1. شخصیت
دورهی نوجوانی، دورهی شکل گیری شخصیتِ انسان است. اینکه یک وقتی به کسی می گویند: بی شخصیت، بیشتر از اینکه فحش یا توهین باشد، به این موضوع اشاره دارد که در دوران نوجوانی اش داشته استراحت می کرده و حواسش به شکل گرفتن شخصیتش نبوده است!ما نوجوان ها در این دوره، نه زیباییِ کرم ابریشم را داریم و نه رنگارنگیِ یک پروانه را. اما این به این معنی نیست که زشت هستیم؛ فقط یک کم دماغمان بزرگ است و جوش های زیادی داریم و صدایمان هم عوض می شود! ای بابا... این که شد زشت!
ولی خُب، این دوره در عین زشتی، یک زیبایی خاصی در درون خود دارد. در این دوره خیلی طبیعی است که ما بخواهیم برای شکل دادن شخصیتمان، از محیط و انسان های اطراف مان الگو بگیریم. وقتی ما دنبال الگو هستیم، اطرافیان و دوستانمان خیلی اهمیت پیدا میکنند. لازم است در دورهی نوجوانی جدا از پیشنهادها و توصیه های بزرگترها، خودمان هم حواسمان باشد کدام طرف ایستاده ایم و با چه کسانی رفته ایم سیزده به در! زندگی که فقط پنج سالِ نوجوانی نیست. فکر کنیم آیا موافقیم بقیهی عمرمان را شبیه کسانی شویم که برای دوستی و الگو گرفتن انتخاب می کنیم؟ البته خانوادههایمان هم باید حواسشان جمع باشد که شرایط ما را درک کنند.
2. توجه
بعضی دانشمندان اعتقاد دارند ما نوجوان ها در این سن به «توجه» نیاز داریم. واقعاً زحمت کشیدید آقایان و خانم های دانشمند! همهی انسان ها در همهی سنها، به توجه و حتی تأیید آدمهای اطرافشان نیاز دارند. تازه این دانشمندان، نظرشان این است که ما آنقدر توجه برای مان مهم است که ممکن هست حتی برای به دست آوردنش، خواهر یا برادر کوچکترمان را اذیت کنیم، یا سروصدا راه بیندازیم و کار بچگانه کنیم؛ یا حتی از آن بدتر، خود را به مریضی بزنیم! اینجاست که باید بگوییم نخیر! ما اگر هم بخواهیم توجه خانواده و اطرافیان مان را جلب کنیم، کلی راه دیگر داریم؛ مثلاً شاگرد اول شدن، قهرمان ورزشی شدن، هنر یاد گرفتن. مگر ما کودکیم که دربارهی ما این طوری تحقیق می کنید؟ والّا! ما خودمان بلدیم چه جوری مورد توجه باشیم؛ به شرطی که آدم های دور و برمان هم یاد بگیرند هی ما را با این و آن مقایسه نکنند و قبول کنند که هر کسی با بقیه فرق دارد.
3. استقلال
یکی از چیزهایی که ما در نوجوانی به آن علاقه مند می شویم «استقلال» است. البته بعضی ها هم «پیروزی» را دوست دارند. اما این استقلال آن استقلال نیست! حتی این پیروزی هم آن پیروزی نیست. ما دوست داریم در این دوران بیشتر از قبل، خودمان برای زندگی خودمان تصمیم بگیریم. بله؛ حتماً برای اینکه بعداً گندش درنیاید، از تجربهی بزرگترهایمان استفاده می کنیم؛ اما اگر تصمیم نهایی با خودمان باشد ممنون می شویم. بالأخره باید تمرین کنیم تا یاد بگیریم تصمیم را باید از کجایش بگیریم و جای درستش کجاست. تصمیم هایی مثل مدل لباس، صرف کردن اوقات فراغت یا انتخاب موسیقیِ مورد علاقهی مان را به خودمان بسپارید.4. مُد
در دوران نوجوانی، مُد هم جزو چیزهایی است که برای منِ نوجوان اهمیت پیدا می کند. ما دوست داریم در این سن و در همهی سن ها، جذاب و زیبا به نظر برسیم. حتی در دنیا نوجوان هایی وجود دارند که برای بقیهی نوجوان ها مُد طراحی می کنند. اما وقتی دنبال مُد می رویم، باید حواسمان باشد و ببینیم لباسی که انتخاب می کنیم مناسب ما هست یا نه؟ خیلی وقتها ممکن است مسخره یا حتی ترسناک به نظر برسیم! مُدها در خیلی مواقع خودش را به ما تحمیل می کنند و ما را به سختی های مالی و جسمی و تلف کردن وقت می اندازند. اما طراحانِ باانصاف مُد توصیه می کنند: اگر می خواهید لباسهایتان بهروز باشد، ولی لباسهای قدیمتان را هم دور نریزید، در اولِ هر فصل تعدادی از لباسهای مُد روز را بخرید و با لباس های سال های قبل خود ترکیب کنید، تا در این سال هم لباس هایتان از مُد افتاده نباشد و هم از آن وَر بوم نیفتید و اسیر مارکبازی و این ها نشوید! هیچ بعید نیست فردای روز، کسی دوتا گل بچسباند روی خودش و بگوید: «این هم لباس مُد روز من است!» و سیستم مان را به تنظیمات زمان جدّمان حضرت آدم بازگرداند! در واقع لباسهای افراد معروف، مناسب زندگی روزمره نیست و صرفاً برای شوها و مجلات طراحی می شود. خیلی وقت ها باید پشت به آینه کرده و راحت تر زندگی کنیم.منبع: مجله باران