گاهی یک چیز کوچک با گذشت زمان، یک غولپیکر درست و حسابی میشود. طبیعت ساکت است؛ اما بی کار نیست. کارش تولّد و مرگ، رشد و تخریب است؛ زمانی این یکی، زمانی هم آن یکی دیگر. به رشد یک بچّه نگاه کنید؛ چطور آن موجود کوچک و ضعیف، روزی مرد یا زنی عاقل و توانمند میشود؟ یک دانه را نگاه کنید! کی جوانه میزند و انتظار درخت شدن را میکشد؟ بین حیوانات هم رشد، یک چیز شگفت انگیز است. باور ندارید؟! پس با هم دربارهی آن بخوانیم.
اختاپوس حیوان کوچکی نیست؛ وقتی بزرگ و بالغ میشود تا 15 کیلوگرم وزن دارد. گاهی قدش به چهار متر هم میرسد که آن وقت اسم آن اختاپوس را غولپیکر میگذارند. آنها بین 3تا5 سال عمر میکنند. اختاپوس دو چشم و چهار جفت پا دارد. شکل این حیوان، متقارن است؛ یعنی سمت راست و چپش شبیه هم است. او حیوان زیبایی است که وقتی به دنیا میآید، خیلی کوچک تر از این حرفهاست. بچّه اختاپوس یک حیوان مینیاتوری کوچک است که روی نوک انگشت جا میشود.
اختاپوس حیوان کوچکی نیست؛ وقتی بزرگ و بالغ میشود تا 15 کیلوگرم وزن دارد. گاهی قدش به چهار متر هم میرسد که آن وقت اسم آن اختاپوس را غولپیکر میگذارند. آنها بین 3تا5 سال عمر میکنند. اختاپوس دو چشم و چهار جفت پا دارد. شکل این حیوان، متقارن است؛ یعنی سمت راست و چپش شبیه هم است. او حیوان زیبایی است که وقتی به دنیا میآید، خیلی کوچک تر از این حرفهاست. بچّه اختاپوس یک حیوان مینیاتوری کوچک است که روی نوک انگشت جا میشود.
زیبایی همیشه تعریف مشخص و یکسانی ندارد. گاهی زیبایی در رنگ است؛ گاهی در نقش و گاهی در ظرافت. هر جای طبیعت را نگاه کنیم، زیبایی میبینیم و هر بار با تعریف تازهای از آن لذّت میبریم. به اطراف تان نگاه کنید؛ زیباییها را پیدا کنید و بگویید از چه نظر آنها را زیبا میبینید. آیا علت همه یکسان است؟
پروانهی بال شیشهای، یکی از پروانههای شگفتانگیز کُرهی زمین است. شگفتی او در رنگهای خیره کننده و شکل بینظیرش نیست. او با بالهای شفّاف و بیرنگش روی هر گُل و گیاهی که بنشیند، همان رنگ میشود. انگار بینهایت رنگ دارد.
وقتی از پنجره به آسمان نگاه میکنید، وقتی خیال میکنید میشود از روی تودههای ابر پنبهای پرید و به دنیاهای دیگری رسید، وقتی ابرها را شکل اُردک و اسب و ماهی میبینید، همان وقت است که در حال تماشای هنرمندی باد و آب و گرما هستید. این طبیعت هنرمند، گاهی فراتر از خیال ما کارهای دیگری هم میکند.
ابرهای عجیب و حلقهای در آسمان، یکی از پدیدههایی است که عکاسان به آن بسیار علاقه مندند. شکل توفان در ابرها بالای سر یک دریاچهی آرام و پیچ خوردن مسیرهای ابری در آسمان، مخصوص یک منطقهی آبوهوایی است.
یک دریاچه در سیبری به نام بایکال، منظرهی جالبی برای عکاسی دارد. دما، باد و خورشید باعث ایجاد لایههایی از یخ شده است که شبیه نگینهای فیروزهای دیده می شود.
توپهای بزرگ یخی در دریاچه ی میشیگان، هریک بیش تر از 22 کیلوگرم وزن دارند. زمستان که میشود از باد و موجی که به ساحل میخورد، این توپهای یخی درست میشود.
طبیعت، عاشق تنوع است؛ انگار میخواهد استعداد، خلّاقیت، هنرمندی و دانشمندیاش را به هرکس که در آن جست وجو میکند، نشان بدهد. در این کار موفّق هم بوده است. جنگل، در کنار دریا، کمی بعد کوه، آن طرفتر صحرا، کمی جلوتر یک آتشفشان و... انگار این تنوع و تفاوت تمامی ندارد. یکی باید دوربین به دست بگیرد از آنها یک عکسِ درست و حسابی بگیرد.
شما هم غروب خورشید را دوست دارید. وقتی خورشید از بالای آسمان کم کم پایین میآید تا به زمین برسد، آسمان قرمز میشود و رو به سیاهی میرود. بعد ماه درمیآید، ستارهها دیده میشوند و اگر حوصله کنید، رد شدن چند شهاب هم از بالای سرتان را خواهید دید.
تا به حال رویای دیدن خورشید یا حتّی آسمان را از سیّارهای دیگر داشتهاید؟ ما شما را به دیدن آسمان از روی زهره، زمین، ماه، مریخ و تیتان دعوت میکنیم. تیتان، ماه سیّارهی زحل است.
چشمها را بادقت باید نگاه کرد. گاهی راست میگویند و بعضی وقتها هم دروغ. اگر خوب نگاه کنید، شادی و غم، خجالت و ترس و هزار حرف نگفته هم درون شان دیده میشود. تا به حال چشمهای گربه را در شب دیدهاید؟ همه میگویند چشمهای آهو زیباترین چشم است. تا به حال به چند چشم از نزدیک نگاه کردهاید؟ نگاه کردن به چند چشم حیوان مختلف را امتحان کنید. میتوانید از مورچه شروع کنید و به فیل برسید.
این عکس نه ادویه است و نه یک پالتِ رنگ. عکس مجموعهای از رنگهای مختلف شنهای یک صحرا است؛ حتّی صحرا که به نظر تک رنگ میرسد، پُر از رنگهای مختلف است؛ رنگهایی که در کنار هم، یک منظرهی خشک را زیبا و شگفتآور میکنند.
نویسنده: سیده افروز ارزهگر
منبع: مجله باران