جامعیت
نکتهی مهمی که در ابتدا باید بیان کرد این است که در باب حقوق بشر، اسناد و اعلامیههای متعددی وجود دارد که شناختهشدهترین آنها، اعلامیه جهانی حقوق بشر هست؛ در باب اندیشه اسلامی نیز برداشتهای متعددی وجود دارد[1] که نقطه مشترک این برداشتها را میتوان در اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی که از دیگر اسناد معتبر بینالمللی هست مشاهده کرد که با تأکید بر اندیشه اسلامی و از طرف ملل مسلمان تدوینیافته و مورد تأکید قرارگرفته است و با توجه به اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی، یک سند مدون و منسجم هست، در این نوشتار، تأکید محقق بر این اعلامیه خواهد بود.اما در مورد ابعاد و مؤلفههای حقوق بشر اسلامی باید بیان کرد که مهمترین خصوصیت حقوق بشر از منظر اندیشه اسلامی، جامعیت آن میباشد. با این توضیح که با مراجعه به اسناد حقوق بشر غربی، روشن میشود که حقوق بشر از منظر غربی، تأکید بر نیازهای مادی انسان و ابعاد دنیوی انسان دارد و نهتنها هیچ تأکیدی بر سعادت اخروی انسان ندارد، بلکه با مراجعه دقیق به اعلامیه جهانی حقوق بشر روشن میشود که هیچ نقشی برای دین و مذهب برای رشد و اعتلای حقوق بشر در نظر گرفته نشده است و هیچ اشارهای نیز به این موضوع نشده است. درحالیکه پرواضح است که تأمین و تثبیت حقوق بشر و رعایت حقوق متقابل زمانی معنا پیدا میکند که به ابعاد و جنبههای اخروی و دینی فعالیتهای بشر نیز تأکید شود. نکتهی مهمی که در باب تدوین حقوق بشر باید بیان کرد این است که از منظر حقوق بشر اسلامی، هیچیک از خردهفرهنگها نمیتوانند به تدوین یک نظام جامع حقوق بشری مبادرت بورزند[2] چراکه تدوین چنین نظام جامعی، نیاز به شناخت تمام ابعاد وجودی انسان و جامعه دارد و چنین امری از توان فرهنگ شناسان و جامعه شناسان خارج است. در پایان باید این نکته را متذکر شد که هرچند اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی بهاندازهی دیگر اسناد بینالمللی مقبولیت پیدا نکرده است[3] لکن تحقق این امر ازجمله ضرورتهای اساسی میباشد که برای تحقق آن بیشازپیش باید تلاش نمود.
تأمین ضمانتهای اجرایی
در باب خصوصیت دیگر حقوق بشر اسلامی، نکتهی مهمی که باید بیان کرد این است که تنظیم اعلامیهها و اسناد بینالمللی در مورد حقوق بشر بهتنهایی کفایت نمیکند، بلکه مهمترین مسئله دراینبین، تأمین ضمانتهای اجرایی لازم برای اهتمام عمومی به این اسناد میباشد که بدون تأکید بر دین و مذهب، این مهم محقق نخواهد شد و به همین دلیل است که متفکران و اندیشمندان، برای نظامهای اومانیستی که بر پایه منافع انسان تأسیس شده است، اهتمام ایشان به حقوق بشر را مورد خدشه قرار می دهند[4]، چرا که در مواردی که منافع انسان در معرض خطر باشد، رعایت حقوق دیگر انسان ها برای وی معنا نخواهد داشت. با مراجعه به وضع فعلی حقوق بشر در عرصه ی بین المللی نیز این مطلب روشن می شود؛ چرا که با وجود این که اسناد و اعلامیه های مختلف بین المللی تنظیم شده است و مورد تاکید کشورهای زیادی قرارگرفته است، بازهم مشاهده می شود که از جانب همان دولت ها، حقوق بسیاری از انسان ها نقض شده و چیزی جز پایمال شدن حقوق بشر و حقوق انسان های مختلف را شاهد نیستیم، به همین دلیل، چالش اساسی در چنین اسناد و اعلامیه های بین المللی، تامین ضمانت اجراهای لازم برای تامین ابعاد عملیاتی آن می باشد که بدون تاکید بر اندیشه دینی و مذهبی، نمی توان این چالش را مرتفع نمود؛ چرا که تا زمانی که ضمانت اجرایی چنین اسناد بین المللی، انسان و تامین نیازهای انسانی باشد، روشن است که در بسیاری از موارد که منافع انسان در خطر باشد، این اسناد را نادیده گرفته و درصدد تامین منافع خود خواهد بود؛ بنابراین، این چالش مرتفع نخواهد شد مگر از طریق تاکید بر اندیشه های دینی و مذهبی؛ بنابراین، اسلامی بودن و دینی بودن حقوق بشر، نکته ی کلیدی و اصلی در تامین کارآیی و کارآمدی اهتمام به حقوق بشر در عرصه ی بین المللی خواهد بود؛ این نکته را نیز باید متذکر شد که در باب حقوق بشر اسلامی، هرچند تفاوت های فقهی و حقوقی وجود دارد[5] ولی این تمایز ها، شاکله ی بحث حقوق بشر را تحت الشعاع قرار نخواهد داد.پینوشت
[1] سام سواد کوهی فر، «حقوق بشر در قواعد قرآنی و تأثیر آن در تحول حقوق انسانها»، پژوهش دینی 17، ش. 1 (۱ مهر ۱۳۸۷): 83-118.[2] غلام حسین یاسری، «کنکاشی در حقوق بشر از دیدگاه اقتدار گرایان»، بازتاب اندیشه 21، ش. 2 (۱ آذر ۱۳۸۰): 55-62.
[3] محمد رضا باقرزاده، «نگاهی مقایسه ای به جهان شمولی حقوق بشر در اسلام»، معرفت 82، ش. 13 (۱ مهر ۱۳۸۳): 21-39.
[4] فؤاد دانشور، ««حقوق بشر» درون دینی یا برون دینی؟»، کتاب نقد 22، ش. 6 (۲ فروردین ۱۳۸۱): 149-70.
[5] محمد حسین شعبانی، «بررسی شرط مماثلت قصاص میان مرد و زن»، مطالعات اسلامی 67، ش. 21 (۲ فروردین ۱۳۸۴): 133-50.