تربیت به شیوه امام سجاد علیه‌السلام(14)

در حکایت برکات فرزند صالح

یکی از مهم‌ترین فواید و برکات تربیت فرزند صالح، همین است. اینکه یاد انسان بعد از مرگ هم زنده می‌شود و پروندهٔ اعمال انسان بعد از وفات بسته نمی‌شود و کماکان ثواب و خیر در آن ثبت می‌شود.
يکشنبه، 25 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در حکایت برکات فرزند صالح
شاید برای شما بارها و بارها پیش آمده باشد که وقتی به کسی کمکی می‌کنید، مخصوصاً به پیرمرد یا پیرزنی، این دعاهای خیر را از زبان آن‌ها شنیده باشید: «رحمت بر پدر و مادرت»، «شیر مادرت حلالت»، «خدا پدر و مادرت رو بیامرزه»، «رحمت به شیری که خوردی». دعاهایی که البته این روزها متأسفانه از سر زبان‌ها افتاده و کم‌تر شنیده می‌شود. این دعاها گنجینه‌ای است ارزشمند که هم خیر و ثواب به شما می‌رساند و هم به روح پدر و مادرتان.
 
یکی از مهم‌ترین فواید و برکات تربیت فرزند صالح، همین است. اینکه یاد انسان بعد از مرگ هم زنده می‌شود و پروندهٔ اعمال انسان بعد از وفات بسته نمی‌شود و کماکان ثواب و خیر در آن ثبت می‌شود. بنا بر آموزه‌های معصومین علیهم‌السلام، چند راه وجود دارد که انسان مؤمن بعد از وفات خودش، کماکان از برکات و ثواب بهره‌مند شود که یکی از آن‌ها فرزند صالحی است که برای او از خدا طلب استغفار کند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند:
 
إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ أَوْ صَدَقَةٍ تَجْرِی لَهُ أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ؛ زمانی که انسان فوت کند، عمل او قطع می‌شود مگر از سه [راه]: علمی که [از او برجا بماند و] از آن استفاده شود، صدقه‌ای جاریه [مثل وقف]، یا فرزند صالحی که برای او دعا کند[1].
 
همچنین حدیث زیبای امام صادق علیه‌السلام را بخوانیم:

سِتُّ خِصَالٍ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یَقْرَأُ فِیهِ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَهُ؛ شش خصلت است که انسان مؤمن بعد از مرگش نیز از آن‌ها بهره‌مند می‌شود. فرزند صالحی که برای او از خدا طلب بخشش کند، قرآنی که به‌جا گذارد و خوانده شود، چاهی که بکند، درختی که بنشاند، آبی که جاری کند [و این سه را در اختیار مردم قرار دهد تا از آن‌ها استفاده کنند] و راه و رسم نیکویی که رواج بدهد و بعد از او به آن عمل شود[2].
 
به همین دلیل است که امام سجاد علیه‌السلام در ادامهٔ دعای 25 صحیفه سجادیه، از خداوند چنین فرزندانی را درخواست می‌کند:
 
وَ احْیِ بِهِمْ ذِکْری‏ وَ اکْفِنی‏ بِهِمْ فی‏ غَیْبَتی‏ وَ اعِنِّی‏ بِهِمْ عَلى‏ حاجَتی؛ و یاد من را به فرزندانم زنده بدار و در نبودم کارم را به‌وسیله آنان کفایت کن و به دست آنان در برآمدن نیازم مرا یاری بده[3].
 

اولین الگوها

سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چگونه چنین فرزندانی تربیت کنیم؟ زیرا آنچه این روزها زیاد می‌بینیم، فرزندانی هستند که نه‌تنها باعث دعای خیر دیگران برای والدینشان نمی‌شوند که در نقطه مقابل قرار دارند؛ یعنی به خاطر رفتارهای ناشایستشان، هم آن‌ها را نفرین می‌کنند و هم پدر و مادری که آن‌ها را درست تربیت نکرده‌اند.
 
پاسخ این سؤال را در بیان معصومین علیهم‌السلام بخوانیم؛ امام باقر علیه‌السلام در حدیثی زیبا فرموده‌اند:
 
یُحْفَظُ الْأَطْفَالُ‏ بِصَلَاحِ‏ آبَائِهِمْ؛ اطفال در سایه صلاحیت و شایستگی پدرانشان [از انحرافات] مصون می‌مانند[4].
 
همچنین امام صادق علیه‌السلام در حدیثی تأمل‌برانگیز فرموده‌اند:
 
إِنَّ اللَّهَ لَیُفْلِحُ بِفَلَاحِ الرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ؛ خداوند به رستگاری انسان مؤمن، فرزندان و فرزندانِ فرزندان او را رستگار می‌کند[5].
 
نکته‌ای که از دقت در این احادیث به دست می‌آید این است که یکی از عوامل رستگاری فرزندان و مصون ماندن آن‌ها از انحرافات، رستگاری و شایستگی والدین آن‌هاست. به این مسئله را از دو منظر می‌توان نگاه کرد. یکی اینکه این سعادت و توفیق، اثر دعای خیر والدین سعادتمند باشد. دعایی که در قطعه‌های قبل خواندیم در نزد خداوند مستجاب است و یکی از مؤثرترین دعاهاست.
 
اما نگاه دوم که به نظر دقیق‌تر می‌آید این است که این موفقیت و سعادت صرفاً به جهت دعای والدین نیکوکار نیست، بلکه علاوه بر دعا، به جهت اثر تربیتی آنان بر فرزندان است. والدینی که اولین الگو برای فرزندانشان هستند و تمامی رفتارهای آنان به‌عنوان رفتار درست در ذهن فرزندان ثبت و ضبط می‌شود و بر همان اساس رفتار می‌کنند. به همین بهانه خوب است کمی راجع به آسان‌ترین روش تربیتی دینی فرزندان بیشتر بخوانیم.
 

