1) برگزاري كنگره هفتصدمين سال وفات "خواجه نصيرالدين طوسي" (1335ش): در هفتم خرداد 1335، به مناسبت هفتصدمين سالگرد وفات انديشمند و دانشور بزرگ جهان اسلام، خواجه نصيرالدين طوسي، كنگره بزرگداشتي در تهران برگزار شد و ابعاد گوناگون اين شخصيت عظيم علمي مورد بررسي قرار گرفت. ما نيز در اين مقال، به اين بهانه به گوشههايي از زندگي ايشان ميپردازيم. ابوجعفر محمد بن محمد حسن طوسي معروف به نصيرالدين، استاد البَشَر، محقق طوسي و
1) برگزاري كنگره هفتصدمين سال وفات "خواجه نصيرالدين طوسي" (1335ش): در هفتم خرداد 1335، به مناسبت هفتصدمين سالگرد وفات انديشمند و دانشور بزرگ جهان اسلام، خواجه نصيرالدين طوسي، كنگره بزرگداشتي در تهران برگزار شد و ابعاد گوناگون اين شخصيت عظيم علمي مورد بررسي قرار گرفت. ما نيز در اين مقال، به اين بهانه به گوشههايي از زندگي ايشان ميپردازيم. ابوجعفر محمد بن محمد حسن طوسي معروف به نصيرالدين، استاد البَشَر، محقق طوسي و خواجه در روز يازدهم جماديالاول 597 ق در طوس به دنيا آمد. ايام كودكي او در طوس سپري شد و او در اين زمان، مقدمات علوم را از پدر فاضلش فرا گرفت. در جواني راهي نيشابور شد و از محضر بزرگان آن ديار همچون فريدالدين داماد نيشابوري و عطار نيشابوري استفادههاي فراوان برد. محقق طوسي در طي ساليان متمادي به كسب دانش پرداخت و به مدارج والاي علمي دست يافت. در زمان حضور او در عراق، واقعه هجوم سپاهيان مغول به ايران روي داد و او به ايران بازگشت تا حضورش كمكي براي ديگران باشد. خواجه نصيرالدين از آن پس به دعوت يكي از حاكمان فرقه اسماعيليه به قهستان و سپس قلعه الموت در نزديك قزوين رفت و نزديك به 26 سال در اين قلعهها به سر برد، اما در اين دوران، لحظهاي از تلاش علمي باز نايستاد و كتابهاي متعددي به رشته تحرير درآورد. با هجوم مغولان و فروپاشي اسماعيليان، خواجه درصدد برآمد تا به هر نحو ممكن، از خونريزي و ويرانگري قوم مغولان جلوگيري نمايد. از اينرو با استفاده از موقعيت علمي خود، به هلاكوخان مغول نزديك شد و پس از مدتي از مقربان درگاه آنان گرديد. همچنين مقام علمي و ارزش فكري خواجه نصيرالدين موجب شد تا هلاكو او را در شمار بزرگان دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وي كوشا باشد. خواجه نصيرالدين در طول ساليان بعد، به شهرها و كشورهاي مختلفي مسافرت نمود و شاگردان فرهيختهاي را پرورش داد كه علامه حلي، كمال الدين ميثم بن علي بحراني، سيد ركن الدين استرآبادي و مجدالدين طوسي از آن جملهاند. وي همچنين با نفوذ خود مانع از قتل عام مردم و دانشمندان ميگرديد و در حفاظت از ميراث عظيم اسلامي و علمي سعي زيادي نمود. خواجه نصيرالدين طوسي در علومي همچون رياضيات، فلسفه، كلام، اخلاق، ادبيات، هيئت و نجوم و... مهارتي بسزا داشت و آثار متعددي به وجود آورد كه قواعدالعقايد، اخلاق ناصري، اوصاف الاشراف، اساس الاقتباس و زيج ايلخاني از آن جملهاند. وي سرانجام در 18 ذيعقده 673 ق در 76 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در حرم حضرت امام موسي كاظم(علیه السلام) به خاك سپرده شد.
2) تصويب قانون الحاق دولت ايران به قرارداد تبادل نامههاي پستي جهان (1336 ش)
3) افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي (1359 ش): هفتم خرداد، روز قانون و آغاز هفته مجلس، يادآور هفتم خرداد ماه 1359 ش ميباشد. در چنين روزي، اولين دوره مجلس شوراي اسلامي افتتاح شد و از آن پس نيز در سالهاي 79 75 71 67 63 و 83 دورههاي دوم تا هفتم مجلس شوراي اسلامي آغاز شده است. افتتاح اولين دوره مجلس قانونگذاري در جمهوري اسلامي ايران، يك نقطه عطف به شمار ميرود. وظيفه اين مجلس، قانونگذاري و نظارت مستقيم بر عملكرد رييس جمهوري و هيئت دولت است. تعداد نمايندگان مجلس، 290 نفر است و با رأي مستقيم مردم انتخاب ميشوند. هر شهر به تناسب جمعيت، تعدادي از كرسيهاي مجلس را به خود اختصاص ميدهد. اقليتهاي ديني شناخته شده در ايران با وجود آنكه، اكثر آنان، از لحاظ جمعيت، حد نصاب لازم يعني 150 هزار نفر براي به دست آوردن يك كرسي را ندارند، اما در پارلمان داراي نماينده ميباشند. انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي، در فاصله حدود يك سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در 24 اسفند 1358 برگزار شد. در اين انتخابات، ملت ايران با شركت حدود يازده ميليون نفر در انتخابات به نمايندگان خود رأي دادند. و با برگزاري مرحله دوم، مجلس شوراي اسلامي، تركيب خود را يافت و با احتساب انتخابات مياندورهاي، مجموعاً 263 نماينده به مجلس راه يافتند كه در اين ميان، تعداد 4 زن، 130 روحاني و 133 غيرروحاني مشاهده ميشد.
4) روز قانون و آغاز هفته مجلس: مجلس شوراي اسلامي در نگاه مردم ايران، محلي است جهت تهيه و تصويب قوانين اسلامي براي كليه نيازهاي جامعه در زمينههاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي، تبليغي، نظامي، اخلاقي، قضايي و هر چيزي كه به زندگي فردي و عمومي مربوط ميشود و به قانون نياز دارد. قوانين غني و قوي و پر مايهاي كه بتواند پاسخگوي همه نيازها باشد و روزنههاي بيقانوني را ببندد. از اين رو افتتاح مجلس شوراي اسلامي با اين هدف در هفتم خرداد 1359 صورت گرفت. گشايش مجلس يكي از مهمترين دلايل احترام به قانون و اهميت دادن به رأي و نظر مردم در نظام جمهوري اسلامي است و وجود مجالس قانونگذاري در هر كشور، حكايت از وجود آزادي در نظام حكومتي آن ميكند. به همين منظور، هفتم خرداد ماه، سالروز افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي، به عنوان روز قانون ناميده شده است.
5) تولد امیر نادری کارگردان و عکاس 1324 ش
6) رحلت "امام محمد غزالي طوسي" فيلسوف و دانشمند شهير مسلمان در طوس(505 ق) :ابوحامد محمد غزالي در سال 450 قمري در روستاي "طابران" طوس ديده به جهان گشود. وي پس از تحصيل مقدّمات، براي تكميل تحصيلات و بهرهوري از محضر استادان ديگر رهسپار جرجان(گرگان) شد. در بيست و سه سالگي از طوس به نيشابور عزيمت و از محضر استادش امام الحرمين جويني كسب فيض نمود. در سي و چهار سالگي چنان اوج گرفت كه بر كرسي تدريس نظاميه بغداد، بزرگترين دانشگاه دورانش تكيه زد. در مدرسهي نظاميهي بغداد، سيصد تن از افاضل وقت از درس او استفاده ميكردند. و در اندك زماني، علاوه بر آن مقام علمي بزرگ، در امور سياسي نيز، نفوذ فوق العادهاي كسب نمود. غزالي پس از آگاهي از آراي فرقههاي گوناگون دورانِ خود، طريقهي صوفيه را برگزيد. به تمام علايق دنيوي پشت پا زد و رهسپار ديار عشق و حقيقت و انزوا شد. امام محمد غزالي در سال 488 قمري به سبب بحران روحي و فكري شديد، تدريس را رها كرد و بغداد را به قصد حج ترك نمود. از آن پس عزلت را بر آن همه عزّت ظاهري ترجيح داد و قدم به دايرهي زهد و انقطاع از دنيا و تصوف گذاشت. وي پس از بازگشت از حج در بيتالمقدس مسكن گزيد و در همين ايام كتاب "احياءالعلومالدين" را به رشته تحرير در آورد. از كتابهاي ديگر ايشان ميتوان كيمياي سعادت، نصيحه الملوك، معيارالعلم و ياقوت التاويل في تفسير التنزيل در 40 جلد را نام برد. هرچند تعداد تاليفات غزالي بيش از 60 عنوان ميباشد. سرانجام اين عارف و حكيم بزرگ در 55 سالگي در زادگاهش وفات يافت و در همانجا مدفون گشت.
7) رحلت فقيه بزرگوار ميرزا "حبيباللَّه رشتي" مرجع بزرگ و عالم عاليقدر شيعه(1312 ق): ميرزا حبيباللَّه رشتي فرزند ميرزا محمدعلي خان در سال 1234 قمري در يكي از روستاهاي گيلان در شمال ايران به دنيا آمد. وي مقدمات علوم را در زادگاه خودنزد اساتيد خصوصي فراگرفت. در 18 سالگي براي تكميل معلومات خود به قزوين عزيمت كرد و در 25 سالگي اجازه اجتهاد گرفت و سپس رهسپار نجف اشرف گرديد و از محضر صاحب جواهر و شيخ انصاري بهرههاي فراوان گرفت. پس از درگذشت شيخ انصاري، بهترين درس حوزه علميه، درس ايشان بود و بنا به گفته شيخ آقابزرگ تهراني، او در نهايت ورع و تقوا بود و بعد از سيدحسين كوه كمرهاي تدريس و بحث در نجف به او منتهي گشت. آثارش عبارتند از: بدايعُ الاصول، الاجارَه، مسالهي غَصب، الامامَه، تقليدِ اَعلم، بدايعُ الافكار در اصول فقه و... . ميرزاي رشتي سرانجام در 22 آذر 1273 ش در 78 سالگي در نجف اشرف رحلت كرد و در آن شهر به خاك سپرده شد.
8) رحلت عالم رباني آيت اللَّه "ميراز احمد آشتياني" (1395 ق): آيتاللَّه ميرزا احمد آشتياني در سال 1300 ق در تهران به دنيا آمد و در اوان عمر به فراگيري علوم اسلامي پرداخت. در 40 سالگي به نجف اشرف رفت و پس از ده سال به تهران بازگشت و به ارشاد و راهنمايى مردم همت ورزيد. حاصل جد و جهد ميرزا احمد آشتياني در كسب علم، تبحر در رشتههاي علمي بسياري از قبيل فقه، ادبيات، هيئت، رياضيات، طبّ، فلسفه و اصول بود كه تاليفاتي نيز در اين زمينهها نگاشت. تاكيد وي بر دعا و خضوع و خشوع در آن، نشانگر روح لطيف و الهي اوست. نقش ميرزا احمد آشتياني در مقابله با اشاعهي فرهنگ غربي و لائيك در اوج قدرت رضاخان، قابل توجه است. سرانجام اين عالم رباني در 95 سالگي بدرود حيات گفت و در صحن حرم حضرت شاه عبدالعظيم به خاك سپرده شد.
9) تولد "بودا" مؤسس آيين بودا (563 سال قبل از ميلاد): گوتاما بودا در 28 ماه مه 563 سال قبل از ميلاد مسيح(ع) در حوالي جنوب آسيا به دنيا آمد. وي داراي خانوادهاي اشرافي بود ولي او از اينكه عده زيادي از مردم در رنج و سختي به سر ميبردند، ناراحت بود. لذا از خانواده خارج شد و سر به كوه و بيابان نهاد تا بر اثر رياضت، به مفهوم واقعي زندگي واقف گردد. او سرگردان در حال حيرت و تفكر، سالياني به هر سو ميگشت تا اينكه تصور نمود حقيقت را كشف كرده است. از اين رو به نشر عقايد خود پرداخت و پيروان فراواني يافت. تعاليم بودا بر ميانه روي و اعتدال استوار است. برخي از حقايقي را كه او كشف كرده، علل و موجبات آلام زندگي را چنين بيان ميكند: تمايل انسان به ارضاء عواطف و احساسات خود، دلبستگي آدمي به زندگي جاوداني و رهايى از مرگ و شوق و ولع انسان براي كسب منافع مادي. بودا در حقيقت راه و روش و اعمالي راتوصيه ميكند كه شخص با پيروي از آنها ميتواند از غم زمانه رهايى يابد و به صفاي روح و روشني خاطر نائل گردد. كيش بودا عقيده به بقاي روح را تعليم نميدهد ولي تعاليم و طريقه هندو را درباره تناسخ قبول ميكند. بودا در اين باره ميگويد: روح بر حسب اينكه گناهكار يا ثوابكار باشد، در مراحل ديگر زندگي دچار عقوبت و عذاب و يا اجر و ثواب خواهد شد. كيش بودا داراي تعاليم عالي اخلاقي است و معتقد است اعمالي كه از نيت پاك و صادق سرچشمه گرفته باشد، به مراتب مهمتر از بهجا آوردن آداب و مناسك و عمل به شعائر ديني است. به طور كلي آيين بودا بر اين امر مبتني است كه حيات، رنج است و رنجْ زاييده شهوت زائد، و ترك نفس، تنها وسيله رهايى از هوي و هوس ميباشد. بودا تعليم ميداد كه رسيدن به آرامش و صفا، تنها با معجزه محبت ميسر است و ميگفت، لذت تطهير عالم، با آب محبت است. كمال مطلوب بودا، وصول به فناي كل ميباشد. بودا ميگفت: تنها چيزي كه ما ميدانيم و لازم است بدانيم اين است كه ما با كمال اطمينان ميتوانيم دستورهاي آسماني را براي شفاي خويش به كار بنديم. اين امر با به كار بردن هشت طريقه سلوك يعني خودشناسي، بردباري، بخشيدن، انديشه نيك، كردار نيك، جان سپاري در راه وظيفه، دوستي و شفقت ممكن خواهد شد. بودا اين هشت طريقه را خلاصه ميكند و جان كلام را در سه كلمه بيان ميكند: ترحم، پارسايى و عشق. در واقع اين راهها بر 4 پايه استوار بود كه عبارت بودند از اينكه: زندگي رنج است. منشأ رنج آرزوي نفس است. چون آرزوي نفس، زائل شود، رنج به پايان ميرسد و راه زائل ساختنِ آرزوي نفسْ، سلوك در طريقت است. بودا كه پيرو مذهب اصالت عقل و تصوف بود،قبل از هر چيز، يك استاد طريقت اخلاقي به شمار ميرود. پيروان بودا در نواحي متعدد جهان از قبيل نقاط گوناگون آسيا، منتشرند. گوتاما بودا سرانجام در حدود سال 483 سال قبل از ميلاد مسيح(ع) در هشتاد سالگي درگذشت.
10) درگذشت "اوژن بورنوف" خاورشناس نامدار فرانسوي و كاشف رمز خطّ ميخي (1852م): اوژن بورنوف خاورشناس فرانسوي و بزرگترين دانشمند سانسكريتشناس، در دوازدهم اوت 1801م در پاريس به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، در علم حقوق فارغالتحصيل گرديد و ضمن اشتغال به عنوان وكيل دعاوي، به زبان و ادبيات مشرق زمين و شگفتيهاي سرزمين هند، علاقهمند شد. از اين رو به فراگيري زبانهاي سانسكريت و پالي همت گماشت و به كار مطالعه و تحقيق روي آورد. اين دانشمند جوان در ضمن مطالعه در كتابخانه ملي پاريس، به نسخههايى از كتب مذهبي زرتشتيان برخورد كرد كه پس از مطالعه آن، توانست عقايدي را كه بر اثر مرور زمان حتي در بين زرتشتيان، منحرف شده بود دوباره برقرار نمايد. بورنوف در سال 1835م تفسير يِسْنا را كه يك متن مهم زرتشتي است انتشار داد و به كمك زبان سانسكريت آن را نوشت. وي با اين كار علمي بزرگ، كليد و كشف رمز خواندن كتيبههاي خطي ميخي در زبانهاي ايران باستان را به دست ديگر دانشمندان داد. بورنوف همچنين پس از مطالعات فراوان، كتاب بودا و مذهب او را به تنهايى و بدون كمك ديگران نگاشت و اثري بيمانند پديد آورد. بورنوف، از دانشمندان بزرگ سانسكريتشناسي بود و بر زبانهاي ايران باستان نيز تسلط داشت. بورنوف در دوران زندگي علمي خود، به عضويت مؤسسات علمي و انجمنهاي متعدد خاورشناسي درآمد و در دانشسراي عالي پاريس به تدريس پرداخت. اوژن بورنوف سرانجام پانزده روز پس از انتخاب به عنوان سردبير فرهنگستان كتيبهها و ادبيات فرانسه، در 28 مه 1852م در 51 سالگي درگذشت.
11) مرگ "ارنست رنان" اديب و فيلسوف فرانسوي (1892م): ژوزِف اِرنِسْتْ رنان، اديب و فيلسوف فرانسوي در پنجم اوت 1823م در فرانسه به دنيا آمد. وي در ابتدا به درخواست والدين خود به فراگيري الهيات پرداخت و همين مطالعه او درباره مذهب و كتابهاي آسماني باعث شد كه دست از همه آنها شسته و تفسير كاتوليكها را از انجيل رد كند. به اين ترتيب، از ابتداي زندگي، مذهب را رها كرد و به دنبال نويسندگي، فلسفه و تاريخ رفت. رنان اگرچه به تدريس متون مذهبي نيز اشتغال يافت اما به شخصيتهاي مذهبي، از ديدگاه تاريخ مينگريست. او امثال حضرتعيسيمسيح(ع) را اگرچه مردي بينظير توصيف ميكرد اما وي را بشري ميدانست كه عنوان معجزه براي او پذيرفته نيست. رنان با نگارش كتاب زندگي مسيح(ع)، با حذف قوانين تعبّدي و كنار نهادن معارف مرتبط با اسرار مذهبي، به خيال خود، دين مسيح(ع) را نجات داد. اما اين اثر در واقع قابل بحث بود نه اثري علمي. وي در ادامه مسير فكري و در تضادهاي روح شكاك خود، عقايد خويش را عرضه نمود و جمعي از جوانان را شيفته خود ساخت. رنان در آثار خود الگوها و نمونههاي رسمي عقايد را كه به مردم معرفي شده بود، مسخره ميكرد و در عين حال كه تنها عقل را براي حاكميت ميپذيرفت، مركز شكاكيت فكري بود. از اين رو، رنانيسم عبارت از سبكي شد كه همه انديشهها و افكار را در زمينه نسبيّت بررسي ميكرد و هيچ گونه تعبد، تقيد و مطلق بودن را برنميتافت. رنان كه در زمينه شرقشناسي نيز مطالعات فراواني انجام داده، بر تشريح تاريخ اديان مختلف به ويژه يهود تكيه كرده است. آينده علم، اصول مسيحيت و مكالمات و درام فلسفي از جمله آثار اوست. ارنست رنان سرانجام در 28 مه 1892م در 69 سالگي جان سپرد.
12) امضاي قرارداد نفتي "دارسي" بين ايران و انگليس (1901م): در سال 1889م حق استخراج كليه معادن ايران و از جمله نفت طي امتيازنامهاي به بارون دورويتر بازرگان انگليسي واگذار شد، اما تأخير وي در عملي كردن مفاد قرار داد، باعث لغو حق انحصاري وي گرديد. در اين ميان ويليام ناكْسْ دارسي سرمايهدار انگليسي، در اواخر قرن نوزدهم از وجود نفت در ايران مطلع گرديد و در سال 1901م نمايندگاني جهت امضاي قرارداد نفتي و دريافت امتياز از ايران به تهران گسيل داشت. پس از مخالفت اوليه مظفرالدين شاه با اعطاي امتياز، نمايندگان دارسي با امينالسلطان صدراعظم شاه وارد مذاكره شدند و با پرداخت رشوه و نيز سوء استفاده از سادهلوحي مقامات ايران، در نهايتْ قرارداد دارسي در 21 مه 1901م به امضاء دو طرف رسيد. براساس اين قرارداد، امتياز استخراج و بهرهبرداري از نفت در سراسر ايران به استثناي ايالات شمالي شامل گيلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربايجان براي مدت 60 سال به دارسي واگذار گرديد. حذف مناطق شمالي ايران از چارچوب قرارداد، براي پيشگيري از عكسالعمل و يا مخالفت روسها انجام شده بود. همچنين بر اساس اين قرارداد، دارسي متعهد گرديد ظرف دو سال، شركت و يا شركتهايى براي بهرهبرداري از اين امتيازات تأسيس نمايد و ساليانه مبلغ 20 هزار ليره وجه نقد و معادل همين مبلغ از سهام شركت و نيز 16درصد از منافع خالص خود را به دولت ايران بپردازد. شركت نفت دارسي، پس از هفت سال، سرانجام در 26 مه 1908م در منطقه مسجد سليمان به نفت رسيد. با اين حال از آن جا كه پس از مشروطه و تدوين قانون اساسي، دادن هرنوع امتياز، به تصويب مجلس نياز داشت، مجلس اول مشروطه به بحث درباره قرارداد دارسي پرداخت اما نه امتياز نفت دارسي را تأييد كرد و نه آن را رد نمود. اين امتيازنامه به نوعي ديگر در زمان رضاخان به تصويب مجالس رسيد كه البته مفاد آن بيشتر از گذشته، به ضرر ايران بود. موافقتنامه دارسي در سال 1933م (1312ش) جاي خود را به قرارداد 26 مادهاي جديدي داد كه به قرارداد 1933 موسوم گرديد. در نهايتْ ملي شدن صنعت نفت در سال 1951م (اسفند 1329ش) كه نتيجه قيام مردمي و رهبري روحانيت آگاه بود به حضور مستقيم استعمارگر انگلستان در اقتصاد و شريان نفتي ايران خاتمه داد.
13) تصرف كشور بلژيك توسط ارتش آلمان نازي در جريان جنگ جهاني دوم (1940م): چند ماه پس از آغاز جنگ جهاني دوم، هيتلر تصميم گرفت تا فرانسه را به تصرف خود درآورد. از اينرو به جاي حمله مستقيم به خطوط دفاعي فرانسه در طول مرزهاي آلمان، حمله به خاك فرانسه از طريق مرزهاي بلژيك را در پيش گرفت. به همين جهت، نيروهاي آلمان در سحرگاه دهم مه 1940م، هر سه كشور كوچك بلژيك، هلند و لوكزامبورگ را مورد حمله قرار دادند. اين امر باعث واكنش سريع نيروهاي انگلستان شد و به مقابله در برابر آلمان پرداختند. اما اين مقاومت چندان ديري نپاييد و در نهايت، مردم بلژيك پس از 18 روز مقاومت در برابر هجوم ارتش آلمان، به فرمان پادشاه بلژيك، جنگ را متوقف كردند و بلژيك در 27 مه 1940م به دست آلمان افتاد. اين تصميم باعث نارضايتي مردم بلژيك و در نهايت بركناري رسمي پادشاه اين كشور از سلطنت در سال 1951م شد.
14) عقبنشيني نيروهاي متفقين از بندر دونْكِرْك فرانسه (1940م): همزمان با پيشروي نيروهاي آلمان نازي و تصرف كشورهاي همسايه، خطوط دفاعي فرانسه در برابر آلمان در هم شكسته شد و 335 هزار نفر از قواي فرانسه و انگليس در بندر دونكرْكْ به محاصره مهاجمان درآمدند. با ادامه هجوم آلمان به طرف شمال، بندر دونكرْكْ، آخرين گريزگاه نيروهاي محاصره شده نيز در خطر سقوط قرار گرفت و از روز 27 مه 1940م، عمليات تخليه نيروهاي انگليس و فرانسه آغاز شد. در اين عمليات، 774 كشتي جنگي متفقين براي نجات حدود 350 هزار سرباز انگليسي، فرانسوي و بلژيكي شركت كردند. اما در اثر حملات هوايي و محاصره بندر دونكرك توسط ارتش آلمان نازي، نزديك به 50 هزار نفر از نيروهاي متفقين كشته و 400 كشتي جنگي آنها نيز نابود شد. در نهايت، پس از شكست نيروهاي متفق در فرانسه، اين كشور نيز به طور كامل به اشغال آلمان در آمد.
15) روز ملي و استقلال "آذربايجان" از اتحاد جماهير شوروي سابق (1991م): سرزمين آذربايجان در زمانهاي گذشته در تصرف ايران بود تا اين كه پس از شكست ايران در نبردهاي توسعه طلبانهي روسيه در زمان فتحعلي شاه قاجار، به موجب عهدنامهي گلستان، به روسيه ضميمه شد. در پي وقوع انقلاب روسيه، اين كشور پس از مدتي كه از اعلام استقلالِ آن گذشته بود، به يكي از جمهوريهاي شوروي تبديل گشت. در اواخر دههي 1980، فعاليتهاي استقلال طلبانه در اين جمهوري و نيز منطقهي ارمني نشينِ قرهباغ شدت يافت. جمهوري آذربايجان در 30 اوت 1991 در حالي استقلال خود را رسماً اعلام كرد كه با همسايهي خود، ارمنستان، بر سر منطقهي قره باغ به شدت اختلاف و درگيري داشت كه هنوز نيز ادامه دارد. جمهوري آذربايجان در غرب آسيا و در كنارهي درياي خزر، 86/600 هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و با كشورهاي ايران، ارمنستان، گرجستان و روسيه همسايه است. جمعيت آذربايجان نزديك به 8 ميليون نفر ميباشد كه اكثريت مسلمان بوده و به زبان تركي صحبت ميكنند، پيشبيني جمعيت آذربايجان تا سال 2025 بيش از 9 ميليون نفر ميباشد. پايتخت آذربايجان باكو و واحد پول آن منات ميباشد. مردم آذربايجان مليت آذري داشته و سفيدپوست هستند. گنجه، سومقاييت و مينگه چوير از شهرهاي مهم آن هستند. نظام سياسي حاكم بر آذربايجان جمهوري فدرال ميباشد. آذربايجان داراي دو روز ملي ميباشد يكي 28 مه روز اعلام جمهوري در آذربايجان و ديگري 30 اوت روز استقلال آن كه روزهاي ملي آذربايجان نام گرفتهاند.
16) اولين آزمايش هستهاي پاكستان (1998م): در 28 مه 1998م اولين آزمايشهاي هستهاي پاكستان، دو هفته پس از آزمايشهاي هستهاي هند، همسايه و رقيب پاكستان انجام شد. به اين ترتيب مسابقه تسليحاتي اين دو دشمن ديرينه به سطح سلاحهاي هستهاي گسترش يافت. آزمايشهاي هستهاي پاكستان، خشم كشورهاي غربي را برانگيخت و امريكا و اروپا، پاكستان را تحريم اقتصادي كردند. با اين حال پاكستان تا كنون درخواست اين كشورها را براي پيوستن به كنوانسيون منع توليد و تكثير سلاحهاي هستهاي نپذيرفته است.
17) روز ملي "اتيوپي" :كشور افريقايى اتيوپي، در شمال شرق افريقا و در همسايگي جيبوتي، سومالي و كنيا قرار دارد. مساحت اتيوپي 1/133/882 كيلومتر مربع و جمعيت آن نزديك 63 ميليون نفر ميباشد. پيشبيني ميشود جمعيت اين كشور تا سال 2025 در حدود 115/5 ميليون نفر خواهد شد. پايتخت اتيوپي، آديسآبابا و دير داوه، هرر و نازرت از شهرهاي مهم آن هستند. بيش از نيمي از جمعيت اين كشور مسيحي ارتدوكس هستند و حدود 33 درصد نيز مسلمانند. زبان رسمي مردم اتيوپي امهري و نژاد آنها سياه است. واحد پول اين كشور، بير ميباشد. اتيوپي كه درگذشته به نام حبشه معروف بود، يكي از فقيرترين كشورهاي جهان است. تا سال 1974م كشور اتيوپي با رژيم سلطنتي اداره ميشد. اما از اين سال به بعد در پي يك كودتاي نظامي عمر رژيم سلطنتي به پايان رسيد و رهبر جديد اتيوپي منگيستو هايله ماريام كه تمايلات كمونيستي داشت براي حل مشكلات كشورش به شوروي سابق روي آورد. اما دولت شوروي با امكانات محدود اقتصادي خود نتوانست كمكي مؤثر براي اتيوپي باشد. ادامه مشكلات اقتصادي اتيوپي و درگيريهايى كه با كشور همسايه خود، سومالي داشت و شورش استقلالطلبان اريتره و كمك اتيوپي به آنها باعث تضعيف رژيم ماركسيست اين كشور شد. به دنبال سقوط رژيمهاي كمونيستي اروپاي شرقي، مخالفان رژيم ماركسيستي اتيوپي نيز سر به شورش برداشتند. سرانجام در 28 ماه مه 1991م با فرار منگيستو هايله ماريام از كشور، رهبر جبهه دموكراتيك انقلاب، قدرت را در دست گرفت و اين روز به نام روز ملي اتيوپي نام گرفت.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.