ابوالهول بالدار ناحیع بیوشا تبس، از مشهورترین افسانه ها است که مردم را به وحشت انداخته بود؛ موجودی که از مردم خواسته بود تا به معمائی که توسط موزها (اسطوره ها) به او آموخته شده بود، پاسخ دهند، سوال این بود: این چیست که یک صدا دارد و در عین حال چهار پا و دو پا و سه پا می شود؟ و هر بار که کسی به اشتباه به معما پاسخ می داد، وی را می بلعید. در نهایت ادیپ پاسخ درست را داد: انسانی که در نوزادی چهار دست و پا می رود، وقتی بزرگ شد با دو پا راه می رود و در سنین پیری (علی رغم دو پا) به عصا نیز تکیه می کند. در اینجا بود که ابوالهول خود را می کشد. ظاهراً از این داستان بود که افسانه ای شکل می گیرد مبنی بر اینکه ابوالهول دانای کل بود و حتی امروزه دانایی و حکمت ابوالهول ضرب المثل است.
ابوالهول در مصر
اولین و مشهورترین مثال در عالم هنر، ابوالهول بزرگ و غول آسای درازکشیده در جیزه ، مصر مربوط به دوران پادشاهی پادشاه استخفره (چهارمین پادشاه سلسله چهارم ، حدود 2575– حدود 2465 قبل از میلاد ) است؛ که گفته می شود این مجسمه، پرتره ای از شاه است ، و ابوالهول به عنوان یک نوع پرتره سلطنتی در بیشتر تاریخ مصر وجود داشته است. با این حال اعراب ، ابوالهول بزرگ جیزه را با نام ابوالهول یا "پدر ترور" می شناسند.از طریق تاثیر مهم مصر، ابوالهول در آسیا شناخته شد، اما معنا و تعریف آن نامشخص باقی ماند. تا حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح، و تا قبل از اینکه کامل در شام وارد شد، ابوالهول در بین النهرین ناشناخته مانده بود. از نظر ظاهری نیز، ابوالهول آسیایی با دارا بودن بال بر روی بدن انسان شیرنما، تفاوت چشمگیری با مدل مصری خود داشت، این ویژگی در تاریخ های بعدی در آسیا و جهان یونان ادامه یافت. نوآوری دیگر در ابوالهول ماده بود که برای اولین بار در قرن پانزدهم قبل از میلاد از آن گفته شد. بر روی مهرها ، عاج ها و کارهای فلزی ، نشسته بر روی دسته خود، اغلب با یک پنجه، و با یک شیر ، یک شیردال (بخشی از بدن به شکل عقاب و بخشی از آن به صورت شیر) و یا یک ابوالهول دیگر طراحی می شوند
ابوالهول در یونان باستان
ابوالهول حدود 1600 سال قبل از میلاد مسیح برای اولین بار در جهان یونان ظاهر شد. اشیائی در جزیره کرت (در مدیترانه شرقی متلق به یونان) در اواخر دوره مینوی میانی و گورهای شافت در شهر میسن (نام شهری در یونان قدیم) در تمام دوران اواخر هلادی نشان می دهد که ابوالهول ها به طور مشخص بالدار هستند. نمونه های یونانی اگرچه از ابوالهول آسیا الهام گرفته شده بودند اما از نظر ظاهری یکسان نبودند. آنها به طور معمول از یک کلاه مسطح استفاده می کردند که در بالای آن دارای یک طرح برجسته شعله مانند است. هیچ چیز در توضیحات آنان، آنها را با افسانه های بعدی مرتبط نمی کند، و معنای آنها ناشناخته باقی مانده است.ابوالهول در آسیا
پس از 1200 سال قبل از میلاد ، تصور و تجسم ابوالهول به مدت حدود 400 سال در هنر یونانی کم رنگ شد، هر چند در آسیا در اشکال و شمایل شبیه به آنچه در عصر برنز از آن یاد می شد، ادامه داشت . با پایان قرن 8 ، ابوالهول در هنر یونان دوباره ظاهر شد و تا اواخر قرن 6 معمول بود. غالباً با نقش و نگارهای شرقی در ارتباط بود ، و به وضوح از یک منبع شرقی الهام گرفته شده بود، و از نظر ظاهری، ربط مستقیمی به نوادگان ابوالهول در عصر یونجه یونانی نداشت. ابوالهول بعدی یونان نیز تقریباً همیشه زنانه بود و معمولاً کلاه گیس بلند بر سر داشت که در مجسمه های معاصر سبک ددالیک معروف است. بدن آن زیباتر ترسیم شد و بالها فرم منحنی زیبایی را به خود گرفت در مدل آسیایی ابوالهول ناشناخته بود. ابوالهول در نقش و نگار گلدانها ، عاج ها و کارهای فلزی را در اواخر یونان کهن به عنوان تزئینات در معابد قرار گرفت. اگرچه معنا و مفهموم آنها معمولاً برای قضاوت در مورد آنها ناکافی است، اما ظاهر آنها در معابد عملکرد محافظتی را نشان می دهد.ابوالهول در ادبیات
در قرن پنجم ، تصاویر واضحی از تقابل ادیپ و ابوالهول بر روی نقاشی های گلدان ظاهر شد ، معمولاً با ابوالهول روی ستون قرار می گرفت (همانطور که در آمفورای نولان با شکل قرمز توسط آکلیس پینتر در موزه هنرهای زیبا یا روی جام آتیک موزه واتیکان مشاهده می شود). سایر بناهای تاریخی در دوره کلاسیک، ادیپ را در جنگ با ابوالهول نشان می دهند و در مراحل اولیه افسانه نشان می دهادکه این پیکار به جای اینکه روانی باشد، فیزیکی بوده است. از چنین مرحله ای ، ادبیات اشاره ای نمی گند ، اما نبردهای انسانها و هیولاها در هنرهای آسیایی از دوران ماقبل تاریخ تا پارسیان هخامنشی رایج بود، و هنر یونان ممکن است از خاورمیانه موضوعات تصویری را برگزیده باشد که ادبیات یونان آن را به اشتراک نگذاشته است.منبع: https://www.britannica.com/topic/sphinx