تربیت آسان دینی

ابتدا چند سؤال بسیار پرتکرار والدین در مورد تربیت دینی فرزندان را بخوانیم و ببینید آیا یک یا چند مورد از این سؤالات برای شما هم پیش آمده است یا نه.
 
«پسر من علاقه‌ای به نماز ندارد و حاضر نیست نماز بخواند، چگونه او را به نمازخواندن ترغیب کنم؟» «دختری دارم که همیشه دوست دارد لباس‌های کم و باز بپوشد و هرگز حاضر نمی‌شود لباس‌های پوشیده یا روسری سر کند. چه‌کار کنم؟» «بچه‌های من به آهنگ‌های مبتذل علاقه دارند و وقتی از آن‌ها می‌خواهم به این آهنگ‌ها گوش ندهند، با تندی با من برخورد می‌کنند، چه راهی پیش روی من می‌گذارید؟» «فرزندم به شبکه‌های ماهواره‌ای نگاه می‌کند و وقتی مانع او می‌شوم، ابراز ناراحتی می‌کند، راه‌حل چیست؟»
 
و بسیاری سؤال مشابه که همه در یک نقطه مشترک‌اند: فرزندانی که به رفتارهای غیردینی عادت کرده‌اند و والدینی که دغدغه دارند و نگران‌اند؛ ولی راهکاری ندارند.
 
احتمالاً شما با خواندن قطعات قبلی و همچنین قسمت ابتدایی این قطعه، پاسخ این سؤالات را می‌دانید؛ اما آن دسته از والدینی که دوست دارند جواب سؤالشان را دقیق‌تر بگیرند، این چند خط را با دقت مطالعه کنند.
 
تربیت در نگاه اول خیلی سخت به نظر می‌رسد. مخصوصاً تربیت دینی؛ دینی که پر از دستوراتی است که به‌ظاهر با آزادی منافات دارد و باعث محدودیت در گفتار و رفتار انسان می‌شود. حالا اگر قرار باشد بچه‌ای که قدرت تشخیص بسیاری از صلاح و مصلحت‌های خودش را ندارد، به انجام دستورات دینی که همه به صلاح انسان است تشویق و ترغیب کنیم، کار به‌مراتب سخت‌تر است؛ زیرا نمی‌شود آن‌ها را قانع کرد که به صلاحشان نیست بعضی کارها را انجام بدهند یا بعضی کارها را ترک کنند.
 
اما در نگاه کسانی که در تربیت دینی موفق بوده‌اند، مسئله متفاوت است. آن‌ها تربیت دینی را آن‌قدرها سخت نمی‌دانند زیرا معتقدند که فرزندان با آدم‌بزرگ‌ها متفاوت‌اند و قرار نیست که بر اساس گفتگو و بیان مصالح و مفاسد، آن‌ها را به انجام یا ترک بعضی کارها تشویق کرد. انسان‌ها ذاتاً الگوپذیر هستند و در کودکان این الگوپذیری به‌مراتب شدیدتر است، بنابراین کافی است که والدین به‌عنوان اولین و مؤثرترین الگوهای فرزندان، در رفتار خود دقت کنند تا فرزندان هم به‌طور خودکار و بدون تحمل هیچ‌گونه سختی، رفتارهای آنان را تکرار کنند.
 
بگذارید با همین نگاه مروری داشته باشیم به چند سؤالی که مطرح شد: اول در مورد نمازخواندن فرزندان؛ اگر والدین خودشان مقید به نماز باشند و این عمل دینی را با شوق و اشتیاق انجام دهند، کافی است کمی راجع به خوبی‌های آن با فرزند صحبت کنند تا او هم به این وادی وارد شود. پوشش دخترها و علاقه نداشتنشان به حجاب که کاملاً به مادرها برمی‌گردد. مادری که دخترش را به چنین لباس‌هایی عادت داده و خودش هم خیلی در مراعات حجاب حساس نیست، چگونه توقع دارد که دختری محجبه و مقید داشته باشد؟ و قصه آهنگ‌های مبتذل و شبکه‌های ماهواره‌ای که از روز هم روشن‌تر است. طبیعتاً فرزندانی به چنین مسائلی علاقه دارند که به منابع آن دسترسی داشته باشند. وقتی فضای خانواده یا فامیل یا دوستانی که خانواده با آن‌ها رفت و آمد می‌کند، پر باشد از چنین منابعی، علاقه نشان دادن فرزندان به این‌گونه فضاها اصلاً عجیب و دور از انتظار نیست.
 
بنابراین اگر تربیت دینی سختی‌ای داشته باشد، این سختی به پدر و مادر وارد می‌شود نه فرزندان؛ زیرا آن‌ها هستند که باید خودشان را مقید کنند به اصلاح رفتارها و اگر این اتفاق رخ بدهد، فرزندان هم به سادگی این سبک زندگی را تقلید خواهند کرد.


پی‌نوشت:
[1]. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، جلد ‌1، صفحه 11.
[2]. خصال شیخ صدوق، جلد ‌1، صفحه 323، حدیث 9.
[3]. صحیفه سجادیه، صفحه 121، دعای 25.
[4]. بحار الانوار، جلد ۶۸، صفحه ۲۳۶، حدیث 1.
[5]. بحار الانوار، جلد ۶۸، صفحه ۲۳۶، حدیث 3.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.