سعادت وقتی و سعادت ابدی

مفهوم سعادت ابدی، هنگامی اعتبار می یابد که برای انسان، افزون بر ساحت مادی فناپذیر و زودگذر، ساحتی روحانی و جاویدان نیز در نظر گیریم. در غیر این صورت، سعادت ابدی معنا ندارد
يکشنبه، 18 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سعادت وقتی و سعادت ابدی
اصل سعادت وقتی خوبی‌ها و کمالات به طور نسبی در کسی جمع شوند، می گویند آن فرد سعادتمند است. سعادت، به تعبیری، مجمع همه خوبیها، کمالات و ارزشهاست. هیچ کس را نمی توان یافت که در پی کسب سعادت و خوشبختی خود نباشد؛ گرچه بسیاری هستند که راه سعادت را به اشتباه برگزیده و ناخواسته و ناآگاهانه در مسیر انحراف و بدبختی گام نهاده اند. به هر روی، میل به سعادت، جبلی بشر است و در سرشت او نهاده شده است؛ به گونه ای که حذف آن از صحنه وجود انسان میسر نیست، گرچه تغییر آن یا تغییر جهت آن ممکن باشد. قرآن کریم با اشاره به این اصل مهم و حیاتی، به روشنی ماهیت و جهت سعادت را تعیین فرموده، و در نتیجه سعادت حقیقی را از سعادت دروغین باز شناسانده است تا حقیقت امر بر کسی پوشیده نماند و انسان‌ها در دام هوا و هوس گرفتار نشوند. ایمان، تقوا و بندگی خداوند، همچنین عمل بر اساس موازین و احکام و فرایض دینی زمینه ساز رستگاری انسان و وسیله رسیدن او به سعادت جاودانی‌اند(1). در مقابل، کفر و ظلم و جنایت و دروغ مانع رسیدن انسان به سعادت و رستگاری خواهند بود.(2)
 
مفهوم سعادت ابدی، به بیانی که گذشت، هنگامی اعتبار می یابد که برای انسان، افزون بر ساحت مادی فناپذیر و زودگذر، ساحتی روحانی و جاویدان نیز در نظر گیریم. در غیر این صورت، سعادت ابدی معنا ندارد؛ زیرا در جهان فناپذیر هرگز چنین حقیقتی تحقق نخواهد یافت. اعتقاد به سعادت ابدی و حقیقی مستلزم توجه به لطایف و ظرایفی است که در این مقام به برخی از آنها اشاره می شود:
 
1. کسی می تواند سعادت ابدی را تأمین کند که بر ابدیت احاطه و اشراف کامل داشته باشد و بی شک هیچ کس جز خدا، چنین ویژگی ای ندارد؛
 
٢. انسانی که به سعادت ابدی می اندیشد و آن را باور می کند، پیش تر به این باور رسیده است که میان اعمال اختیاری و نتایج حاصل از آنها همبستگی فعال و مثبت برقرار است؛ به گونه ای که هرچه عمل از جهات گوناگون خالص تر، بهتر و شایسته تر، اسباب رسیدن به سعادت فراهم تر خواهد بود؛
 
۳. برای دستیابی به سعادت، تنها به نیت و انگیزه و گفتار نباید بسنده کرد، بلکه افزون بر آنها اعمال نیک و شایسته نیز لازم است؛(3)
 
4. بازگشت به خداوند، به همراه ایمان و عمل صالح، با همه لوازم، شرایط و آثارش زندگانی پاکیزه و سعادتمندانه ای را برای رستگاران به ارمغان می آورد؛ (4)
 
5. راه رسیدن به سعادت بر هیچ کس بسته نیست و هر که می تواند با تأمین و تکمیل شرایط و لوازم، راه سعادت را بپیماید؛ و کافی است به سخن رهبران و منادیان سعادت گوش فرادهد و از آنان پیروی کند؛ (5)
 
