دامیکو برای موفق نبودن درمان اولیه در از بین بردن مشکلات بعدی چند دلیل جالب ذکر میکند. با این حال، میتوان گفت که هیچ راه مطلق و مسلمی برای اطمینان از این که اختلال زبان باز نخواهد گشت وجود ندارد زیرا حتی بهترین و مجرب ترین درمانگران تنها میتوانند بر اساس آنچه میبینند و پیش بینی میکنند، عمل کنند. ما باید در مورد دیدگاههای کوته بینانه که تنها به رویکردهای محدود توجه دارد تدبیری بیندیشیم و از محدودیتها و مشکلات دیدگاههای جاری آگاه باشیم. معلمان و درمانگرانی که طی دورههای طولانی با کودکان مبتلا به اختلال زبانی کار میکنند، هنگامی که هسته اصلی اختلال برایشان نامشخص است و شرایطی بحرانی پدید میآید، مایلند یکی از رویکردهایی را بکار گیرند که توسط یکی از متخصصان معروف ارائه شده است (بایرز براون ۱۹۸۲).
[سنجش و مشاهده اختلال زبانی]
گرچه سنجش و مشاهده اختلال ماهیت مساله را روشن میکند، پس از آن برای حل مشکل و کمک به کودک برای جبران آن باید شیوههای مداخله طراحی شود. در حالی که ما به کودک کمک میکنیم مشکلات زبانی خود را حل کند، ممکن است مسایل یا اختلالهای دیگری در وی بروز کند. در حین کار با کودکان، ممکن است آنها را واداریم تا عناصر زبانی بیشتری را از آنچه براحتی از عهده آن بر میآیند، در خود بپرورانند. در چنین حالتی ممکن است در شکل یا کارکرد زبان، برگشتی صورت پذیرد. در همان حال، ساختار و سازمان زبان تغییر میکند و منجر به بروز اختلال جدیدی میشود. درمانگر یا معلم در زمانهای بحران به کودک و خانواده او کمک و آنان را تشویق میکند، و اگر ایندوران ها بخوبی پشت سرگذارده شود ممکن است در مراحل بعد پیشرفت و بهبودی به همراه آید.در پرورش و تربیت کودکانی که خداوند بگونهای دیگر آنها را از برکات خود بهرهمند ساخته است، سنجش و اندازه گیری محدودیت استعداد و پیش بینی رشد بطور دقیق امکان پذیر نیست. زمانی که محدودیتها و مشکلات کودکان کلی و عمیق باشد، میتوان گفت آنان به حمایت بیشتر و فشار کمتر برای رشد طبیعی نیاز دارند. بیدقتی در اقدام به موقع و صحیح برای حل مشکل کودک معلول میتواند به تسلیم، بی تحرکی و سکون منجر شود. ممکن است برخی از رویکردهای اولیه مداخله های درمانی در گذشته، به دلیل تأکید اندک روی عملکرد و تعامل کودک، و از طرف دیگر تمرکز فراوان روی شکل زبان به چنین نتیجهای منتهی شده باشد. جالب است ببینیم آیا کودکان مبتلا به اختلالهای زبان میتوانند در آزموشهای مراحل بعد، آن گونه که الدرد (۱۹۸۳) ترسیم کرده است، نقش فعالتر و پویاتری را پذیرا باشند.
آلدرد در مقاله خود درباره گروهی کودک مبتلا به اختلال زبان مینویسد که در مهد کودکی مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرند. در تمام مدت، فعالیتهای این کودکان حول محور استفاده از زبان در محیط دور میزند. محیط طبیعی اجتماعی گروه برای تعاملهای زبانی در حکم محرک استفاده، و برای استفاده موفق زبان در این محیط پاداشهایی طبیعی در نظر گرفته شد. کودکان پذیرفته شده در گروه مورد سنجش انفرادی جامعی قرار گرفتند که از آن جمله تحلیل یک نمونه زبانی ۳۰ دقیقهای با استفاده از رویکردهای LARSP و PRISM بود با استفاده از مدل گران ول (۱۹۷۵) از کودکان تحلیل واجی به عمل آمد و عملکرد زبانی ترسیم شده توسط هالیدی (۱۹۷۵) نیز به منزله چارچویی برای توصیف چگونگی استفاده زبان مورد استفاده قرار گرفت.
بررسی نشان داد این کودکان در تمامی ابعاد رشد زبان تأخیر داشتند. با توجه به ویژگیهای آنان، میتوان آنها را به دو گروه متمایز تقسیم کرد. یکی با کاستی شدید در تواناییهای بیان کلامی، و دیگری مبتلا به ضعف مهارتهای دریافت کلامی. گروه زبان بیان در ابتدا از فهم ساختار عبارتهای دارای ساختارهای شبه جملهای نسبتا پیشرفته که دارای محتوی معنایی سطح بالایی بودند ناتوان بودند. از این رو آنان به واژههای دارای بار اطلاعاتی متکی بودند. توانایی واجی آنان نیز با تأخیر همراه بود. از سوی دیگر گروه اختلالهای دریافت کلامی، ساختار عبارتی پیشرفتهای از خود بروز دادند. همچنین ساختارهای شبه جملهای کلیشهای و عملکردهای معنایی محدودی در آنها مشهود بود. این گروه از چند جنبه به نابالندگی واجی دچار بود. پس از شروع مداخله درمانی، هر دو گروه پیشرفت کردند. تمامی کودکان در مهارتهای دریافت کلامی رشد کردند. آلدرد میگوید شاید مهمترین تغییر در مهارتهای ارتباط اجتماعی آنان بود.
آنها گستره عملکردی زبان خود را وسعت دادند و بصورتی فعال کوشیدند محیط عمل خود را گسترش دهند. این تغییر بواسطه مداخله درمانی در آنها پدید آمد. در این مداخله تلاش شد تا کودک نقش اصلی خود را بازیابد و تعاملهای اجتماعی در وی رشد کند تا بدین وسیله انگیزش اصلی در آنها بوجود آید. والدین نیز بصورتی فعال در این کار درگیر بودند و به شکل فزایندهای از عملکردهای زبانی آگاه شدند. در نتیجه آنان بطور طبیعی در منزل به کودکانشان مسئولیت ارتباطی بیشتری محول میکردند. پیداست این نوع اداره و درمان کودک میتواند در کودکان پیش دبستانی بسیار کارآیی داشته باشد، زیرا رشد زبان در آنان بگونهای است که برای خود کودک و والدین او دستاوردهای کاربردی به همراه خواهد داشت. بدین ترتیب این مقدمه نقطه آغازی است تا در مرحله بعد درمان انفرادی یا جایدهی در مراکز زبان و آموزش ویژه با کودک آغاز شود.
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص233-231، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385