ارزش عفو و گذشت

در این مقاله به تحقیق درباره اهمیت عفو و بخشش و تصیه هایی که در این زمینه شده پرداخته ایم.
چهارشنبه، 13 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارزش عفو و گذشت
عفو و گذشت از نظر عقل و آموزه های وحیانی، رفتاری ارزشی و هنجار پسندیده و نیکو است. خداوند در آیات بسیاری بر ارزشمندی عفو و گذشت، تأکید کرده است و حتی از صاحبان حق خواسته است که از حق خویش درگذرند و خطا و اشتباه دیگران را نادیده بگیرند.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ[1]؛
«هرگز نیکی و بدی در جهان، یکسان نیست؛ بدی را به بهترین روش نیک دور گردان».

امام خمینی (رحمة الله علیه) می فرمایند: «از بزرگ ترین کمالات انسانی، تجاوز (گذشت) اشخاصی است که به او بدی کردند و صفت عفو و تجاوز، از صفات جمالیه حق تعالی است که اتصاف به آن، تشبه به مبادی عالیه است و هر کس که در تحت تربیت رب العالمین واقع شد و مربوب ذات مقدس حق تعالی شد، باید در او از صفات جمال حق- جل و علا جلوه [ای] حاصل شود، و مرآت جمال جمیل الهی گردد و از بزرگ ترین اوصاف حق، رحمت بر عباد و تجاوز از سیئات و عفو از خطیئات است و اگر در انسان حظی از این اوصاف نباشد، در جواب سؤال قبر که وقت بروز سرایر است نتواند گفت: «ربی الله» آنگاه که سؤال شود:

«مَن رَبُّک»؛ زیرا که انتخاب این اسم در بین اسماء، اشارت به آن شاید باشد که در تحت تربیت کی بودی، و دست قدرت کی در تو متصرف بود در حیات دنیوی؟ پس اگر انسان در تحت ربوبیت ذات مقدس حق، تربیت شده باشد و ظاهر و باطنش مربی به آن تربیت باشد جواب می تواند دهد؛ و گر نه، یا جواب ندهد و یا ربی الشیطان و یا ربی النفس الاماره شاید بگوید».[2]

با بیانات گهربار امام فرزانه، روشن شد؛ در حقیقت کسی که عفو می کند ابتدا در حق خویش لطف کرده و آراسته به صفتی از صفات پروردگار شده و به اسمی از اسماء الهی چنگ زده است.

انسان در اثر عفو و گذشت به آرامش خاصی دست می یابد که نمی توان آن را از راهی دیگر کسب کرد؛ ازاین رو بزرگان دین گفته اند که در عفو و گذشت لذتی است که در انتقام نیست.

کسی که از خطای دیگری می گذرد، رحمت و مهر الهی را به سوی خویش جلب می کند.

وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ[3]؛
«با مردم، عفو و گذشت را پیشه کنند و از بدی ها در گذرند آیا دوست نمی دارید که خدا هم در حق شما آمرزش و احسان نماید؟».

موضوع عفو و گذشت زمانی مطرح می شود که انسان با وجود صاحب حق بودن از حق خود چشم پوشی نماید و در اسلام به برخی از موارد جواز عفو و گذشت تصریح شده است که در اینجا به آنها می پردازیم:


گذشت در هنگام قدرت

امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«اوْلَی النَّاسِ بِالْعَفْوِ اقْدَرُهُمْ عَلَی الْعُقُوبَةِ»[4]؛
«سزاوارترین مردم به عفو کردن، تواناترین آنها به هنگام کیفر دادن است».

هنر این است که انسان در هنگام قدرت و توانایی غلبه بر خصم، عفو کند و اما کسی که ناتوان است و قدرتی ندارد اگر از روی ترس و عجز انتقام نگیرد، هنر نکرده است.

عربی بادیه نشین به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: ای رسول خدا! روز قیامت چه کسی به حساب خلایق می رسد؟ فرمود: «خدای عز و جل». بادیه نشین گفت: به خداوندگار کعبه سوگند که نجات یافته ایم! حضرت فرمود: «چگونه ای بادیه نشین؟» عرض کرد: زیرا کریم، هر گاه قدرت یابد ببخشاید.


در گذشتن از خطاهای همسر و فرزندان

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکمْ وَ أَوْلادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ[5]؛
«ای کسانی که ایمان آورده اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشد؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید (خدا شما را می بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است».


گذشت از وامداران تنگدست

کسی که بدهکار است و توانایی پرداخت قرض خویش را ندارد باید به او مهلت پرداخت داد و اگر طلبکار، قرض او را ببخشد بهتر است. خداوند تعالی می فرمایند:

وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیرٌ لَکمْ[6]؛
«و اگر (بدهکار) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که به راستی قدرت پرداخت را ندارد) برای خدا به او ببخشید بهتر است، اگر (منافع این کار را) بدانید».


عفو از قصاص

دین اسلام دین عفو و بخشش و رحمت است؛ لذا حتی در جایی که کسی مرتکب قتل شده نیز سفارش به عفو و گذشت می کند:

فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَی ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیهِ بِإِحْسانٍ ذلِک تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکمْ وَ رَحْمَةٌ[7]؛
«پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خون بها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [قاتل ] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما».

به طور حتم و مسلم این دستور به گذشت، مربوط به کسانی است که قتل و خونریزی عادت آنها نگشته بلکه از روی جهل و تغافل و عدم کنترل خشم خود، مرتکب قتل شده و پشیمانند.


بازگشت دادن شخص به جبران خطا

گاه عده ای از روی نادانی از در دشمنی با انسان وارد می شوند و تنها کافی است مدتی با حسن رفتار با آنان برخورد شود، چه بسا دشمنی آنها تبدیل به دوستی صمیمانه گردد.

ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ[8]؛
«بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!».


موارد عدم جواز گذشت

صحنه جنگ

جبهه جنگ و مبارزه با دشمن، جایی برای عفو و دلسوزی نیست بلکه صحنه، صحنه مبارزه و دفاع از اسلام و حقوق ملت و حفظ اراضی مسلمین است و بخشش در چنین جایی جز جهل و خودکشی نیست!


ظلم کنندگان به حقوق ملت ها

سردمداران کفر و استکبار و کسانی که خون ملت ها را به ناحق می ریزند و حقوق حقه آنها را ضایع می کنند، هیچ جای گذشتی در حق آنها وجود ندارد بلکه باید با همه توان به مبارزه بر علیه آنها برخاست و ظلمشان را برچید.


حق الناس و حقوق اجتماعی

در جایی که حقوق مردم پایمال می شود و حقی از جامعه ضایع می گردد، عفو و گذشت معنا ندارد؛ تا جایی که حتی از کوچک ترین خلاف هم نباید گذشت. مزاحمت های خیابانی، احتکار مواد مورد نیاز مردم، فساد اداری، نمونه های حقوق اجتماعی می باشد.


تبهکار سابقه دار

گاه بخشش مکرر کسی که در حق مردم ظلم کرده، موجب جسارت و بی باکی او می شود. در این صورت نه تنها عفو و بخشش، مؤثر نیست بلکه آثار سوء بیشتری دارد، بنابراین نباید او را بخشید و باید او را به طریقی مناسب تنبیه کرد.

به طور کلی یکی از مهمترین دلایل عفو، بازسازی رفتاری و نوعی بازگشت دادن و بازپروری شخص خطاکار است، اما هرگاه در اثر عفو و بخشش، در حقوق افراد جامعه، خلل و تزلزلی پیش آید دیگر جایی برای گذشت نیست.


پی نوشت ها:
[1] . فصلت(41)، آیه 34.
[2] . شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 426 425.
[3] . نور(24)، آیه 22.
[4] . نهج البلاغه، حکمت 52.
[5] . تغابن(64)، آیه 14.
[6] . بقره(2)، آیه 280.
[7] . بقره(2)، آیه 178.
[8] . فصلت(41)، آیه 34.

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط