متنی که میخوانید، گزارش کشف شده از درون یک بشقاب پرنده ی بیگانه از سیاره ی ناتالیس است که تیم تحقیقات فضایی مجله ی باران برای اولین بار آن را منتشر کرده است. این گزارش توسط یکی از محققان ناتالیس در سفری که به زمین داشته است، نوشته شده:
ما ناتالیسیها به شدت پوست مان به نور حساس است و کلاً موجودات لطیفی هستیم. برای این که بتوانیم تحقیقات فراسیاره ای خود را انجام دهیم، باید شبها سفر کنیم و چون اهمیت دارد که وقت کافی برای تحقیقات داشته باشیم، طبق محاسبات، بلندترین شب سال خورشیدی را برای سفر به زمین انتخاب کردیم.
زمینی ها موجودات عجیبی هستند. به نظر می رسد آنها برای هر شب اسمی می گذارند؛ مثلاً شبی که ما برای تحقیق آمدیم اسمش یلدا بود. برای این که مطمئن شویم، گفتیم: دیشب چه شبی بود؟ گفتند: شب بازی ال کلاسیکو! گفتیم: فردا چه؟ گفتند: یلدا. پرسیدیم: حالا این یلدا یعنی چه؟ گفتند: یعنی میلاد که به تولد خورشید پس از شبی دراز اشاره دارد. برخلاف یافته های تحقیقات قبل، مشخص شد زمینی ها در این شب اصلاً علاقه ای به خوابیدن ندارند. آنها گروه گروه تا صبح بیدار می ماندند و شب را به بذله گویی و کارهای دیگر می پرداختند.
زمینی ها سرگرمی های متنوعی داشتند که انواع اَدا بازی، اسم و فامیل و تماشای برنامه های تلوزیونی را شامل می شد؛ اما در این میان یک رسم بسیار شگرف وجود داشت! زمینی ها موضوعی شخصی درخصوص حیوانات خانگی شان را مطرح میکردند و سپس سایرِ حاضرانِ جمع، درباره ی آن موضوع از آنها سؤال می پرسیدند؛ مثلا فردی می گفت یک مرغ دارد که روزی چهار عدد تخم میگذارد! در این میان فردی از بین جمع می پرسید: چرا چهار تا؟ آخر به تو چه که چرا چهار تا؟ می دانی که چقدر سخت است یک مرغ چهار تخم در روز بگذارد؟ در ناتالیس مرغها هر بار یک تخم میگذارند یک هفته مرخصی استعلاجی می روند! تازه فاجعه این جاست که صاحب مرغ میگوید: پس چندتا؟ و طرف با پررویی جواب می دهد پانزده تا! آخر پدرآمرزیده قورباغه هم روزی پانزده تا تخم نمی گذارد، چه برسد به مرغ مادرمرده؟ و این خشونت علیه حیوانات تا ساعتها ادامه پیدا می کند تا خسته شوند و درِ مرغ داری وامانده را ببندند. این وسط عده ای هم هستند که سرشان پیوسته در تجهیزی ارتباطی به نام «گوشی» است. آنها حتی برای قضای حاجت هم که می روند شارژر گوشی را با خود می برند و کارشان گاه از مرغی که بخواهد پانزده تخم هم بگذارد بیش تر طول میکشد.
اما خورد و خوراک هم در زمین مخصوصاً شب یلدا بسیار اهمیت دارد. یکی از این خوراکی ها انار است! انار موجودی است از رسته ی میوه سانان که از درخت میروید. وقتی پوستش را میشکافند درونش پر از دانههایی است که انار به انار تفاوت دارد. بعضی انارها دانه های شان شیرین است، بعضی ترش و بعضی دیگر ترش و شیرین باهم. در تحقیقات، از مردم زمین پرسیدیم: چگونه از ظاهر انار بفهمیم دانه هایش ترش است یا شیرین، سفید است یا سرخ؟ گفتند: انار مثل هندوانه ی در بسته می ماند! راستش ما که چیزی دستگیرمان نشد، فقط کنجکاو شدیم که ببینیم این جناب هندوانه کیست یا کجاست که درش بسته است!
خوردنی دیگر آجیل است! آجیل در کره ی زمین اهمیت فراوانی دارد؛ به گونه ای که بعضاً مادرها هم که علاقه ی فراوان آنها به فرزندان شان در زمین زبانزد است، وقتی پای آجیل وسط می آید مادر و فرزندی را فراموش میکنند. آجیل را طوری پنهان می کنند که برای پیدا کردنش از دست سازمان سیای آمریکا، کا.گ.ب. روسیه و حتی پلیس فتا هم کاری ساخته نیست. آجیل از مواد خوش مزه و تردی ساخته شده است که هرچه بیش تر می خوری عطشت بیش تر می شود؛ اما برای این که انسانها و سایر موجودات بتوانند بر اشتهای خود غلبه کنند، موجودی در آن تعبیه شده است به نام تخمه ژاپنی! تخمه ژاپنی در سرزمینی به نام ژاپن رشد می کند. معروف است در ژاپن، مردم می توانند از همه چیز برق تولید کنند، غیر از همین تخمه ژاپنی، از بس که بدقِلِق است. حتی در این سرزمین که از همه چیز شامپو و مربا درست میکنند هم نمی توانند با تخمه ژاپنی چیزی درست کنند. طبق محاسبات اَبَررایانه سفینه و آزمایش روی نمونه ی تخمه ی مذکور، پنجاه سال نوری زمان لازم است تا با احتمال یک به چهارده میلیارد، بتوان یک مغز تخمه ژاپنی را سالم درآورد و خورد؛ اما زمینیها فکر این جاهایش را هم کرده اند. برای این که سروکله زدن با تخمه های ژاپنی شب را زهرمارشان نکند، موجودی اختراع کرده اند به نام راحت الحلقوم! این جانورِ بزرگوار، از رسته ی نرم تنان است؛ یعنی یک جوری نرم است که وقتی در دهانت میگذاری بدنت سست می شود و اصلاً نمی فهمی کی به روده ی بزرگت می رسد. به زِ شما نباشد، این راحت الحلقوم بهترین موجود زمینی است که ما افتخار آشنایی اش را پیدا کردیم.
کار دیگری که در یلدا انجام می شود، شعرخوانی و فال گیری با اشعار فردی معلوم الحال، به نام حافظ است. به همین منظور از یک فرد زمینی درخواست کردیم ما را با این پدیده آشنا کند و فالی برای مان بگیرد. او اول به ما گفت که فال مثل یک هندوانه ی در بسته است، سپس گفت: نیت کنیم و بگوییم: «ای حافظ شیرازی! تو کاشف هر رازی، ما طالب یک فالیم، برما بنما رازی»، ما هم به نیت بازگشت به سیاره طلب فال کردیم که شعر آمد: «گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد هم بعید! هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور!» ما هم دیگر غم نخوردیم و به جایش یک راحت الحلقوم دیگر خوردیم.
دیگر دارد صبح میشود و باید برویم، متأسفانه نتوانستیم در مورد هندوانه تحقیقات را کامل کنیم و باید تا شب یلدای سال بعد برای ادامه ی تحقیقات صبر کنیم. به نظر می رسد تحقیقات هم مثل هندوانه ی در بسته است و معلوم نمی شود آخرش چه می شود.
منبع: مجله باران
ما ناتالیسیها به شدت پوست مان به نور حساس است و کلاً موجودات لطیفی هستیم. برای این که بتوانیم تحقیقات فراسیاره ای خود را انجام دهیم، باید شبها سفر کنیم و چون اهمیت دارد که وقت کافی برای تحقیقات داشته باشیم، طبق محاسبات، بلندترین شب سال خورشیدی را برای سفر به زمین انتخاب کردیم.
زمینی ها موجودات عجیبی هستند. به نظر می رسد آنها برای هر شب اسمی می گذارند؛ مثلاً شبی که ما برای تحقیق آمدیم اسمش یلدا بود. برای این که مطمئن شویم، گفتیم: دیشب چه شبی بود؟ گفتند: شب بازی ال کلاسیکو! گفتیم: فردا چه؟ گفتند: یلدا. پرسیدیم: حالا این یلدا یعنی چه؟ گفتند: یعنی میلاد که به تولد خورشید پس از شبی دراز اشاره دارد. برخلاف یافته های تحقیقات قبل، مشخص شد زمینی ها در این شب اصلاً علاقه ای به خوابیدن ندارند. آنها گروه گروه تا صبح بیدار می ماندند و شب را به بذله گویی و کارهای دیگر می پرداختند.
زمینی ها سرگرمی های متنوعی داشتند که انواع اَدا بازی، اسم و فامیل و تماشای برنامه های تلوزیونی را شامل می شد؛ اما در این میان یک رسم بسیار شگرف وجود داشت! زمینی ها موضوعی شخصی درخصوص حیوانات خانگی شان را مطرح میکردند و سپس سایرِ حاضرانِ جمع، درباره ی آن موضوع از آنها سؤال می پرسیدند؛ مثلا فردی می گفت یک مرغ دارد که روزی چهار عدد تخم میگذارد! در این میان فردی از بین جمع می پرسید: چرا چهار تا؟ آخر به تو چه که چرا چهار تا؟ می دانی که چقدر سخت است یک مرغ چهار تخم در روز بگذارد؟ در ناتالیس مرغها هر بار یک تخم میگذارند یک هفته مرخصی استعلاجی می روند! تازه فاجعه این جاست که صاحب مرغ میگوید: پس چندتا؟ و طرف با پررویی جواب می دهد پانزده تا! آخر پدرآمرزیده قورباغه هم روزی پانزده تا تخم نمی گذارد، چه برسد به مرغ مادرمرده؟ و این خشونت علیه حیوانات تا ساعتها ادامه پیدا می کند تا خسته شوند و درِ مرغ داری وامانده را ببندند. این وسط عده ای هم هستند که سرشان پیوسته در تجهیزی ارتباطی به نام «گوشی» است. آنها حتی برای قضای حاجت هم که می روند شارژر گوشی را با خود می برند و کارشان گاه از مرغی که بخواهد پانزده تخم هم بگذارد بیش تر طول میکشد.
اما خورد و خوراک هم در زمین مخصوصاً شب یلدا بسیار اهمیت دارد. یکی از این خوراکی ها انار است! انار موجودی است از رسته ی میوه سانان که از درخت میروید. وقتی پوستش را میشکافند درونش پر از دانههایی است که انار به انار تفاوت دارد. بعضی انارها دانه های شان شیرین است، بعضی ترش و بعضی دیگر ترش و شیرین باهم. در تحقیقات، از مردم زمین پرسیدیم: چگونه از ظاهر انار بفهمیم دانه هایش ترش است یا شیرین، سفید است یا سرخ؟ گفتند: انار مثل هندوانه ی در بسته می ماند! راستش ما که چیزی دستگیرمان نشد، فقط کنجکاو شدیم که ببینیم این جناب هندوانه کیست یا کجاست که درش بسته است!
خوردنی دیگر آجیل است! آجیل در کره ی زمین اهمیت فراوانی دارد؛ به گونه ای که بعضاً مادرها هم که علاقه ی فراوان آنها به فرزندان شان در زمین زبانزد است، وقتی پای آجیل وسط می آید مادر و فرزندی را فراموش میکنند. آجیل را طوری پنهان می کنند که برای پیدا کردنش از دست سازمان سیای آمریکا، کا.گ.ب. روسیه و حتی پلیس فتا هم کاری ساخته نیست. آجیل از مواد خوش مزه و تردی ساخته شده است که هرچه بیش تر می خوری عطشت بیش تر می شود؛ اما برای این که انسانها و سایر موجودات بتوانند بر اشتهای خود غلبه کنند، موجودی در آن تعبیه شده است به نام تخمه ژاپنی! تخمه ژاپنی در سرزمینی به نام ژاپن رشد می کند. معروف است در ژاپن، مردم می توانند از همه چیز برق تولید کنند، غیر از همین تخمه ژاپنی، از بس که بدقِلِق است. حتی در این سرزمین که از همه چیز شامپو و مربا درست میکنند هم نمی توانند با تخمه ژاپنی چیزی درست کنند. طبق محاسبات اَبَررایانه سفینه و آزمایش روی نمونه ی تخمه ی مذکور، پنجاه سال نوری زمان لازم است تا با احتمال یک به چهارده میلیارد، بتوان یک مغز تخمه ژاپنی را سالم درآورد و خورد؛ اما زمینیها فکر این جاهایش را هم کرده اند. برای این که سروکله زدن با تخمه های ژاپنی شب را زهرمارشان نکند، موجودی اختراع کرده اند به نام راحت الحلقوم! این جانورِ بزرگوار، از رسته ی نرم تنان است؛ یعنی یک جوری نرم است که وقتی در دهانت میگذاری بدنت سست می شود و اصلاً نمی فهمی کی به روده ی بزرگت می رسد. به زِ شما نباشد، این راحت الحلقوم بهترین موجود زمینی است که ما افتخار آشنایی اش را پیدا کردیم.
کار دیگری که در یلدا انجام می شود، شعرخوانی و فال گیری با اشعار فردی معلوم الحال، به نام حافظ است. به همین منظور از یک فرد زمینی درخواست کردیم ما را با این پدیده آشنا کند و فالی برای مان بگیرد. او اول به ما گفت که فال مثل یک هندوانه ی در بسته است، سپس گفت: نیت کنیم و بگوییم: «ای حافظ شیرازی! تو کاشف هر رازی، ما طالب یک فالیم، برما بنما رازی»، ما هم به نیت بازگشت به سیاره طلب فال کردیم که شعر آمد: «گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد هم بعید! هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور!» ما هم دیگر غم نخوردیم و به جایش یک راحت الحلقوم دیگر خوردیم.
دیگر دارد صبح میشود و باید برویم، متأسفانه نتوانستیم در مورد هندوانه تحقیقات را کامل کنیم و باید تا شب یلدای سال بعد برای ادامه ی تحقیقات صبر کنیم. به نظر می رسد تحقیقات هم مثل هندوانه ی در بسته است و معلوم نمی شود آخرش چه می شود.
منبع: مجله باران