پرسش:
بارها شنیدهام که ترک عادت موجب مرض است. اکنون با عادتهای نامناسبی خو گرفتهام، آیا واقعا ترک آنها سبب بروز مشکل میشود؟
پاسخ:
رفتار ما محصول کارخانه معتبر و مشهوری است به نام فکر. هر جور که فکر کنیم، به همان شکل هم رفتار خواهیم داشت. حال اگر فکرمان نادرست باشید، طبیعی است که کارهای نادرستی هم از ما سر میزند. مثلا اگر فکرمان این باشد که خواب زیاد بدن ما را تقویت میکند، ساعتهای زیادی را میخوابیم ولی اگر با مطالعه به این نتیجه برسیم که خواب زیاد، در بدن تولید اسید میکند و ما را دچار کسالت و حتی بیماری میکند، نسبت به آن برنامه جدیدی را تدارک میبینیم و اگر فکر ما این باشد که «ترک عادت موجب مرض است»، سالهای زیادی را با آن به سر خواهیم برد و رشد اخلاقی ما متوقف خواهد شد. ترک عادت کاری سخت و دشوار است ولی شدنی است. همه خوبان ما را به ترک عادتهای منفی تشویق کردهاند. مثلا امام علىعلیهالسلام میفرمایند: «با چیره شدن بر عادتهاست که مىتوان به بالاترین مقامات رسید» [1]. اگر ترک عادت ممکن نبود که این همه برای ترک آن تشویق نمی شدیم.
برای پیروزی بر عادتهای نادرست، لازم است چند قدم جدّی برداشته شود:
1. شناسایی عادتها:
قدم اول تغییر، شناختن عادتهای نامطلوب است. ممکن است عادت کرده باشیم با صدای بلند حرف بزنیم، به گونهای که دیگران اذیت شوند، یا بیشتر وقتها درس خواندن را تا شب امتحان به تأخیر میاندازیم، در مسابقات ورزشی خطا میکنیم، آخر بینظمی هستیم، بعد از خوردن غذا تشکر نمیکنیم، در مصرف تنقلات زیادهروی میکنیم، نمازمان را آخر وقت میخوانیم، شبها دیر میخوابیم، زیاد تلویزیون تماشا میکنیم و هر رفتاری که میدانیم هم بد است و هم به موفقیت ما لطمه میزند. با فهرست کردن این عادتها، کار ما برای شکار آنها آغاز میشود.
ترک عادت کاری سخت و دشوار است ولی شدنی است. همه خوبان ما را به ترک عادتهای منفی تشویق کردهاند. مثلا امام علىعلیهالسلام میفرمایند: «با چیره شدن بر عادتهاست که مىتوان به بالاترین مقامات رسید». اگر ترک عادت ممکن نبود که این همه برای ترک آن تشویق نمی شدیم.
2. شناسایی ریشهها:
وقتی فهرست ما کامل شد، گام بعدی را بر میداریم. این گام با چرا و چگونه قرارداد کاری دارد. منظورم این است که وقتی دانستیم که مثلا یکی از عادتهای بد ما تماشای زیاد تلویزیون است، از خود میپرسیم: چرا من این همه تلویزیون میبینم؟ ممکن است جوابهای گوناگونی برای آن پیدا کنید. مثل این جوابها: «من برنامه مشخصی ندارم»؛ «در مقابل هیجان این جعبه جادویی کم میآورم»؛ «از سرگرمی سالم و مفید بیبهرهام»؛ « از آسیبهای آن بیخبرم» و ...
این نمونه را درباره همه عادتها میتوان اجرا کرد. با شناسایی ریشههای ایجاد کار نادرست، میتوان تیشهای ساخت و به آن حمله کرد.
3. پلهپله تا رهایی:
همانطور که عادتهای نادرست به مرور زمان در ما ایجاد میشوند، برطرف کردن آنها هم نیاز به زمان دارد. این یک قانون جدی است که تغییر نیازمند زمان است. برای عبور از یک مرحله به مرحله بعد، باید بتوانیم به اندازه کافی حوصله و تحمل داشته باشیم. به این مثال واقعی توجه کنید: « این عالم بزرگ تصمیم داشت تا از میزان خواب خود کم کند که برای کارهای علمیاش وقت بیشتری داشته باشد. ایشان با خود اندیشید تا راه مناسبی را بیابد. سرانجام به این نتیجه رسید که خوب است شبی یک دقیقه از خوابم کم کنم. این برنامه جواب داد. دانشمند توانست با یک دقیقههای طلایی خودش، خواب را به میزان ضروری کاهش دهد تا در کارهایش زمان بیشتری داشته باشد». البته گاهی در این راه نیازمند مشورت با دیگران هستیم تا دچار افراط یا تفریط نشویم. در مثال بالا، خواب خیلی کم آن هم برای یک نوجوان نه تنها درست نیست؛ بلکه ممکن است موجب بروز بیماریهایی مانند سردردهای دایمی، ناراحتیهای عصبی و ضعف بدنی شود.
4. ارزیابی میزان پیشرفت:
برای رسیدن به هدف نهایی یعنی ترک عادت، لازم است حساب و کتاب داشته باشیم. بدانیم چهقدر توانستیم حریف خودمان بشویم. کجا موفق شدیم و چند بار شکست خوردیم. مثلا ممکن است یکی از عادتهای بد ما این باشد که در بازیهای تیمی، سر یاران خودمان داد بزنیم. یک هفتهای است که آن را پیدا کردهایم، ریشهیابی هم نمودیم و تصمیم گرفتیم در سه بازی اخیر دقت بیشتری کنیم تا چنین رفتاری تکرار نشود یا از دفعات آن کم شود. امروز، با یک مرور ذهنی میتوانیم نمره موفقیت خودمان را به دست آوریم.
5. جایگزین کردن رفتار نو:
وقتی یک کار نامناسب را حذف میکنید، به جای آن رفتاری بگذارید. فقط رفتار خوب است که جانشین رفتار بد میشود و خوبیها هستند که بدیها را از بین میبرند. این یک قانون قرآنی است[2]. وقتی تصمیم دارم درس خواندن را تا شب امتحان به تاخیر نیندازم، لازم است برنامه درسی مناسبی طراحی کنم. هر روز به صورت منظم آن را داشته باشم. زمانی هم که تصمیم دارم بر بینظمی اتاقم غلبه کنم، لازم است رفتار نظم را شروع کنم. دیگر لباسم را بعد از درآوردن، وسط اتاق رها نکنم، کتابها را سر جایشان بگذارم و هر کاری که میانه خوبی با کار قبلیام نداشته باشد را در سبد کارهایم بگنجانم. این مسیر ما را به تولید عادتهای جدید میرساند.
6. قانون جریمه:
«مرجع تقلید بود. شاگردان زیادی داشت. محفل درس ایشان بسیار گرم و پرشور بود. یکی از شاگردان آقا، زیاد سؤال میکرد و مرتب به جوابهایی که آقا میداد، ایراد میگرفت. آقا که سن و سالی از ایشان گذشته بود و دیگر مثل گذشته پرحوصله نبود، گاهی ازکوره در میرفت و عصبانی میشد. حتی بعضی وقتها سر شاگردش داد میزد. یک روز بعد از تکرار این رفتار، با خودش اندیشید. دانست که عادت خوبی نیست. تصمیم گرفت آن را برطرف کند. با خودش عهد کرد که اگر یک بار دیگر برای هر کدام از شاگردانش عصبانی شود و داد بزند، یک سال تمام روزه بگیرد.
امروز هم درس آقا مثل روزهای قبل شلوغ است. اگر کمی دیر برسی، برای پیدا کردن جای نشستن باید حسابی بگردی. درس شروع شد. باز همان شاگرد پرسؤال دست بلند کرد. آقا جوابش را داد. سؤال بعدی شلیک شد. آقا پاسخ دادند. گویا این سؤالات تمامی ندارد. عجب ذهن فعالی! آقا ناراحت شد. ای وای! آقا داد زد... آقا یک سال تمام با وجود سن بالا روزه گرفت تا عادتی منفی را از خود دور کند».
اگر روشهای مسالمتآمیز جواب نداد، میتوانیم با جریمه کردن خود سمزدایی شویم و ریشه رفتار نامناسب را خشک کنیم.
نویسنده: ابراهیم اخوی
منابع:
[1].میزان الحکمه، ج8، ص280.
[2]. انّ الحسنات یذهبن السیئات (هود:114)