احساسات ظریف کودکان

میتوان در برخی از مواقع با آنها مخالفت کرد. منتها باید بتوانیم ضمن اینکه او را به نظاره گری محیط دعوت می کنیم، به او بگوییم که در مورد چه مسئله ای درست فکر می کند و در مورد چه مسئله ای احساساتش نادرست است.
جمعه، 4 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
احساسات ظریف کودکان
وظیفه خطیر آموزگار درک احساسات ظریف هر دانش آموز است. ایجاد محدودیت در احساس و ادراک کودک می تواند عامل مخرب باشد. بسیاری از بزرگسالان گله و شکایت می کنند که در دوره کودکیشان به احساسات آنها بی توجهی شده است. یک نفر می گوید:
 
من هنوز سیلی که از ناظمم خوردم را فراموش نمی کنم. دیگری می گوید: من هیچ وقت چشم غره های معلم سال اول ابتدایی امان را فراموش نمی کنم. همه ما پر از لحظاتی هستیم که از شنیدن و یادآوری آن دچار غم و اندوه می شویم. گویا طبق این دیدگاه خاطرات بد گذشته کاملا از یادها پاک نمی شود و ممکن است همواره با ما باشد. زیگموند فروید هم به این موضوع اشاره دارد و سرخوردگی را ناشی از مسائل دوران کودکی میداند (فروید، ۱۳۸۸).
 
شاید باور کردنی نباشد، اما تجربه ثابت کرده برخی از بچه‌ها  حتی صدای زوزه باد یا غرش آسمان را از گذشته در یاد دارند و در بزرگسالی هم از صداها می ترسند. در نگاه امروز هر فرد، گذشته او بسیار نقش دارد. اما وظیفه خطیر معلم‌ها در کلاس خلاق این است که مشکلات گذشته بچه‌ها  را شناسایی کرده و در راستای بهبود آن تلاش کنند. بچه‌ها  با دیدن یک درخت ممکن است ترس های کودکی شان را به یاد آورند، در اینجاست که نقش آموزگاران و والدین جدی است و باید به حل آن کمک کنند. هر جمله که از دهان دانش آموزان بیرون می آید، بخشی از شخصیت و منش و روحیه او را نشان می دهد. گاهی کودک، خشم و حتی رفتارهای نابهنجار درونش را بیرون می ریزد. در آن صورت ما باید با یک جمله قدرتمند و تأثیرگذار او را هدایت کنیم.
 
جملاتی به شرح زیر در مواقع حساس و خاص قابل بیان است. «عزیزم! من هم مثل تو فکر می کردم، اما امروز فهمیدم که آنچه مرا دگرگون می کند، امروز و آینده است نه گذشته» و «من منظور تو رو درک می کنم، اما دلم میخواد واقعأ و از صمیم قلب بهت بگم که زندگی بعضی وقت ها با ما سرناسازگاری داره، اما ما میتونیم سرنوشتمون را تغییر بدیم...» «تو باید احساس خودتو بهتر درک کنی » «عزیزم تو نمیدونی چه میخواستی اما من می توانم راههای بهتری بهت معرفی کنم.»
 
 یکی از ویژگیهای نگاه خلاق این است که کودک با محیط، تعامل بهتری پیدا کرده و اساس و پایه احساساتش را درک می کند. ما هر روز با پدیده ها و اتفاقات عجیب و غیرمنتظرهای روبه رو می شویم، اما باید بتوانیم تعادل ذهنی و احساسی خود را در محیط حفظ کرده و با قدرت گام های استواری به جلو برداریم. البته همیشه نباید با کودکان موافقت کرد.ما باید بچه‌ها  را برای پاسخهای گوناگون، راه حلهای متنوع و نقد روش های موجود و فعلی تربیت کنیم.حتی میتوان در برخی از مواقع با آنها مخالفت کرد. منتها باید بتوانیم ضمن اینکه او را به نظاره گری محیط دعوت می کنیم، به او بگوییم که در مورد چه مسئله ای درست فکر می کند و در مورد چه مسئله ای احساساتش نادرست است.
 
روزی میخ زنگ زدهای در آستانه در افتاد. صبح همان روز مردی از آن در عبور کرد و متوجه آن میخ نشد (ناآگاه) خوشبختانه اتفاق خاصی نیز نیفتاد. دومین مردی که از آن در می گذشت متوجه میخ شد (آگاه از مسئله) و به سرعت از روی آن عبور کرد. هنگامی که سومین نفر از در عبور کرد، میخ را دید و با خود گفت: «اگر کسی میخ را نبیند و پا روی آن بگذارد فاجعه به بار خواهد آمد.» (آگاه از بحران) اما چون کار مهمتری داشت، گفت: «بالاخره کسی متوجه این میخ می شود و آن را از جا در می آورد.» بنابراین راه خود را گرفت و رفت. هنگامی که نفر چهارم آمد و متوجه می شد، با خود گفت: «خوب شد زود متوجه شدم و گرنه نفر بعدی که از اینجا عبور می کرد بد می آورد. او میخ زنگ زده را از جا کند و داخل سطل زباله انداخت (آگاهی از ضرورت و اقدام به موقع). یکی از نکات مهم در نگاه خلاق، تقویت قوه انتخاب، تصمیم گیری و عمل کردن است. در بسیاری از مواقع کودکان قدرت انتخاب و تصمیم گیری ضعیفی دارند. در حالی که اگر به آنها فرصت داده شود و روی اراده آنها کار شود، می توانند در عمل مفید، مثبت و کارا عمل کنند. همه ما ممکن است در مقابل پدیده های مختلف قرار بگیریم اما درصد کمی از ما می توانند تصمیم گیری و واکنش های تأثیرگذاری از خود بروز دهند. در یک اردو معلم از بچه‌ها  خواست که از روی یک گودال پر از آب بپرند. عکس العمل و ذهنیت و باور بچه‌ها  نسبت به این مسئله بسیار متفاوت بود.
 
تمام حرکات و کنش‌های ما بستگی به نگاه و ظرفیت وجودی مان دارد. بسیاری از دانش آموزان از تغییرات هراسانند و عده‌ای با دل و جرأت پذیرای آن هستند. ما به عنوان آموزگار باید نگاه کودکان را نسبت به مسائل گوناگون بهبود بخشیم و راه حل‌هایی برای مسائل پیش روی آنها پیدا کنیم. تحقیقات نشان میدهد که آموزش‌های یکنواخت و دستوری، ضد خلاقیت است و نگاه خلاق را تضعیف می کند. افرادی که جز با روش دستوری آموزش ندیده اند، نسبت به همه چیز شرطی، مقلد و مشکوک هستند. بسیاری از بزرگسالانی که با این روش آموزش دیده اند، در زندگی در لحظاتی که باید درست تصمیم گیری کنند، نمی توانند به توفیق دست یابند. ضمن اینکه آنها همه چیز را در محیط تکراری، یکنواخت و مبتنی بر داده های قبلی ذهنی خود می بینند. به عبارت دیگر فرد مقلد نمی تواند در گفتار و اندیشه خود تغییری در مواضع مختلف ایجاد کند.

اگر فرزندش اشتباهی را دو بار در دو وضعیت یکسان مرتکب شود با او بر اساس یک ذهنیت قبلی، تکراری و همیشگی رفتار می کند. بنابراین تقویت فکر پویا و ادراک قوی در محیط و توجه به همه ظرایف در اطراف، پایه حرکت و موفقیت است. تفاوت فرد خلاق با سایرین این است که او مشکل را مثل سایرین نمی بیند و با روشها، راه کارها و سبک و سیاق خود به جواب می رسد. ما باید بچه‌ها  را برای پاسخهای گوناگون، راه حلهای متنوع و نقد روش های موجود و فعلی تربیت کنیم.
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط