وابستهنبودن یکی از ویژگیهای بسیار مهمی است که باید در آن مهارت پیدا کنیم. ما بهراحتی به چیزها، افراد، موقعیتها، گذشته و آینده وابسته میشویم. بااینحال، این وابستگیها همیشه مفید نیستند. اینکه به هرچیزی چنگ بزنیم، عادت خوبی برای گذران زندگی نیست. همهی ما چنین شرایطی را در زندگیِ خود از سر گذراندهایم. ما اغلب، خودمان را به چیزهایی وابسته میکنیم که خوشحالمان میکنند. تلاش ما برای نگهداشتن آن عامل، درواقع بهمنظور احساس شادی در مدتزمانی طولانیتر است. ما نگرانیم نکند شادی خود را از دست بدهیم؛ بنابراین به آن عامل چنگ میاندازیم تا باقی بماند. چیزها تغییر میکنند و این اتفاقی است که همیشه رخ میدهد؛ اگر وابسته باشیم، با وقوع این تغییرات، احساس بیچارگی و خیانت میکنیم.
ما بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه، به احساس شادی و رضایت وابسته میشویم و هویت خودمان را از آنها میگیریم. به همین دلیل است که مدام به گذشته فکر میکنیم، از آینده میترسیم و نمیتوانیم از لحظهی حال لذت ببریم. وقتی «چنگزدن به هرچیز» را متوقف کنیم و تلاش نکنیم محیط اطرافمان را کنترل کنیم، به جهان امکان میدهیم ما را با راهکارهایی فراتر از تصورمان خوشحال کند.
رهاکردن، برای جریانیافتن شادی ضروری است. رهاکردنِ وابستگیها تصمیمی ناگهانی نیست، بلکه انتخاب و تعهدی لحظهبهلحظه است. در طول این فرایند، باید شیوهی تعاملمان با اشخاص یا چیزهایی را که در گذشته به آن وابسته بودیم، تغییر دهیم. اما چگونه باید از وابستگیها رها شویم؟ با استفاده از نکات زیر، آزادی را در آغوش بگیرید.
افراد
برای تصدیق ارزش خود، به دیگر افراد وابسته نباشید. بدون نیاز به تأیید دیگران، ارزش خود را بشناسید. نگذارید دیگران به شما بگویند چه حسی درمورد خودتان داشته باشید. بهتنهایی بیرونرفتن، یکی از راههای بسیار خوب برای ازبینبردن وابستگیتان به دیگران است. این روش به شما کمک میکند خودتان اشتیاقهایتان و ارزشهایتان را بررسی کنید.فقط کمی به افراد دیگر متکی باشید و بدانید که شما و فقط شما این توانایی را دارید که دوستداشتن، ارزشمندی و امنیت را حس کنید. این مورد را میتوان به روابط زناشویی هم تعمیم داد. دو شخص با موجودیت کامل میتوانند با یکدیگر باشند. شما هیچگاه نیمهی دیگر انسانی دیگر نیستید.
گذشته
با این واقعیت روبهرو شوید که هیچگاه نمیتوانید اتفاقات گذشته را تغییر دهید. وابستگی به چیزی که از دست رفته است، زندگیکردن براساس ترس است. بهجای تمرکز بر آنچه اتفاق افتاده و آنچه اتفاق نیفتاده است، بر چیزی تمرکز کنید که در همین لحظه و اکنون در حال رخدادن است. «اکنون» تنها لحظهای است که بر آن کنترل دارید. با گذشتهی خود کنار بیایید و درک کنید که هرچه اتفاق افتاده، باید پیش میآمده است تا شخصیت کنونی شما شکل بگیرد. وقتی به گذشته نگاه کنید، ترتیب غیرایدئال اتفاقها را خواهید دید و متوجه خواهید شد آنها باعث رشد شخصی شما شدهاند.
آینده
شما نمیتوانید شادی و رضایت را در آینده پیدا کنید، زیرا تنها چیز واقعی، لحظهی اکنون است و این همهی چیزی است که درحالحاضر قادر به درک آن هستید. دانستن اتفاقات آینده مهم نیست. تنها چیزی که شما باید دریابید، این است که آیندهی شما به این بستگی دارد که از لحظهی کنونیِ خود چگونه استفاده میکنید.
احساسات
این مورد، هم درمورد احساسات منفی صدق میکند و هم احساسات مثبت. بسیاری از ما به حسهای حسرت و شادیِ خود وابستهایم و فراموش میکنیم این حسها لحظهای بیشتر پایدار نیستند. هویتبخشی به خود با استفاده از احساسات، ما را به زندانیان ذهن خودمان تبدیل میکند. برای آزادکردن ذهنتان، به احساسی توجه کنید که بر شما مستولی شده است. مکث کنید. احساس خود را بررسی کنید و به خودتان بگویید: «این فقط حس است. این حس نمیگوید من چه کسی هستم» و در همان حال نفسهای عمیق بکشید. متوجه خواهید شد که آن احساس بهتدریج کمرنگ میشود.ازدستدادن وابستگیها ممکن است سخت باشد، چراکه ما این وابستگیها را بهعنوان بخشی از زندگی خود قبول کردهایم و باور داریم که آنها در هماهنگی با جامعهاند.2
روشهایی برای تغییر وابستگی و رسیدن به پیوستگی
متوجه مشکل باشید
انسان زمانیکه دشمنش را نمیشناسد به میدان جنگ نمیرود! آگاهی نسبت بهوجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمیدارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترسها و نگرانیهایتان، شما همواره روی پاهای خودتان میایستید. شما قوی هستید و هم اکنون با استفاده از این قدرت ترسهایتان را پشت سر میگذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا مینهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش بهسر خواهید برد.
احساسات و نیازهای خود را ابراز کنید
زمانی که مشکلی برایتان پیش میآید در مورد آن با یکی از افراد نزدیک خود صحبت کنید. این امر به شما کمک میکند تا احساس خیلی بهتری داشته باشید. فردی که میتوانید به او اعتماد کنید و نخستین کمک و همراه شما بهشمار میرود. همچنین میتوانید احساساتتان را روی یک کاغذ بیاورید؛ تشویشها، ترسها و نگرانیها.
سطح عزت نفستان را افزایش دهید
وابستگی عاطفی همواره با عدم عزت نفس ارتباط دارد. غیر ممکن است که در عین وابستگیهای شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی، عمیقا بهخودتان عشق بورزید.
بحران وحشت را بهطور مؤثر اداره کنید
برای آن که بهطرز چشمگیری ترس و وحشت خود را کاهش دهید، چشمهایتان را ببندید و نفسهای عمیقی بکشید. در واقع، زمانی که تنفس تان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی تان کاهش مییابد و بدن آرام میشود.
خود را از احساس گناه رها کنید
خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبحها از خواب بیدار میشود احساس میکند شوهرش از دنده چپ بلند شده است. بهطورناخودآگاه از خودش میپرسد «چهکار کردهام؟» زمانیکه پیش دوستانش میرود و آنها روی خوش نشان نمیدهند، احساس میکند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب میشود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.3پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.yjc.ir