حضور فعال اجتماعی
الگوی اول در تربیت تراز، حضور فعال و کارآمد اجتماعی هست. اصولاً خانواده در بستر جامعه تعریف میشود و خود را پیدا میکند، لذا آنچه اهمیت دارد و خودنمایی میکند، این است که خانواده با چه الگویی درصدد است که مناسبات خود و جامعه را مشخص کند؟ در پاسخ به این سوال باید بیان کرد که در این میان، خانوادهای موفق است که در مورد نحوه تعامل خود با جامعه چند نکته را لحاظ کرده است: اولا جامعه را یک واقعیت می داند که غیرقابلانکار میباشد ولی درصدد غرق کردن خود در جامعه نیست، بلکه جامعه را یک ظرفیت مفید و کارآمد برای ارتقای سطح عمومی خانواده میداند. ثانیاً نقصانها و کمبودهای اجتماعی را یک واقعیت غیرقابل انکار میداند و تلاش میکند که در حد امکان، درصدد احیاء نقصانهای موجود اجتماعی باشد و هرچه بهتر و بیشتر، جامعهی خود را ارتقا دهد. نکتهی سوم و مهم دیگر این است که در تربیت اجتماعی فرزندان و کودکان، آسیبها و چالشهای موجود در جامعه را متذکر میشوند تا فرزندان، در فرآیند حضور اجتماعی خود، دچار آسیبها و چالشهای موجود نشوند. نکتهی مهمی که باید بیان کرد این است که تربیت صحیح ضامن سعادت فردی و اجتماعی است[2]، لذا هرچند تأکید در مسائل تربیتی، ناظر به ابعاد اجتماعی و مادی آن میباشد، ولی ناگفته پیداست، آنچه سعادت اخروی انسان را نیز تأمین میکند، همین تربیت صحیح میباشد و به برکت این تربیت است که میتوان امید به سعادت اخروی و همچنین دنیوی انسان داشت. در همین راستا، بهترین مادهای که دلالت بر این مولفه از الگوی تربیتی دارد، ماده 108 منشور حقوق شهروندی میباشد که بیان میکند «حق دانشآموزان است که از آموزشوپرورشی برخوردار باشند که منجر به شکوفایی شخصیت، استعدادها و توانائیهای ذهنی و جسمی و احترام به والدین و حقوق دیگران، هویت فرهنگی، ارزشهای دینی و ملی شود و آنها را برای داشتن زندگی اخلاقی و مسئولانه توأم با تفاهم، مسالمت، مدارا و مروت، انصاف، نظم و انضباط، برابری و دوستی بین مردم و احترام به محیطزیست و میراث فرهنگی آماده کند.»حضور فعال مذهبی
اندیشههای دینی، مذهبی و اخلاقی نقش غیرقابلانکاری در تحقق یک الگوی کارآمد و مفید تربیتی دارند و تربیت بدون آموزههای اخلاقی و مذهبی، ثمرهای جز وقوع چالشها و بحرانهایی که امروزه مشاهده میکنیم نداری، لذا یکی از برنامههای اساسی و جامع در تربیت، نهادینهسازی آموزههای دینی و اخلاقی میباشد و خانوادهی تراز به نحوی است که اهتمام اساسی به این نکات دارد. علاوه بر این، خانوادهی نمونه، علاوه بر اینکه درصدد احیا و تأکید آموزههای دینی در درون خود و اعضای خود میباشد، از رسالت اجتماعی خود غافل نیست و پیوسته در تلاش خواهد بود که تأثیر مفید و مثبت خود را به جامعه نیز منتقل نماید. باید در تلاش باشد که علاوه بر اینکه به اعضای خانواده خود اهتمام دارد، در تلاش باشد که تأثیر مفید اجتماعی داشته باشد، هرچند این تأثیر کم و ناچیز باشد. تربیت صحیح اسلامی از مهمترین عوامل استحکام و ثبات دینی در افراد جامعه میباشد[3]، بنابراین، یکی از بهترین رویکردهایی که میتوان با استفاده از آن، تأمین سلامت جامعه را محقق کرد، تأکید بر آموزههای دینی و اخلاقی میباشد؛ چراکه دین و اندیشه دینی چنان ظرفیتهای فراوانی دارد که میتواند بهترین الگوها و روشها را به جهت تربیت افراد ارائه نماید. در همین راستا ماده 6 این منشور بیان میکند که «شهروندان حقدارند از محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی و دینی و تعالی معنوی برخوردار شوند. دولت همه امکانات خود را برای تأمین شرایط لازم جهت بهرهمندی از این حق به کار میگیرد و بامفاسد اخلاقی ازجمله دروغ، ریا، تملق، نابردباری، بیتفاوتی، تنفر، بیاعتمادی، افراطگری ونفاق در جامعه مبارزه میکند.»، ضرورت اهتمام به مسائل دینی زمانی بیشتر خودنمایی میکند که دولت نیز یکی از وظایف خود را، تلاش برای نهادینه کردم مسائل دینی و فرهنگی میداند.کم بودن چالشهای خانوادگی و تربیتی
از دیگر مولفه های اساسی در مورد الگوی مطلوب تربیت و خانواده تراز، این است که ثمرهی الگوهای تربیتی ایشان، خانوادهای کم چالش و مطلوب باشد. پس واضح است که قرآنید تربیتی بسیار پیچیده، زمانبر و بعضاً با حاشیهها و چالشهای متعدد همراه خواهد بود ولی آنچه ضرورت دارد این است که ثمره این فعالیتهای تربیتی و اصلاحی، یک ثمره مفید و کارآمد باشد؛ بنابراین یکی از مولفه های الگوی تربیتی مفید و کارآمد این خواهد بود که ثمرات و خروجی این روشهای تربیتی، به نحوی باشد که چالشها، بحرانهای تربیتی، ناهنجاریهای اخلاقی و... در این الگوهای تربیتی در حداقل باشد. ماده 53 منشور حقوق شهروندی در راستای حمایت از خانواده و تسهیل مشکلات و موانع موجود بیان میکند که «حق شهروندان است که از تدابیر و حمایتهای لازم برای تشکیل، تحکیم، تعالی و ایمنسازی خانواده، تسهیل ازدواج مبتنی بر ارزشها و سنتهای دینی و ملی برخوردار شوند.» یکی از نکات مهم در تربیت این است که مفهوم تعلیم و تربیت صحیح بدین معنی نیست که پدر و مادر مستقیماً اقدام به امر آموزش نمایند[4]، بلکه از ظرفیتهای مختلفی در این امر میتوان استفاده نمود و یکی از این ظرفیتهای اساسی، استفاده از ظرفیتهای تربیتی غیرمستقیم میباشد و اینکه والدین، برای انتقال و نهادینه کردن مولفه های تربیتی، افرادی را واسطه قرار دهند. در پایان این نکته را باید متذکر شد که بهترین بخشش و احسان پدر نسبت به فرزند تربیت صحیح و اساسی است[5] و شایسته است که والدین در هر زمان و در هر عرصهای، این هدیه اساسی و عظیم را به فرزندان خود بدهند.پینوشت
[1] علی همت بناری، «امام علی و تربیت فرزند (1)»، فرهنگ کوثر 34، ش. 3 (۱ دی ۱۳۷۸): 15-18.[2] سالک، «آموزش و پرورش»، آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) 340، ش. 33 (۱ آذر ۱۳۴۲): 56-59.
[3] علی محمد مظفری، «عوامل جذب و رویکرد جوانان به نماز»، مبلغان 193، ش. 0 (۱ مرداد ۱۳۹۴): 72-80.
[4] سید علی سخنران: حسینی خامنه ای، «تعلیم و تربیت از دیدگاه رهبری»، پیوند 120، ش. 1 (۲ مهر ۱۳۶۸): 4-5.
[5] سید فخرالدین رحیمی، «محیط خانواده»، مسجد اعظم 17، ش. 2 (۱ شهریور ۱۳۴۵): 53-57.