چکیده
در حقیقت انسان ها هستند که سنت های اجتماعی را شکل داده اند، با آن زندگی کرده اند، رفتارهای خویش را براساس آن تنظیم کرده اند و یا در جهت مخالف این سنت ها حرکت کرده اند.فرهنگ قرآنی فرهنگ انسان سازی است و جای جای قرآن آکنده از پیام های خودسازی و معرفت نفس است هر چند قران کریم کتاب هدایت است، اما از آنجا که لازمه هدایت، با توجه به ابعاد مختلف حیات انسانی است، همان گونه که همگان می دانند، آیات این کتاب آسمانی به موضوعات مختلف مادی و معنوی، دنیوی و اخروی توجه کرده است.
نکته مهم آن است که پدید آوردن معیارها، ارزش ها و فرهنگ نو در یک جامعه یک نیارانی و ظاهری چون گسیل داشتن نیروی کمکی در جنگ نیست ، بلکه باید تحولی مفید و ثمربخش در اندیشه و روح مردم بدید آورد، بینش آنها را در جهت واقع بینی نو کند. اخلاق و تربیت آنها را بهبود بخشد، نشستن و تظامات زنده جایگزین سازد، ایمان و ایدهای عالی به آن ها الهام نماید و شور و هیجان کار و کوشش و دانش طلبی و نیکوکاری و از خود گذشتگی در آنها به وجود آورد.
مقدمة:
وقتی سخن از فرهنگ سازی قرآنی به میان می آید، لزوما نباید تصور کرد که فرهنگ قرآن تنها معرف مناسک و آئین خاصی بوده و قرآن تنها یک آئین نامه قانونی برای پیروان مکتب خود می باشد.فرهنگ قرآنی فرهنگ انسان سازی است و جای جای قرآن آکنده از پیام های خودسازی و معرفت نفس است. قرآن تلاش می کند انسان را از بیراهه برگردانده و در مسیر حقیقت الهی قرار دهد.
فرهنگ سازی قرآن به گونه ای است که درون انسان تحول ایجاد میکند و او را به گونه ای تغییر می دهد که عبد و بنده واقعی پروردگار باشد. (تَبْصِرَةً وَذِکْرَىٰ لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ) (1)
أرى اگر بندهای اهل تذکر، بازگشت و فهیم حقیقت بود و بصیرت لازم را داشت می تواند مخاطبه فرهنگ سازی قرآن قرار گیرد و این فرهنگ سازی در او اثر داشته باشد.
قاعده وزر که در راستای تحلیل تقویت هم افزایی اجتماعی و در سایه فرهنگ سازی قرآنی به آن خواهیم پرداخت، همین نکته را می رساند که هدایت و گمراهی انسان به خود او باز می گردد و هیچ کس مسئول به دوش کشیدن بار دیگران نخواهد بود. قاعده وزر که مستخرج از آیه شریفه ۱۵ سوره مبارکه اسراء می باشد هدایت و گمراهی را به خود انسان موکول می کند و او را مسئول سعادت و شقاوت خود می داند.
ما در این تحقیق تلاش می کنیم تا به یاری خدای متعال علاوه بر تبیین این قاعده قرآنی، نقش آن در هم افزایی اجتماعی و توسعه فرهنگ سازی قرآنی در بخش ها و اقشار گوناگون را بررسی کنیم.
فرهنگ سازی قرآنی
در رابطه با فرهنگ سازی قرآنی ابتدا باید دید قرآن چگونه به انسان می نگرد و چه توقعاتی از او دارد (وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ ۗ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ) (2)نکاتی در این آیه شریفه وجود دارد که در حوزه فرهنگ سازی قرآنی مسائلی را روشن می سازد این آیه شریفه از اسبابه معیشت انسان ها سخن به میان آورده است.مقصود از اسباب معیشت هر آنچیزی است که انسان برای زندگی بهتر در روی زمین به آن نیاز دارد.
اگر به خوبی در این مفهوم دقت کنیم، به وضوح در خواهیم یافت که اگر برای زندگی وسائل مورد نیاز در اختیار انسان قرار گرفته، بدان سبب است که انسان بتوانید دنیایی مجهز برای آخرت خود فراهم سازد. و این مهمترین نکته در فرهنگ سازی قرآنی به شمار می رود.
قرآن ابتدا دستور می دهد که زندگی کنید و برای زندگی بهتر از همه ابزارهای داده شده بهره ببرید و تنها از یاد خدا غافل مباشید که این برای شما موجب زیان خواهد بود.
(وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا ۖ وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ) (3)
این آیه برای بیان سه مطلب است: یکی اینکه انسان از لحاظ اعضاء بدن و تفکر و اراده ، طوری آفریده شده که می تواند در این جهان تصرف کند و اگر مثلا بدنش مثل چهارپایان با پرندگان بود و با قدرت تفکر و اکتشاف نداشت، نمی توانست در جهان تصرف کند، دیگر آنکه وسائل زندگی برای او در جهان و روی زمین به وجود آمده است و اگر آب و خاک و هوا و خورشید و ماه و ... نبود زندگی برای انسان میسر نمی شد. سوم اینکه قدردانی انسان از این نعمت ها بسیار اندک است آری قلیلا ما تشترون لفظ «ماه تأکید قلیل است و خطاب در این آیه برای عموم می باشد .( قرشی، ۱۳۷۷: ج ۲، ص: ۳۷۷).
(فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ) (4)
آنچه در دیدگاه الهی مهم است دیدگاه توحیدی انسان است، و از دید قرآن کسانی که غیر خدا را می پرستند زیانکار خواهد بود. خداوند متعال در قرآن به دنبال آن است که این فرهنگ توحیدی در انسان و در جامعه انسانی نهادینه شود. ایمان و نظارت اجتماعی با یکدیگر رابطه دوسویه و متقابل دارند و هر کدام باعث تقویت و پایداری یکدیگر می شود.
تبعیت از قرآن و عدم پیروی از غیر او و اولیای او نکته ای است که عموما از آن غافلیم؛ (اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ ۗ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ)(5)
آنچه فرهنگ قرآنی به ما آموزش می دهد آن است که ایمان به خدا و مؤثر دانستن او در همه حال تنها نقطه مطمئنی است که انسان را به سر منزل مقصود می رساند. اگر ایمان به خدا شکل گیرد، زمینه ثبات و استحکام شخصیتی افراد را فراهم می کند و در شرایط ناامن، احساس امنیت و در شرایط بحرانی، پایداری و مقاومت را برای افراد جامعه به ارمغان می آورد . ( آخوندی، ۱۳۸۹: ص ۶۹)
ثبات و استحکام شخصیتی یکی از مهمترین ارکان فرهنگ سازی اجتماعی به شمار می رود. قرآن کریم برای مومنان جامعه آرمانی را تصویر می کند که در آن ایمان و عمل صالح برترین ملاک است.
ایمان به خدا برای افراد جامعه می تواند مسیر مشخص، درست، استوار و قابل اطمینانی را فراهم سازد و افراد در این مسیر می توانند به انسانی الهی و عیدی کامل تبدیل شود. ایمان به خدا فرد را آماده می سازد تا به فردی خیر تبدیل شود و علاوه بر هدایت و سعادت خود موجبات سعادت دیگر افراد جامعه را نیر فراهم سازد.
نکته مهم آن است که جامعه الگوی دینداری فقط توسط مومنان شکل می گیرد و تا زمانی که بقیه ویژگی ایمان و نظارت اجتماعی را نداشته باشد، توانایی تشکیل چنین جامعه ای را نخواهد داشت . (آخوندی، همان: ص۷۱) راهکارهای تقویت فرهنگ سازی قرآنی در میان اقشار مختلف را می توان در موارد زیر دانست؛
اجزای اجتماع
از نظرگاه فرهنگ قرآنی، اجتماع بشری یک اجتماع یکسان به عنوان بندگان خدا هستند که همه به وسیله کتاب و انبیاء الهی مورد بشارت و انذار قرار گرفته اند؛(کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ) (6)
در جامعه آرمانی از نظرگاه قرآن، همه افراد تشکیل دهنده جامعه ، مؤمنین و آزادگانی هستند که در مسیر سعادت بشری گام بر می دارند و هرگونه لغزش همنوعان خود را به سرعت پوشش می دهند. اجزای اجتماع قرآنی منبعث از فرهنگ قرآنی هستند که قرآن با فرهنگ سازی خود، آنان را سامان داده است .
اتصال اجتماع با معبود
باید از خود بپرسیم، چرا قرآن ذکر را مورد تأکید قرار می دهد؟ (رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ) (7) (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا) (8) حلقه ارتباطی مابین معبود و عید، همانا ذکر و یاد خدا است، این یاد که در تمام امور زندگی باید وجود داشته باشد، کارکرد عملی در جهت دهی مسیر زندگی انسان خواهد داشت؛ بدین مفهوم که انسان مرتبط با پروردگار اعمال خود را به گونه ای سامان می دهد که وجود او خدایی شده و همواره در مسیر خواست و رضایت پروردگار گام بردارند (قَالَ اللَّهُ هَٰذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (9)پس بنابراین رضایت خداوند نقطه نهایتی است که انسان مومن برای خود در نظر گرفته و در هر حال میکوشد تا به سمت آن حرکت کند. و برای همین است که قرآن تاکید بر رضایت الهی به عنوان مقصود اصلی بندگی داشته است.( وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (10) اگر جامعه و اجزاء آن درصدد کسب رضایت پروردگار باشند به نقطه اتصال جامعه ومعبود رسیده ایم.
سنت های اجتماعی
امکان دارد گروه ها و جوامع انسانی، آگاهانه و با شناخت سنت های مختلفی که برخورد و تأثیر و تاثر متقابل دارند یا ناآگاهانه ، از طریق عمل کردن به برخی از سنت ها، از جریان یافتن برخی سنت ها جلوگیری نمایند، یا از شدت آن بکاهند یا به آن شدت یا سرعت بخشید . ( رجبی، ۱۳۸۹، ص۹) آنچه در این رابطه مهم و قابل توجه است آن است که سنت های اجتماعی وابستگی مستقیم و مستمر با افراد هر جامعه دارد.در حقیقت انسان ها هستند که سنت های اجتماعی را شکل داده اند، با آن زندگی کرده اند، رفتارهای خویش را براساس آن تنظیم کرده اند و یا در جهت مخالف این سنت ها حرکت کرده اند. نباید از نظر دور داشت که همیشه مخالت با سنت، مساوی با هنجار شکنی است.
در حقیقت هر کس مخالف سنت های جامعه رفتار کند فرد ناهنجاری نیست و نمی توان عمل او را ضد ارزش دانسته. بسیار بوده اند جوامعی که در آنهاستتههای غلط رواج داشته و سال ها افراد آن جامعه به خطا حرکت کرده اند. حال آیا می توان گفت که سنت در چنین جامعه ای قابل قبول است و هیچ کس نباید مخالف آن رفتار کند؟
در جوامعی که اسیر سنت های غلط هستند به سختی رشد و پیشرفت حاصل می شود و معمولا چنین جوامعی دریک بستر ثابت و منفعل و غیر پویا به حرکت ادامه می دهد. باید توجه داشت که سنت های غلط اساسأ جامعه را از حرکت باز میدارد .. به عنوان مثال جامعه روم باستان را در نظر بگیرید؛ این جامعه اگر چه به ظاهر در امور نظامی، قانون گذاری و مدنی دارای چارچوب های منظم و تعریف شده ای بوده، اما در زمینه های اجتماعی، فکری و خردورزی فردی اسیر پاره ای سنت های غلطی بوده است که در فرهنگ امپراطوری بیزانس ترسیم شده بود.
رومیان باستان می پنداشتند که شهروند رومی به خاطر پیشرفت های پیاده شده از همه انسانها برتر است و لذا هیچ شهروندی حق ندارد جز این بیاندیشد.
روش زندگی مردم را حاکمان رومی برای ایشان در نظر می گرفتند و آنها به خصوص در سطوح عادی اجتماع حق اظهار نظر و اعتراض را نداشتند.نظام برده داری و خرید و فروش برده ها و از آن بدتر جنگ میان گلادیاتورهایا جنگاوران نمونه بارز سنت های غلط در جامعه روم باستان به شمار می رود.
قاعده وزر
قاعده وزر به ما آموزش می دهد که هر کس متکفل عمل خویش است و در برابر کاری که انجام می دهد پاسخگو است. اما در عین حال این فرد نمی تواند نسبت به جامعه پیرامونی خود بی تفاوت باشد.قاعده وزر نمی گوید که عضو اجتماع تنها مسئول اعمال خود است و تنها باید به منافع فردی و یا نهایتا خانوادگی خویش بیاندیشد. مقصود قاعده و در آن است که هیچ انسانی مسئول گناه دیگران نیست و نباید پاسخگویی فعل خطای دیگری باشد، اما آنجا که ما باعث پدید آمدن سنت های غلط اجتماعی شده ایم و در جامعه انحراف ایجاد کرده ایم دیگر قاعده وزر کاربرد ندارد. (أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ) (11)
در آموزه های قرآنی از سویی علل و عواملی را که باعث پیدایش و گسترش فساد و تباهی در جوامع می گردد، مورد اشاره قرار گرفته و از سویی دیگر از روش ها و راهکارهای گوناگونی سخن به میان آمده است که زمینه های لازم را برای سالم سازی محیط از مفاسد اخلاقی و اجتماعی فراهم می آورند.(محمد قاسمی، ۱۳۸۷: ص ۱۲۵).
قرآن کریم بدنبال اصلاح جامعه است و در هر فرصتی می کوشد تا انسان را به خویشتن خویش بازگردانده و او را متوجه مسیر اشتباه حرکتش سازد. (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَىٰ حِمْلِهَا لَا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۗ إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ ۚ وَمَنْ تَزَکَّىٰ فَإِنَّمَا یَتَزَکَّىٰ لِنَفْسِهِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ) (12) همانگونه که مشخص است در این آیه شریفه نکات مهمی مورد تذکر و یاد آوری قرار گرفته است:
- هیچ کس بار گناه کسی را بر دوش نمیکشد.
- اگر انسان سنگینی بار دیگری را برای حمل گناهان خویش بخواند، چیزی از آن بر دوش نخواهد.
- گرفت هر چند از نزدیکان او باشد.
- البته فقط کسانی را می ترسانی که در پنهانی از خدای خویش می ترسند و نماز را برپا می دارند.
- هرکه راه ترکیه را پیش گیرد، نتیجه اش نصیب خودش خواهد شد.
- و بازگشت همه به سوی خداوند است استاد قرائتی پیام های آیه را اینگونه بر می شمرد:
پیام ها
۱. براساس عدالت، هر کس باید بار خودش را بر دوش کشد.2. گناه خود را به گردن نیاکان، دوستان و محیط نیاندازیم.
3. حساب و کتاب هر کس در قیامت، جداگانه است.
4. گناه ، بار است
۵. در قیامت روابط خویشاوندی هیچ تأثیری ندارد و بستگان باری از دوش انسان برنمی دارد.
6. خشیت و نماز به انسان قابلیت پذیرش می دهد
۷. ترکیه از طریق تقوا و نماز به دست می آید
۰۸ تزکیه ی انسان، به سود خود اوست.
9. ممکن است سود تزکیه را در دنیا دریافت نکنید ولی در آخرت قطع دریافته میکنید.
۱۰. هستی، هدفمند و دارای حرکت تکاملی است ، (قرائتی، ۱۳۸۳، ج ۹، ص ۴۸۹)
سنت
در تعاریف مدرن، سنت همان چیزی است که مربوط به حال نیست و متعلق به گذشته است. رفتارتا زمانی که در ستیز و پیکار با محیط و عوامل ناسازگار. به قوت اندیشه و ابداع شکل می گیرد، زنده است و این گونه از رفتار، سنت نیست،زمینه معرفتی سنت در دیدگاه جامعه شناختی رایج چیزی جزیک شناخت حسی - عاطفی نیست. (پارسانیا، ۱۳۷۹: ص ۸۸) این نکته بدان معناست که سنت در دیدگاه اجتماعی عام توسط حواس و عواطف و ادراک عام قابل ادراک است و در حقیقت سنت دردید عوام آن چیزی است که از برآیند کنش و واکنش های روزمره اجتماعی حاصل می شود.
اما نکته ای که نباید از نظر دور داشته آنست که گاهی جامعه چیزی را به عنوان سنت تعریف می کند که در دیدگاه منطق، علم و به ویژه نگاه خردمندان قابل پذیرش نیست .
سنت شیوه ای از رفتار و فعل انسان است؛ شیوه ای از رفتار که از حیات و زندگی رفتار کننده نمی تواند جدا باشد. (پارسانیا، همان، ص ۸۹)| قابل انکار نیست که سنت گاه در جامعه جاری است اما عده ای از افراد جامعه بر خلاف آن عمل می کنند.
در حقیقت آنچه در جامعه رایج است می تواند سنت رایج آن جامعه باشد و از سوی دیگر نیز ممکن است چیزی در جامعه رایج باشد که سنت به شمار نرود.
سنت که در لغت به معنای راه و روش است گاه نیز به معنای راه و شیوه ای تکوینی به کار می رود و در این صورت سنت ناظر به قوانین خارجی جهان است. (پارسانیا ، همان: ص ۹۵) درحقیقت سنتهای اجتماعی را می توان جهت دهنده و هدایت کننده اجتماع دانست. تأثیر مهم سنت بر زندگی انسان ها در موارد زیر قابل بررسی است؛
1. واکنش پذیری افراد جامعه
۲. فرد گریزی و یا تمایل به جمع
۳. رفتارهای انحرافی
۴. تشکیل کرده اجتماعها
۵. شکل دهی حرکت های اجتماعی
۶. مسئولیت پذیری افراد در جامعه
7. قانونمندی با قانون گریزی
8. میزان استفاده از خرد( فردی با جمعی)
9. تغییرات فرهنگی و....
(یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ) (13)
با دقت در این آیه شریفه ممکن است برای ما پرسشی مطرح شود؛ آیا سنت های پیشینیان به طور مطلق مذموم و ناپسند بوده و ما باید از پذیرش و ادامه آنها خود داری کنیم؟ و یا به تمامی این سنت ها را بپذیریم و به آنها عمل کنیم؟
یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ: اراده خداوند این است که احکام دین و دنیا و امور معاش و معاد شما را بیان کند.(وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ): در این باره دو قول است؛
١- خداوند می خواهد شما را به راه گذشتگان که اهل حق بوده اند هدایت کند تا بایشان اقتدا کنید و آثار آنها را پیروی کنید که صلاح شما در آن است.
۲- خداوند می خواهد سنت گذشتگانی که اهل حق و باطل بوده اند برای شما روشن سازد تا به روش آنها بصیرت پیدا کنید و از طریقه آنها اجتناب نمایید.
وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ؛ توبه شما را بپذیرد. یعنی شما را بتوبه دعوت میکند و ترغیب میکند که براه توبه داخل شوید. از این آیه استفاده می شود که مسلک جبری مذهبان باطل است، چه معنای آن این است که خداوند فقط خیر و صلاح بندگان می خواهد ..(طبرسی، ۱۳۷۲، ج۵، ص: ۱۱۱)
هم افزایی اجتماعی
درون سنت های اجتماعی کنش ها شکل می گیرند و از سویی دیگر همین کنشها می توانند به سخت و شکل گیری سنت ها بیانجامد. پس می توان در این بین رابطه با دو سویه قایل شد.کنش به رفتار انسانی اطلاق می شود که انگیزه و راهنمای آن معانی باشد، معانی ای که کنشگر در دنیای خارج می یابد و به آن حساسیت نشان می دهد. کنش یعنی آگاهی و حساسیت به پیام هایی که کنشگر از معانی چیزها در محیط دریافت می کند.کنشگر می تواند جمع یا فرد باشد.(شقق، ۱۳۸۹، ص ۱۵۶)
هم افزایی اجتماعی درگرو کنشهای صحیح اجتماعی است که بتواند اجزای اجتماع را درست هدایت نماید از جهت کارکردهای اجتماعی نیز باید به نکاتی توجه داشت؛ کارکرد مجموعه فعالیت هایی است که نیازنظام را به عنوان نظام برآورده کند.
این کارکردها برخی به روابط درونی نظام مربوط است و برخی به روابط نظام با محیط اش مربوط است. از جهتی نیز بعضی کارکردها به اهداف مربوط است و برخی وسایل رسیدن به هدف. (شفق، همان، ص ۱۵۸) آموزه های قرآن و عترت ناظر به رشد و تعالی بشر در همه ابعاد برای نیل به هدف آفرینش انسان است.
بنابراین هرگاه سخن از شکوفایی عقل، بسط معنویت، قسط و عدل، احسان و ... می شود، ناظر به جامعه آرمانی است. (سروی مجد، ۱۳۹۲: ص ۷۲).
آموزه های قرآنی اگر به درستی در متن جامعه پیاده شود، موجب ترویج فرهنگ قرآنی و الهی در جامعه شده و این فرهنگ هم افزایی اجتماعی را موجب خواهد شد . آنچه که جامعه آرمانی را با استفاده از آموزه های قرآن و عترته لی به وجود می آورد ، در چند بعد می توان خلاصه کرد:
1. عقل گرایی
۲. برپایی عدل
۳, حاکمیت امام
4. احسان
۵. گسترش دانش
6. شکوفایی اقتصادی (سروی مجد، همان، ص ۷۳)
برای اینکه فرهنگ قرآنی همواره زنده و پویا باقی بماند عناصر و ابزارهای مختلفی را در درون خود قرار داده است که برخی از آنها عبارتند از:
امر به معروف و نهی از منکر، حکومت اسلامی و وظیفه آن در قبال گسترش فرهنگ و معنویت در جامعه، عالمان دینی، مراجعه به آگاهان جامعه و ... . (حق پناه، ۱۳۸۰ ص ۲۳۷)
فرهنگ سازی قرآن در جامعه می تواند سنت ها را در خود هضم نموده و گاهی نیز سنت های جدید در جامعه ایجاد کند. ویژگی فرهنگی قرآنی ایجاد روحیه تعادل و میانه روی است، نه بعد مادی و جسمانی انسان را نادیده می گیرد و نه جنبه روحی و ملکوتی را. (حق پناه ، همان: ص ۲۳۵).
نکته مهم آن است که پدید آوردن معیارها، ارزش ها و فرهنگ تو در یک جامعه یک نیاز آنی و ظاهری چون گسیل داشتن نیروی کمکی در جنگ نیست، بلکه باید تحولی مفید و ثمربخش در اندیشه و روح مردم پدید آورد، بینش آنها را در جهت واقع بینی نو کند، اخلاق و تربیت آنها را بهبود بخشد، ستن و نظامات زنده جایگزین سازد، ایمان و ایده ای عالی به آن ها الهام نماید و شور و هیجان کار و کوشش و دانش طلبی و نیکوکاری و از خود گذشتگی در آنها به وجود آورد. (حق پناه، ۱۳۸۰: ص ۲۲۲)
ارزش های اجتماعی که توسط قرآن مطرح می شود، ناظر بر اصلاح جامعه به سمت تیکی و نیکوکاری است. اگر اخلاق اجتماعی بهبود یابد، ناخودآگاه اجتماع به سمت صلاح مسیر خود را خواهد یافت و به سوی سعادت راه خواهد پیموده.
توسعه فرهنگی دینی، فرآیندی است که طی آن تمامی تلاش ها متوجه این موضوع است که بتوانیم مؤلفه های فرهنگ رایج در جامعه را جهت گیری دینی کرده، به آن صیغه دینی بخشیم؛ به گونه ای که تمامی رفتارهای افراد جامعه براساس معیارها و موازین دینی و مذهبی صورت گیرد. (اکبرنژاد ۱۳۹۲: ص ۱۱).
دین امکان هنجارشکنی را همزمان با استفاده جامعه از دو روش: به برخورد فرهنگی و کنترل با تحریم اجتماعی، به صورت پراکنده با سازمان یافته و قابل پیش بینی می داند.( سجادی، ۱۳۸۷: ص ۱۳۴).
هر چند قرآن کریم کتاب هدایت است، اما از آنجا که لازمه هدایت، با توجه به ابعاد مختلف حیات انسانی است. همان گونه که همگان می دانند، آیات این کتاب آسمانی به موضوعات مختلف مادی و معنوی، دنیوی و اخروی توجه کرده است. (حسامی، ۱۳۸۸: ص ۳۸).
فرهنگی که قرآن برای انسان اجتماعی تبیین می کند، فرهنگی مبتنی بر کنشهای پویای اجتماعی و خاصیت اصلاح گری انسان هاست.
منظور از عوامل و کارگزاران جامعه پذیری ، گروه ها، سازمان ها و فرآیندهای اجتماعی اند که زمینه های لازم برای انتقال الگوهای اجتماعی را برای اعضا فراهم می کنند و آنها را مطابق آن الگوها می پرورانند. در میان عوامل و کارگزاران جامعه پذیری، خانواده همواره اهمیت ویژه ای داشته است. انسان در خانواده به دنیا می آید و همواره از حمایت های آن بهره مند می شود . (حسامی، ۱۳۸۸، ح ۴۳).
خاصیت انسان در اصلاح و افساد
انسان خاصیت دوگانه ای دارد و می تواند به هر دو سوی خیر و شر حرکت کند. در حقیقت این خاصیت فطرت اوست که پاک و خدایی است، اما در عین حال او اختیار دارد تا یکی از دو گزینه خیر و شر را برگزیده و بر اساس آن ادامه مسیر دهد.(إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا) (14) در آیه دیگری به دسته ای از انسان ها اشاره شده که تنها در کار ایجاد فساد هستند. (الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ) (15) این موضوع خود نیاز به تحلیل جامعه شناختی دارد. در این رابطه و در جهت تبیین علل گرایش انسانها به فساد می توان به موارد زیر اشاره نمود:
زمینه آباء و اجدادی
بسیاری از انسان ها درگیر سنت های غلط پیشینیان و اجداد خویش هستند. این مسئله در فرهنگ قرآنی به کرات مورد مذمت قرار گرفته: (وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ) (16)در این آیه شریفه جهالت برخی تا آنجا پیشرفته بود که کار غلط آبا و اجداد خود را سنت الهی می شمردند و حتی در برابر مخالفان و معترضان عمل خویش، آن را دستور خداوند معرفی می کردند. این دستور خداست و در برابر دستور خدا چون و چرا ممنوع است!!
برخی گفته اند که آنها جبری می اندیشیدند؛ آنها می گفتند: خدا خواسته است که ما اینطور باشیم. اگر نمی خواست و ما را مانع می شد. خداوند در پاسخ آنها فرمود:
إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ: این کار شما زشت است و خداوند کسی را بکار زشت مأمور نمی کند. چرا مطلبی را پخدا نسبت می دهید که بأن عالم نیستید ؟! آیا این کار صحیح است که شما با جهل و بیخردی مطلبی را بخدا نسبت بدهید؟ در پاسخ این سؤال اگر می گفتند: نه، سند محکومیت خود را امضاء کرده بودند و اگر می گفتند: بله ، خود را رسوا میکردند و زیرا جهل و بیخردی خود صحه می گذاشتند. . (طبرسی، همان، ج۹، ص: ۸۱).
جهل و نادانی
جهل در انسان خود دارای زمینه های گوناگونی است، انسان گاه نمی داند ولی بدنبال دانستن و رفع جهل خویش است، اما گاه اجاحث می کند و حتی در برابر دانستن هم موضع می گیرد. این موضوع را قرآن کریم در خصوص اهل کتاب بیان می دارد: (وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ کِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ) (17)منافع مادی
قرآن کریم در خصوص کسانی که تنها به مادیات می اندیشند تعبیر جالبی به کار برده است؛ (أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ فَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ) (18)طبیعت اندیشیدن انسان به مادیات به عنوان تنها عنصر مهم زندگی دنیایی انسان را از مسیر خداگونگی که همانا هدف خلقت انسان است به دور می دارد؛ (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) (19)
آرزوها و وسوسه ها
آرزو آن چیزی است که انسان را به گمراهی و ضلالت می کشاند و انسان را گاه در مسیر پرتگاه قرار می دهد.آرزو می تواند دامی باشد که از جانب شیطان میهن شده و انسان را آرام آرام تا سقوط و نابودی هدایت کند.(وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا) (20)قرآن برای اصلاح انواع مختلفی قائل است و این واژه را در حوزه های گوناگونی به کار برده است که از جمله آنها می توان به چهار مورد مشخص اشاره نمود:
۱. اصلاح فردی (تهذیب نفس و خودسازی)
٢. اصلاح میان دو فرد(انفال:۱)
٣. اصلاح در محیط خانواده (نساء: ۱۲۸)
۴. اصلاح در محیط اجتماع (هود: ۸۸ و اعراف: ۱۴۴).(محمد قاسمی، ۱۳۸۷، ص۱۲۸)
زمینه فرهنگ سازی قرآن
در زمینه فرهنگ سازی قرآن برای ایجاد اصلاح و نیکی در جامعه موارد زیر مورد توجه است:قرآن احسان و نیکی را یک اصل می داند
(الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا) (21). حاصل این به آن است که: هر چند که دلهای بشر علاقه به مال و فرزند دارد و همه ، مشتاق و متمایل به سوی آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهایشان بر اساس أن دور می زند و لیکن زینتی زودگذر و فریبنده هستند که آن منافع و خیرانی که از آنها انتظار می رود ندارند، و همه آرزوهایی را که آدمی از آنها دارد برآورده نمی سازند بلکه صد یک آن را واجد نیستند.و مراد از «باقیات الصالحات» اعمال صالح است، زیرا اعمال انسان، برای انسان نزد خدا محفوظ است و این را نص صریح قرآن فرموده . پس اعمال آدمی برای آدمی باقی می ماند. اگرأن صالح باشد، باقیات الصالحات و خواهد بود، و اینگونه اعمال نزد خدا ثواب بهتری دارد، چون خدای تعالی در قبال آن به هر کس که آن را انجام دهد جزای خیر می دهد. و نیز نزد خدا بهترین آرزو را متضمن است، چون آنچه از رحمت و کرامت خدا در برابر آن عمل انتظار می رود و آن ثواب و اجری که از آن توقع دارند بودن کم و کاست و بلکه صد در صد به آدمی می رسد.
پس این گونه کارها، از زینت های دنیوی و زخارف زودگذر آن که برآورنده یک درصد آرزوها نیست، آرزوهای انسان را به نحو احسن برآورده می سازند، و آرزوهایی که آدمی از زخارف دنیوی دارد اغلب آرزوهای کاذب است، و آن مقدارش هم که کاذب نیستنه فریبنده است. (طباطبایی، ۱۴۱۷: ج ۱۳، ص: ۳۱۹).
از دیدگاه فرهنگ قرآنی ایمان و عمل صالح نجات بخش انسان است؛ (وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ) (22)
خدای سبحان در این آیه شریفه حساب این دسته از افراد را از دیگر افراد، جدا می کند و می فرماید: اما آن افرادی که اولا: ایمان آوردند، با بیاورند، و ثانیا: عمل نیک انجام دادند یا بدهند در صورتی که گناهکار باشند ما بطورقطع، گناهانشان را به وسیله پرده مغفرت و آمرزش خویشتن می پوشانیم و می بخشیم. چرا که ایمان آوردن و عمل نیک انجام دادن از بزرگترین و مقدس ترین جهادها به شمار میروند.
آری گرچه ما به هر شخص نیکو کاری پاداش نیک میدهیم ولی به افراد مؤمن ، پاداشی می دهیم که از اعمال نیک ایشان بهتر خواهد بود. (أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ) بعضی از مفسران گفته اند: کلمه (أَحْسَنَ) فقط جنبه تفضیلی و برتری دارد. گرچه خدا می داند، ولی بنابر صحت قول دوم، معنی این جمله چنین می شود: خدا پاداش نیکی به آنان عطا می کند که در مقابل عمل نیکی که انجام داده باشند احسن و بهتر باشد. زیرا عمل نیک مؤمن، هر کس و هر چه باشد بالاخره محدود و موقت خواهد بود. اما پاداش اخروی خدای مهربان نسبت به عمل نیک مؤمن نه محدود است و نه موقت و از این قبیل آیات در قرآن فراوان است.(نجفی خمینی، ۱۳۸۸، ج۱۵، ص: ۲۳۶).
نیکی و عمل صالح به انسان عزت می بخشد
(مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یَبُورُ) (23)هر کس خواهد به بزرگی و شرافت برسد پس باید که طلب آن بزرگی و شرافت همه از خدای تعالی بکند زیرا که جمیع عزت ها و بزرگی ها خواه عزت دنیوی باشد و خواه اخروی از اوست . بسوی خدای تعالی بالا میرود سخن پاکیزه که از روی علم و دانش باشد مانند کلمه توحید و اقرار برسالت پیغمبر صلوات الله علیه و آله و ولایت اهل بیت علیهم السلام و عمل نیکو که امام دانستن ائمه معصومین است بالا میبرد آن کلم طیب را زیرا که بدون اقرار و اعتقاد بامامت ائمه هدی اعتقاد بوحدانیت و رسالت اصلانقع ندارد و مقبول درگاه احدیت جل شأنه تمیگردد . (لاهیجی، ج ۲، ص: ۷۱۱).
در فرهنگ قرآن کریم نیکوکاران جاودانه اند و پایدار
(وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)(24) در فرهنگ قرآن بندگان صالح هستند که آینده زمین از آن آنان است، و این مؤمنان هستند که در تاریخ گذشتگان و آیندگان ، جاودانه می مانند.(کاشانی، ملا فتح الله . ۱۲۳۶: ج ۶، ص: ۱۱۵).ایمان در فرهنگ قرآن مخصوص افراد خاصی نیست
(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ) (25) اشاره به اینکه کسی تصور نکند که قرار گرفتن در صف افراد با ایمان و انجام عمل صالح در دسترس همه کس نیست و جز افراد معدودی قدرت بر وصول به آن ندارنده زیرا تکالیف پروردگار به اندازه قدرت افراد است و به این وسیله راه را به روی همه کس اعم از عالم و جاهل، کوچک و بزرگ و در هر سن و سال گشوده و همه را دعوت به پیوستن به این صف می کند، و البته از هر کس به اندازه استعداد فکری و جسمی و امکاناتش انتظار دارد.این آیه مانند بسیاری دیگر از آیات قرآن به وسیله نجات و سعادت جاویدان را منحصرا ایمان و عمل شایسته معرفی می کند و به این ترتیب به عقیده خرافی مسیحیان امروز که وسیله نجات را قربانی شدن مسیح در برابر گناهان بشریت می دانند، خط بطلان میکشد. اصرار قرآن روی مساله ایمان و عمل صالح در آیات مختلف برای کوبیدن این طرز تفکر و مانند آن است.(مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۷۴، ج ۶، ص: ۱۷۵).
عمل صالح در کنار ایمان باعث توجه ویژه پروردگار می شود
(وَیَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَیَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ وَالْکَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ) (26) نویسنده تفسیر احلیب البیان معتقد است که غیر اهل ایمان هر چه طلب کنند یا جواب نمی شنونده با جواب (قَالَ اخْسَئُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ) (27) می شنوند.وی اضافه میکند: آثار معاصی در دنیا بسیار است سیاهی قلب، قساوت، ضعف ایمان، سلب توفیق بعد از رحمت، تسلط شیاطین، ترول بلیات، سلب نعم، ممنوعیت از اجابت دعا و غیر اینها.
از دیدگاه وی فضل و رحمت الهی شامل حال مؤمنانی است که اهل کار نیکند و خداوند خواسته های آنان را اجابت می نماید. (طیب، ۱۳۷۸، ج۱۱، ص: ۴۸۶).
آسیب های فرهنگ سازی قرآنی
قرآن کریم نیکوکاری را یک اصل می داند و جامعه نیکوکار را منتج از فرد نیکوکار می داند (وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ)(28)خداوند عملکرد انسانها را موجب ایجاد فساد در جامعه می دانند و وضعیت اجتماعی فید یک جامعه را دست یافته انسان ها می داند: (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ) (29) در مورد آسیب های فرهنگ سازی قرآنی به موارد زیر می توان اشاره کرد:
1. عدم شناخت درست از فرهنگ قرآنی
۲. عدم ارتباط صحیح با معارف قرآن کریم
۳. عملکرد نادرست فرهنگی جامعه
4. حاکیمته سنت های غلط اجتماعی
5. عدم ارتباط صحیح اجزای اجتماع
6. عدم مرزبندی دقیق اصلاح و افساد در اجتماع
جمع بندی و نتیجه گیری
انسان قرآنی به عنوان عنصر تشکیل دهنده اجتماع قرآنی، همسویی با فرهنگ قرآنی را سرلوحه کار خویش قرار خواهد داد.تقویت هم افزایی اجتماعی در گرو این باور و اندیشه قرار دارد که انسان قرآنی و دینی باید همسو با جامعه ای باشد که فرهنگ قرآنی در آن نهادینه شده و باورهای قرآنی در أن حکم فرماست. و چنین انسانی در جامعه ای با معیارهای غیر قرآنی باید در همسویی و هم افزایی خود تجدید نظر کند.
قاعده وزره دایره نگاه انسان در حوزه فردی و اجتماعی را مشخص می کند. از یک نگاه ممکن است «قاعده وزر» با هم افزایی اجتماعی متناقض باشد.
اگر این نکته را در نظر بگیریم که مسئولیت اعمال هر کس با خود اوست و هر کس سرانجام باید پاسخگوی رفتار علط خویش باشد و نه رفتارهای دیگران نمی توان با این فرض، مسئولیت اجتماعی افراد را انکار کرد.
یعنی درست است که شخص برابر «قاعده وزر» مسئول اعمال دیگران نیست، اما از سویی دیگر، انسان قرآنی به عنوان عنصر جامعه قرآنی نمی تواند در برابر انحراف جامعه پیرامونی خویش بی تفاوت باشد.
البته که چنین عنصری از اجتماع، برای انحراف دیگر عناصر مؤاخذه نخواهد شد، اما این باعث سلب مسئولیت او نسبت به تذکر و تلاش برای اصلاح دیگر عناصر نخواهد بود.
مسئولیت اجتماعی انسان قرآنی، در حقیقت متأثر از فرهنگ سازی قرآنی است که در بطن جامعه نهادینه شده باشد.
فرهنگ قرانی، به جامعه این هدف را می دهد که در جهت هم افزایی اجتماعی در ذیل کلمه الله، سمت و سویی توحیدی پیدا کند و در چنین جامعه ای است که انسان توحیدی، تعالی توحیدی آن جامعه را رقم خواهد زد.
پینوشتها:
1- سوره ق ، آیه 8
2- سوره اعراف، آیه ۱۰
3- سوره قصص، آیه ۷۷
4- سوره زمر، آیه ۱۵
5- سوره اعراف، آیه ۳
6- سوره بقره، آیه ۲۱۳
7- سوره نور، آیه ۳۷
8- سوره احزاب، آیه ۴۱
9- سوره مائده، آیه ۱۱۹
10- سوره توبه، آیه ۷۲
11- سوره بقره، آیه ۷۵
12- سوره فاطر، آیه ۱۸
13- سوره النساء، آیه ۲۶
14- سوره انسان، آیه ۳
15- سوره شعراء، آیه ۱۵۲
16- سوره اعراف، آیه ۲۸
17- سوره بقره, آیه ۱۰۹
18- سوره بقره ، آیه ۸۶
19- سوره ذاریات، آیه ۵۶
20- سوره نساء، آیه ۱۱۹
21- سوره کهف، آیه ۴۶
22- سوره عنکبوت، آیه ۷
23- سوره فاطر، آیه ۱۰
24- سوره انبیاء، آیه ۱۰۵
25- سوره اعراف، آیه۴۲
26- سوره شوری، آیه ۲۶
27- سوره، مؤمنون، آیه 108
28- سوره، اعراف، آیه ۵۶
29- سوره، روم، آیه ۴۱
منابع:
1- قرآن کریم
2- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین ، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم
3 - طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش، چاپ سوم
4- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش، چاپ: اول
5- قرشی سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ ش، چاپ سوم
6- کاشانی، ملافتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی التزام المخالفین، تهران، کتابفروشی علمی، ۱۳۳۶ ش
7- نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۹۸ ق، چاپ: اول
8- شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، نشر داد، ۱۳۷۳ ش، چاپ: اول
9 - طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸، چاپ: دوم
10- قرائتی، محسن و تفسیرنور، تهران، درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ ش، چاپ: یازدهم
11- رجبی، محمود، سنت های اجتماعی در قرآن و معرفت فرهنگی اجتماعی، شماره ۱ السال دوم، ۱۳۸۹ 12- پارسانیا، حمید، هویت معرفتی دین و سنت، ذهن، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۹
13- سروی مجد، علی، قرآن و جامعه آرمائی، سراج منیر، شماره ۱۲، سال ۴، پائیز ۱۳۹۲
14- شفق ، غلامرضا، نقد و بررسی پیش فرش ها و زمینه ها نظریه کنش اجتماعی بارسونزه معرفت فرهنگی اجتماعی، شماره ۱، سال دوم، زمستان ۱۳۸۹
15- آخوندی، محمد باقر، تأثیر فرهنگ و شرایط اجتماعی در شکل گیری آرمان شهر قرآنی اسلام و علوم اجتماعی، شماره ۲، سال دوم، پائیز و زمستان ۱۳۸۹
16- محمد قاسمی، حمید، اصلاح و افساد در آموزه های قرآنی، مطالعات قرآن و حدیثه شماره 3، پاییز و زمستان ۱۳۸۷
17- سجادی، سید ابراهیم، قرآن، حکومت، توسعه و فرهنگ، پژوهشهای قرآنی، شماره ۵۴ و ۵۵، تابستان و پائیز ۱۳۸۷
18- حسامی، فاضل، قرآن و جامعه پذیری، معرفت، شماره ۱۴۶، بهمن ۱۳۸۸
19- حق پناه، رضا، فرهنگ آفرینی قرآن و دگرگونی اجتماعی، پژوهش های اجتماعی اسلامی شماره ۲۹، مرداد و شهریور ۱۳۸۶
20- اکبر نژاد، مهدی و همکاران، کنکاشی پیرامون موانع توسعه فرهنگ دینی با تکیه بر قران وحدیث، مهندسی فرهنگی، شماره ۷۶ سال ۸، تابستان ۱۳۹۴
منبع: گفتارها و نوشتارها (مجموعه مقالات همایش نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآنی)، نویسنده: محمد مهدی عصاریان، چاپ اول، ناشر: دبیرخانه کمسیون توسعه فعالیتهای تبلیغی ترویجی قرآن کریم، تهران، 1396 ش، صص 360-337.