6. سعادت مراتب گوناگونی دارد؛ همچنان که افراد از جهت ایمان و عمل صالح در مراتب گوناگونی رتبه بندی می شوند و درجات متفاوتی دارند.(6)
 
۷. در پیشگاه الهی و در مسیر پیمودن مراتب سعادت، انسان‌ها تشویق می شوند تا در رقابتی سالم و برانگیزاننده گوی سبقت از یکدیگر بربایند و مراتب سعادت را یکی پس از دیگری طی کنند؛ (7)
 
۸. گرچه سعادت ابدی ناظر به جهان آخرت است و در ظرف آن جهان تحقق می پذیرد، دنیا نیز جایگاه مناسبی برای سعادت دنیوی است. در این صورت سعادت این جهانی گذرگاهی برای سعادت آن جهانی خواهد بود؛ همچنان که شقاوت این جهانی زمینه ای برای شقاوت آن جهانی است؛ (8)
 
۹. رسیدن به سعادت مرهون تلاش ها و زحمات بی وقفه، همچنین ایثارگری های خالصانه سعادتجویانی است که رابطه خود را با خداوند اصلاح کرده اند و لحظه ای از یاد او غافل نمی مانند؛
 
۱۰. و سرانجام، سعادت افتخاری است که خداوند به پرهیزکاران و مجاهدان راهش در دنیا و آخرت عطا می کند. این نعمت بسیار ارجمند را نه کسی جز خداوند می تواند ارزش گذاری کند و نه کسی جز او قادر است به سعادتمندان اهدا فرماید. این داد و ستد مبارکی است که خداوند میان خود و بندگان خاص خویش برقرار می سازد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. قد أفلح المؤمنون (مؤمنون، ۱)؛ یا أیها الذین آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون (آل عمران، ۲۰۰)، واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون (حج، ۷۷) و...
2. فإنما حسابه عند ربه إنه لا یفلح الکافرون (مؤمنون، ۱۱۷)؛ .. إنه لا یفلح الظالمون (یوسف، ۲۳؛ قصص، ۳۷)؛ إنه لا یفلح المجرمون (یون، ۱۷)؛
3. إلیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه (فاطر، ۱۰).
4. من عمل صالحا من ذکر أو أنثى وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة.. (نحل، ۹۷)؛ فأما من تاب وآمن وعمل صالحا عسى أن یکون من المفلحین (قصص، ۱۷). 
5. یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول إذا دعاکم لما یحییکم... (انفال، ۲۶)؛ قل هذه سبیلی أدعو إلى الله على بصیرة أنا ومن اتبعنی (یوسف، ۱۰۸)؛
6. هم درجات عند الله والله بصیر بما یعملون (آل عمران، ۱۹۳)؛ أولئک هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفرة ورزق کریم (انفال، 4).
7. ولکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرات (بقره، ۱۶۸)؛ ولکن لیبلوکم فی ما آتاکم فاستبقوا الخیرات... (مائده، ۶۸).
8. ومنهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الآخرة حسنة وقنا عذاب النار * أولئک لهم نصیب مما کسبوا والله سریع الحساب (بقره، ۲۰۱، ۲۰۲)؛ .
9.واکتب لنا فی هذه الدنیا حسنة وفی الآخرة إنا هدنا إلیک.. (اعراف، ۱۵۹)، وقیل للذین اتقوا ماذا أنزل ربکم قالوا خیرا للذین أحسنوا فی هذه الدنیا حسنة ولدار الآخرة خیر ولنعم دار المتقین (نحل، ۳۱)؛
10..فآتاهم الله ثواب الدنیا وحسن ثواب الآخرة والله یحب المحسنین (آل عمران، ۱۶۸)؛ ومن کان فی هذه أعمى فهو فی الآخرة أعمى وأضل سبیلا (اسراء، ۷۲)؛ ومن أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیامة أعمى (طه، ۱۲۶).
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی،صص297-293، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.