زیارتهای جامعه
۱. درآمد
امام علی بن موسیالرضا(علیه السّلام) درباره زیارت فرموده است:
هر امامی را پیمانی در گردن اولیا و شیعیانش است. وفای به این پیمان وقتی تمام و کامل است که قبرهایشان زیارت شود. پس کسی که امامان را مشتاقانه زیارت کند و به آن چه مورد خواست و رغبت آنان بوده تصدیق داشته باشد، امامانش در روز رستاخیز شفیع او خواهند بود۴.
در نتیجه میتوان ـ و بلکه باید ـ گفت: «زیارت، تجدید پیمان با حجت خدا و استوار گرداندن رشته مودت و اطاعت مأموم نسبت به امام است که پیشوای فکری و علمی میباشد»۵. زیارت، آداب و ترتیبی دارد که از جمله آن آداب، خواندن زیارتنامهها و دعاها و بر زبان راندن اذکار مخصوصی است که از ائمه(علیه السّلام) بر جای مانده است. عالمان امامیه این زیارتنامهها و دعاها را با عین الفاظ وتعبیرات امامان در مجموعه متون حدیث یا در مؤلفاتی مستقل زیر عنوان المزار یا کتاب المزار یا الزیارات ثبت و ضبط کردهاند۶.
۲. زیارتهای جامعه و وجه تسمیه آنها
در اینجا مناسب است با کمال ایجاز و با همان ترتیبی که مجلسی دوم در بحارالانوار آورده است به توصیف این زیارتها بپردازیم:
۲ـ۱. زیارت اول، که آن را در برابر زیارت «جامعه کبیره»، زیارت «جامعه صغیره» مینامند، زیارتی است که امام رضا(علیه السّلام) آن را در پاسخ پرسش کسانی که درباره چگونگی زیارت امام ابوالحسن موسی بن جعفر(علیه السّلام) پرسیده بودند به شیعیان آموخت و فرمود: در مسجدهای پیرامون آرامگاه نماز گزارید و مجزی است در همه جا، یعنی در زیارت هر یک از ائمه، بگویید:
السلام علی أولیاء اللّه و أصفیائه، السلام علی أمناء اللّه و أحبّائه... .
این زیارت کوتاه با اسنادهای زیر نقل شده است:
الف) ابنبابویه از ابنولید از صفار از علی بن حسان از امام رضا(علیه السّلام) ۱۴.
ب) ابن قولویه از محمد بن حسین مت جوهری از ابوجعفر محمد بن احمد اشعری قمی از هارون بن مسلم از علی بن حسان از امام رضا(علیه السّلام) ۱۵.
ج) کلینی از محمد بن یحیی از اشعری از هارون بن مسلم از علی بن حسان از امام رضا(علیه السّلام) ۱۶.
۲ـ۲. زیارت دوم، دارای متنی بلند و همان است که به «زیارت جامعه کبیره» شهرت دارد این زیارت از امام هادی(علیه السّلام) نقل شده است. صدوق از دقّاق و سنانی و ورّاق و مکتّب و آنان جملگی از محمد بن ابی عبداللّه کوفی و ابوالحسین اسدی و آن دو به نوبه خود از محمد بن اسماعیل برمکی از موسی بن عمران (یا عبداللّه)۱۷ نخعی حدیث کردهاند که گفت:
به علی بن محمد(علیه السّلام) گفتم: ای زاده رسول خدا، به من سخنی بلیغ و کامل بیاموز تا وقتی خواستم یکی از شما را زیارت کنم آن را بر زبان رانم. پس آن امام فرمود: چون به درگاه روضه رسیدی بایست و در حالتی که باید با غسل باشی شهادتین بگو. آنگاه چون داخل قبه شدی و قبر را دیدی بایست و سی مرتبه اللّهاکبر بگو. پس از آن با سکینه (آرامش دل) ۱۸ و وقار (آرامش تن)۱۹ و با گامهای کوتاه و آهسته اندکی پیش برو. بعد بایست و سی مرتبه دیگر اللّهاکبر بگو. پس از آن به قبر نزدیک شو و چهل مرتبه اللّهاکبر بگو تا صد مرتبه کامل شود. آنگاه بگو «السلام علیکم یا أهل بیت النبوه و موضع الرساله...».۲۰
گویا سبب این تکبیرهای بسیار آن باشد که زایران از تعبیرات و مضامین امثال این زیارت، به غلو گرفتار نشوند یا از بزرگی حق غافل نمانند و از اصل استوار «توحید» منحرف نشوند.۲۱
۲ـ۳. زیارت سوم، این زیارت با زیارت «جامعه کبیره» در الفاظ اختلافاتی دارد و از آن مبسوطتر است و معلوم نیست از زبان کدام یک از امامان(علیهم السّلام) نقل شده است.۲۲ مجلسی دوم درباره این زیارت گوید:
چون من این زیارت را در اصلی مصحح و کهن که آن را در آغاز کتاب خود «کتاب عتیق» نامیدم مبسوطتر و با اختلافاتی در الفاظ آن دیدم، دوست دارم آن را نقل کنم.۲۳
۲-۴. زیارت چهارم، این زیارتنامه که نسبتا کوتاه است از زبان امام صادق(علیه السّلام) برای زیارت امام حسین(علیه السّلام) و دیگر امامان نقل شده است. سند این زیارت چنین است:
ابن قولویه از پدرش و گروهی از استادانش به واسطه محمد عطار و نیز ابن قولویه از محمد بن حسین بن متّ جوهری و آنان جملگی از اشعری از علی بن حسان از عروه بن اسحاق ابن اخی شعیب عقرقوفی از «کسی که آن را ذکر کرده» از امام ابی عبداللّه [= امام صادق(علیه السّلام) ] حدیث کردهاند که گفت:
هرگاه به نزدیک قبر حسین بن علی(علیه السّلام) آمدی، این جملات را که در کنار آرامگاه هر امام دیگری نیز مجزی است میتوانی بگویی: «السلام علیک من اللّه، السلام علی محمد أمیناللّه علی رسله...»۲۴.
گفتنی است که در سند این زیارت دو اشکال به چشم میخورد: یکی اینکه عروه بن اسحاق، امامی، اما ناشناخته است.۲۵ دیگر اینکه راوی زیارت از امام صادق(علیه السّلام) نامش در سلسله سند مذکور نیست و در نتیجه اسناد زیارت «مرسل» است.
۲ـ۵. زیارت پنجم، زیارتنامهای بلند است که سید بن طاووس و مؤلف المزار الکبیر روایت کرده و گفتهاند: این زیارت از ائمه(ع) روایت شده است. ولی معین نکردهاند کدام یک از امامان(ع) آن را به شیعیان خود تعلیم دادهاند۲۶. آغاز این زیارت چنین است:
السلام علیکم ائمه المؤمنین و ساده المتقین... .
۲ـ۶. زیارت ششم، همان زیارت معروف «امیناللّه» است. ابن طاووس با اسانیدی چند از جابرجعفی از امام باقر(علیه السّلام) روایت کرده است که:
پدرم علی بن الحسین(علیه السّلام) به سوی مشهد امیرالمؤمنین(علیه السّلام) رفت و در کنار آرامگاه ایستاد. آنگاه گریست و گفت:
«السلام علیک یا أمیناللّه فی أرضه...».
بنا به نقل ابن طاووس امام باقر(علیه السّلام) فرموده است:
هر کس از شیعیان ما این زیارت را در کنار آرامگاه امیر مؤمنان(علیه السّلام) یا یکی از ائمه بخواند، آن را در نامهای از نور بالا برند و مهر محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر آن زنند و آن را محفوظ دارند تا به قائم تسلیم کنند تا سرانجام با بشارت و تحیت و کرامت صاحبش را ملاقات کند.۲۷
این روایت حاکی است که هم امیرالمؤمنین(علیه السّلام) و هم دیگر امامان(ع) را با این زیارتنامه میتوان زیارت کرد. پس این زیارت، هم از زیارتهای مطلق و هم از زیارتهای مخصوص روز غدیر۲۸ و هم از زیارتهای جامعه است.۲۹
درباره اهمیت این زیارت، مجلسی دوم گفته است:
این زیارت از نظر متن و سند بهترین زیارتهاست. پس شایسته است مؤمنان در همه روضات مقدس ائمه بر آن مواظبت و اهتمام داشته باشند.۳۰
۲ـ۷. زیارت هفتم، ابن طاووس گوید:
این زیارت از ابوالحسن ثالث [= امام هادی] روایت شده است. در آغاز اذن ورود میگیری. سپس پای راست را مقدم بر پای چپ گذاشته داخل میشوی و میگویی: «بسماللّه و باللّه و علی ملّه رسولاللّه...»۳۱.
مجلسی پس از نقل این زیارت اظهار داشته است:
به نظر میرسد آنچه سید ذکر کرده روایتی واحد [و یکپارچه] نیست، بلکه او روایتها را با هم جمع و تألیف کرده است.۳۲
۲ـ۸. زیارت هشتم، ابن طاووس این زیارت را ذکر کرده و گفته است: «این از سخنان امام رضا (علیه السّلام) است». به گمان مجلسی دوم، او این زیارت را از خبری که عبدالعزیز بن مسلم درباره فضل و صفات امام از زبان امام رضا(علیه السّلام) روایت کرده فراهم ساخته و سامان داده است. ولی چندان که باید از عهده تألیف آن برنیامده است.۳۳ ابن طاووس گوید:
چون خواستی که یکی از امامان را زیارت کنی در برابر ضریح او بایست و بگو: «السلام علی القائمین مقام الأنبیاء، الوارثین علوم الأصفیاء...»۳۴.
۲ـ۹. زیارت نهم، این زیارتنامه را هم ابنطاووس در کتاب مصباح الزائر آورده و گفته است:
در برابر ضریح امام مزور۳۵ میایستی و میگویی: «أللّهمّ انی أسألک یا رافع السموات المبنیّات...».۳۶ مجلسی پس از نقل متن این زیارت اظهار میدارد:
شاید این زیارتنامه از مؤلفات وی (ابن طاووس) یا امثال وی باشد. همچنان که ساختار و نظام آن بر چنین احتمالی گواهی میدهد.۳۷
۲ـ۱۰. زیارت دهم، شیخ طوسی از طریق ابن عیاش گوید:
خیر بن عبداللّه از مولای خود ابوالقاسم حسین بن روح برایم حدیث کرد که گفت: هر یک از مشاهد را که در ماه رجب در کنارش باشی زیارت کن. چون داخل شدی بگو: «ألحمدللّه الذی أشهدنا مشهد أولیائه فی رجب و أوجب علینا فی حقّهم ما قد وجب».۳۸
گفتنی است که این زیارت همان است که به «زیارت رجبیّه» شهرت دارد.۳۹ محدث قمی نیز آن را زیر عنوان «زیارت پنجم جامعه» آورده است.۴۰
۱۱ـ۲. زیارت یازدهم، مجلسی دوم که از این زیارت به عنوان «زیارت مصافقه»۴۱ یاد کرده است مینویسد:
در نسخهای کهن از مؤلّفات عالمان امامی مطلبی یافتم که عین عبارت آن چین است: «تنی چند روایت کردهاند که زیارت سروران ما(ع) در حقیقت تجدید پیمان و میثاق مأخوذی است که بر گردن بندگان است. راه و روش زیارت این است که زایر به هنگام زیارت امامان(ع) بگوید: «جئتک یا مولای زائرا لک و مسلّما علیک...».
در پایان گوید:
آنگاه دو رکعت نماز زیارت به جای میآوری و باز میگردی. اگر چنین کنی زیارت به سان عهد و میثاق تازه باشد.
آنگاه مجلسی گوید: برخی از متأخران این زیارتنامه را عینا از شیخ مفید نقل کردهاند.۴۲
۲ـ۱۲. زیارت دوازدهم، مجلسی گوید:
این زیارتی است که آن را در همان کتاب مذکور دیدم. گمان میرود که این از مؤلفات عالمان و غیر منقول از ائمه باشد.
این زیارت چنین آغاز میشود: السلام علی کافّه الأنبیاء والمرسلین، ألسلام علی حجج اللّه علی العالمین... .۴۳
۲ـ۱۳. زیارت سیزدهم، این زیارت نیز از همان کتاب کهن پیشگفته مأخوذ است. آغاز این زیارت چنین است:
ألسلام علیکم یا ساده المؤمنین و أئمّه المتّقین...۴۴.
۲ـ۱۴. زیارت چهاردهم، این یکی نیز از همان نسخه کهن پیشگفته منقول است. در آن کتاب گوید:
اذن دخول میگیری و میگویی: «ألسّلام علیکم یا محالّ معرفهاللّه، السلام علیکم یا مساکن برکهاللّه...».۴۵
۳. نسبت این زیارتها با یکدیگر
۴. داوری مجلسی دوم درباره این زیارته
در این کتاب به عدد معصومین(ع) چهارده زیارت جامعه آوردم. ولی برترین و موثقترین آنها دومی [یعنی زیارت موسوم به جامعه کبیره] است و پس از آن به ترتیب زیارت اول [یعنی زیارت جامعه صغیره]، چهارم، پنجم، ششم [یعنی زیارت امیناللّه]، هفتم، دهم و سوم است.۴۶
پی نوشت :
*برگرفته از فصلنامه مطالعات اسلامی، دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد، با اندکی ویرایش و تلخیص.
۱ .ابراهیم أنیس و دیگران، المعجم الوسیط، ذیل واژه موردنظر.
۲ .مشاهد مشرفه حرمت و حکم مسجدها را دارد؛ زیرا علاوه بر اشتمال بر فوائد مساجد، به سبب کسی که در آن مدفون است، شرافتی افزون هم کسب کرده و اذکار و نماز در آن مکانها از برترین طاعات و عبادات است (سید محسن امین، مفتاحالجنات، ج۲، ص۲).
۳ .محمدمهدی رکنی، شوق دیدار: مباحثی پیرامون زیارت، ص۷.
۴ .روی الحسن بن علی الوشاء عن ابیالحسن الرضا(ع) قال: إنّ لکلّ إمام عهدا فی عنق أولیائه و شیعته، إنّ من تمام الوفاء بالعهد زیاره قبوهم، فمن زارهم رغبه فی زیارتهم و تصدیقا بما رغبوا فیه کان أئمتهم شفعائهم یومالقیامه. ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین ابنبابویه (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، به نقل از: مولی محمد تقی مجلسی، روضه المتقین، ج۵، ص۳۶۰؛ ابنبابویه، عیون أخبارالرضا(ع)، ج۲، صص۲۶۰-۲۶۱. برای آگاهی بیشتر درباره فضیلت زیارت مشاهد پیامبران و امامان(ع) ر.ک: مولی محمدتقی مجلسی، همان، ج۵، ص۳۵۸ به بعد؛ امین، همان، ج۲، ص۲-۵. گفتنی است که ترجمه حدیث بالا از کتاب شوق دیدار (ص۱۱۷) برگرفته شد.
۵ .رکنی، همان، ص۲۰۸.
۶ .درباره این مطلب ر.ک: محمدحسن آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱۳، ص۳۰۴.
۷ .محمدبن مکی العاملی (شهید اول)، ألمزار، ص۲۳۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۲۶؛ آقاجمال خوانساری، مزار، ص۹۷؛ سید عبداللّه شبر، با اختران تابناک (ترجمه الأنوار الّلامعه)، ترجمه عباسعلی سلطانی، صص۴۴-۴۳؛ امین، همان، ج۲، ص۲۰۸؛ شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، ص۸۹۹.
۸ .مثلاً نک: أبو عبداللّه محمدبن محمدبنالنعمان (شیخ مفید)، ص۱۷۶؛ شهید اول، همان، ص۲۳۶.
۹ .من لا یحضره الفقیه، ج۲، صص۶۰۹-۶۰۸؛ همو، عیون اخبارالرضا(ع)، ج۲، صص۲۷۱-۲۷۸)، آقا جمال خوانساری سه فقره (مزار، ص۱۰۲).
۱۰.مفتاح الجنات، ج۲، صص۲۱۸-۲۱۰.
۱۱.مفاتیح الجنان، ص۹۱۷.
۱۲.بحارالأنوار، ج۹۹، ص۲۰۹.
۱۳.همان.
۱۴.إبن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۱. قس: همان، مشیخه الفقیه، ج۴، ص۵۳۱.
۱۵.أبوالقاسم جعفر بن محمد ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۳۱۵.
۱۶.أبو جعفر محمدبن یعقوب کلینی، ألکافی، ج۴، ص۵۷۸؛ نیز نک: ابو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۰۲؛ مفید، کتاب ألمزار، ص۱۷۶؛ شهید اول، المزار، ص۲۳۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۲۷-۱۲۶؛ خوانساری، مزار، صص۹۶-۹۵؛ مفاتیحالجنان، ص۸۹۹. درباره شرح بعضی از مواضع این زیارت ر.ک: مجلسی، همانجا.
۱۷.ر.ک: سید أبوالقاسم موسوی خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۵۲.
۱۸.خوانساری، مزار، صص۶۰-۵۹.
۱۹.همان.
۲۰.عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، صص۲۷۸-۲۷۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۵؛ بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۳۴-۱۲۷؛ خوانساری، مزار، ص۵۹ به بعد؛ مفاتیحالجنان، ص۹۰۱ به بعد؛ عزیزاللّه عطاردی، مسند الإمام الهادی(ع)، صص۲۵۲-۲۴۷.
۲۱.مفاتیحالجنان، ص۹۰۱؛ شوق دیدار: مباحثی پیرامون زیارت، ص۳۲۳.
۲۲.بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۵۹-۱۴۶.
۲۳.همان، صص۱۴۶-۹۹.
۲۴.کامل الزیارات، صص۳۱۹-۳۱۶؛ بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۶۲-۱۶۰.
۲۵.معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۱۳۸.
۲۶.بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۷۶-۱۶۲.
۲۷.ابنطاووس، مصباح الزائر صص۲۴۶-۲۴۵؛ بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۷۷-۱۷۶؛ مفاتیحالجنان ص۵۷۵.
۲۸.شهید اول، ألمزار، ص۱۴۹؛ تقیالدین ابراهیم بن علی العاملی کفعمی، ألمصباح فی الأدعیه والصّلوات والزّیارات، ص۶۳۸.
۲۹.مفتاحالجنات، ج۲، ص۴۲؛ مفاتیحالجنان، ص۵۷۷؛ قس: خوانساری، ألمزار، صص۱۰۲-۹۸.
۳۰.مفاتیحالجنان، ص۵۷۵؛ مفتاحالجنّات، ج۲، صص۴۴-۴۲.
۳۱.مصباحالزائر، صص۲۵۱-۲۴۶؛ بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۸۷-۱۷۸؛ مسندالإمام الهادی(ع)، صص۲۵۹-۲۵۳.
۳۲.بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۸۷.
۳۳.همان.
۳۴.همان، ج۹۹، صص۱۹۰-۱۸۷.
۳۵.زیارت شونده.
۳۶.مصباح الزائر، صص۲۵۶-۲۵۴؛ نیز: بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۹۴-۱۹۱.
۳۷.بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۹۵.
۳۸.طوسی، مصباح المتهجّد، ص۵۷۲؛ بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۹۵.
۳۹.مفاتیحالجنان، ص۲۲۶.
۴۰.همان، ص۹۱۷.
۴۱.«مصافقه» به معنای دست به دست هم زدن دو کس به هنگام داد و ستد به نشانه اعلام موافقت است. در قدیم رسم بر این بوده است که بیعت کننده و بیعت شونده، بسان خریدار و فروشنده، در مقام بیعت دست در دست هم مینهادهاند. در این زیارت آمده است: دست راستت را بر قبر مینهی و میگویی: «هذه یدی مصافقهً لک علی البیعه الواجبه علینا. فاقبل ذلک منّی یا امامی». (یعنی: این دستان من است که به نشانه بیعتی که بر ما واجب است به سوی تو دراز میکنم. ای پیشوایم، آن را از من بپذیر). بدین سبب این زیارت را «مصافقه» خواندهاند.
۴۲.بحارالأنوار، ج۹۹، صص۱۹۸-۱۹۷.
۴۳.همان، صص۲۰۴-۱۹۸.
۴۴.همان، صص۲۰۷-۲۰۶.
۴۵.همان، صص۲۰۸-۲۰۷.
۴۶.همان، ص۲۰۹.