آثار تخريبی اسراف و تبذير
از ديدگاه قرآن، اسراف يكي از نكوهيدهترين كارها است كه حتي آن را يك عمل فرعوني دانسته و ميفرمايد: «وَاِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِي الاَرْضِ وَاِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفين»1. علاوه بر آن قرآن اسراف كنندگان را اصحاب دوزخ ميشمارد: «اِنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ اَصْحابُ النّارِ»2.
امروزه اسراف و تبذير به صورت عرف و عادت و گاه يك ارزش درآمده است. از اينرو تغيير زيرساختهاي عرفي، اخلاقي و فرهنگي جامعه يكي از مهمترين عوامل براي نابود كردن اسراف به شمار ميآيد كه آن هم در گرو درك صحيح اين مشكل است.
با توجه به اينكه قرآن گرهگشاي بسياري از مسائل علمي، فرهنگي و اجتماعي است، برآنيم تا در اين نوشتار از ديدگاه قرآن و روايات اشارهاي به پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير داشته باشيم.
از آنجا كه مبلغان گرامي با رفتار و عملكرد خويش بيشترين تأثير را بر مخاطبان ميگذارند، لازم است درباره اسراف و تبذير دقت بيشتري كنند تا خداي نكرده به صورت غيرمستقيم الگو و اسوه رواج تبذير و اسراف براي مخاطبان خود نباشند.
در اين نوشته درباره پيامدهاي ويرانگر اسراف و تبذير در ابعاد فردي و اجتماعي در دو حوزه دنيوي و اخروي بحث ميشود.
تعريف اسراف و تبذير
«تبذير» در لغت به معناي پراكندن و پريشان ساختن است5.
راغب ميگويد: «التبذيرُ التفريقُ واصله القاء البذر وطرحُهُ فاستعير لكل مضيع لماله6؛ تبذير به معناي پراكنده كردن است و اصل آن پاشيدن بذر است و به هر كس كه مالش را ضايع ميكند گفته ميشود.»
واژه اسراف تنها يك واژه اقتصادي نبوده و كاربرد آن منحصر به امور مالي نيست. بلكه اين واژه قبل از آنكه نشانه جرم در امور اقتصادي باشد، بيانگر وضعيت نامناسب و غيرمعقول اخلاقي و فرهنگي شخص يا جامعه مسرف است كه حالت تجاوزگرانه و بياعتنايي به قوانين و حدود شرعي و انساني ميباشد. بر اين اساس، به كارگيري اين واژه در قرآن كريم و ادعيه ماثوره در مورد تجاوز از مرز شرع و خصلتهاي انساني و گام نهادن به وادي گناه و معصيت بسيار است. «وَما كانَ قَوْلُهُمْ اِلاّ أنْ قالُوا رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَاِسْرافَنا في أَمْرِنا وَثَبّت اَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَي الْقَومِ الْكافِرين»؛7 «و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند: پروردگارا، گناهان ما و زيادهروي ما در كارمان را برما ببخش و گامهاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده.»
«قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلي اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللّهِ انّ اللّه يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم»؛8 «بگو اي بندگان من ـ كه برخويشتن زيادهروي روا داشتهايد ـ از رحمت خدا نوميد مشويد، همانا خدا همه گناهان را ميآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.»
پيامدهاي اسراف و تبذير
الف. پيامدهاي دنيوي:
1. كم بركتي
2. زوال نعمت
از امام كاظم عليهالسلام نقل شده كه فرمودند: «مَنِ اقْتَصَدَ وَقَنِعَ بَقِيَتْ عَلَيْهِ النِّعْمَةُ وَمَن بَذَّرَ وَاَسْرَفَ زالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ؛11 كسي كه ميانهروي و قناعت ورزد، نعمتش باقي ميماند و آنكه تبذير و اسراف كند، نعمتش زوال ميپذيرد.»
3. ورشكستگي (افلاس)
اگر اين اسراف و ولخرجي از حد اعتدال و ميانهروي تجاوز كند و فرد مسرف به ريخت و پاش خود مغرورانه افتخار كند، طولي نميكشد كه استخوانهاي او زير ضربات سهمگين ورشكستگي مالي خورد شده، به خاك مذلت كشيده ميشود.
علي عليهالسلام فرمودند: «مَنْ افْتَخَرَ بِالتَّبْذيرِ اِحْتَقَرَ بِالاِْفْلاسِ؛12 هر كس به ريخت و پاش افتخار كند، با تهيدستي (ورشكستگي) كوچك ميشود.»
4. فقر
علي عليهالسلام فرمودند: «سَبَبُ الْفَقْرِ اَلاِْسْراف؛13 اسراف سبب فقر است.»
امام صادق عليهالسلام به عبيد فرمودند: «يا عُبَيْدُ اِنَّ السَّرَفَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَاِنَّ الْقَصْدَ يُورِثُ الْغِني؛14 اي عبيد! اسراف باعث فقر ميشود و ميانهروي موجب بينيازي ميگردد.»
5. نابودي امكانات
همچنين فرمودند: ««اَلاِْسْراف يُفْني الْكَثيرِ؛16 اسراف، [مال] زياد را نابود ميكند.»
6. بخل
7. بيماري جسمي
عامل اصلي تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زيادهروي در تغذيه و به اصطلاح «پرخوري» است و براي جلوگيري از آن راهي جز رعايت اعتدال در غذا نيست.18
بيجهت نيست كه علي بن حسين واقد در جواب طبيب مسيحي كه پرسيد: در كتاب شما چيزي از علم طب نيست، در حالي كه علم دو تاست، علم پزشكي و علم اديان. گفت: خداوند تمام پزشكي را در نصف آيه جمع كرده است: «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفوا»؛19 «بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد.» و پيامبر ما تمام پزشكي را در يك جمله خلاصه كردند و فرمودند: «اَلْمِعْدة بَيْتُ كُلّ داءٍ وَالْحِمْيَةُ رأْسُ كُلّ دَواءٍ؛20 «معده خانه هر بيماري و پرهيز برترين داروست.» طبيب مسيحي گفت: قرآن و پيامبر شما چيزي از پزشكي براي جالينوس باقي نگذاشتهاند.21
8. محروميت از هدايت
9. بيمروّتي
10. از بين رفتن شرافت
11. سلب توفيق
رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآله در حديثي ضمن بيان نشانههاي افراد اسرافكار به اين مطلب اشاره ميفرمايند: «اَمّا عَلامَةُ الْمُسْرِفِ فَأَرْبَعَةٌ: اَلْفَخْرُ بِالباطِلِ وَيَأْكُلُ مالَيْسَ عِنْدَهُ وَيَزهدَ في اِصْطِناعِ المَعْروفِ وَيُنْكِرُ مَن لا يَنْتَفِع بِشَيءٍ مِنْهُ؛25 نشانه اسرافكار چهارچيز است: به كارهاي باطل مينازد، آنچه را فراخور حالش نيست ميخورد، در انجام كارهاي خير بيرغبت است و هر كس را كه به او سودي نرساند، انكار ميكند.»
12. عدم استجابت دعا
امام صادق عليهالسلام فرمودند: «اَرْبَعَةٌ لا تُسْتَجابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ... وَ رَجُلٌ كانَ لَهُ مالٌ فَأفْسَدَهُ فَيَقُولُ اللهمَّ ارْزُقْني فَيُقالُ لَهُ أَلَمْ آمُرْكَ بِالاقْتِصادِ، اَلَمْ آمُرْكَ بِالاِْصْلاحِ؛26 چهاردسته هستند كه دعايشان مستجاب نميشود... و مردي كه مالي داشته كه آن را ضايع كرده و ميگويد: خدايا به من روزي بده، به او گفته ميشود: آيا تو را به ميانه روي امر نكردم؟ آيا به تو دستور اصلاح [در مال] را ندادم»
ب. پيامدهاي اخروي
1. خشم الهي
امام جعفر صادق عليهالسلام هم در اين زمينه فرمودند: «اِنَّ السَّرَفَ اَمرٌ يُبْغِضُهُ اللّهُ؛28 اسراف از اموري است كه مورد غضب خداست.»
2. كيفر اخروي
3. خواري قيامت
«...ألا وَاِنَّ اِعْطاءَ الْمالِ في غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذيرٌ وَاِسْرافٌ وَهُوَ يَرْفَعُ صاحِبَهُ فِي الدُّنْيا وَيَضَعُهُ فِي الآخِرَةِ وَيُكْرِمُهُ فِي النّاسِ وَيُهينُهُ عِنْدَ اللّهِ وَلَمْ يَضَعْ امرؤٌ مالَهُ في غَيْرِ حَقِّه وَلا عِنْدَ غَيْرِ اَهْلِهِ اِلاّ حَرَمَهُ اللّه شُكْرَهُمْ وَكانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ...؛31 آگاه باشيد كه بخشيدن مال در غير حقش تبذير و اسراف است. اين كار در دنيا انجام دهنده آن را بالا ميبرد ولي در آخرت موجب سرافكندگي وي ميگردد و در ميان مردم گراميش مينمايد ولي در نزد خداوند خوارش ميسازد. هيچ كس مال خودش را در غير مورد حقش مصرف نكرد و به غيراهلش نسپرد جز اينكه خداوند او را از سپاسگذاري آنان محروم ساخت و محبتشان با ديگري بود.»
4. هلاكت
پی نوشت ها:
1. يونس/83: «در حقيقت فرعون در آن سرزمين برتريجوي و از اسراف كاران بود.»
2. غافر/43: «اسراف كنندگان همدمان آتشند.»
3. محمد معين، فرهنگ معين، تهران، اميركبير، چاپ پنجم، 1362، ج1، ص266.
4. الراغب الاصفهاني، مفردات ألفاظ القرآن، تحقيق صفوان عدنان داوودي، دمشق بيروت، الطبعة الاولي، 1416 ه••، ص407 (ماده سرف).
5. فرهنگ معين، ص1021.
6. مفردات الفاظ القرآن، ص113.
7. آل عمران/ 147.
8. زمر/53.
9. الكافي، ج4، ص55، حديث3.
10. همان، ص52، حديث4.
11. تحف العقول، ص403.
12. همان، ح 8141.
13. همان، ح8126.
14. الكافي، ج4، ص53، ح8.
15. غررالحكم، ح8118.
16. همان، ح8119.
17. همان، ح8226؛ همچنين، آفةُ الجُودِ التَّبذير. (همان، ح8626).
18. تفسير نمونه، ج6، ص152.
19. اعراف/ 31.
20. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج2، ص412؛ نهج الفصاحة، ج2، ص320، ح1911.
21. همان.
22. غافر/ 28.
23. غررالحكم، ح8131، همچنين حديث 5292.
24. همان، ح8143.
25. تحف العقول، ص21.
26. الكافي، ج2، ص511، ح2.
27. انعام/141.
28. الكافي، ج4، ص52، ح2.
29. طه/ 127.
30. غافر/43.
31. نهج البلاغه، خطبه 126.
32. انبياء/9.
/خ