خانواده‌ی باستانی ایرانی (قسمت اول)

خانواده امروزی زرتشتی اصالت هسته ای و تک همسری و نومکانی است و در آن فرزند از پدر نام می برد و شکل آن، دنباله منطقی و طبیعی خانواده پدرسالارا گسترده ای است که در آثار بازمانده از زبانهای ایرانی باستان، یعنی کتاب اوستا کتیبه های فارسی باستان، دیده میشود و با خانواده هندواروپایی قرابت دارد.
چهارشنبه، 12 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانواده‌ی باستانی ایرانی (قسمت اول)
جایگاه و ارزش زن در روزگاران کهن در ایران
 
چکیده:
خانواده امروزی زرتشتی اصالت هسته ای و تک همسری و نومکانی است و در آن فرزند از پدر نام می برد و شکل آن، دنباله منطقی و طبیعی خانواده پدرسالارا گسترده ای است که در آثار بازمانده از زبانهای ایرانی باستان، یعنی کتاب اوستا کتیبه های فارسی باستان، دیده میشود و با خانواده هندواروپایی قرابت دارد.
 
تعداد کلمات: 1186کلمه/ تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
خانواده‌ی باستانی ایرانی (قسمت اول)
نویسنده: کتایون مزدایود
 
به خانواده در ایران باستان، و بهمراه آن، جایگاه و ارزش زن در روزگاران کهن در ایران، دارای ابعادی پیچیده و بغرنج و غریب است: در روزگارانی دراز، که آغاز آن ناشناخته و بیرون از حیطه تاریخ و اسناد و مدارک تاریخی می ماند، بررسی این مسائل مطرح میگردد و حتی در پایان این زمان دیرنده و دیرپای نیز نوشته ای مفصل و روشن، که بتوان با صراحت مطالب آنها را کاملا دریافت و درک کرد، وجود ندارد. همین میزان ناچیز سند و مدرک هم که برجای است، گاهی مفاهیمی مبهم و غریب را عرضه می نماید که در بسیاری از موارد متناقض و غیرعقلائی به نظر می رسد و جای بسیاری برای سوء تعبیر و ابهام باقی می گذارد و در عوض آن که چشم اندازی صریح و روشن را از خانواده باستانی ایران به ما بنمایاند، دورنمای مبهم را نیز تیره می دارد.
 نظیر این همدردی و همدلی عرف و قانون با نیازمندیهای مردم زمانه، در خانواده سنتی زرتشتی برای مرد هنگام اختیار کردن همزمان دو زن موانعی عرفی وجود داشت: تنها در صورتی داشتن دو همسر برای مرد ناپسند محسوب نمی شد و قابل پوزخند و طعن و لعن نبود که همسر اول به بیماری لاعلاجی، مانند جنون، دچار شده باشد و یا طبیعت او را از زادن فرزند محروم کرده باشد. از چند جمله پراکنده مادیان هزار دادستان نیز بر می آید که چنین ازدواجی، به هر دلیل، در آن روزگار نیز ممکن بوده است.
پیش از همه، باید گفت که زرتشتی امروزی از شنیدن بسیاری از خصائص قدیمی خانواده ایرانی حیرت می کند و شگفت زده می شود، زیرا این تصور نادرست در ذهن او جا افتاده است که هر چه در ایران باستان وجود داشته و در آن روزگار می گذشته است، به وی باز می گردد و پس از سنجیدن آنها با معیارهای کنونی، او باید پاسخگوی خوبی و بدی آنها باشد.
 
نادرستی این تصور بروشنی آشکار است: نخست این که هرگاه حدود آغاز هزاره بنت اول پیش از میلاد مسیح را تقریبا زمانی بشماریم که خصوصیاتر نهادهای اجتماعی  آن در نوشته هایی که به زبان اوستایی در دست است، انعکاس دارد؛ جامعه زرتشتی در یک هزاره ونیم دوم از این سه هزار سال، تحولات بسیاری را از سر گذرانیده است و طبیعی است که در موارد بسیاری، صورتی دیگرگون از نهادهای اجتماعی و بنیادهای آیینی آن پدید آمده باشد. ثانیة، بر خلاف ادیان الهی دیگر، پیام زرتشت در گاهان آسمانی، «شریعت» را در بر ندارد و تماما متکی بر بنیادها و نهادهای جامعه ای است که دین را می پذیرد و به آن پیام آسمانی میگرد. بنا بر این، نهادهای اجتماعی ایران باستان را باید از آموزشهای زرتشت کاملا مجزا و جدا دانست، کما این که در این نهادهای اجتماعی کهن و سنتهای قدیمی گاهی حتی می توان آثاری از رسمهای اجتماعی بیگانه را نیز باز یافت. همچنین، اصولا بحث علمی و ارزش نهادن به خوبی و بدی نهادها و مفاهیم در امر متفاوت و مجزا است. ثالثا، اندک نیست مواردی که سوء تفاهم با سوء تعبیر در کار است و فاصله های خالی و محذوف اطلاعات و دانسته ها در این باب، با تکیه بر ارزشگذاری ناآگاهانه و حتی مغرضانه و تحقیر دشمنانه پر شده است.

بیشتر بخوانید : مروری‌ بر ادبیات‌ داستانی‌ ایران‌

خانواده امروزی زرتشتی اصالت هسته ای و تک همسری و نومکانی است و در آن فرزند از پدر نام می برد و شکل آن، دنباله منطقی و طبیعی خانواده پدرسالارا گسترده ای است که در آثار بازمانده از زبانهای ایرانی باستان، یعنی کتاب اوستا کتیبه های فارسی باستان، دیده میشود و با خانواده هندواروپایی قرابت دارد. اسناد مدارکی که به زبانهای ایرانی میانه، بویژه فارسی میانه یا پهلوی، در دست است، نشاء امروزین خود، بسیار گستردگی داشته است و همچنین ازدواج دارای خصائصی بوده است که در خانواده نوین زرتشتی دیده نمی شود. برخلاف امروز (یا به عبارت دقیقتر، قبل از تصویب قانون حمایت خانواده در ایران)، طلاق مرسوم، و مورد بحث کتاب حقوقی بازمانده از روزگار ساسانیان، یعنی مادیان هزار دادستان و نیز نوشته های تازه تر حقوقی بوده است. نیز به عروس «مهریه» تعلق می گرفته است و بنا بر شرایط ضمن عقد، وی می توانسته است «انباز» شوهر شود، یعنی در همه دارایی او، به شکل برابر و غیرمشاع، سهیم گردد. امروزه طلاق و مهر و نیز شرایط ضمن عقد از ازدواج زرتشتی حذف شده است.
 
رسم منسوخ دیگری که از یکی دو جمله از مادیان هزار دادستان بر می آید، ازدواج موقت یا صیغه است. این گونه ازدواج، که از یک سو می توان از آن سوء استفاده بسیار کرد و می تواند عواقب ناخوشایند و وخیمی برای مادر و کودکش به بار آورد؛ از سوی دیگر، قابل فهم است و می توان فهمید که در آن جامعه قدیمی تا چه میزان می توانسته است سودمند باشد و به کار آید: فاصله های دور میان روستاها و خانه ها و تنها ماندن مردان و زنانی که همسر خود را، با داشتن فرزند، از دست داده اند یا از بیماری و دردی رنج می برند و نیاز به یاوری یکدیگر دارند، یاوری کسی که بتواند در پرورش طفل و نگاهداری از بیمار، آنان را مدد کند و قانونا جدایی اموال آنان محفوظ بماند تا شرایطی مانند رشد کودکان و رسیدن ایشان به سن بلوغ فراهم آید؛ احتیاج سخت برای حمایت زن و کودک از گرگ و دزد و مهاجم در نقاط پراکنده و دورافتاده و چیزهایی از این دست، وجود قانون ازدواج موقت را می تواند ضرورگرداند.
 پیش از همه، باید گفت که زرتشتی امروزی از شنیدن بسیاری از خصائص قدیمی خانواده ایرانی حیرت می کند و شگفت زده می شود، زیرا این تصور نادرست در ذهن او جا افتاده است که هر چه در ایران باستان وجود داشته و در آن روزگار می گذشته است، به وی باز می گردد و پس از سنجیدن آنها با معیارهای کنونی، او باید پاسخگوی خوبی و بدی آنها باشد.
نظیر این همدردی و همدلی عرف و قانون با نیازمندیهای مردم زمانه، در خانواده سنتی زرتشتی برای مرد هنگام اختیار کردن همزمان دو زن موانعی عرفی وجود داشت: تنها در صورتی داشتن دو همسر برای مرد ناپسند محسوب نمی شد و قابل پوزخند و طعن و لعن نبود که همسر اول به بیماری لاعلاجی، مانند جنون، دچار شده باشد و یا طبیعت او را از زادن فرزند محروم کرده باشد. از چند جمله پراکنده مادیان هزار دادستان نیز بر می آید که چنین ازدواجی، به هر دلیل، در آن روزگار نیز ممکن بوده است.
 
البته ما از ازدواجهای حرمسرایی در دوران ساسانیان، در دربار شاهان، بویژه در اواخر حکومت ایشان، اخبار موثق بسیار داریم؛ هم زنان بسیاری در حرمسراهای شاهان می زیسته اند و هم آن که نقش و جایگاه مهمی داشته اند: ما تصویر بسیاری از شهبانوان را در کنار شاهنشاهان می بینیم، که بویژه بر سکه ها فراوان است؛ نام ) ملکه هایی مانند «آذر آناهید» همسر شاپور یکم، که پرستشگاه آناهیتا در استخر فارس به نام او بود (تمدن ایران ساسانی، ولادیمیر لوکونین، ترجمه عنایت الله رضا، تهران، ۱۳۶۵، ص ۱۳۵)، و نیز «روتک»، مادر اردشیر بابکان و «شاپورختک»، بانوی بانوان، از این قبیل است (همان کتاب، مثلا ص ۱۷۴ و صص ۳۸-۵۰). در تصویر مراسم تاجگذاری اردشیر یکم ساسانی، نام «دینک» که مادر بابک و مادر بزرگ اردشیر بود، در فهرست درباریان، در یکی از پرافتخارترین جایها آمده است (همان کتاب، ص ۴۸). وی که نامش در کتیبه شاپور یکم نیز می آید، احتمالا در حدود سال ۱۴۰ میلادی به دنیا آمده است و در زمان تاجگذاری نوۀ خود، اردشیر، هنوز زنده بوده است و شاید چون سالخورده ترین شخص خانواده به شمار می رفته، از او با احترام بسیار یاد شده است. بر این اساس می توان دانست که حرمت سالخوردگی و احترام به پیران خاندان، صرف نظر از زن یا مرد بودن آنان، چنان که امروزه در ایران و جامعه ایرانی رسم است، در آن روزگار هم باب بوده است.

ادامه دارد..

منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  سبک‌های سنّتی داستان ایرانی
  رمان اجتماعی در ایران
  سرگذشت زبان فارسی در انقلاب مشروطیت

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط