براى خلوت فرزندانمان احترام قائل شويد

خانواده‏ى سالم و قوى در واقع مجموعه‏ى به هم بافته شده‏اى است كه اجزاى اين مجموعه فرد فرد افراد خانواده است. در تعريف خصوصيات يك خانواده، هم گروه و هم فرد داراى اهميت است. وقتى صحبت از تقسيم مسئوليت‏ها، ارزش‏ها و ميراث مشترك به ميان مى‏آيد، وظيفه‏ى خطير والدين محرز مى‏گردد. در واقع والدين بايد فرزندانى را پرورش دهند كه در آينده افرادى مستقل باشند و جرأت و جسارت انجام كارهاى خود را داشته و نيازى به والدين خود نداشته باشند. به هر حال تعدادى از خانواده‏ها نيز
دوشنبه، 16 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
براى خلوت فرزندانمان احترام قائل شويد
براى خلوت فرزندانمان احترام قائل شويد
براى خلوت فرزندانمان احترام قائل شويد






خانواده‏ى سالم و قوى در واقع مجموعه‏ى به هم بافته شده‏اى است كه اجزاى اين مجموعه فرد فرد افراد خانواده است. در تعريف خصوصيات يك خانواده، هم گروه و هم فرد داراى اهميت است. وقتى صحبت از تقسيم مسئوليت‏ها، ارزش‏ها و ميراث مشترك به ميان مى‏آيد، وظيفه‏ى خطير والدين محرز مى‏گردد. در واقع والدين بايد فرزندانى را پرورش دهند كه در آينده افرادى مستقل باشند و جرأت و جسارت انجام كارهاى خود را داشته و نيازى به والدين خود نداشته باشند. به هر حال تعدادى از خانواده‏ها نيز هستند كه با اين مورد موافق نبوده و به مبارزه با اين موضوع مى‏پردازند و سعى دارند كه بچه‏ها را به خود وابسته نگه دارند و حتى وقتى آنها بزرگ مى‏شوند نقش خود را همانند دوران كودكى فرزندان حفظ مى‏كنند. اين عمل چيزى جز فاجعه نيست و مى‏تواند براى فرزندان مخرب و خطرساز باشد.
وجود مستقل، حق داشتن خلوت و تنهايى و استقلال داشتن از جمله مواردى است كه همگى در يك خانواده‏ى سالم وجود دارد و افراد چنين خانواده‏اى با اين خصوصيات رشد مى‏يابند. لازم است كه اين موارد در هر يك از افراد خانواده پرورش يابد تا تك‏تك اعضا احساس آرامش و آسايش پيدا كنند. با اين تفكر، خانواده پذيراى اين مطلب است كه مثلا شما «بخشى از ما» هستيد ولى در عين حال آزاديد كه خودتان باشيد و ما براى اين آزادى ارزش و احترام قائليم. در واقع هر شخصى در خانواده عنوان فرد مستقلى است و با ديگران تفاوت‏هايى دارد. همچنين افراد در طول مراحل مختلف زندگى تغييراتى مى‏يابند و اين تغييرات تكاملى بايد مورد احترام ديگر افراد خانواده قرار گيرد. لازم است كه هر يك از افراد خانواده مورد پذيرش ديگران واقع شود و به خاطر شخصيت خود،مورد ستايش قرار گيرد و والدين به او اجازه دهند كه همراه با بزرگ شدن و بلوغ، بر خود وجودى‏اش نيز دست يابد و در واقع «خود» باشد. اينها موضوعاتى است كه در واقع خانواده سالم و با نشاط را از خانواده‏هاى اوباش، بى‏بند و بار و فرقه‏اى جدا مى‏كند و مى‏توان گفت كه در واقع چنين مواردى نشانگر جدايى خانواده‏ى سالم از خانواده‏ى فاسد و غير سالم است. فرقه گراها سعى دارند كه شخصيت فردى را تخريب سازند و همچنين استقلال، خلوت و تنهايى شخص را محدود گردانند و سبب مى‏شوند كه فرد به سوى باورها، افكار و رفتارهاى گروه متمايل گردد. آنها با پرورش اين عقيده كه شخص نمى‏تواند جداى از گروه، امنيت داشته باشد و زنده بماند، سبب تضعيف فرد مى‏گردند. فرقه گراهاى كارى مى‏كنند كه اگر شخص در مورد ارزش‏ها و رفتارهاى گروهى سؤالى كند، او را خائن قلمداد نمايند و با اين عمل خود در واقع حق داشتن استقلال فكرى و رفتارى را سركوب مى‏كنند.
خانواده‏هايى كه ناسالمند و كنترل زيادى روى فرزندان خود اعمال مى‏دارند، نگرشى همچون فرقه‏گرايان دارند. اغلب آنها آنچنان فرزندان را تحت كنترل دارند كه آزادى فكر، عمل و حتى احساس فرزندان به طور جدى محدود مى‏گردد. اگر بچه‏ها عملى را انجام دهند كه دور از انتظار والدين باشد، مورد انتقاد و يا تنبيه واقع مى‏شوند. اما در خانواده‏ى سالم، والدين احساس استقلال فكرى و هويت فردى را افزايش مى‏دهند و امنيت را در خانواده فراهم مى‏كنند و باور دارند كه موفقيت فرزندان در زندگى آينده، منوط به همين آزادى‏ها و رفتارهاى درست در دوران كودكى است. در اين جا بايد تذكر داد كه اگر چه دست‏يابى به اين هدف مشكل است اما براى دست‏يابى به سلامت فرد فرد افراد خانواده داراى اهميت مى‏باشد.

اهميت خلوت و تنهايى

حتى نزديك‏ترين زن و شوهرها نيز گاهى نياز دارند كه لحظاتى از يكديگر جدا باشند و اين موضوع در مورد خانواده نيز صدق مى‏كند. نياز داشتن به خلوت و تنهايى يكى از نيازهاى اساسى بشر است. اين موضوع بدان معناست كه هر شخصى در زندگى به لحظاتى نياز دارد كه «خودش» باشد، بدون اين كه كنترل و نفوذى از جانب ديگران وجود داشته باشد. خلوت و تنهايى مى‏تواند شامل حضور داشتن در مكان‏هايى باشد كه ديگر اعضاى خانواده در آن جا نيستند، به طور مثال مى‏توان به اتاق خصوصى كودكان اشاره داشت كه ساعاتى از روز را در آن جا مى‏گذرانند و از خلوت و تنهايى خود احساس غرور و لذت مى‏كنند. خانواده‏ى سالم به اين موضوع واقف است كه بايد به خلوت هر فردى احترام بگذارد و هرگز چنين فضايى را مورد هجوم قرار ندهد. در واقع همين عمل سبب مى‏شود كه در كنار يكديگر زيست را راحت و قابل تحمل نمايد. خانواده‏اى كه براى اين خلوت و تنهايى فردى ارزشى قائل نيست، با مواردى همچون عدم اعتماد، جنگ و دعوا، عصبانيت، كاهش همكارى و مشكلات نظم و انضباط روبرو خواهد بود.
داشتن خلوت و تنهايى به اين معناست كه خودمان باشيم و يا در واقع زندگى منحصر به فرد را به اجرا در آوريم، به اين معنى كه بتوانيم علايق شخصى خود را جامه‏ى عمل بپوشانيم، به طور مثال موسيقى مورد علاقه‏ى خود را گوش دهيم، غذا، لباس، جواهر و شغل مورد علاقه‏ى خود را انتخاب كنيم و در اين ميان خانواده نيز بايد پذيراى تفاوت‏هاى افراد خانواده با يكديگر باشد.

موى سبز در مقابل خال‏كوبى

دختر 15 ساله‏اى كه از منزل دوستش به خانه برگشته است، موهاى خود را به رنگ سبز در آورده و در عين حال مى‏خواهد مطلبى را نيز بيان كند. آيا مى‏دانيد اين موضوع چيست؟ اين دختر نمى‏خواهد بگويد كه «من به خواسته‏هاى پدر و مادرم احترام مى‏گذارم» بلكه مى‏گويد «من مى‏خواهم تصميم بگيرم كه چه كسى هستم. پس اجازه دهيد كه خود را پيدا كنم.» همگى ما مى‏دانيم كه مو دوباره رشد مى‏كند و يا مى‏توان رنگ آن را عوض كرد. پس به نظر مى‏رسد كه در چنين موردى تنبيه كردن فرزندمان غير ضرورى است.
اما موضوع خال‏كوبى جدا از رنگ كردن مو است. چون در واقع با اين عمل يك تغيير ظاهرى و فيزيكى دائمى ايجاد مى‏گردد. اين جاست كه در واقع مرز انتظارات بين والدين و فرزندان بايد مشخص گردد؛ اين كه چه كارى در چه سنى قابل قبول است؟ يا چه كارى در چه سنى قابل قبول نيست و شايد در هيچ سنى مورد پذيرش نباشد؟ اگر والدين، فرزندان و نوجوانان، در مورد اين موضوع به بحث بنشينند و احترام يكديگر را نيز حفظ كنند، در اين صورت به توافق خواهند رسيد و اين موضوع آن چنان كه والدين انتظار دارند مشكل نخواهد بود و در واقع داشتن ارتباط نزديك ميان افراد خانواده سبب مى‏شود كه آنان زودتر و ساده‏تر به توافق، همكارى و احترام متقابل دست يابند.

جنگ و دعوا به خاطر اتاق نامرتب

در ارتباطات كنونى ميان والدين و فرزندان آمريكايى، موارد كوچك و پيش پا افتاده‏اى مى‏تواند منجر به عصبانيت و برخورد ميان والدين و فرزندان گردد همچون اتاق نامرتب فرزندان. مثلا در زندگى امروزى مشاهده مى‏شود كه پدر يا مادر با نااميدى و لحن معمولى مى‏گويد: «اتاقت را تميز كن.» و بچه پاسخ مى‏دهد: «اتاقم تميز است. من دو روز پيش آن را تميز كرده‏ام.»
سپس پدر و مادر با حالت عصبانيت فرياد مى‏زنند كه:«اتاقت را مرتب كن و لباس‏ها و اسباب بازى‏هاى كف اتاق را جمع كن، اتاقت به قدرى به هم ريخته است كه نمى‏توانى وسيله‏هايت را در آن پيدا كنى.» در اين زمان فرزند با حالت تهاجمى و منتقدانه جواب مى‏دهد:«من مى‏دانم وسيله‏هايم كجاست، مرا تنها بگذاريد.» مثال ديگر مى‏تواند به اين صورت باشد كه پدر و مادر مى‏گويند:«پسر جوان، اتاقت را تميز كن و اسباب بازى‏هايت را سر جايش بگذار، تختت را مرتب كن و گرنه امشب از سينما خبرى نيست.» در اين مثال جواب فرزند مى‏تواند به اين صورت باشد:«من از زندگى كردن در اين خانه متنفرم. شما خيلى بدجنس هستيد.» بدين ترتيب روز ديگرى با عصبانيت و داد و فرياد سپرى مى‏شود.
موضوعى كه در اين جا مطرح مى‏شود اين است كه تميز كردن اتاق كودك چه قدر ارزش دارد كه ما خودمان را عصبانى كنيم يا كشمكشى را با فرزندانمان ترتيب دهيم؟ اگر بين ما و فرزندمان بحث و صحبتى در جريان است، آيا واقعا ارزش دارد كه به درگيرى تبديل شود؟ اين جاست كه والدين نياز دارند كه تمايز و قضاوت ميان آنچه لازم است (برداشتن ظرف و ليوان كثيف از اتاق به علت مشكلات بهداشتى و سلامتى)، آنچه كه مطلوب است (مرتب كردن روزانه‏ى تختخواب)، و آنچه كه اهميتى ندارد (همچون جمع كردن اسباب بازى‏ها و جارو كردن روزانه) را مشخص كنند. از خودمان بايد بپرسيم كه آيا ضرورتى دارد فرزندمان دو روز بعد از تميز كردن اتاقش، مجددا اتاق نامرتبى داشته باشد كه باعث عصبانيت پدر و مادر مى‏گردد چه بايد كرد؟ بسيار ساده است، فقط مى‏توان در اتاق را بست. خوب، سؤالى كه مطرح مى‏شود اين است كه پس چطور بايد به فرزندانمان تميز بودن و مسئوليت‏پذيرى را بياموزيم؟ واقعا هيچ گونه شاهدى وجود ندارد كه نشانگر اين مطلب باشد كه بچه‏هاى مرتب در آينده افرادى تميزتر، مرتب‏تر، موفق‏تر و با مسئوليت‏تر خواهند بود.

جا و مكان فرزندمان

موضوع ديگرى كه پيرامون مرتب بودن اتاق فرزندمان وجود دارد اين است كه با وجود اين كه والدين موضوع تميز بودن و مسئوليت‏پذيرى را مطرح مى‏كنند اما چيزى كه فرزندان عنوان مى‏دارند اين است كه اين اتاق من است و من دوست دارم هر كارى كه مى‏خواهم در آن انجام دهم. ما والدين بايد به اين موضوع واقف باشيم كه به هر حال اين اتاق متعلق به فرزندمان است و محل خلوت و تنهايى اوست و بايد به اين موضوع احترام بگذاريم. البته محدوديت‏هايى در اين مورد وجود دارد و آن نيز هنگامى است كه مسئله سلامت جسمى و امنيت فرزندمان مطرح باشد. در غير اين صورت حق با فرزندمان است و بايد به اين نياز او جدا توجه شود. ضمنا اصلا درست نيست كه والدين اتاق شخصى فرزندان خود را جستجو كنند مگر اين كه دليل خوب و قانع كننده‏اى وجود داشته باشد و فرزندشان در زمان انجام اين كار حضور داشته باشد.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط