بهداشت روانی چیست ؟
بهداشت روانی ،یک رشته تخصصی از بهداشت عمومی است که در زمینه کاهش بیماریهای روانی در اجتماع فعالیت میکند و به بررسی انواع اختلالات روانی و عواملی که در بروز آن نقش دارند ، میپردازد . به طور کلی میتوان گفت : بهداشت روانی عبارت است کلیه اقداماتی که به منظور پیشگیری از ابتلا به بیماری روانی، کاهش شیوع آن و عوارض ناشی از آن انجام میگیرد .بهداشت روانی به معنی سلامت روان، از دیدگاه های مختلف تعاریف متعددی دارد . در فرهنگ روان شناسی لاروس، بهداشت روانی به معنی استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کارکردن، برای موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیر بودن و توانایی برای بازیابی تعادل خود تعریف شده است . سازمان بهداشت جهانی در سال 1946 سلامتی را حالت رفاه کامل جسمی _روانی_اجتماعی و نه فقط ،فقدان بیماری یا معلولیت تعریف کرده است . در این تعریف، سلامت روانی و اجتماعی افراد نیز مد نظر قرار گرفته است. سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر را عبارت از قابلیت موزون و هماهنگ کردن با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی، اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب میداند .
درسالهای اخیر انجمن بهداشت روانی کانادا، بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است:
نگرشهای مربوط به خود (تسلط بر خود، آگاهی ازضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )
نگرشهای مربوط به دیگران (علاقه به دوستی های پایا و صمیمی ، احساس تعلق به دیگران و احساس مسئولیت در مقابل جامعه )
نگرش های مربوط به زندگی ( ذوق توسعه امکانات وعلایق خود، توانایی اخذ تصمیمات شخصی و ذوق خوب کار کردن )
معیارهای بهداشت روانی:
-
نگرش مثبت نسبت به خود: یک فرد بایستی تصور درستی از خود و توانایی هایش داشته باشد. هر قدر فرد با واقع بینی و عینیت بیشتری به خود بنگرد از سلامت روانی بهتری برخوردار است.
- رشد و تکامل و خودشکوفایی: بنا به عقیده مازلو و راجرز انسان تلاش میکند که به خود شکوفایی برسد. به عبارتی انسان در جستجوی آن است تا میزان استعدادهای خود را بازشناسد و بطور طبیعی انسان سالم همواره در جهت رشد و تکامل خود و از قوه به فعل در آوردن نیروهای ذاتی خود تلاش می کند.
- هماهنگی (یکپارچگی ): عبارت است یک تعادل بین آنچه که آشکار می شود و آنچه که در درون وجود دارد به عبارت دیگر ظاهر فرد سالم و باطن او یکی است. یک هماهنگی بین خلق و عاطفه او وجود دارد او هیچ موقع خود را فریب نمیدهد و افکارش با کردارش تناسب دارد.
- استقلال: هر فردی باید در رفتارهای خود استقلال داشته و به تنهایی قدرت انتخاب تصمیم گیری و انجام عمل را داشته باشد. در واقع فرد سالم احساس توانایی در هدایت اعمالش را دارد. او میتواند گاهی به تنهایی کاری را انجام دهد و منتظر کسی نباشد. البته زیاده روی در استقلال هم خوب نیست. زیرا مانع استفاده فرد از تجربیات و راهنمایی های دیگران میشود. بنابراین یک انسان رشد یافته ضمن استفاده از هم فکری و همکاری دیگران ، به استقلال خویش هم اهمیت میدهد.
- درک واقعیت: یک فرد سالم واقع بین است و هدف های خود را در حدود توانایی و امکانات خود قرار میدهد. او درک درستی از خود و دنیای اطرافش دارد. به همین جهت انتظارش از خود و دنیا، منطقی تر است.
- تسلط بر محیط: هر فردی ضمن آن که باید تا حدی با تغییرات محیط سازگار باشد ضروری است که در جهت تغییر محیط هم توانایی داشته باشد و قادر باشد در محیط هم تحول ایجاد کند و آن را در جهت رشد و تکامل خود تغییر دهد. به عبارت دیگر قدرت تطبیق و سازش اراِئه رفتار مناسب با موقعیت و معیارهای مورد قبول فرهنگی از خصوصیات فرد سالم است.
اصول بهداشت روانی:
-
احترام فرد به شخصیت خود و دیگران:
- در بهداشت روانی انچه که بیش از همه مورد نظر است احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است. تا هنگامی که حیثیت و احترام فرد برقرار نشود ،سلامت فکر و تعادل روان و بهبود روابط انسانی معنا و مفهومی نخواهد داشت . فرد سالم به خود و دیگران احترارم میگذارد، او سعی میکند با احترام متقابل با دیگران ارتباط برقرار کند. کسی که برای دیگران ارزشی قائل نیست مسلما نمی تواند از کمک و مساعدت انان برخوردار باشد . چنین فردی همیشه تنها خواهد بود. همچنین، فردی که برای خود، احترام و ارزشی قائل نمی شود، احساس خود کم بینی و حقارت میکند واعتماد به نفس او پایین است. چنین فردی به خاطر اینکه خود را لایق و شایسته نمیداند، اکثرا از دیگران کناره میگیرد.
-
شناخت محدودیت ها و توانایی های خود و دیگران:
- شناخت نقاط ضعف و قوت یا توانایی ها، از مهمترین مسائل بهداشت روانی است. فردی که نگرش واقع بینانه به توانایی ها و محدودیت های خود دارد، هرگز به دنبال اهداف کاذب و غیرقابل دست یابی نیست. توقع و انتظار واقع بینانه ای از خود و دیگران دارد. چنین حالتی از بلند پروازی ها و خیال پردازی ها جلوگیری میکند. شناخت توانایی ها و محدودیت های دیگران نیز برای سلامت روانی ضرورت دارد. بطور کلی ،شخص باید بداند کیست و دارای چه عواطف ،ادراکات و احساساتی است .
-
رفتار فرد معلول علل و شرایط خاصی است:
-
همانطور که هر معلولی علل و عواملی بخصوص دارد. ترس، اضطراب، وسواس، سوظن و غیره هیچکدام بدون علت نیستند، به همین دلیل در بهداشت روانی، به عنوان یک اصل، باید علل رفتارها و عوامل تشدید کننده را شناسایی کرد تا از بروز اختلالات رفتاری پیشگیری گردد.رفتار فرد ناشی از تمامیت وجود شخصیت اوست: انسان یک موجود زیستی، روانی و اجتماعی است و کلیه رفتارهای او حاصل تعامل بین این سه بعد می باشد. همچنین، ارتباط نزدیکی بین جسم و روان وجود دارد. به طوری که اختلال در هرکدام، موجب اختلال و آسیب پذیری در دیگری نیز می شود.
-
شناسایی نیازهای اساسی رفتار:
- انسانها دارای نیازهایی هستند و همواره در تلاشند که این نیازها را ارضا نمایند. زیرا زنده ماندن و زندگی کردن، مستلزم ارضای صحیح این نیازهاست. به علاوه، رشد شخصیت سالم، متعادل و شکوفایی استعدادها، زمانی میسر خواهد بود که فرد در تامین نیازهای اساس خود مشکلی نداشته باشد. به عبارت دیگر، ارضای صحیح و واقع بینانه نیازهای اساسی، لازمه رشد و تکامل انسان است.
و اما ...
سلامت روانی از دیدگاه قران :
در آموزههای قرآنی به مسئله بهداشت به عنوان یک شاخصه مهم توجه شده است. از آنجا که هدف دین راهنمایی بشر برای دستیابی به سعادت یعنی آرامش و آسایش در دنیا و آخرت است، به مسئله بهداشت در دو بعد جسمی و روانی توجه خاصی شده است. بیگمان در نگرش اسلام و قرآن آرامش و آسایش از جایگاه خاصی برخوردار است. آرامش به ابعاد روانی بشر توجه میدهد و آسایش به ابعاد جسمی انسان نظر میکند. آسایش در اینجا غیر از رفاه است. در آموزههای قرآنی از اطراف و رفاه به عنوان عامل بازدارنده از رشد و بالندگی فرد و جامعه یاد میشود و به جای آن از آسایش سخن به میان میآید. انسان دارای آسایش به عنوان اصالت مینگرد و همه سرمایه خویش را برای عیش و نوش هزینه میکند و به ابعاد دیگر انسانی بیتوجهی نشان میدهد. از این رو از مدار انسانیت بیرون رفته و همانند جانوران تنها به اشباع و ارضای قوای شهوانی میاندیشد.آسایش و آرامش که به عنوان سعادت مورد اهتمام قرآن و اسلام است، با مسئله بهداشت جسمی و روانی ارتباط تنگاتنگی مییابد. آسایش که مرتبط با جسم است در صورتی پدید میآید که انسان از سلامت جسمی برخوردار باشد و آرامش که ارتباط با روان انسانی دارد با سلامت روانی شخص معنا و مفهوم مییابد. بنابراین اسلام به مسئله بهداشت جسمی و روانی و سلامت انسان در این دو بعد توجه کرده و آموزههای دستوری خاص بیان میکند که در مطلب حاضر پیرامون این موضوع و راههای رسیدن به سلامت روانی سخن گفته شده است.
بهداشت جسم و روان
قرآن به بهداشت جسمی انسان توجه داشته و بر طهارت به عنوان نخستین و مهمترین عامل و بستر در سلامت جسمی انسان تأکید کرده است. هر مسلمانی در طول شبانهروز پنج بار میبایست نماز بجا آورد و هر نمازی نیازمند شستشو با آب است که به نام وضو شناخته میشود. در فقه اسلامی نخستین کتابی که تدوین و مطالعه میشود و در همه کتب و رسالههای عملی دیده میشود، کتاب طهارت است که هزار مسئله یا بیشتر از آن را بیان میکند. شستشوی روزانه به عناوین مختلف صورت میگیرد. حتی در حالت عادی مردم موظفند که به عنوان امری مستحب وضو داشته و طهارت نمایند. در برخی از روایات از پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده است که وضو بر وضو، همانند نور بر نور است که طراوت و زیبایی را دو چندان میکند. غسل یعنی شستشوی تن، به عناوین مختلف واجب میشود. به گونهای که نمیتوان فردی را یافت که نیازمند غسل و شستشوی تمام تن خود نشود. عناوین احتلام، جنابت، مس و دست زدن به مرده، حیض و نفاس و مانند آن از علل وجوبی غسل است. این در حالی است که در هر بار بول و غائط، فرد میبایست خود را با آب پاک، شستشو دهد وگرنه نماز وی با اشکال مواجه خواهد شد. این گونه است که فرد ناچار میشود خود را از هر لحاظ پاک دارد و بهداشت جسم را مراعات نماید.در روایات است که پیامبر برای بهداشت دهان و دندان دستورهای خاصی میداده است. این دستورها که ریشه در آموزههای قرآنی دارد دستورهایی بود که طهارت و بهداشت فرد را دو چندان میکرد. از جمله این دستورها میتوان به مسئله مسواک زدن اشاره کرد. از ایشان نقل شده است که فرمود: اگر بر امتم دشوار نمیبود دستور میدادم که برای هر نمازی مسواک کنند. این بدان معناست که هر فردی در شبانهروز لازم بود تا پنج بار مسواک بزند و بهداشت دهان و دندان را مراعات کند.
شرط پاکی لباس از دیگر دستورهایی است که قرآن و اسلام برای تقویت بهداشت جسمی انسان بیان میدارد. شرط صحت نماز آن است که لباسها از هرگونه نجاست و پلیدی پاک باشد. این مسئله موجب میشود که فرد در همه شبانهروز با لباس پاک به سر برد و تن را از پلیدی و لباس را از نجاست پاک دارد؛ زیرا نمازها در اوقات مشخص و معینی از شبانهروز به جا آورده میشود و نمیتوان در آن اوقات لباسی پلید بر تن داشت.
سلامت روان در قرآن
قرآن فردی را سالم و سلیم النفس میداند که با تکیه بر فطرت توحیدی از ایمان در قلب برخوردار بوده و در رفتار با ایجاد تعادل میان قوای متضاد درونی و نیز تقابلات بیرونی و درونی برخاسته از غرایز و محیط، بهترین شیوه را در دستیابی به خوشبختی و قرب الی الله برگزیند. از نظر قرآن مجید کسانی که در عقیده، کفر و در عمل نفاق را برگزیدند از سلامت روانی برخوردار نبوده و دچار بیماری روانی هستند: «فی قلوبهم مرض فزادهمالله مرضا» (بقره/ 10) روان رنجوری تنها در رفتار نیست بلکه در عقیده و ایمان نیز راه مییابد. از آنجا که تعادل شخصیت یعنی تعادل فرد در ایمان به خدا و عمل صالح است پس عدم تعادل در هر یک از آن دو موجب «روان رنجوری» فرد بوده و فرد از سلامت روانی برخوردار نخواهد بود.
نشانههای سلامت روان
سلامت روان، تنها سلامت در رفتار نیست، بلکه یکی از نشانههای سلامتی روانی، سلامتی رفتار است. بنابراین کسانی که از توحید و ایمان درستی برخوردار نیستند همانند کافران و منافقان و حتی مؤمنان ضعیفالایمان، از رنجوری روان برخوردارند. این رنجوری، خود را در مظاهر بیرونی و رفتاری و واکنشهای عملی به خوبی نشان میدهد. وجود اضطراب، ترس، نگرانی، وسوسه و افسردگی همه نشانههائی از روان رنجوری فرد دارد. این نشانهها خود را در دو صورت فردی و اجتماعی نشان میدهد. ما در اینجا به برخی از نشانههای سلامت روانی از منظر قرآن اشاره میکنیم تا افزون بر یافتن نشانههای منفی به نشانههای اثباتی سلامت روانی در برابر رنجوری آن اشارهای داشته باشیم.
الف: آرامش روحی:
آرامش زمانی در انسان پدید میآید که به واجب دینی؛ نفسی و اجتماعی خود عمل کرده باشد. در صورتی که انسان هر یک از این موارد را نادیده گیرد دچار بیماریهای روحی گشته و روان رنجور میشود. اعراض از یاد خدا و دستورهای او یا عدم ایمان به خدا میتواند فرد را دچار بیماری کند و سلامت روانیاش را در معرض خطر قرار دهد؛ چنانکه یاد خدا موجب آرامش دلها و آرامش روحی میشود. (رعد/ 28) و همراهی و پذیرش ولایت او، ترس، خوف، غم و اندوه را از دلها میزداید. (یونس/ 64-62) و به آینده امیدوار میسازد؛ چون ترس از آینده هرگونه آرامش و آسایش را از انسان سلب میکند. وقتی انسان از آینده مبهم و نامعلومی در رنج باشد آسایش و آرامش کنونی بر او سخت شود، در حالی که ایمان به آینده او را امیدوار و توانایی بهرهگیری از لذتهای حال را در او افزایش میدهد. (فصلت/ 30)آرامش روحی در سه چیز نمودار میشود:
1- توانایی در برخورد با بحرانها؛ و این به توانایی فرد در استواری و بردباری و مقاومت در برابر رنجها، مصیبتها، سختیها و شکستهای گوناگون بر میگردد، بدون آنکه تعادل روانی و سلامت روحی خود را از دست دهد. این حالت جز با این باور تحقق نخواهد یافت که هر چه انسان بدان دچار میشود بنا به قضای الهی و از باب آزمایش و ابتلاء اوست؛ و تنها خداوند قادر به دفع شر و ضرر است و باید به او اتکا کند؛ چه بسا آن شر و مصیبت، دریچهای به سوی خیر و سعادت ابدی او باشد. (بقره 156و 216)
2- توانایی بر شکیبایی و سختیها؛ انسان صابر به این درجه از باور دست یافته است که همه این سختیها برای رهایی و آزادسازی تواناییهای بالقوهای است که در او نهاده شده است و این توان و قدرت نهان، جز به هنگام بروز شدائد و سختیها آشکار نمیشود. پس سختیها را ابزاری برای خروج توانمندیها از قوه به فعلیت میبیند و این که با این شیوه توان و تعلق و خردش فزونی یافته و استعدادهای نهفتهاش آشکار میشود (بقره/ 155)
3- توانایی و درک درست آینده و خوشبینی به آن؛ کسی که از سلامت روان برخوردار است، به آینده امیدوار است و هدف از زندگی را تلاش برای درک محبوب و لقاءالله میبیند؛ از این روی سختیها را ابزاری برای رسیدن به آیندهای روشن میداند که «ان معالعسر یسرا» (انشراح/ 4) با هر رنجی آسانی است و پایان شبه سیه سپید است.
ب: خودکفایی و استقلال در فعالیتها و بهرهگیری از نتایج:
یکیدیگر از نشانههای اثباتی سلامت روان آدمی، خودکفایی و استقلال درکارها و بهرهگیری از نتایج درست آن است، به این معنا که برپایه آنچه تواناییهای فرد و امکانات و مهارتهایش اجازه میدهد در کار خویش استقلال را حفظ کند، از راهکار و استقلال در عمل فرد میتواند به اهداف حیاتی خویش دست یابد. (یس/ 35)ج: خشنودی از خود و دیگران:
یکی دیگر از نشانههای سلامت روان آن است که انسان از خود، استعداد، امکانات و تواناییهای خدادادیش خشنود باشد و شکر آن را به جای آورد. خرسندی از این نعمتها بهرهگیری درست و کامل از آنهاست. کسی که از خود و نعمتهایش خشنود نباشد همواره در آرزوی چیزی خواهد بود که گاه برون از توان اوست، از این رو دچار حسد، افسردگی و مانند آن میشود. کسی که از خود و نعمتهای خود خرسند است نه تنها سپاسگزار آن میشود بلکه اعتماد و عزت نفس در او افزایش مییابد که این مسائل موجب آرامش وی میشود. اعتماد و عزت نفس موجب این میشود که همکاری و تعامل با دیگران نیز در او شدت یافته و از دیگران بیش از آنچه هستند متوقع نباشد.
د: توانایی بر کنترل نفس:
کسی که از تعادل روانی و سلامت روحی برخوردار است، میتواند بر کششها و گرایشهای شهوانی کنترل داشته باشد و آنها را در جهت اهداف عالی خود بکار گیرد. نه تنها غرایز خویش را سرکوب نمیکند بلکه با کنترل و هدایت آنها به بهترین شیوه آن قوا و غرایز را به خدمت خود درمیآورد و غرایز نفسانی را نعمتهای دنیایی برای تکامل و رشد خود میشمارد. (آلعمران/ 14)
هـ: توانایی بر پذیرش مسئولیت:
توانایی برای پذیرش مسئولیتها یکی از مهمترین نشانههای سلامت روانی فرد از دیدگاه قرآن است. (حجر/ 92 و 93؛ نحل/ 93) پس هر فردی که مسئولیت اندیشه، عقیده، رفتار و گفتارش را بپذیرد، دارای سلامت رفتار است.و- توانایی بر فداکاری و ایثار:
از آنجا که انسان متعادل در ایمان و عمل از سلامت روانی برخوردار است و به اصول توحید در همه امور اعتقاد دارد و به آن پایبند میباشد؛ در مقام عمل این توان را دارد تا با بذل و بخشش به دیگران کمک کند و نیز از جان و مال خود برای تکامل فردی و اجتماعی جامعه ایمانیاش استفاده کند و در این راه جانفشانی نماید. (توبه/ 111؛ صف 10)ز: توانایی بر ایجاد ارتباط درست با دیگران:
کسی که از سلامت روان برخوردار است به راحتی میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و در رفع نیازهای خود و دیگران با آنان همکاری کند. (مائده/ 2 و حجرات 10)، زیرا انسان همواره نیازمند به دیگران است. این ارتباط و تعامل و همکاری باید برپایه دوستی و اعتماد مقابل باشد.ح : گزینش اهداف واقعی:
یکی از نشانههای سلامت روانی آن است که فرد بتواند هدف واقعی و حقیقی را تشخیص داده و انتخاب کند و در انتخاب هدف دچار گمراهی نشود. از این رو هدفهای زودگذر را اصل قرار نمیدهد: «انما الحیوه الدنیا لعب و لهو» (محمد / 36)منابع :
کتاب روان پرستاری ،ج 1 ، تالیف محسن کوشان و سعید واقعیwww.kayhan.ir