پرونده فقر (قسمت ششم)

هستی‌شناسان و فلاسفه عالم ممکنات را عالم علت‌ها و معلول‌ها و دنیا را دنیای کنش و واکنش معرفی می‌کنند آن‌ها معتقدند هیچ اتفاقی در دنیا بدون دلیل نمی‌افتد فقر نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی از این قاعده مستثنی...
يکشنبه، 21 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: عبدالصالح شمس اللهی
موارد بیشتر برای شما
پرونده فقر (قسمت ششم)

علل معنوی فقر

چکیده: هستی‌شناسان و فلاسفه عالم ممکنات را عالم علت‌ها و معلول‌ها و دنیا را دنیای کنش و واکنش معرفی می‌کنند آن‌ها معتقدند هیچ اتفاقی در دنیا بدون دلیل نمی‌افتد فقر نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی از این قاعده مستثنی نیست. در این نوشتار به علل معنوی فقر می‌پردازیم.
تعداد کلمات 1044 زمان تقریبی مطالعه 5 دقیقه

 
پرونده فقر (قسمت ششم)
نویسنده: عبدالصالح شمس اللهی
 
هستی‌شناسان و فلاسفه عالم ممکنات را عالم علت‌ها و معلول‌ها و دنیا را دنیای کنش و واکنش معرفی می‌کنند آن‌ها معتقدند هیچ اتفاقی در دنیا بدون دلیل نمی‌افتد فقر نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی از این قاعده مستثنی نیست.

دلیل فقر با توجه به جهان بینی افراد متفاوت می‌تواند باشد؛ در نگرش دینی علل مختلفی برای فقر بیان می‌شود که علل مادی و عل معنوی را در برمی‌گیرد که در ادامه به بعضی از آن‌ها می‌پردازیم.
پدر و مادر در منش دینی دارای شأن و جایگاه ویژه‌ای هستند و خدا در قرآن کریم به کرات به رعایت حرمت والدین دستور داده است. یکی از دلایلی که فقر انسان را به دنبال دارد نفرین والدین در حق فرزند است.
علل معنوی فقر
در اینکه کدام یک از عوامل مادی یا معنوی در فقر تاثیر‌گذار است نظرات مختلفی وجود دارد، البته این موضوع از چندان اهمیتی برخوردار نیست چرا که برای رفع فقر باید هر دو عامل مرتفع شود.

عدم توجه به خدا
یکی از اصلی‌ترین عوامل فقر انسان‌ها عدم رابطه معنوی با خداست، هر‌کس رابطه معنوی خوبی با خدا بر‌قرار نماید و از او طلب روزی کند خدا این مطالبه او را بدون پاسخ قرار نخواهد داد. کسانی که دائم به یاد خدا هستند هم نشین خدا می‌شوند و خدا دوست ندارد که هم‌نشین او در رنج و تعب باشد.

اما اگر کسی از یاد خدا غافل شد و خدا را در کارها به یاد نیاورد زندگی بر او سخت می‌شود و معیشت او به مشکل بر‌ می‌خورد خدا در قرآن کریم به این واقعیت اشاره کرده و می‌فرماید: 

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى[1]
و هر کس از یاد من روی بگرداند در حقیقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور می‌شود.
پرونده فقر (قسمت ششم)
خوانش‌گر محترم ممکن است در مقابل این سخن نقدی داشته باشد و بگوید ما انسان‌های زیادی را می‌بینیم که رابطه ای با خدا ندارند ولی زندگی بسیار خوبی دارند! در پاسخ باید گفت سنت‌های خدا را باید به صورت مجموعی دید. خدا در کنار این سنت سنتی دارد به اسم استدراج؛ در سنت استدراج خدا به سر باز ‌زنندگان از فرامین خدا مهلت می‌دهد که یا خود را اصلاح کنند و یا در بزنگاهی حساس مچ آن‌ها را بگیرد؛ در واقع کسانی که در مقابل دوری از خدا هیچ واکنشی از خدا نمی‌بینند باید بیشتر بترسند؛ چراکه خدا در بزنگاهی حساس مچ آن‌ها را خواهد گرفت خدا در قرآن به این سنت خود اشاره کرده و می‌فرماید:

فمهل الکافرین امهلهم رویدا[2]
پس در هلاکت آن‌ها عجله نکن، مدتی منتظر باش و اندکی به ایشان مهلت بده.


باید گفت فقر برای کسانی‌ که از خدا دورند نوعی تذکر است و به عنوان لطف از طرف خدا برای آنان مقرر شده است تا شاید متذکر شوند.

ادعای فقر
خداوند فقر را برای جامعه دوست ندارد به همین دلیل تظاهر به فقر را نیز زیبنده انسان مسلمان نمی‌داند. آنگونه که در متون روایی آمده است تظاهر به فقر یکی از عواملی است که فقر انسان را به دنبال دارد نبی مکرم اسلام(ص) می‌فرماید:

مَن تَفاقَرَ افتَقَرَ .[3]
کسى که دم از نادارى بزند، نادار شود.

 
اظهار حاجت
اظهار حاجت یکی دیگر از چیزهایی است که فقر ثمره تکوینی آن است . عزت و آبروی انسان ملک خداست و کسی حق ندارد به واسطه عرض حاجت آبرو و عزت خود را خدشه دار نماید. امیرمؤمنان در مورد تاثیر عرض حاجت در فقر انسان می‌فرماید:
یکی دیگر از عوامل معنوی فقر خیانت در امانت است. البته این فقره می‌تواند از عوامل مادی نیز باشد؛ چرا که انسان‌ها بیش از آنکه با پولشان در بازار کار کنند با اعتبارشان کار می‌کند و کسی که به خیانت در امانت مشهور شد اعتماد بازار را از دست داده است و دیگر توان کار ندارد و فقر ثمره دنیایی این رفتارش خواهد بود؛
مَن فَتَحَ على نفسِهِ بابا مِن المَسألَهِ فَتَحَ اللّه ُ علَیهِ بابا مِن الفَقرِ.[4]
هرکه درى از نیازخواهى به روى خود بگشاید، خداوند درى از فقر به رویش باز کند.

 
استغنای از خدا
انسان‌ها در دنیا و آخرت محتاج خدای رزاق هستند به همین دلیل باید به این نیاز خود توجه داشته باشند. از جمله عوامل معنوی که فقر انسان را به دنبال دارد حس استغنای از خداست. در صحف ادریس آمده است:

لا غِنىً لِمَنِ استَغنى عَنّی ،ولا فَقرَ بمَنِ افتَقَرَ إلَیَّ .[5]
برای کسى را که از من اظهار بى‌نیازى کند ، توان‌گرى نباشد و برای کسى را که به من اظهار نیازمندى کند، فقر و نادارى نباشد.


در روایت دیگری از امام صادق(ع) وارد شده است که دعا نکردن و طلب نکردن از خدا یکی از عوامل فقر است، حضرت در روایت شریفی می‌فرماید:

مَن لم یَسألِاللّه َ مِن فَضلِهِ افتَقَرَ .[6]
هر‌که از فضل خدا نطلبد ، فقیر شود.

 
خیانت در امانت
یکی دیگر از عوامل معنوی فقر خیانت در امانت است. البته این فقره می‌تواند از عوامل مادی نیز باشد؛ چرا که انسان‌ها بیش از آنکه با پولشان در بازار کار کنند با اعتبارشان کار می‌کند و کسی که به خیانت در امانت مشهور شد اعتماد بازار را از دست داده است و دیگر توان کار ندارد و فقر ثمره دنیایی این رفتارش خواهد بود؛ رسول خدا(ص) در این مورد می‌فرماید:

الأمانَةُ تَجلِبُ الغَناءَ، والخِیانَةُ تَجلِبُ الفَقرَ.[7]
امانت‌دارى توانگرى مى‌آورد وخیانت [در امانت] فقر.

 
ارتزاق از دین
یکی از چیزهایی که باعث می‌شود تا فقر گریبان انسان را بگیرد این است که به واسطه ظاهر دینی و از راه دین افراد به سوء استفاده اقتصادی از مردم بپردازند، البته این با تأمین عالمان دینی از لحاظ مالی متفاوت است، چرا که آنچه طبیعی است این است که هرکسی نیازهای طبیعی دارد و باید به طریقی مرتفع گردد. اما سر کیسه کردن مردم به واسطه دین مثل کاری که متصوفه و فرقه های ضاله می‌کنند فقر را به دنبال دارد.

امام باقر به ابی نعمان فرمود:

لا تَستَأکِلْ بِنا الناسَ ، فلا یَزیدَکَ اللّه ُ بذلکَ إلّا فَقرا.[8]
ما را وسیله سرکیسه کردن مردم قرار مده؛ زیرا با این کار، خداوند بر فقر تو مى‌افزاید.


نفرین والدین
پدر و مادر در منش دینی دارای شأن و جایگاه ویژه‌ای هستند و خدا در قرآن کریم به کرات به رعایت حرمت والدین دستور داده است. یکی از دلایلی که فقر انسان را به دنبال دارد نفرین والدین در حق فرزند است. امام صادق(ع) در باره یکی از علل معنوی فقر انسان می‌فرماید:

أیُّما رَجُلٍ دَعا على ولَدِهِ أورَثَهُ الفَقرَ.[9]
هر مردى که فرزند خود رانفرین کند، فقر برایش به ارث مى گذارد.


در روایات موارد متعددی به عنوان عوامل معنوی و تاثیرگذار در فقر اشاره شده است. به عنوان مثال عدم توجه به نظافت منزل، عدم ذکر اسم خدا در هنگام خوردن غذا، عدم رسیدگی به فقرا و چندین و چند مورد دیگر که متاسفانه در موارد زیادی مورد توجه قرار نمی‌گیرد و خوانش‌گر محترم می‌تواند با مراجعه به کتب حدیث مثل میزان الحکمه و وسائل الشیعه نمونه‌هایی از این روایات را مشاهده نماید.

 

ادامه دارد...


منابع

[1] قرآن کریم، سوره طه، آیه 124
[2] قرآن کریم، سوره طارق، آیه17
[3] بحار الأنوار، ج، 76 ص316، ح6
[4] بحار الأنوار، ج103 ، ص 20 ، ح4
[5] بحار الأنوار، ج95، ص462
[6] بحار الأنوار ، ج76، ص 316 ، ح 6 .
[7] بحار الأنوار، ج75، ص114، ح6
[8] بحار الأنوار، ج 78، ص 184 ،ح 11
[9]  بحار الأنوار،ج 104، ص99، ح 77


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط