راهبرد‌های مورد استفاده نابغه‌ها

هدف از تعلیم و تربیت در مدارس نابغه‌ها این است که تعداد افرادی که دارای این هوش متعالی هستند بیشتر شود. در واقع ما به دنبال خلاقان مخربی هستیم که با تخریب می خواهند سوژه های جدید ایجاد کنند.
جمعه، 4 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهبرد‌های مورد استفاده نابغه‌ها
مقصود از نابغه‌ها کسانی است که قوه خلاقیت شان به کار افتاده و این توانایی را دارند که با استفاده از این قوه خودشان را تغییر داده و در جهان اطراف منشاء اثر باشد. یک جامعه توسعه یافته، جامعه‌ای است که بتواند نابغه‌های خلاق را تربیت کرده و آنان را در خدمت برنامه ریزی و مدیریت کشور قرار دهد. اما همیشه عده ای این سوال را می پرسند که پس چرا اگر دنیا به نوابغ نیاز دارد در طول تاریخ کمتر افرادی توانسته اند در جرگه این افراد قرار گیرند؟ پاسخ این است که نابغه بودن یک ویژگی منحصر به فرد است که در صورت پدید آمدن آن افراد و جامعه مورد نظر با آسایش و راحتی بیشتری زندگی می کنند. شاید باید این گفته هنری میلر را بپذیریم که می گوید: «نخستین علامت نابغه این است که احتیاجی به وجود او نیست.» (میلر، ۱۳۷۱) اما ما میدانیم که در هزاره سوم به وجود نابغه‌ها نیاز است.
 
 شاید در گذشته به افرادی که نابغه بودند و از قوه خلاقیتشان استفاده می کردند نام دیوانه را برای آنان به کار می بردند. اما واقعیت این است که بزرگترین خلاقان تاریخ بشر همین دیوانگان بودند، دیوانگانی که کارهای متفاوت انجام می دادند. به قول جان درایدن راهب اسپانیایی در دیوانگی لذتی نهفته است که هیچ کس جز دیوانه بدان واقف نیست (عمادیان و شریفی، ۱۳۸۱: ۳۶۹). لذا هدف از تعلیم و تربیت در مدارس نابغه‌ها این است که تعداد افرادی که دارای این هوش متعالی هستند بیشتر شود. در واقع ما به دنبال خلاقان مخربی هستیم که با تخریب می خواهند سوژه های جدید ایجاد کنند. زندگی مملو از فرصتها و لحظات ناب و کم نظیر می باشد. اگر در زندگی شکست بخوریم اصلا مهم نیست آنچه دارای اهمیت است شکست و ماندن در فضای نومیدی استبه تعبیر میخائیل باکونین گرایش به تخریب می تواند یک گرایش خلاقانه باشد» (عمادیان و شریفی، ۱۳۸۱: ۳۶۹). اما با همه باید در نظر داشت که ابرخلاقان جهان یک سری ویژگی هایی داشتند که اگر آنها را بشناسیم شاید بتوانیم در مدرسه نابغه‌ها و خانه ها از روشهای آنان بهره گرفته و به بچه‌ها  انتقال دهیم. در ابتدا به هشت راهبردی که بسیار مرسوم و متداول است می پردازیم:
 
 ١- نوابغ از دریچه های مختلف به مسئله نگاه می کنند: یکی از راههایی که نوابغ در حل مسائل از آن استفاده می کنند نگاه به یک موضوع از زوایای گوناگون است. لئوناردو داوینچی از جمله نوابغی است که به هر مسئله از زوایای گوناگون نگاه می کرد و به راه حل های بکر و نو میرسید. اگر در کلاس درس به بچه‌ها  سؤالاتی که قبلا پاسخ آنها داده شده است را بدهیم و تلاش کنیم که بچه‌ها  را به همان پاسخ برسانیم، کار چندان اساسی و بزرگی انجام نداده ایم. نوابغ با اجتناب از نگاه یک سویه به دنبال کشف راه حل های جدید هستند و این یعنی اینکه هیچ مسئله ای برای ما بن بست نخواهد بود.
 
۲- نوابغ افکار خود را به تصویر می کشند: نوابغ این توانایی را دارند که هر آنچه را که یاد می گیرند به تصویر بکشند. ذهن تصویری داشتن یعنی خروج از چارچوبهای خشک و توانایی بعد دادن به موضوعات گوناگون است. باید در کلاسهای درس بچه‌ها  را تشویق به تصویرسازی ذهنی در مورد هر آنچه فکر می کنند، نماییم. آلبرت انیشتن عادت داشت که استدلال های ریاضی خود را در قالب گزاره های تصویری و فضایی ترسیم نماید و این یقینا یک روش نو برای رسیدن به این توانایی است.
 
 ٣- نوابغ تولید می کنند، می گویند ادیسون ۱۰۹۳ اختراع ثبت کرده است. او حداقل یک اختراع کوچک در هر ده روز و یک اختراع بزرگ در هر شش ماه داشته است و همچنین در مورد باخ می گویند که هر هفته یک آواز می سروده است. از موتزارت نیز بیش از ۶۰۰۰ قطعه موسیقی باقی مانده است. همه اینها نشان میدهند که نوابغ تولید کننده ایده ها و تبدیل کننده ایده ها به نوآوری هستند. باید در کلاسهای درس بچه‌ها  را به تولید ایده و فکرهای نو تشویق کنیم.
 
 ۴- نوابغ، ترکیباتی بدیع می آفرینند: یکی از ویژگیهای نوابغ ترکیبات بدیع و نو می باشد. یعنی کنار هم قرار دادن هر آنچه که در طبیعت و کهکشان وجود دارد و رسیدن به دستاوردهایی که شایان توجه و شگفت انگیز است. می گویند معادله معروف اینشتاین برقراری رابطه میان انرژی، جرم و سرعت نور بود. در حالی که میدانیم که او هرگز این مفاهیم را اختراع نکرده است. علم ژنتیک نیز برخاسته از نظریات یک کشیش اتریشی به نام مندل' میباشد که ریاضیات و زیست شناسی را ترکیب کرد تا علمی نو بیافریند. باید بچه‌ها  را در کلاس به ترکیب سازی عادت داد.
 
 ۵- نوابغ روابط را تقویت می کنند: گاهی اوقات نوابغ اجزا و پدیده‌های نامرتبط را به هم مرتبط می سازند و خود این می تواند پایه ایجاد پدیده های نو باشد. بچه‌ها  باید بین چیزهای نامرتبط، ارتباط برقرار کنند مثل رابطه میان شیشه و آسمان، کدو و قیچی و..
 
۶- نوابغ به تضادها می اندیشند: نوابغ از این جهت قادرند افکاری متفاوت داشته باشند. می گویند آنها بیشتر دمدمی مزاج هستند و هر روز یک مدل فکر می کنند که احتمال دارد با فکر روزهای قبلی آنها کاملا متفاوت باشد. تضاداندیشی از ویژگیهای برتر انسان است که می تواند باعث اختراعات گردد. لذا باید در کلاس درس به بچه‌ها  اجازه دهیم که با ذهن باز و آزاد ایده های حتی متضاد نسبت به یک موضوع ارائه دهند.
 
۷- نوابغ استعاری می اندیشند: گاهی اوقات نیاز است شباهتهای میان دو پدیده کاملا متفاوت را یافت و این نیز از جمله مواردی است که دانش آموزان باید در کلاس تجربه نمایند. الکساندر گراهام بل عملکرد داخلی گوش را با یک پرده محکم فلزی لرزان مقایسه کرد و این مقایسه به اختراع تلفن انجامید. لذا لازم است به بچه‌ها  یاد بدهیم که پدیده ها را از این زاویه نیز نگاه کنند.
 
 ۸- نوابغ خود را برای فرصتها مهیا می کنند: زندگی مملو از فرصتها و لحظات ناب و کم نظیر می باشد. اگر در زندگی شکست بخوریم اصلا مهم نیست آنچه دارای اهمیت است شکست و ماندن در فضای نومیدی است. اقدام خلاق یعنی همه چیز را به فرصت تبدیل کردن و از آن در راستای نوآوری و اختراعات جدید استفاده کردن میباشد. وقتی فرصت در می زند، باید به بچه‌ها  یاد بدهیم که آن را با روی باز ببینند و بپذیرند (امامی، ۱۳۸۷).
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط