نگاهی به آرمان عدالت و جنبشهای عدالت خواهانه
چکیده:
در آثار نظریه پردازان اجتماعی امروزی در اروپا و امریکا که از جهان سوم، شمال و جنوب، کشورهای عقب مانده، کشورهای در حال رشد، ارزشهای غربی، حقوق بشر، برخورد تمدنها و دمکراسیهای غربی سخن می گویند می تواند جای پای فرضیه های نژادی را نشان داد.
تعداد کلمات: 1056 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
در آثار نظریه پردازان اجتماعی امروزی در اروپا و امریکا که از جهان سوم، شمال و جنوب، کشورهای عقب مانده، کشورهای در حال رشد، ارزشهای غربی، حقوق بشر، برخورد تمدنها و دمکراسیهای غربی سخن می گویند می تواند جای پای فرضیه های نژادی را نشان داد.
تعداد کلمات: 1056 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: شاپور رواسانی
نظریه پردازان دوران روشنگری در اروپا وعده می دادند که انسانیت را یکسره از شرایط حاکم بر جامعه از خرافات، تجاوزات و ستمهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی رهایی داده و به سوی سرزمین «عقل»، «حقیقت جاودان»، «عدالت جاودان»، «حقوق مسلم بشری»، آزادی و عدالت راهنمایی می کنند؛ اما با کمی دقت در آثار این نظریه پردازان می توان نشان داد، دید و فهمید که مراد این بزرگان از انسان تنها باشندگان در اروپا نژاد سفید بوده و هست و ساکنان دیگر سرزمینها و قارهها انسانهای درجه دو، عقب مانده اما قابل هدایت و سرپرستی به شمار می آیند که راهنمایی و تربیتشان در راستای بسط ارزشهای «جهان متمدن» به عهده انسانهای اروپایی گذاشته شده است و بدیهی است که در چنین نظریات و چنین برخوردی با مسائل و مفاهیم اجتماعی، دیگر جایی برای طرح و بررسی پدیده های جهانی مانند کلنیالیسم و امپریالیسم سرمایه داری نمی ماند.
نه تنها در آثار نظریه پردازان سده های گذشته بلکه در آثار نظریه پردازان اجتماعی امروزی در اروپا و امریکا نیز که از جهان سوم، شمال و جنوب، کشورهای عقب مانده، کشورهای در حال رشد، ارزشهای غربی، حقوق بشر، برخورد تمدنها و دمکراسیهای غربی سخن می گویند می تواند جای پای فرضیه های نژادی را نشان داد. : فرانسوا ولتر (۱۶۹۴-۱۷۸۷) از نظریه پردازان دوره روشنگری فرانسه، از نویسندگان دایرة المعارف، از مخالفان فئودالیسم و امتیازات روحانیون و اشراف و جانبدار آزادیهای فردی، مانند آزادی اندیشه و بیان، بنیانگذار تاریخ نویسی جدید اروپا و خواستار اجرای عدالت در جامعه فرانسه معتقد به سرشت نزدیک به حیوان نژادهای پست انسانی .
سطح فکر و اطلاعات این آزادی خواه انقلابی زمانی روشن می شود که متن نظریاتش درباره گروههای انسانی خارج از اروپا مورد توجه قرار گیرد. هر زمان که ولتر درباره زنان و مردان سیاه پوست سخن می گفت مدعی می شد که سر سیاهان از پشم مانند گوسفند پوشیده شده است نه از مو. ولتر در توضیح سرشت ساکنان آفریقا می نویسد: «این که در آب و هوای گرم، میمونهای انسان نما (APES )دخترها را به خود جلب کرده باشند نامحتمل نیست. او معتقد بود که گروههای انسانی منشأ و خلقت جدا از هم داشته اند و می نویسد: «من در قضاوتم اطمینان دارم که آنچه درباره گیاهان حقیقت دارد در مورد انسان هم صادق است. گلابی، کاج، بلوط، زرد آلو از یک گیاه حاصل نمی شوند و این مؤید آن است که انسان سفید فعال با سیاهان سر پشمی و آسیایی های غیر فعال نمی توانند فرزندان یک انسان باشند.
بیشتر بخوانید :سرمایه گذاری مستقیم خارجی ( FDI)
نظریاتی که امروزه درباره عدالت در کشورهای اروپایی و آمریکا مطرح شده، نتوانسته از چارچوب فرضیه های نژادی، غرب محوری، و ویژگیهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک جامعه بورژوازی و حصار شیوه تولید سرمایه داری خارج شود. در بررسی دقیق تر مشخص می شود که هدف اساسی این نظریه پردازان از مطرح کردن عدالت، دست یافتن به تعریفی است که با نادیده گرفتن تضادهای طبقاتی در جوامع سرمایه داری و غارتگریها و جنایات امپریالیسم سرمایه داری در مستعمرات به فرهنگ سیاست و اقتصاد سرمایه داری، مشروعیت و حقانیت ببخشد.
عدالت یک واژه و مفهوم اجتماعی است که از کهن ترین روزگاران در همه جوامع باستانی تاکنون با معانی و درونمای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت و متغیر از سوی وابستگان طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی به کار رفته است و می رود. در مورد محتوای اجتماعی واژۀ عدالت، با بررسی دقیق می توان نشان داد که این واژه از همان دوران باستان برای طبقات حاکم و مالک، شاهان، درباریان، اشراف و به طور کلی طبقات مالک و توانگر، به معنای اجرای مقررات کشوری، دفاع از نظام حاکم در همه زمینه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بوده که در چارچوب آن منافع و امتیازات طبقاتیشان حفظ شود... این واژه در دوران کنونی نیز در جوامع طبقاتی مانند جوامع سرمایه داری و جوامعی که در آنها شیوه تولید مستعمراتی" حاکم است و به طور کلی زیر سایه رشد و سلطه امپریالیسم سرمایه داری قرار دارد، برای مشروعیت بخشیدن به غارتها و نظامهای ظالمانه اقتصادی و سیاسی، فریب، امیدوار ساختن، فلج کردن وتسکین افکار توده های زحمتکش و محروم به کار می رود.
نظریاتی که امروزه درباره عدالت در کشورهای اروپایی و آمریکا مطرح شده، نتوانسته از چارچوب فرضیه های نژادی، غرب محوری، و ویژگیهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک جامعه بورژوازی و حصار شیوه تولید سرمایه داری خارج شود. در بررسی دقیق تر مشخص می شود که هدف اساسی این نظریه پردازان از مطرح کردن عدالت، دست یافتن به تعریفی است که با نادیده گرفتن تضادهای طبقاتی در جوامع سرمایه داری و غارتگریها و جنایات امپریالیسم سرمایه داری در مستعمرات به فرهنگ سیاست و اقتصاد سرمایه داری، مشروعیت و حقانیت ببخشد.
چنان که یادآوری شده در متون تاریخی و کتیبه ها یا بناهای باستانی که از دوران باستان در مشرق زمین به جا مانده می توان اعتراضات اجتماعی، ناله و نفرینهای اقشار و طبقات محکوم و مظلوم را که جان و مالشان از جانب طبقات حاکم و مالک و رؤسای معابد در همکاری با دیگر وابستگان طبقات حاکم به یغما می رفته را دید.
این ستمدیدگان و محکومان که آرزوی اجرای عدالت به معنای رها شدن از تنگدستی و ستمهای طبقاتی را داشته اند، به هر کس و به هر نظریه که وعده اجرای عدالت و به ویژه رفع ستمهای اقتصادی را می داده پناه می برده و چشم به راه رهایی بخش بوده اند. قدمت این کتیبه ها در بسیاری از موارد و در بسیاری از سرزمینهای شرقی از تاریخ پیدایش یهودیت، مسیحیت، و اسلام و به طور کلی دیانت بسیار بیشتر است.
این نکات مدلل می سازد که خواست مردم محروم و زحمتکش و تهیدست مبنی بر رفع ظلم و فقر و اجرای عدالت و اصولا مسئله عدالت در جامعه بشری یک موضوع و یک نیاز دیرپا و تاریخی است و چگونگی طرح و محتوای اقتصادی سیاسی و فرهنگی آن با روابط و نظام اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم پیوند دارد و موضوع بنیادین آن مسئله نان و به گونه دقیق نظام و روابط اقتصادی است؛ زیرا در سراسر تاریخ می توان این حقیقت را نشان داد که کسی یا کسانی که نان مردم را دزدیده اند یا میدزدند به حقوق سیاسی و فرهنگی مردمان و توده های زحمتکش دستبرد زده اند و می زنند.
به هر روی باید پذیرفت که مسئله عدالت چیزی نیست که در سده های اخیر پدید آمده باشد یا نظریه پردازان اروپایی و آمریکایی آن را کشف کرده باشند؛ بلکه مخالفت با ستمهای طبقاتی و جانبداری از عدالت در تاریخ همه اقوام و ملل جهان از جمله اقوام و ملل شرقی دارای سابقه ای باستانی است.
ادامه دارد..
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
عدالت یک واژه و مفهوم اجتماعی است که از کهن ترین روزگاران در همه جوامع باستانی تاکنون با معانی و درونمای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت و متغیر از سوی وابستگان طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی به کار رفته است و می رود. در مورد محتوای اجتماعی واژۀ عدالت، با بررسی دقیق می توان نشان داد که این واژه از همان دوران باستان برای طبقات حاکم و مالک، شاهان، درباریان، اشراف و به طور کلی طبقات مالک و توانگر، به معنای اجرای مقررات کشوری، دفاع از نظام حاکم در همه زمینه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بوده که در چارچوب آن منافع و امتیازات طبقاتیشان حفظ شود... این واژه در دوران کنونی نیز در جوامع طبقاتی مانند جوامع سرمایه داری و جوامعی که در آنها شیوه تولید مستعمراتی" حاکم است و به طور کلی زیر سایه رشد و سلطه امپریالیسم سرمایه داری قرار دارد، برای مشروعیت بخشیدن به غارتها و نظامهای ظالمانه اقتصادی و سیاسی، فریب، امیدوار ساختن، فلج کردن وتسکین افکار توده های زحمتکش و محروم به کار می رود.
نظریاتی که امروزه درباره عدالت در کشورهای اروپایی و آمریکا مطرح شده، نتوانسته از چارچوب فرضیه های نژادی، غرب محوری، و ویژگیهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک جامعه بورژوازی و حصار شیوه تولید سرمایه داری خارج شود. در بررسی دقیق تر مشخص می شود که هدف اساسی این نظریه پردازان از مطرح کردن عدالت، دست یافتن به تعریفی است که با نادیده گرفتن تضادهای طبقاتی در جوامع سرمایه داری و غارتگریها و جنایات امپریالیسم سرمایه داری در مستعمرات به فرهنگ سیاست و اقتصاد سرمایه داری، مشروعیت و حقانیت ببخشد.
چنان که یادآوری شده در متون تاریخی و کتیبه ها یا بناهای باستانی که از دوران باستان در مشرق زمین به جا مانده می توان اعتراضات اجتماعی، ناله و نفرینهای اقشار و طبقات محکوم و مظلوم را که جان و مالشان از جانب طبقات حاکم و مالک و رؤسای معابد در همکاری با دیگر وابستگان طبقات حاکم به یغما می رفته را دید.
این ستمدیدگان و محکومان که آرزوی اجرای عدالت به معنای رها شدن از تنگدستی و ستمهای طبقاتی را داشته اند، به هر کس و به هر نظریه که وعده اجرای عدالت و به ویژه رفع ستمهای اقتصادی را می داده پناه می برده و چشم به راه رهایی بخش بوده اند. قدمت این کتیبه ها در بسیاری از موارد و در بسیاری از سرزمینهای شرقی از تاریخ پیدایش یهودیت، مسیحیت، و اسلام و به طور کلی دیانت بسیار بیشتر است.
این نکات مدلل می سازد که خواست مردم محروم و زحمتکش و تهیدست مبنی بر رفع ظلم و فقر و اجرای عدالت و اصولا مسئله عدالت در جامعه بشری یک موضوع و یک نیاز دیرپا و تاریخی است و چگونگی طرح و محتوای اقتصادی سیاسی و فرهنگی آن با روابط و نظام اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم پیوند دارد و موضوع بنیادین آن مسئله نان و به گونه دقیق نظام و روابط اقتصادی است؛ زیرا در سراسر تاریخ می توان این حقیقت را نشان داد که کسی یا کسانی که نان مردم را دزدیده اند یا میدزدند به حقوق سیاسی و فرهنگی مردمان و توده های زحمتکش دستبرد زده اند و می زنند.
به هر روی باید پذیرفت که مسئله عدالت چیزی نیست که در سده های اخیر پدید آمده باشد یا نظریه پردازان اروپایی و آمریکایی آن را کشف کرده باشند؛ بلکه مخالفت با ستمهای طبقاتی و جانبداری از عدالت در تاریخ همه اقوام و ملل جهان از جمله اقوام و ملل شرقی دارای سابقه ای باستانی است.
ادامه دارد..
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)
بیشتر بخوانید :
انسان شناسی و فرهنگ گرایی
کتابشناسی انسان شناسی عمومی
شاخههای انسان شناسی