بررسی فیلم لایو اَکشن «علاءالدین...»
اگر از شما بخواهند سه آرزوی مهمّ خود را بگویید، چه آرزوهایی را انتخاب میکنید؟ چه آرزوهایی در دل دارید که دوست دارید بدون زحمت به آنها برسید؟ اصلاً آیا دوست دارید بدون تلاش به آرزوهایتان برسید؟من که فکر میکنم انتخاب سه آرزو، چالش خیلی سختی است؛ چون هر آرزویی بکنید، متوجه میشوید که مهمتر از آن نیز وجود دارد. حالا فرض کنید برای نجات و رهاییِ کسی که قصد دارد شما را به آرزوهایتان برساند، یکی از آرزوها را استفاده کنید. اصلاً حاضر میشوید چنین کاری انجام دهید؟
جواب شما چه مثبت باشد چه منفی، من که باورم نمیشود اگر چنین اتفاقی بیفتد، به راحتی از آرزوی سوم خودتان دست بکشید. احتمالاً الآن با خودتان میگویید: «حالا سهتا آرزو را کی داده، کی گرفته؟»
باید در جواب بگویم: «جنی داده... علاءالدین گرفته!» احتمالاً باید یک شکلک خنده و چشمک هم بگذارم تنگ جوابم تا حسابی باورتان بشود که یک جایی یک کسی، یک غولی، جنّی، چیزی مثل دود و بخار از توی چراغ جادو بیرون آمده و آرزوهای جوانِ سادهدل و خوشقلبی را برآورده کرده است.
داستانِ «علاءالدین و چراغ جادو» را حتماً یا به شکل کتاب یا انیمیشن دیدهاید؛ برای همین، قصهی آن را دوباره بازگو نمیکنم و میروم سر اصل مطلب تا شما را با ضعف و قوّت این فیلم یا انیمیشنِ لایو اَکشن آشنا کنم.
قبل از هر چیز باید بگویم «لایو اَکشن» به نوعی فیلم گفته میشود که هم از بازیگران و صحنههای واقعی در آن استفاده میشود و هم در بعضی بخشها یا همان سکانسها، از تصاویر انیمیشنی و کامپیوتری استفاده میشود. نمونهاش هم فیلم «دامبو» که شخصیت دامبو در فیلم کاملاً کامپیوتری و انیمیشنی بود.
اما بپردازیم به «علاءالدین» که شرکت انیمیشنسازی معروف «والت دیزنی» بعد از حدود سی سال (1992) که از ساخت انیمیشن آن گذشته (انیمیشنی که در آن سالها اتفاقاً بسیار هم مورد توجه بینندگان قرار گرفت)، حالا توسط یک کارگردان معروف، اقدام به ساخت نسخهی لایو اَکشن آن کرده است. البته این فیلم که توسط «گای ریچی»، کارگردان مطرح سینما ساخته شده، نقدها و نظرهای مختلفی را به دنبال داشته است. بسیاری از منتقدانِ سینما و مردم، نمرهی خوب و بالایی به این فیلم دادهاند و آن را فیلم سرگرمکننده و جذابی دانستهاند که با استفاده از موسیقی و آهنگهای شاد سعی دارد بیننده را در دنیای تخیلی و رنگارنگ خود سرگرم و سرخوش نگه دارد؛ اما عدهای که تعدادشان هم کم نیست، دربارهی این فیلم نگاه خوب و مثبتی ندارند و اعتقاد دارند نسبت به انیمیشنِ سی سال پیش، هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد و با وجود استفاده از جدیدترین تکنولوژیهای روز سینما، نسخهی جدید علاءالدین نتوانسته است جذابیتی بیشتر از انیمیشن قدیمیِ آن به بینندگان هدیه دهد.
اما تجربهی چندینسالهی من در نقد و بررسی فیلم و انیمیشن، دربارهی این اثر میگوید: «با فیلم موزیکال متوسطی سر و کار داریم.» در واقع «علاءالدین» نه آنقدر که منتقدانش گفتهاند ضعیف و بیمایه است و نه در روایت قصه، تصویر، بازیِ بازیگران و حتی ترانههایش خارقالعاده بوده. در حقیقت ـ همانطور که گفتم ـ فیلمِ سرگرمکنندهای است که اگر هم ساخته نمیشد، دنیای سینما چیز زیادی از دست نداده بود؛ با این حال، تماشای آن میتواند بیننده را برای ساعاتی سرگرم کند.
اگر بخواهم کمی علمیتر و به دور از نظر و سلیقهام، دربارهی علاءالدین بگویم، باید به چند بخش مهمّ آن اشاره کنم:
اول به موسیقی نگاه میکنم؛ به خاطر اینکه با اثری موزیکال سر و کار داریم که چندین آهنگ و ترانه (جدای از موسیقی متن) در لابهلای سکانسهایش وجود دارد و بخش مهمی از فیلم محسوب میشود. آهنگها در «علاءالدین» با وجود ریتم و تناسب خوبی که با مفهوم و محتوای فیلم دارند، اما گاهی وقتها بدموقع مورد استفاده قرار گرفتهاند و دقیقاً زمانی که بیننده مشتاق است ادامهی داستان را دنبال کند، با ترانهسراییِ فیلم مواجه میشود که نمیتواند برای یک فیلم معروف شرکت دیزنی چندان جالب باشد. اما از حق نگذریم آهنگهای فیلم، زیبا و ماندگار است که البته برخی از قطعهها برگرفته از همان ترانههای نسخهی انیمیشنیِ سال 1992 هستند.
نکتهی بعدی که بررسی میکنم، جلوههای ویژهی تصویری و استفاده از انیمیشن و صحنههای کامپیوتری است. با توجه به اینکه ماجراها و شخصیتهای داستان، تخیلی و غیرواقعی است، سازندگان این فیلم مجبور شدهاند از جدیدترین تکنولوژیهای سینمایی استفاده کنند. برای مثال، با وجود شخصیتهایی مثل جنی (غول چراغ) و قالیچهی پرنده که رفتارهای انسانی از خود نشان میدهد و یا شهرها و قصرهای خاصی که باید شبیه اصل داستان و افسانهی شرقیِ علاءالدین باشند، نیاز است که با ترفندها و تکنیکهای سینمایی و کامپیوتری، فیلم را زیباتر و دقیقتر کنند. در این باره هم تلاشهای خوبی انجام دادهاند و تصاویر جذابیتهایی دارد که از یک فیلم درجهی یکِ دیزنی انتظار میرود. البته گاهی نوع خیالپردازیهای تماشاگران با تصاویری که در فیلم نشان داده میشود فرق دارد و این چیزی غیرعادی نیست؛ اما بعضی صحنهها مانند غاری که پر از گنج و طلا و البته چراغ جادویی است، میتوانست زیباتر نشان داده شود. همچنین شخصیت غیرانسانی آن غار، که به نوعی دیو نگهبان چراغ است، بسیار کمرنگ و نه چندان دیدنی به نظر میرسد.
بازیگران «علاءالدین» جز شخصیت «جنی» که ویل اِسمیت آن را به خوبی بازی میکند، چندان دلچسب و باورپذیر نیستند؛ مخصوصاً نقشهای جعفر و علاءالدین که مورد انتقاد بسیاری از منتقدان هم قرار گرفتند.
گذشته از این نقطه ضعفها و قوّتها، چیزی که بیشتر از هر دلیلی باعث میشود فیلم علاءالدین را تماشا کنیم، خود داستان و روایتِ افسانهای آن است که در انیمیشن سال 1992 خیلی بهتر و زیباتر روایت شده و فیلم لایو اَکشن آن نتوانسته چیز زیادی به آن اضافه کند. کارگردان میتوانست با نگاهی متفاوتتر، به داستان علاءالدین بپردازد که ظاهراً تلاش او بیشتر برای زنده کردن خاطرات بینندگان انیمیشن قدیمی بوده و احتمالاً از اینکه مورد توجه آنها قرار نگیرد، هراس داشته است.
حالا بیایید برگردیم به سؤال اول: اگر کسی بخواهد سه آرزوی شما را برآورده کند، چه آرزوهایی را انتخاب میکنید؟
منبع: مجله باران