در بیشتر مواقع، بهخاطر کار نکردن روی چنین پروژههایی، از جانب دیگران سرزنش نمیشویم. فقط خودمان از اینکه نمیتوانیم انجامشان بدهیم و مدتهاست که آنها را دستنخورده باقی گذاشتهایم، احساس بدی پیدا میکنیم. بهعلاوه، وقتی کاری مهم باشد، اما ضربالاجل نداشته باشد، هر لحظه ممکن است کارفرما سراغش را بگیرد و فکر اینکه در چنین زمانی چیزی برای ارائه کردن نداریم، نگرانمان میکند.
بیایید از وارسی مشکل بگذریم و ببینیم که چه راهحلی برای آن وجود دارد؟ وقتی میخواهیم یا نیاز داریم که کاری بدون ضربالاجل را به اتمام برسانیم، چطور باید برای انجام دادنش انگیزه کافی ایجاد کنیم؟ درادامه چند راهکار را برای حل این مشکل معرفی خواهیم کرد.
تعیین ضربالاجل
اگر پروژهای ضربالاجل ندارد، به این معنا نیست که خودمان نمیتوانیم برای آن ضربالاجل تعیین کنیم. مثلا میتوانیم موعد مشخصی برای به اتمام رساندن پروژهٔ موردنظر تعیین کنیم و هر هفته زمانی را برای رسیدگی به آن کنار بگذاریم. یا زمان مشخصی در روز را به پیش بردن کارهای مرتبط به آن اختصاص دهیم.تعهداتی را که در این رابطه برای خودتان ایجاد کردهاید، جایی یادداشت کنید. بهترین انتخاب، تقویمی است که در آن وظایف و تاریخ رسیدگی به آنها را یادداشت میکنید. اگر میدانید در اوقاتی که سرتان شلوغ است، جایی برای رسیدگی به کارهای بدون ضربالاجل ندارید، زمانی را تعیین کنید که سرتان خلوتتر است و میتوانید واقعا به تعهدی که دادهاید عمل کنید.
وقتی موعدی را برای به اتمام رساندن پروژه (یا بخشهایی از آن) تعیین میکنید، درک بهتری از اولویت آن پیدا خواهید کرد. بهعلاوه، چنین شرایطی در شما حس ضروری بودن کار را ایجاد میکند.
در همین حین که به زمانبندی وظایفتان فکر میکنید، تعداد کارهایی را که زمان اتمام مشخصی ندارند و باید به آنها رسیدگی کنید، مشخص کنید. اگر تعداد این کارها زیاد است، با اختصاص دادن هر ماه به یکی از آنها، شانس پیشرفت خود را در انجام کار بیشتر خواهید کرد. اگر بخواهید تمام کارهای ناتمامِ بدون ضربالاجل را به یکباره انجام دهید، احتمال اینکه وسط راه خسته شوید و به تعهداتتان پایبند نمانید، بیشتر میشود.1
درگیر کردن شخص یا اشخاص دیگر و به وجود آوردن فشار مثبت
گاهی کارهای بدون ضربالاجل تنها درصورتی پیش میروند که از کمک شخص دیگری استفاده کنیم. وقتی زمانبندیمان را برای انجام کارها با دیگری درمیان میگذاریم و طی روندی منظم او را از آخرین بهروزرسانیهای فعالیتهایمان آگاه میکنیم، برای خودمان نوعی انگیزه برای پیش بردن کارها پیدا میکنیم.بعضی افراد شخص بهخصوصی را دارند که ترجیح میدهند با او از اهدافشان صحبت کنند و راجع به روند کار به او گزارش دهند. این شخص میتواند همکار، رئیس، دوست یا هر شخص دیگری باشد. عدهٔ دیگری هستند که ترجیح میدهند تعداد بیشتری از افراد را از تصمیمشان آگاه کنند و به آن جلوهای عمومیتر بدهند.آنها این کار را با درمیان گذاشتن تصمیمشان با چند نفر از همکاران، یا پست کردن هدفشان در شبکه های اجتماعی انجام میدهند. بسته به صلاحدید میتوانید یکی از این دو راه را انتخاب کنید. البته راه دوم را تنها درصورتی انتخاب کنید که همکاران یا مخاطبان شما تصمیمتان را فراموش نکنند و پیگیر روند کارتان باشند.
راه دیگر این است که از کسی بخواهید در پیش بردن پروژه کمکتان کند تا با هم روی آن کار کنید. زمان مشخصی در هفته یا روز را به این همکاری اختصاص دهید. اگر نمیتوانید همکار پیدا کنید، سعی کنید اتاق یا دفتری را برای کار انتخاب کنید که در آن، شخصِ دیگری هم مشغول انجام دادن کارهای خودش باشد. بهترین کاری که در حالت دوم از دستتان برمیآید این است که آن شخص را در جریان کارتان بگذارید و در پایان روز، راجع به کارهایی که کردید با او صحبت کنید. همین برقراری ارتباط و در مجاورت شخص دیگر بودن، مسئولیت پذیری شما را بیشتر میکند، چون او از کاری که باید طی آن مدت انجام بدهید، خبر دارد.
این کار مزیت دیگری هم دارد: بهنوعی محیط کار کوچکی به وجود میآورد و این احساس آزاردهنده را که شما در حال کار کردن هستید و دیگران دارند خوش میگذرانند، کمتر میکند.
از میان این راهها موردی را انتخاب کنید که بیشتر با آن احساس راحتی میکنید و فکر میکنید که در ایجاد انگیزه مؤثرتر خواهد بود. همهٔ این موارد درجهای از مسئولیتپذیری را به همراه دارند، به این ترتیب اگر ضربالاجلی واقعی هم وجود نداشته باشد، حس ناامید کردن دیگری یا بدقول بودن، شما را وادار به انجام کار خواهد کرد.
استفاده از مشوق
آخرین راهی که برای ایجاد انگیزه معرفی میکنیم، استفاده از مشوقهای متقاعدکننده است. این راهکار به شیوههای مختلفی قابل پیادهسازی است. شما میتوانید با این شیوه شروع کنید: برای انجام دادن کارتان پاداشی در نظر بگیرید. مثلا با خودتان قرار بگذارید که یک ساعت روی پروژه وقت بگذارید و بعد از آن ناهار بخورید. یا مثلا وقتی کار تحقیقاتتان به پایان رسید، بعدازظهر را صرف مرتب کردن دفتر کارتان کنید. قرار نیست این پاداشها خیلی بزرگ و تجملی باشند. فعالیتهایی را برای پاداش در نظر بگیرید که دلتان میخواهد انجام بدهید.اگر این پاداشها مشوقهای قابلاعتنایی نبودند و نتیجهای نداشتند، از شیوهٔ دوم استفاده کنید که در نظر گرفتن جریمه است. مثلا با خودتان قرار بگذارید که اگر یک ساعت وقتِ معینشده را صرف پیش بردن کار بدون ضربالاجلتان نکردید، اجازهٔ دیدن برنامهٔ تلویزیونی موردعلاقهتان را نخواهید داشت. ایدهٔ اصلی این است که محروم شدن از انجام فعالیت لذتبخشی را که بهطور معمول انجام میدهید، بهعنوان جریمه در نظر بگیرید. به این صورت احتمال نادیده گرفتن کاری که مجبور نیستید برایش وقت بگذارید کمتر میشود.
روش آخر هم این است که پاداش بزرگتری برای پایان روز کاری در نظر بگیرید. مثلا با خودتان قرار بگذارید که پس از اتمام کار، به کافیشاپ، رستوران یا پارک بروید. با استفاده از این شیوه، تجربهای لذتبخش را با نیاز به تمرکز بر کاری ادغام میکنید که درصورت نبود آن مشوق، ممکن است چندان راغب به انجام دادنش نباشید.2
اهداف بلندمدت را با اهداف کوچکتر و قابل کنترل تعریف کنید
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد هنگام تلاش برای رسیدن به هدف بلند مدت مرتکب میشوند، نگاه به هدف به عنوان یک کار بزرگ و مفرد است. وقتی در مورد چیزی صحبت میکنید که ماهها ، یک سال یا بیشتر طول میکشد، مهم است که هدف را به قطعات کوچکتر تقسیم کنید. این به شما کمک میکند تا راهنماییهایی در مورد آنچه باید برای رسیدن به هدف خود انجام دهید، دریافت کنید و هر بار که میخواهید از برنامه خارج شوید، انگیزههای لازم را کسب خواهید کرد.به عنوان مثال، زمانی که سعی میکنید وزن خاصی را از دست دهید. لیستی از هر عملی را که میخواهید برای رسیدن به آنجا انجام دهید، تهیه کنید. منظور یک لیست واقعاً خاص است. مثلا هر دوشنبه، شما برای اجرای برنامه خواهید دوید. هر سهشنبه، یک تمرین قدرتمندی را انجام خواهید داد. روزهای یکشنبه، شما به خرید میپردازید و وعدههای غذایی خود را آماده میکنید. اینها باید مواردی باشد که میتوانید برای یک روز خاص در لیست کارهای خود قرار دهید.
چراهای خود را بدانید
اول از همه، دانستن دلیل شما برای با انگیزه ماندن بسیار مهم است. این کمک میکند تا به این نتیجه برسید که نتیجه نهایی چه میتواند باشد و موانع پیش روی شما را از بین میبرد. گاهی اوقات تکالیف شخصی میتواند بسیار خستهکننده به نظر برسد، اما یادآوری اهداف بلندمدت و اینکه چرا میخواهید به آن اهداف برسید، کمک میکند تا دوباره تمرکز کنید و باعث میشود این کار مهم باشد.علاوه بر ایجاد انگیزه، دانستن دلیل شما نیز به شما در تشخیص اهداف خوب از بد کمک میکند. گاهی اوقات بدون اینکه دلیلی برای هدف داشته باشیم، هدفی خودسرانه تعیین میکنیم، و خود را مجبور به دنبال کردن آن میکنیم. اینکه بدانید که چرا هدف خود را تعیین میکنید ممکن است به جلوگیری از هدفی که ارزش ندارد کمک کند.
مسئولیت پذیری و پاسخگویی ایجاد کنید
مسئولیتپذیری در هنگام رسیدن به اهداف بلندمدت بسیار مفید است زیرا وقتی همه موارد دیگر درست از آب درنیامدند و انگیزه خود را از دست داده باشید، داشتن برخی از اقدامات پاسخگویی میتواند به پرش و شروع انگیزه شما کمک کند یا حداقل شما را تحت فشار قرار دهد تا هدف خود را حتی با اکراه دنبال کنید.ممکن است پیدا کردن یک شریک (یک استراتژی عالی در هنگام رسیدن به اهداف تناسب اندام) یا به اشتراک گذاشتن اهداف خود با شخص دیگری کمک کند. هنگام لغزش و دست کشیدن از هدف، صرف دانستن اینکه شخص دیگری از آن باخبر است، میتواند یک انگیزه بزرگ باشد.
وقتی صحبت از اهداف بلندمدت میشود، این راحتتر اتفاق میافتد که انگیزه شما از بین برود یا اینکه هدف خود را از بین ببرید. بنابراین، برای هدف بزرگ، تا آنجا که ممکن است با افراد دیگر (خانواده، بهترین دوست، کارمند، رئیس و …) صحبت کنید. این کمک میکند تا همیشه انگیزه خود را حفظ کنید. البته نکته اینجاست که اهداف خود را با کسانی در میان بگذارید که خیرخواه شما هستند و از دسته افراد منفینگر نیستند تا در همان مرحله اول انگیزه را از شما بگیرند.3
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.home.mehromah.ir
3.www.cheragh.com