وظیفهگرایی شایسته
ناگفته پیداست که انسانها با یکدیگر تفاوتهای فراوانی دارند و هر کس تواناییها و نیز نقاط ضعفی دارد. همین امر موجب میشود برای هر کس وظیفهای تعیین شود. از همین رو قرآن کریم تکلیف افراد را وابسته به تواناییشان شمرده و میفرماید: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَت؛[1] خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمىکند. آنچه [از خوبى] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى] به دست آورده به زیان اوست.»آری! بهترین و عادلانهترین نوع تعیین وظایف و مشاغل، آن است که هر کس نسبت به استعداد و توانمندی خود به کار گرفته شود.
در این نوع از تقسیم وظایف، تلاشهای افراد، معین کننده جایگاهی است که در آن تأثیرگذارتر هستند. در یک جامعه ایدهآل، جایگاه و وظیفه افراد، خود به خود روشن میشود. تا جایی که در بسیاری از موارد اصلاً نیازی به عزل و نصب نیست و افراد، به محض آگاهی یافتن از صلاحیت بیشتر فرد دیگر، خودشان آن جایگاه را ترک کرده و به فرد اصلح میسپارند و خود در کار دیگری که در آن نسبت به دیگران اصلح هستند مشغول میشوند. رقابت و سبقت در خدمت، از جمله ویژگیهای این روش است. از طرفی شایستهسالاری پدیدآمده در این روش، موجب رشد و پویایی جامعه در همه ابعاد میشود.
اگر بخواهیم در یک جمله روش کار شهید سلیمانی را بیان کنیم باید بگوییم شهید سلیمانی کار و وظیفه هر لحظه خود (هر چه بود) را به بهترین شکل انجام میداد. همین امر موجب شد تا به عنوان متعهدترین و باتجربهترین فرد حتی تا آخرین لحظات، بهترین و موفقترین باشد. این دستور پیامبر خداست که میفرماید: «إِذَا عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلاً فَلْیُتْقِنْ؛[2] هرگاه کسی از شما کاری کرد، محکم کاری کند.» و شهید سلیمانی مصداق بارز عمل شایسته به وظیفه بود.
الزامات راه شهید سلیمانی
درست است که راز موفقیت شهید سلیمانی همان عمل به وظیفهی هر لحظه، به بهترین شکل ممکن بود ولی نکات نهفته دیگری در روش عمل به وظیفه وجود دارد که به عنوان الزامات راه این شهید بزرگوار هستند. همه این نکات برگرفته از معارف دینی هستند که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم.عبادت و ذکر
در اولین برخورد با سردار آسمانی اسلام، تسبیحی که بیشتر مواقع همراه شهید سلیمانی بود توجه هر بیننده را به خود جلب کرده و همگان را متوجه تقید ایشان به ذکر و ارتباط با خدا میساخت. هر چه هست در همین ذکر و ارتباط با خداست. راز استقامت بیبدلیل حاج قاسم عزیز در مقابل دشمنان نیز همین نکته برگرفته از قرآن کریم است که نسخه طلایی پیروزی در جنگ را ثبات قدم و ذکر دانسته و میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون؛[3] اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون با گروهى برخورد مىکنید پایدارى ورزید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.»یاد شهید و شهادت
ایشان بسیار به یاد شهداء بودند. حضور ایشان در مراسمات متعدد و گوناگون شهداء و یادآوری خاطرات آنها، نشان از اهمیت راه و رسم شهداء در نظر او داشت. ممکن نیست کسی برای افرادی اهمیت فراوان قائل باشد و از آنها تأثیر نپذیرد. او سعی میکرد رفتاری همانند شهداء داشته باشد. لازمه چنین رفتاری آن است که شهداء را صاحب اثر دانسته و مرده نپنداریم. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون؛[4] هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.»عشق به شهادت
عشق به شهادت، انسان را وارد وادی غیر از این دنیا میکند. آری! شیفتگی به آخرت، جنس دیگری از ارتباط با این دنیاییها را میآفریند و خود را به شکل شوق شهادت بروز میدهد. چنانکه امیر المؤمنین علیه السلام جایگاه شهیدان را طلب میکند و میفرماید: «نَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاء؛[5] از خدا، درجات شهیدان را درخواست مىکنیم.» یکی از مهمترین دلایل محبوبیت و فرمانروایی حاج قاسم بر دلها همین بود. او عاشق جایگاهی بود که هر کسی را برای آن آفریدهاند. او برای پیوستن به دوستان والامقامش در بهشت بیتاب شده بود.اگر بخواهیم در یک جمله روش کار شهید سلیمانی را بیان کنیم باید بگوییم شهید سلیمانی کار و وظیفه هر لحظه خود (هر چه بود) را به بهترین شکل انجام میداد.
سرباز ولایت
در بحبوحه فتنهها و ابتلائات نفسگیر آخرالزمان که حتی عاقلترین انسانها نیز از سرگردانی و خطرات آن ایمن نیستند، شهید سلیمانی با پیروی محض از ولایت فقیه توانست به سلامت و به سرعت از چنین آزمایشات سنگینی به سلامت و با پیروزی و عزّت عبور کند و همین امر، یکی از بزرگترین دلایل حفظ و گسترش محبوبیت او شد. مگر میشود جز با تمسک به ریسمان ولایت الهی که در عصر ما در ولی فقیه تجلی یافته به سعادتی دست یافت؟ او خود را سرباز ولایت میدانست و وصیت کرد که بر روی قبرش هر گونه عنوانی را رها کرده و فقط بنویسند «سرباز ولایت».منشأ این همه توفیقات حاج قاسم عزیز، ولایتپذیری محض ایشان بود. رسول خدا نیز تمام خیرات را در ولایتپذیری خلاصه کرده و میفرمایند: «مَنْ مَنَّ اللهُ عَلَیْهِ بِمَعْرِفَةِ أهْلِ بَیتِی وَ وِلایَتِهِمْ فَقَدْ جَمَعَ اللهُ لَهُ الخَیْرَ کُلَّهُ؛[6] هر کس خدا بر او در شناخت و ولایت خاندان من منت نهاد، پس همانا خداوند تمام خیر و خوبی را در او جمع کرده است.»
معرفت دینی
کم نبودهاند فقیهان و عالمانی که معنای ولایت و پیروی از آن را درک نکرده و یا ملتزم به آن نشدند اما شهداء، همچنانکه در وصایای آنها نیز موجود است قبل از آنکه شهید باشند بهترین مطیعان ولایت بودهاند. پس از رحلت نبی اکرم صلّی الله علیه و آله، اولین ولی الهی در دین خاتم، امیرالمؤمنین علیه السلام بود. بهترین کسی که توانست به عنوان اولین سرباز ولایت لقب گرفته و در این راه به شهادت برسد حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است.همه شهداء پس از آن، به حضرت زهراء سلام الله علیها اقتدا کرده و از وجود مبارک دختر پیامبر خدا الگو گرفتهاند و چه بجا و شایسته است الگو گرفتن از دختر پیغمبر! چراکه امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز بهترین الگوی خود را مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها دانسته و میفرمایند: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛[7] الگو و اسوه نیکوی من دختر فرستاده خدا (فاطمه زهرا سلام الله علیها) است.»
با رعایت مؤلفههای ذکر شده و بیش از آن، میتوانیم در هر شرایط و با هر وظیفه و شغلی که داریم قدم در جای پای شهید سلیمانی گذاریم و امیدوار باشیم که خداوند متعال ما را نیز در مقام و درجه ایشان قرار دهد؛ انشاء الله.
پینوشت
[1]. سوره بقره؛ آیه 286.
[2]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج3، ص: 263.
[3]. سوره انفال؛ آیه 45.
[4]. سوره آلعمران؛ آیه 169.
[5]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج5، ص: 58.
[6]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص: 474.
[7]. الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة، النص، ص: 286.