آیا صحیح است که مدعیان اسلام و ایمان، هنگام ظهور حضرت با مشاهدۀ اسلام راستینی که حضرت برای مسلمین میآورد، با ایشان مخالفت میکنند؟
جنگ امام زمان(عج) با عدهای از مسلمانان، به ویژه سران فرقههای انحرافی خواهد بود، نه تودۀ مسلمانان که حقطلب هستند، ولی حق را نشناختهاند. امام صادق(ع) میفرماید:
... وان القائم یخرجون علیه فیتأوّلون علیه کتاب الله ویقاتلونه علیه؛[1]
به درستی که قائم(عج) با مردمی روبهرو میشود که رودرروی او میایستند و آیههای کتاب خدا را در برابر او به نظر خود تأویل میکنند و در همین راستا با او به نبرد برمیخیزند.
از این حدیث برمیآید که مخالفان امام زمان(عج)، علمای منحرف و سران فرقههای انحرافی اسلامی هستند.
شیطان چگونه به دست امام زمان(عج) کشته میشود؟
این پرسش را از سه جهت میتوان پاسخ داد:
1. جریان کشته شدن شیطان: در اینباره باید گفت: زمانی که حضرت قیام میکنند و در مسجد کوفه هستند، شیطان در حالی که به زانو درآمده، میگوید: «وای بر من از این روز!» سپس حضرت پیشانی او را گرفته، گردنش را میزند؛[2]
2. امکان کشته شدن شیطان: اگر منظور این است که آیا میتوان شیطان را کشت یا نه، باید گفت: چنانکه در قرآن تصریح شده است، شیطان از جنس جن است[3] و چنانکه معلوم است جنیان نیز مانند انسان متولد میشوند و از دنیا میروند؛ لذا مرگ یا کشته شدن شیطان که از جنس جنیان است از لحاظ علمی و علوم عقلی مشکلی ندارد و مانند فرشتگان و ملائکه نیست که مرگ و تغییر برایشان از لحاظ علمی محال باشد؛
3. اِشکال کشته شدن: ممکن است تصور شود چون دنیا دار امتحان است و شیطان یکی از مکملان صحنۀ امتحان به شمار میآید، اگر قرار باشد کشته شود و از بین برود، محل امتحان و ابتلا بودن دنیا هم از بین میرود و دیگر تکلیف (گناه و ثواب) معنای خود را از دست میدهد.
برای اینکه چنین تصوری پیش نیاید، باید تصویری از زمان ظهور داشته باشیم. در تصویری که مرحوم سید بن طاووس در کتاب سعد السعود از صحف ادریس پیامبر نقل میکند و در بحار الانوار نیز آمده است، چنین میخوانیم:
آن، روزی است که زمین از کفر و شر و گناه پاک میشود و خداوند برای آن عصر بندگانی را انتخاب نموده که قلبهای آنها را برای ایمان امتحان کرده و درونشان را با ورع و اخلاص و یقین و تقوا و خشوع و صدق و حلم و صبر و وقار و پرهیزگاری و بیرغبتی نسبت به دنیا و اشتیاق به آنچه در نزد خداوند است، آزمایش نموده است.[4]
از این تعابیر و روایاتی شبیه به این روایت معلوم میگردد که دوران حضور حضرت، دورانی بسیار درخشان از لحاظ معنوی و اخلاقی خواهد بود.
در آن زمان به دلیل پیشرفت فوقالعادۀ بشر در عرصۀ عبادت و بندگی، امتحان و آزمایش بندگان نیز وارد مرحلۀ جدیدی خواهد شد. به عبارت دیگر، وضعیت به گونهای خواهد بود که عرصهای برای شیطان نخواهد ماند و کسی نخواهد بود که از او پیروی نماید، و از روایت به زانو درآمدن شیطان و تسلیم شدن او، این مطلب قابل استفاده است.برای اینکه معلوم شود چگونه ممکن است شیطانی که این همه وسوسهو دعوت میکند و موفق میشود، امکان دارد اثر خود را از دست بدهد،مثالی میزنیم: اگر به دانشآموزی که در مقطع ابتدایی یا راهنمایی تحصیل میکند گفته شود: جلسات امتحانیای وجود دارد که به شخص اجازه داده میشود تا کتاب خود را همراه ببرد و در جلسۀ امتحان از آن استفاده نماید، او باور نمیکند. به این دلیل که با خود میاندیشد اگر کتاب در اختیار انسان باشد، امتحان مشکلی نخواهد داشت، همه را میتواند از روی کتاب جواب دهد. اما این مسئله برای یک دانشجو حل شده است؛ زیرا میداند امتحانهایی وجود دارد که بردن و باز کردن کتاب، کمک قابل ملاحظهای به انسان نمیکند؛ زیرا امتحان به قدری در سطح بالا و دقیق است که بودن یا نبودن کتاب بیتأثیر است.
در زمان حکومت حضرت نیز اولاً، به دلیل پاکی معنوی بسیار بالای جامعه، اصلاً امکان وجود شیطان نیست و جامعه وجود او را برنمیتابد و حتماً باید از بین برود تا طهارت زمین کامل گردد؛ ثانیاً، با رفتن او محل امتحان بودن دنیا مختل نمیشود؛ زیرا نفس انسان که او را دنبال خواستههای خود میکشد، وجود دارد و مبارزه با نفس، جهاد بزرگی است که ربطی به شیطان ندارد. از طرفی موارد امتحانی به فراخور پیشرفت معنوی انسان به قدری دقیق و ظریف است که وجود شیطان لازم نیست و این دقیق بودن امتحان از احادیثی معلوم میشود که مثلاً بیان میکند در آن دوران، گرفتن سود از برادر دینی حرام خواهد
بود، هرکس هر مقدار که احتیاج دارد از جیب برادر دینی خود برخواهد داشت؛ برادر دینی از برادر دینی خود ارث خواهد برد؛ گرفتن وثیقه از برادران دینی حرام خواهد بود؛ کمک به برادر دینی واجب خواهد شد و بسیاری از مسائل دیگر که وقتی از ائمه(ع) سؤال میشد، میفرمودند: «این حکم در زمان ظهور اجرا خواهد شد».
پس هرچند با از بین رفتن شیطان، انسان تصور میکند که ترک گناه آسان میشود، اما این همان تصور دانشآموز ابتدایی از بردن کتاب به جلسۀ امتحان است؛ زیرا امتحان هم به همان میزان دقیق خواهد شد و امتحان دادن سختتر.
آیا کشته شدن شیطان با آیۀ (قَالَ فَإِنَّکَ مِنْ الْمُنْظَرِینَ إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ)[5] منافات ندارد؟
چنانکه در تفسیر عیاشی آمده و تفسیر المیزان آن را نقل کرده، همین مسئله را وهب بن جمیع از امام صادق(ع) سؤال کرده و امام در جواب فرمودهاند:
ای وهب! آیا گمان میکنی منظور، روز قیامت است، لکن خداوند او را تا زمان قیام حضرت مهدی(عج) مهلت داده و وقت معلوم، زمان ظهور است.[6]
یعنی درخواست شیطان شامل دو قسمت بود: یکی مهلت خواستن، و دیگری میزان مهلت که تا قیامت باشد و خداوند، درخواست دوم را قبول نکرد. لذا شیطان وقتی گفت: «میخواهم تا قیامت وقت داشته باشم!» خداوند در جواب فرمود: «تو تا وقت معیّنی اجازه داری». از همین عوض شدن جواب معلوم میشود که خداوند درخواست او را نپذیرفته است. امام صادق(ع) میفرماید: «منظور از وقت معلوم، زمان ظهور حضرت مهدی(عج) است». لذا این آیه نیز منافاتی با کشته شدن شیطان به دست آن حضرت ندارد.
بیشترین مخالفان امام زمان(عج) در هنگام ظهور از انسانها هستند یا از جنها؟
نقش اصلی در دنیا برعهدۀ انسانهاست؛ بنابراین مخالفت جنها در حاشیه و تابعی از مخالفت انسانهاست. جنها به تنهایی نمیتوانند سرنوشت جهان را تعیین کنند؛ زیرا خداوند جهان را برای انسانها آفریده است. از اینرو، دشمنان اصلی امام زمان(عج) در هنگام ظهور، قطعاً انسانها خواهند بود، البته امکان دارد که جنها نیز در این کار به آنها کمک کنند.
جنگ امام زمان(عج) با عدهای از مسلمانان، به ویژه سران فرقههای انحرافی خواهد بود، نه تودۀ مسلمانان که حقطلب هستند، ولی حق را نشناختهاند. امام صادق(ع) میفرماید:
... وان القائم یخرجون علیه فیتأوّلون علیه کتاب الله ویقاتلونه علیه؛[1]
به درستی که قائم(عج) با مردمی روبهرو میشود که رودرروی او میایستند و آیههای کتاب خدا را در برابر او به نظر خود تأویل میکنند و در همین راستا با او به نبرد برمیخیزند.
از این حدیث برمیآید که مخالفان امام زمان(عج)، علمای منحرف و سران فرقههای انحرافی اسلامی هستند.
شیطان چگونه به دست امام زمان(عج) کشته میشود؟
این پرسش را از سه جهت میتوان پاسخ داد:
1. جریان کشته شدن شیطان: در اینباره باید گفت: زمانی که حضرت قیام میکنند و در مسجد کوفه هستند، شیطان در حالی که به زانو درآمده، میگوید: «وای بر من از این روز!» سپس حضرت پیشانی او را گرفته، گردنش را میزند؛[2]
2. امکان کشته شدن شیطان: اگر منظور این است که آیا میتوان شیطان را کشت یا نه، باید گفت: چنانکه در قرآن تصریح شده است، شیطان از جنس جن است[3] و چنانکه معلوم است جنیان نیز مانند انسان متولد میشوند و از دنیا میروند؛ لذا مرگ یا کشته شدن شیطان که از جنس جنیان است از لحاظ علمی و علوم عقلی مشکلی ندارد و مانند فرشتگان و ملائکه نیست که مرگ و تغییر برایشان از لحاظ علمی محال باشد؛
3. اِشکال کشته شدن: ممکن است تصور شود چون دنیا دار امتحان است و شیطان یکی از مکملان صحنۀ امتحان به شمار میآید، اگر قرار باشد کشته شود و از بین برود، محل امتحان و ابتلا بودن دنیا هم از بین میرود و دیگر تکلیف (گناه و ثواب) معنای خود را از دست میدهد.
برای اینکه چنین تصوری پیش نیاید، باید تصویری از زمان ظهور داشته باشیم. در تصویری که مرحوم سید بن طاووس در کتاب سعد السعود از صحف ادریس پیامبر نقل میکند و در بحار الانوار نیز آمده است، چنین میخوانیم:
آن، روزی است که زمین از کفر و شر و گناه پاک میشود و خداوند برای آن عصر بندگانی را انتخاب نموده که قلبهای آنها را برای ایمان امتحان کرده و درونشان را با ورع و اخلاص و یقین و تقوا و خشوع و صدق و حلم و صبر و وقار و پرهیزگاری و بیرغبتی نسبت به دنیا و اشتیاق به آنچه در نزد خداوند است، آزمایش نموده است.[4]
از این تعابیر و روایاتی شبیه به این روایت معلوم میگردد که دوران حضور حضرت، دورانی بسیار درخشان از لحاظ معنوی و اخلاقی خواهد بود.
در آن زمان به دلیل پیشرفت فوقالعادۀ بشر در عرصۀ عبادت و بندگی، امتحان و آزمایش بندگان نیز وارد مرحلۀ جدیدی خواهد شد. به عبارت دیگر، وضعیت به گونهای خواهد بود که عرصهای برای شیطان نخواهد ماند و کسی نخواهد بود که از او پیروی نماید، و از روایت به زانو درآمدن شیطان و تسلیم شدن او، این مطلب قابل استفاده است.برای اینکه معلوم شود چگونه ممکن است شیطانی که این همه وسوسهو دعوت میکند و موفق میشود، امکان دارد اثر خود را از دست بدهد،مثالی میزنیم: اگر به دانشآموزی که در مقطع ابتدایی یا راهنمایی تحصیل میکند گفته شود: جلسات امتحانیای وجود دارد که به شخص اجازه داده میشود تا کتاب خود را همراه ببرد و در جلسۀ امتحان از آن استفاده نماید، او باور نمیکند. به این دلیل که با خود میاندیشد اگر کتاب در اختیار انسان باشد، امتحان مشکلی نخواهد داشت، همه را میتواند از روی کتاب جواب دهد. اما این مسئله برای یک دانشجو حل شده است؛ زیرا میداند امتحانهایی وجود دارد که بردن و باز کردن کتاب، کمک قابل ملاحظهای به انسان نمیکند؛ زیرا امتحان به قدری در سطح بالا و دقیق است که بودن یا نبودن کتاب بیتأثیر است.
در زمان حکومت حضرت نیز اولاً، به دلیل پاکی معنوی بسیار بالای جامعه، اصلاً امکان وجود شیطان نیست و جامعه وجود او را برنمیتابد و حتماً باید از بین برود تا طهارت زمین کامل گردد؛ ثانیاً، با رفتن او محل امتحان بودن دنیا مختل نمیشود؛ زیرا نفس انسان که او را دنبال خواستههای خود میکشد، وجود دارد و مبارزه با نفس، جهاد بزرگی است که ربطی به شیطان ندارد. از طرفی موارد امتحانی به فراخور پیشرفت معنوی انسان به قدری دقیق و ظریف است که وجود شیطان لازم نیست و این دقیق بودن امتحان از احادیثی معلوم میشود که مثلاً بیان میکند در آن دوران، گرفتن سود از برادر دینی حرام خواهد
بود، هرکس هر مقدار که احتیاج دارد از جیب برادر دینی خود برخواهد داشت؛ برادر دینی از برادر دینی خود ارث خواهد برد؛ گرفتن وثیقه از برادران دینی حرام خواهد بود؛ کمک به برادر دینی واجب خواهد شد و بسیاری از مسائل دیگر که وقتی از ائمه(ع) سؤال میشد، میفرمودند: «این حکم در زمان ظهور اجرا خواهد شد».
پس هرچند با از بین رفتن شیطان، انسان تصور میکند که ترک گناه آسان میشود، اما این همان تصور دانشآموز ابتدایی از بردن کتاب به جلسۀ امتحان است؛ زیرا امتحان هم به همان میزان دقیق خواهد شد و امتحان دادن سختتر.
آیا کشته شدن شیطان با آیۀ (قَالَ فَإِنَّکَ مِنْ الْمُنْظَرِینَ إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ)[5] منافات ندارد؟
چنانکه در تفسیر عیاشی آمده و تفسیر المیزان آن را نقل کرده، همین مسئله را وهب بن جمیع از امام صادق(ع) سؤال کرده و امام در جواب فرمودهاند:
ای وهب! آیا گمان میکنی منظور، روز قیامت است، لکن خداوند او را تا زمان قیام حضرت مهدی(عج) مهلت داده و وقت معلوم، زمان ظهور است.[6]
یعنی درخواست شیطان شامل دو قسمت بود: یکی مهلت خواستن، و دیگری میزان مهلت که تا قیامت باشد و خداوند، درخواست دوم را قبول نکرد. لذا شیطان وقتی گفت: «میخواهم تا قیامت وقت داشته باشم!» خداوند در جواب فرمود: «تو تا وقت معیّنی اجازه داری». از همین عوض شدن جواب معلوم میشود که خداوند درخواست او را نپذیرفته است. امام صادق(ع) میفرماید: «منظور از وقت معلوم، زمان ظهور حضرت مهدی(عج) است». لذا این آیه نیز منافاتی با کشته شدن شیطان به دست آن حضرت ندارد.
بیشترین مخالفان امام زمان(عج) در هنگام ظهور از انسانها هستند یا از جنها؟
نقش اصلی در دنیا برعهدۀ انسانهاست؛ بنابراین مخالفت جنها در حاشیه و تابعی از مخالفت انسانهاست. جنها به تنهایی نمیتوانند سرنوشت جهان را تعیین کنند؛ زیرا خداوند جهان را برای انسانها آفریده است. از اینرو، دشمنان اصلی امام زمان(عج) در هنگام ظهور، قطعاً انسانها خواهند بود، البته امکان دارد که جنها نیز در این کار به آنها کمک کنند.
نویسنده: کبری خدابخش
پی نوشت:
[1]. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، علیاصغر رضوانی، ص578.
[2]. بحارالانوار، ج52، ص376.
[3]. سورۀ کهف، آیۀ50.
[4]. بحارالانوار، ج52، ص385.
[5]. خداوند فرمود: «همانا تو (شیطان) تا روز زمان معلوم مهلت داده شدهای» (سورۀ حجر، آیات37 و 38؛ سورۀ ص، آیات80 و 81.).
[6]. المیزان، علامه طباطبایی، ج12، ص184.