تغییر در زندگی چیست؟
در مقدمه این مقاله بارها و بارها گفتیم تغییر کردن؛ اما منظور از این تغییر کردن دقیقاً چیست؟شما همین که از حالت فعلی خودتان فاصله بگیرید و گامی به سمت بهتر شدن بردارید، تغییر کرده اید. در واقع همان طور که بارها در دینمان هم تأکید شده و روانشناسان بزرگ دنیا هم به دفعات به این موضوع اشاره کرده اند، افراد فقط در صورتی به موفقیت می رسند که هر روز بهتر از روز قبل باشند، همین موضوع یعنی هر روز باید تغییر کنید و بهتر شوید.
البته تغییر از نوع منفی هم داریم؛ گاهی اوقات افراد بسیاری از عادت های خوبشان را تغییر می دهند و یا یک روزشان از روز قبل ضعیف تر است که این اتفاق حتماً شما را از اهدافتان روز به روز دورتر خواهد کرد. ما دقیقاً در این مقاله می خواهیم از این اتفاق جلوگیری کنیم و راه هایی و دلایلی را به شما بگوییم که بتوانید تغییرات مثبت زیادی در زندگی خود ایجاد کنید. پس حتماً تا انتها همراه ما باشید.
اهمیت تغییر در زندگی
شاید بگویید که من به اندازه کافی خوب هستم و از آن چیزی که الآن دارم لذت میبرم، پس برای چه چیزی باید تغییر کنم؟خب، اینکه آدم دست روی دست بگذازه و قدمی برای پیشرفت خودش برنداره زندگی خسته کننده میشود. ممکن است با خودتان فکر کنید که بدون تغییرات و چالشها هم میتوان زندگی کرد اما باید این را بدانید که بدون این چالشها، هیچ وقت زندگی هیجان انگیزی را تجربه نخواهید کرد. در حقیقت در جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، تغییر نکردن غیر ممکن است! هر سال یا هر ماه مدلی سبک جدیدی از زندگی کردن به وجود میآید ما برای اینه بتوانیم پا به پای دنیا پیش برویم و از آن عقب نمانیم مجبوریم تغییر کنیم. نمونه بارز آن هم همین مدارک دانشگاهی هستند. در دهههای 50 و 60 هر کسی که مدرک دیپلم داشت میتوانست به راحتی استخدام یک شرکت شود، در حالی که امروز حداقل مدرکی که برای استخدام میخواهید لیسانس هست.
دیدید، با گذشت زمان، کمپانیهای دنیا به دنبال افرادی متخصص و دانشمند در زمینهای که فعالیت میکنند هستند، پس اگر کسی میخواهد کارمند خوبی بشود و درآمد بالایی داشته باشد، باید با رشد دنیا پیشرفت کند.
خلاصه بگویم، به قول رابرت کیوساکی، تغییر نکردن در دنیایی که همیشه در حال تغییر است، غیر ممکن است. دلایل زیادی برای اهمیت تغییر در زندگی جود دارند که پر حرفی درباره آنها حتماً حوصله شما را سر میبرد، برای همین زیاد توضیحات را کنار میگذارم و سریعاً میروم سر اصل مطلب.1
تنبلی
تنبلی و بهکارنگرفتن همه انرژیم برای انجامدادن مهمترین کارهای زندگیم.تنبلی بهمعنای تمایل به بیکاری، به تعویق انداختن کارها و مقاومت در برابر تلاش است. گاهی همه دوست داریم تنبلی کنیم، بهویژه پس از یک روز کاریِ سخت یا روزهای سرد که نمیتوانیم از پتو جدا شویم! اما وقتی تنبلی به عادت همیشگی تبدیل شود، باید فکری به حال آن کرد.
چطور تنبلی را کنار بگذاریم؟
برای درمان تنبلی، هر بار فقط روی یک کار تمرکز کنید. اگر ۱۰ کار را باهم انجام دهید، به نتیجه نمیرسید. وظایف بزرگ و وقتگیر را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید. هر بخش از کار که تمام میشود، انرژی آن به خودتان برمیگردد و بدون معطلی بهسراغ بعدی خواهید رفت.استراحت، خواب و ورزش را فراموش نکنید. نوعی از تنبلی ناشی از کمبود انرژی و خستگی است که با ورزش و استراحت میتوانید آن را برطرف کنید.
درباره اهدافتان، زندگیای که میخواهید به آن برسید و اینکه میخواهید چه کسی باشید، خوب فکر کنید. این کار به شما انگیزه میدهد.
بهجای دشواریهای انجام کار، روی مزایای آن تمرکز کنید.
درباره پیامدهای تنبلی فکر کنید. درک پیامدهای آن میتواند شما را بهسوی انجام آن سوق دهد.
با خودتان تکرار کنید: «این کار را با موفقیت انجام خواهم داد» یا «انرژی و انگیزهٔ کافی برای کاری که میخواهم انجام دهم، دارم».
بیارادگی و تقویت اراده
اراده واکنشی است که هم از ذهن و هم از بدن ناشی میشود. میدانید که نباید (یا باید) فلان کار را انجام بدهید، اما نمیتوانید دربرابر آن مقاومت کنید. قشر پیشپیشانی بخشی از مغز است که در تنظیم رفتار و نیز تصمیم گیری به ما کمک میکند. دقیقا همین ناحیه قدرت اراده را هم تنظیم میکند.
چطور قدرت ارادهمان را تقویت کنیم؟
خودتان را تشویق کنید به تصمیمی که گرفتهاید عمل کنید. نگویید «نمیتوانم دوباره این عادت بد را تکرار کنم»، زیرا یک حلقه بازخورد ایجاد میکنید که یادآور محدودیتهای شماست؛ بهتر است بگویید «این عادت بد را تکرار نمیکنم»؛ مثلا بهجای گفتن «نه، نمیتوانم این شیرینی را بخورم» بگویید: «شیرینی را نمیخورم».بهاندازهٔ کافی بخوابید. کم خوابی سبب نوعی فشار مزمن میشود که در عملکرد مغز برای مصرف انرژی اختلال ایجاد میکند. خواب کافی بهاندازهٔ ۶٫۵ تا ۷٫۵ ساعت در شب، میتواند عملکرد این قشر از مغز را بهبود بخشد.
مراقبه یکی از روشهای تقویت اراده، توجه، تمرکز و مدیریت استرس است. حداقل بهمدت ۸ هفته مراقبه انجام دهید.
یکی از روشهای تقویت اراده برای تغییر عادات بد این است که آنها را به تعویق بیندازید. افرادی که در چنین موقعیتی میگویند «حالا نه، بعدا»، کمتر از کسانی وسوسه میشوند که تمام تلاششان را میکنند از آن جلوگیری کنند و مدام با خودشان کلنجار میروند.
خشم
آیا وقتی پشت ترافیک هستید از عصبانیت دیوانه میشوید؟ آیا وقتی کودکتان از کاری که به او سپردهاید سر باز میزند، دادوهوار راه میاندازید؟ خشم احساس کاملا طبیعی و حتی سالم است؛ اما بهتر است که آن را تحت کنترلمان درآوریم. خشم کنترلنشده میتواند تأثیر بدی بر سلامتی و روابط ما با دیگران بگذارد.
چطور خشممان را کنترل کنیم؟
در زمان عصبانیت ممکن است حرفی بزنید که بعدها پشیمان شوید. چند لحظه تأمل کنید و بگذارید آرامش به وجودتان برگردد. سپس درباره دلایل عصبانیتتان صحبت کنید. طرف مقابل هم در این شرایط، منطقیتر رفتار خواهد کرد.فعالیت فیزیکی انجام دهید، زیرا میتواند فشار شدید و استرس (عامل اصلی خشم) را کاهش دهد.
بهجای تمرکز روی چیزی که عصبانیتان میکند، روی راهحل متمرکز شوید. آیا اتاق بههمریختهٔ فرزندتان شما را دیوانه میکند؟ درِ اتاقش را ببندید تا چشمتان به آن نیفتد. همسرتان شبها دیر به منزل میآید و نمیتوانید با هم شام بخورید؟ چند روز در هفته را مشخص کنید که باهم بیرون بروید یا ناهار را باهم بگذرانید. از طعنهزدن خودداری کنید، زیرا همهچیز را بدتر میکند.
کینه به دل نگیرید. بخشش ابزاری قدرتمند است. اگر به خشم اجازه دهید همیشه در شما باقی بماند، کمکم متوجه میشوید که تلخی وجودتان را در بر گرفته است. اما با بخشیدن دیگران، وجودتان از احساسات منفی پاک میشود.
مهارتهای آرامش را تمرین کنید. تکنیک های تنفس، تکرار عبارات آرامشدهندهای مانند «سخت نگیر»، یوگا و مراقبه بسیار کمککننده هستند.2
ترس
ترس احساسی طبیعی دربرابر موقعیتهای ناشناخته یا شرایط استرسزاست. رایجترین ترسهایی که همه تجربه میکنیم، ترس از شکست، ازدستدادن شریک عاطفی، ازدستدادن شغل، بیپولی، تمسخر، ازدستدادن احترام و نظایر آنها هستند. ترس دقیقا بهشکل فیزیکی در ناحیهٔ شکم احساس میشود. ترس همچنین منجر به خشکی دهان، تپش قلب سریع و تنفس کوتاه میشود.
چگونه ترس را از خودمان دور کنیم؟
خوشبختانه هیچکس با ترس از چیزی به دنیا نمیآید. همهٔ ترسها بهمرورزمان در ما ایجاد میشوند.ترستان را ریشهیابی کنید. از خودتان بپرسید این ترس چهزمانی شروع شد. بهعنوانمثال اگر از حضور در جمع هراس دارید، کشف کنید اولین بار کِی این حس ظاهر شد؟
قانونی هست که میگوید: «هر احساسی داشته باشید، طوری عمل خواهید کرد که با آن احساس هماهنگ باشد». بنابراین اگر احساس شجاعت کنید، طوری عمل خواهید کرد که انگار همان اندازه شجاع هستید. با تکرار منظم کاری که از آن میترسید، در خودتان شجاعت به وجود آورید.
قبل از آنکه دیر شود با ترسهایتان روبهرو شوید. ترس هرچه کهنهتر شود، جدیتر خواهد شد.
از روش سِدونا استفاده کنید. در این روش، چند سؤال از خودتان درباره ترسیکه دارید، میپرسید. با پاسخ به این پرسشها کمکم ترستان بیمعنی خواهد شد.
درباره ترسهایتان با فرد مناسبی صحبت کنید. رواندرمانگر (روان درمانی) یا مشاور بهتر از کسی است که شما را قضاوت کند یا درکتان برایش سخت باشد.
تصویر بدن
بسیاری از افراد حتی اگر بهاصطلاح «روفُرم» باشند، باز هم ناحیهای در بدنشان هست که از آن ناراضیاند. برای حل این مشکل ابتدا باید این موضوع را روشن کنید که چرا میخواهید اندامتان را تغییر دهید؟ این شما هستید که از آن رضایت ندارید یا دیگران؟ آیا مشکلاتی ازنظر سلامتی برایتان به وجود آورده است یا صرفا از نواقص آن ناراضی هستید؟
چطور به اندامی که دوست داریم برسیم؟
اگر قبلا رفتار خوبی با بدنتان نداشتهاید، خودتان را ببخشید و ازاینبهبعد انتخابهای سالم و مثبتی داشته باشید.ورزش کنید.
غذاهای سالم بخورید و برای تهیهٔ آنها وقت بگذارید. آب هم زیاد بنوشید.
از فست فود، الکل، سیگار، قلیان و عادات ناسالم دیگر بگذرید.
خواب کافی داشته باشید. شبها هشت ساعت بخوابید.
به مدلهایی که در رسانهها میبینید بیاعتنا باشید. آنها را با خودتان مقایسه نکنید.
هر بار که درباره بدنتان منفی فکر میکنید، سریع ۵ جمله مثبت به خودتان بگویید. خودتان را دوست داشته باشید.
سادهلوحی
سادهبودن چیز بدی نیست اما سادهلوحی نه. اگر خوشباوری و سادگی از حد بگذرد، میتواند مشکلآفرین باشد.
چطور سادهلوح نباشیم؟
گاهی هم به نیت افراد شک کنید. قرار نیست اگر شما انسان خوبی هستید، همه همینطور باشند.افراد سادهلوح خیلی سریع دیگران را باور میکنند. اگر حس خوبی به کسی ندارید، به حستان تا حدی اعتماد کنید.
عقل سلیم را در خودتان پرورش دهید. برای این کار کتابهایی را در زمینههای مختلف بخوانید.
از اشتباهات خودتان بیاموزید.
به چهره، زبان بدن و صدای افراد توجه کنید. معمولا افرادی که قصد سوءاستفاده دارند، از ارتباط چشمی خودداری میکنند یا وقتی میگویید «نه»، بیشتر اصرار میکنند یا عصبانی میشوند.
درهنگام شکست ها، بیماری ها یا هر موقعیت دشوار دیگری که شما را آسیبپذیر میکند، دایرهٔ ارتباطات را محدود کنید و از ارتباط با افرادی که آنها را نمیشناسید اجتناب کنید.
افراد سادهلوح معمولا قربانی کلاهبرداریهایی ازطریق ایمیل یا خرید محصولاتی ازطریق تبلیغات دروغین هستند. درست نیست که به همهچیز بیاعتماد باشید، اما بهتر است خوب تحقیق کنید.3
پی نوشت:
1.www.mostafaee.com
2.www.imdb2.ir
3.www.chetor.com