فردا که خورشید بیاید...
معلولیت هیچ گاه به معنای محدودیت نیست و معمولان عزیز همیشه نشان داده اند که می توانند در بسیاری از زمینه ها یک قهرمان واقعی باشند.
سهشنبه، 3 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده :
سیده افروز ارزهگر
موارد بیشتر برای شما
دفترم را میبندم و یک نفس عمیق میکشم. دبستان بودم که مامان یک دفترچه ی کوچک برایم خرید؛ یک دفترچهی آبی که ستارهی کوچک زردی رویش میدرخشید. فرق زیادی با دفترچههای دیگر نمیکرد. برگههایش، خطهایش، جلد و شکل و شمایلش... فقط کلمهها بودند که یک برق جادویی به ستارهی کوچک دفترچهی آبی میبخشیدند و قصهی من از همان روزی شروع شد که آخرین مهمان از خانهی مان رفت و من پتو را تا روی سرم بالا کشیدم. زیر پتو تاریک بود؛ ولی زیر چشمی نگاه کردن مامان را، وقتی داشت ظرفها را جابه جا میکرد، کاملاً حس میکردم. این آخرین امیدمان بود که بشود این صندلی چرخ دار را تبدیل کرد به پاهایی که روی خودشان میایستادند. آخرین لباس آبی بیمارستان را پوشیدن. آخرین بیهوشی و شمردن برعکس شمارهها. آخرین کمپوت و آب میوه و گل برای دیدنی آوردن. آخرین روز نشستن روی صندلی... آخرین جراحی... آخرین تلاش برای ایستادن و راه رفتن و دویدن.... من مرخص شدم. ویلچر مرخص نشد. من دوباره دوچرخه سوار نشسته شدم. مامان ناامید نشد. دفترچه را همان شب آورد و با لبخندی که از زیر پتو هم گرمایش را حس میکردم، رویم را پس کرد. مرا نشاند و گفت: «حالا قهرمان دوی جهان نشو! چه اشکالی داره؟» دفترچه رو گذاشت توی دستم: «دنیا یک نویسنده ی خوب نیاز داره، یک نقاش هنرمند، یک انسان با اخلاق...»، با چشمهایی که نمیشد از آن فرار کرد، نگاهم میکرد: «از امشب باید بشینی و قهرمان بشی... قهرمانها که فقط ایستاده نیستند... تو یک قهرمان ویژهای.»
آن شب، یلدا نبود؛ ولی طولانیترین شب سال که نه، زندگیام بود... آن شب من قهرمان دو نبودم، قهرمان شنا یا فوتبال نبودم. آن شب من سلطان حسهای غریبی بودم که میخواستند با انگشتهای من جادو شوند و به روی کاغذ بیایند. از آن شب، پتو را روی سرم کشیدم و چراغ قوه را روشن کردم و ستارههای کوچک خیال توی دفترچه متولد شدند. من قهرمان کلمهها بودم.
منبع: مجله باران
مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
بازارچهای به نفع حمایت از دوستداشتنیها
سهشنبه، 6 اسفند 1398
بادبادکهای آبی در آسمان سرخ
دوشنبه، 5 اسفند 1398
به بلندی روزهای شاد تابستان
سهشنبه، 15 بهمن 1398
دهانت را باز کن بگو: آآآآآآ
دوشنبه، 23 دی 1398
شهر، شهرِ فرنگه، از همه رنگه... بیا و تماشا کن!
چهارشنبه، 18 دی 1398
بفرمایید یک دست مغز و بنافکر!
پنجشنبه، 5 دی 1398
خانه را در سه سوت بترکانیم بتکانیم
شنبه، 30 آذر 1398
جانورانی که در قوطی جا نمیشوند
جمعه، 15 آذر 1398
بیایید زیرآبی برویم!
جمعه، 15 آذر 1398
دنیایی از کاغذها و دانستیهای جالب دربارهی کاغذ
جمعه، 15 آذر 1398
تازه های مقالات
خوشنویسی پس از انقلاب اسلامی ایران
خوشنویسی در عصر پهلوی
نماز کن فیکون روز جمعه چگونه خوانده می شود؟
کالری نان چند غله چقدر است؟
چگونه به خداى نادیده ایمان بیاوریم ؟
خطای آدم تقاص بشر
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در قزوین
قد و وزن و دور سر نوزاد 9 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 12 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 11 ماهه
بیشترین بازدید هفته
نحوه خواندن نماز والدین
مهم ترین خواص هویج سیاه
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اختراعات آلبرت انیشتین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان تهران
موارد بیشتر برای شما
شوکه شدن بهمن هاشمی از نقاشی نامرئیاش در شبکه سه!
قطع برق این بار در آنتن زنده تلویزیون
۴ ترفند برش هندوانه برای شب یلدا
مسلط بودن نوجوان ۱۲ ساله همدانی به ۹ زبان زنده دنیا
خاصیت شگفتانگیز آب انار بر دستگاه گوارش
پاییز زیبای تالش
حالوهوای مزار شهید صفیالدین در ضاحیه
هجوم مردم سوریه به دستگاههای خودپرداز پس از ۱۰ روز عدم فعالیت
تشییع سید حسن نصرالله چه زمانی برگزار میشود؟
جایی که سود را از مرگ به جیب میزنند!
پرواز فلامینگوها در میانکاله
هیچ جا برای بیبی امن نیست!
روایتی از یک دیدار پدرانه
اجرای خونه مادربزرگه در تالار وحدت
طلبهای که یکی از بزرگترین آرزوهای امام را عملی کرد!