپوش حکومت وابسته اند و قدرت مالی و نظامی در حقیقت و در عمل در دست محافلی خارج از اطلاعات، نظارت و حاکمیت مردم قرار داد.

   بیشتر بخوانید :  دورنمای جهانی‌سازی

در جوامع مستعمراتی، ظواهر دمکراسی سیاسی چه در انتخابات و چه در خصوص وجود احزاب و مطبوعات تا زمانی حفظ می شود که خطری از جانب نیروهای اجتماعی که در میان توده اکثریت محروم و زحمتکشان تهیدست ریشه و پایگاه دارند، نظام حاکم را تهدید نکند. با افزایش «خطر» اعمال حاکمیت از جانب عامه مردم با طرح مسائل اساسی اجتماعی، قدرتهای حکومتی چه با انجام کودتاهای نظامی و چه با شیوه های دیگر از ظواهر دمکراسی سیاسی صرف نظر کرده و رسما زمام امور دولت را به دست میگیرند و در این امر از حمایت کشورهای سرمایه داری استعماری برخوردارند.

در جوامع مستعمراتی، از نظر طبقه حاکم، دمکراسی سیاسی زمانی تأمین و تثبیت شده که در محافل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تنها مسائلی مورد بحث قرار گیرد که طبقه حاکم طرح آنها را مجاز و مفید می داند. در این جوامع طبقه حاکم و به خصوص «طبقه جدید» که بنابر موقعیت خاص خود در سازمان اداری و اقتصادی و نظامی دولت سرمایه دار و ثروتمند شده اند و بخش عمده ای از درآمد دولتی را به جیب می زنند، دشمن و مخالف دمکراسی سیاسی اند؛ زیرا خوب می دانند که اگر در جامعه بحث آزاد در باب مسائل و رویدادهای اقتصادی و سیاسی دولت گسترش یابد، با آشکار شدن فساد دستگاه دولتی و به خصوص بخش «طبقه جدید» آن، حکومت و دولت مشروعیت و نفوذ و در آخرین تحلیل حاکمیت و سلطه خود را از دست خواهد داد و توده مردم زحمتکش و استثمار شونده دیگر اعتمادی به آنان نخواهند داشت. شیوه اصلی و مؤثر «طبقه جدید» و به طور کلی طبقه حاکم در مستعمرات برای حفظ سلطۀ حکومتی و در نتیجه امتیازات مادی، بی خبر و بی اطلاع نگهداشتن عامه مردم از جریانهای اقتصادی و سیاسی است؛ چون مشخص است تا مردم از چیزی مطلع نباشند درباره آنهم نمی توانند عقیده ای داشته باشند که احتمالا بتواند مخالف سیاستهای طبقه حاکم و دولت حاکم باشند. این شیوه نه فقط در سیاست داخلی بلکه در سیاست خارجی نیز اعمال می شود و بسیاری از توافقات اقتصادی و دنباله رویهای سیاسی به عنوان «استفاده از تضاد میان دول بزرگ» و در مواردی حتی به عنوان «پیروزی بزرگ» به مردم عادی که از روابط دول استعماری و سازمانهای اقتصادی و سیاسی آنها با یکدیگر اطلاع دقیقی ندارند عرضه میگردد. در جوامع مستعمراتی مبارزه با فساد و پنهانکاری دولتی بخشی از مبارزه طبقاتی و ضد استعماری و مبارزه برای استقرار دمکراسی است.
در جوامع مستعمراتی، ظواهر دمکراسی سیاسی چه در انتخابات و چه در خصوص وجود احزاب و مطبوعات تا زمانی حفظ می شود که خطری از جانب نیروهای اجتماعی که در میان توده اکثریت محروم و زحمتکشان تهیدست ریشه و پایگاه دارند، نظام حاکم را تهدید نکند. با افزایش «خطر» اعمال حاکمیت از جانب عامه مردم با طرح مسائل اساسی اجتماعی، قدرتهای حکومتی چه با انجام کودتاهای نظامی و چه با شیوه های دیگر از ظواهر دمکراسی سیاسی صرف نظر کرده و رسما زمام امور دولت را به دست میگیرند و در این امر از حمایت کشورهای سرمایه داری استعماری برخوردارند.
در بررسی موضوع و اشکال دمکراسی در یک جامعه مستعمراتی و به خصوص در بررسی جامعه مدنی در این جوامع، نباید برخوردها و رقابتها میان جناحهای مختلف طبقه حاکم را به حساب استقرار دمکراسی یا شکوفایی جامعه مدنی گذاشت. این نوع برخوردها و رقابتها برای وصول به اهداف خاصی صورت میگیرد که از عامه مردم پنهان نگهداشته می شود و در بسیاری از موارد برخوردها و رقابتها بر اثر توافقات جناحهای مختلف طبقه حاکم یکباره پایان می یابد.

در جوامع مستعمراتی، طبقه متوسط یا سرمایه داری ملی ضعیف، تا حدی که وجود دارد از دمکراسی سیاسی تصور ساده لوحانه ای را می پروراند و در عین حال میکوشد آن را زیرکانه از دید اکثریت مردم محروم و زحمتکشان تهیدست پنهان کند. سرمایه داری ملی در جوامع مستعمراتی نظام اقتصادی و سیاسی کشورهای سرمایه داری کلاسیک را الگوی خود می داند و درحالی که خود را مخالف استعمار سرمایه داری خارجی و وابستگی استعماری نشان میدهد، خواستار استقرار شیوه تولید سرمایه داری در جامعه مستعمراتی بوده و مخالفتی با استثمار اقشار و طبقاتی که نیروی کار خود را بالاجبار میفروشند ندارد. این طبقه به عنوان مخالفت با استعمار سرمایه داری با طبقه وابسته به استعمار و به علت جانبداری از شیوه تولید سرمایه داری با توده زحمتکشان تهیدست دارای اختلافات اساسی است. این طبقه میکوشد تحت شرایط معینی برای به دست آوردن موقعیت و قدرت در اقتصاد و سیاست با دفاع از دمکراسی سیاسی در میان توده مردم زحمتکش و محروم پایگاهی به دست آورد؛ اما چون به خاطر منافع طبقاتی خود مسئله آزادیهای سیاسی را از اساسی ترین مشکل اکثریت مردم یعنی فقر اقتصادی تفکیک و جدا می سازد و حاضر نیست در برابر استبداد و ستم اقتصادی موضع روشن و قاطعی داشته باشد، نمی تواند پشتیبانی اکثریت مردم را برای مدت طولانی حفظ کند. ممکن است در پاره ای از مراحل تاریخی طبقه متوسط، سرمایه داری ملی موفق به کسب رهبری مبارزات اجتماعی گردد، اما با اوج مبارزات طبقاتی و شکوفایی جامعه مدنی با طرح مسائل و مشکلات حیاتی اکثریت مردم محروم و فقیر، سرمایه داری ملی در مستعمرات به همکاری با طبقه حاکم تمایل یافته و به سوی آن کشیده می شود.

طبقه سرمایه داری ملی در جوامع مستعمراتی، عمدتا خواستار دمکراسی سیاسی و در این رابطه جامعه مدنی با همان مشخصاتی می باشد که طبقه نوپای سرمایه دار در جوامع سرمایه داری کلاسیک خواستار آن بوده و هست. طبقه سرمایه داری ملی در جوامع مستعمراتی در این خواست خود مورد تأیید و تحسین محافل سیاسی و فرهنگی کشورهای استعماری سرمایه داری قرار میگیرد؛ زیرا با جذب توجه و علاقه، بخش عمده ای از روشنفکران افکار عمومی را به مسائلی مشغول می کند که در آخرین تحلیل برای استعمار سرمایه داری خطری محسوب نمی شود. وقتی تضادهای اصلی و اساسی جامعه (ترکیب تضادهای عام و خاص) و ریشه های اجتماعی آنها مطرح نگردد، بالاجبار بدیلی هم برای حل این تضادها در جهت منافع حیاتی توده زحمتکشان تهیدست در جامعه مستعمراتی نمی تواند ارائه شود و جامعه مدنی در این سرزمینها محتوای تاریخی خود را نمی یابد. برای اکثریت مردم محروم در جوامع مستعمراتی، دمکراسی (حاکمیت مردم) نه فقط زمینه سیاسی بلکه زمینه اقتصادی را نیز باید دربرگیرد، زیرا بدون اعمال حاکمیت در اقتصاد اعمال حاکمیت در زمینه سیاسی بی نتیجه است. مسئله اصلی در جوامع مستعمراتی فقر عامه (Pauperism) ناشی از سلطه شیوه تولید مستعمراتی است و اگر نظام - حاکم هر چه که میخواهد باشد . نتواند این مسئله را با قبول حاکمیت اکثریت مردم در اقتصاد و بازگرداندن ثروتها و سرمایه ها به صاحبان اصلیش زحمتکشان تهیدست) حل کند و یک اقلیت، تحت هر عنوان که باشد نتایج کار و زحمات اکثریت و ثروتهای طبیعی را تصاحب کند، دمکراسی (حاکمیت مردم اعمال نشده است. بدین جهت می توان گفت که موضوع جامعه مدنی سرمایه داری ملی در مستعمرات در جهت به دست آوردن و استقرار دمکراسی نیست، بلکه رسیدن به اهداف حقیر طبقاتی است.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  عدالت در جامعه بورژوازی
  مسئله ملی و ملت گرایی در ایران
  ملی کیست و نهضت ملی چیست؟

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط