پیامدهای ارتباطات جهان وطن

در این مقاله به تبیین نظریه دیوار آتش، فرضیات تجربی آزمون پذیر مشتق شده از استدلال و استراتژی پژوهشی برای تجزیه و تحلیل گزاره‌های اصلی می پردازد
شنبه، 30 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیامدهای ارتباطات جهان وطن
دیدگاه‌های متعددی در مورد پیامدهای ارتباطات جهان وطن به منازعه باهم می پردازند. شواهد تجربی در مورد این موضوع همچنان نامشخص است؛ یافته ها، بی نتیجه هستند و ادعاهای متضاد قابل قبولی برای هر استدلال وجود دارد. منازعه عمومی عمدتا بر سر تأمل نظری در مورد پیامدهای محتمل تغییرات اقتصادی و ساختاری مشاهده شده در حوزه تولید و توزیع ارتباطات جمعی است و نه در بررسی تجربی دقیق اینکه چگونه افکار عمومی در پرتو شواهد حاصل از پیمایش ها تغییر می کند. مردم کشورهای درحال توسعه نیز مانند مردم بوتان، با قرارگیری در معرض تلویزیون، فیلم‌های سینمایی و اخبار غربی و آمریکایی وارداتی، غالبا با ارزش‌ها، شیوه‌های زندگی و کردارهایی مواجه می شوند که در تقابل ارزش‌ها، شیوه‌های زندگی و کردارهای سنتی آنها قرار دارند. اما در پژوهش حاضر این امر پنهان باقی می ماند که آیا و تحت تأثیر چه شرایطی، این فرایند، جنبه های سنتی فرهنگ‌های ملی متمایز را نابود می کند. آیا همانگونه که تز همگرایی استدلال می کند، ارتباطات جهان وطن جذب ارزش‌های مدرن در جوامع سنتی را سرعت می بخشد؟ یا همانگونه که نظریه قطبی شدن بیان می کند. ارتباطات جهان وطن باعث ایجاد واکنشی شدید در میان کسانی می گردد که احساس می کنند به واسطه این فرایند مورد تهدید واقع شده اند؟ آیا ارتباطات جهان وطن باعث شکل گیری یک فرهنگ ترکیبی می گردد که اجزای آن از جوامع و مکانهای متفاوت عاریه گرفته شده است؟ یا همانگونه که مدل دیوار آتش بیان می کند، نگرش‌ها و ارزش‌های عمیق و ریشه دار در برابر جریان‌های ارتباطات جمعی نسبتا مقاوم باقی می مانند؟ در اینجا، پاسخ به چنین سؤالاتی روشن نیست. بنابراین چنین شواهدی، شایسته مداقهای منظم و حساب شده است.
 
در این مقاله به تبیین نظریه دیوار آتش، فرضیات تجربی آزمون پذیر مشتق شده از این استدلال و استراتژی پژوهشی برای تجزیه و تحلیل گزاره‌های اصلی می پردازد. به منظور آزمون اثر مستقیم مصرف رسانه ای بر ارزش‌های اجتماعی، در گام اول از شواهد پیمایشی سطح - فردی برای تجزیه و تحلیل نگرش‌ها و ارزش‌های نمونه ای نمایا از شهروندان استفاده می شود. سپس افرادی که بطور منظم از رسانه های جمعی استفاده می کنند و آنهایی که استفاده نمی کنند، با کنترل بسیاری از مشخصه های دیگر مخاطبان، با هم مقایسه می شود. مقایسه های سطح - فردی بر تاثیر محتمل قرار گیری در معرض رسانه ها بر هویتهای ملی، ارزش‌های اقتصادی سرمایه داری مصرف گرا، ارزش‌های اخلاقی سنتی در مورد سکسوالیته و برابری جنسیتی و حمایت از دموکراسی و حقوق بشر، تمرکز دارند. اما نظریه موجود اظهار می دارد که اثر مصرف رسانه ای بر کسانی که در جوامع جهان وطن زندگی می کنند، متفاوت از کسانی است که در جوامع محلی زندگی می کنند. در اینجا یک شاخص جهان وطن گرایی بر اساس میزان موانع داخلی و خارجی موجود بر سر راه جریان اطلاعاتی فرامرزی، طراحی می گردد. سپس از این شاخص برای طبقه بندی ۹۰ کشور موجود در پیمایش جهانی ارزش‌ها استفاده می شود. مدل‌های خطی سلسله مراتبی، به ویژه تحلیل رگرسیون چندسطحی، نیز برای مشخص کردن تأثیر محیط های رسانه ای سطح - اجتماعی، ویژگی های اجتماعی سطح - فردی و اثر ناشی از تاثیر متقابل این دو سطح بر یکدیگر، مورد استفاده قرار می گیرد. به علاوه، شواهد طولی مربوط به میزان تغییر فرهنگی در طول زمان، مورد بررسی قرار گرفته و به مقایسه تأثیر رسانه های جهانی بر جوامع جهان وطن و محلی پرداخته می شود. سرانجام، مطالعات موردی کیفی منتخب، با مقایسه کشورهای دارای سنت های فرهنگی و سطوح توسعه نسبتا همسان اما دارای محیط های رسانه ای متفاوت، به شکل عمیق تری یافته های اصلی را تشریح می کنند.
 
تحولات ساختار و مالکیت صنعت رسانه، تغییرات ایجادشده در تجارت بین المللی در بازارهای فرهنگ و افزایش سرعت و حجم جریان‌های اطلاعاتی فرامرزی تمرکز دارند. تمام این دیدگاه ها می پذیرند که حجم فزاینده واردات فرهنگی از کشورهای تولید کننده عمده، به واسطه تغییر ارزش‌ها و عقاید بومی ملی، تأثیر مستقیم و نیرومندی خوب یا بد) بر مخاطبان بومی دارد. در این راستا، هرچند دیدگاه های جایگزین، متفاوت به نظر می رسند، اما در حقیقت آنها به طور قابل توجهی، پیش فرض های مشابهی دارند. همگی در یک باور تلویحی، یعنی اثرات نیرومند رسانه ها، شریک هستند و تنها در مسیر احتمالی تغییر با هم تفاوت دارند.
 
این دیدگاههای متداول را به چالش کشیده می شوند و استدلال می شود که ادعاهای متفاوت در مورد نحوه واکنش مردم به ارتباطات جهان و طن، باید واقع گرایانه تر باشد. نظریه موجود نشان میدهد که فرهنگ‌های ملی، متنوع و نسبتا پایدار باقی می مانند. به ویژه، مدل دیوار آتش، نشان می دهد که تأثیر ارتباطات جهان وطن بر فرهنگ‌های ملی به واسطه یک سری از شرایط میانجی تعدیل می گردد. در سطح اجتماعی، میزان ادغام تجاری تعیین می کند که آیا کشورها در بازارهای جهانی به هم پیوند خورده اند یا نه. سطح آزادی رسانه ای، دسترس پذیری اخبار و اطلاعات را در درون هر کشوری تحت تأثیر قرار میدهد و سطوح توسعه اقتصادی، سرمایه گذاری در زیر ساختارهای ارتباطی مدرن و بنابراین دسترسی به رسانه های جمعی را شکل می دهد. این عوامل شدیدا به هم مرتبط هستند. به طوری که آنها را برای طراحی شاخص جهان وطن گرایی مورد استفاده قرار می دهند. این شاخص ابتدا تعریف می گردد، سپس عملیاتی می شود و سرانجام برای طبقه بندی کشورهای سراسر جهان به کار گرفته می شود. به علاوه، در درون هر جامعه‌ای، دو دیوار آتش عمده دیگر نیز وجود دارد که یکی اصولا در سطح فردی عمل می کند، یعنی فقر، که به موجب آن کمبود مهارت ها و منابع اقتصادی - اجتماعی، مانع دسترسی به ارتباطات جمعی می گردد. و دیگری فرایندهای یادگیری اجتماعی - روانشناختی است که نشان دهندۀ فیلترهای جامعه پذیری درگیر در فراگیری و انتقال نگرش‌های اصلی و ارزش‌های پایدار است. این دیوارهای آتش، به تنهایی و در ترکیب با هم، به حفاظت از تنوع فرهنگی ملی در برابر تأثیرات خارجی کمک می کنند. رسانه های جمعی قطعا تأثیرات عمده ای دارند . همانگونه که اثبات خواهد شد . اما به نظر می رسد، پیامدهای ارتباطات جهان وطن خیلی محدودتر از آن چیزی است که معمولا مورد پذیرش قرار گرفته است.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص43-41، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط