راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف (قسمت دوم)

خداون از یک سو، پرتوی از غیرت خود را در انسان به ودیعه نهاده؛ و از سوی دیگر، کارها و رفتارهای ناپسند را حرام ساخت؛ و از طرفی انسان را بر نگه داری و پاسداشت ناموس الهی و ناموس جامعه و خویشتن موظف کرد تا دین الهی از بدعت ها، انحراف ها و انزوا مصون گشته.
شنبه، 19 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف (قسمت دوم)

غیرت مردان

غیرت که از جمله اخلاق های نیکو و پسندیده می باشد، عبارت است از دگرگونی انسان از حالت عادی و اعتدال، به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش اعم از دین، ناموس یا جاه و... تجاوز کرده، از جای خود می کند. این صفت، غریزی است و هیچ انسانی به طور کلی از آن بی بهره نیست، هر انسانی را که فرض کنیم - هر قدر هم که از غیرت بی بهره باشد . باز در بعضی موارد غیرت را از خود بروز می دهد. پس غیرت یکی از فطریات انسان است، و دین اسلام نیز که بر اساس فطرت تشریع شده امور فطری را گرفته و تعدیل می کند؛ آن مقداری که در زندگی انسان لازم است، معتبر و واجب می سازد، و آنچه نقص و خلل پذیر است حذف کرده، و از اعتبار می اندازد، و همچنان که همین روش را در فطریاتی مانند علاقه به جمع مال و به دست آوردن خوراک و آشامیدن و لباس و همسران و... به کار برده است. (1)
 
پس در انسان چیزی وجود دارد که او را در مواقعی که احساس می کند دیگران به منافع او تجاوز می کنند، و رعایت احترام مقدسات (اطفال و ناموس و...) او را نمی کنند، یا در صددند آبرویش را بریزند، و خاندانش را هتک نمایند و... وادار به دفاع می سازد، و این لزوم دفاع از خود و متعلقات خود، امری فطری است. اسلام اصل مسئله غیرت و تعصب را باطل معرفی نکرده، ولی در جزئیات آن دخالت کرده است. بنابراین، اولا: آن اندازه از غیرت و تعصب که مطابق با فطرت است، حق است، و شاخ و برگی که اقوام به آن داده اند، باطل است؛ ثانیا: این ودیعه فطری را از هر سویی به سوی خدای تعالی برگردانیده، و همه را در قالب توحید ریخته است.(2)
 
بر پایه غیرت، نظام خلقت و شریعت حفظ می شود. خداوند غیور از یک سو، پرتوی از غیرت خود را در انسان به ودیعه نهاده؛ و از سوی دیگر، کارها و رفتارهای ناپسند را حرام ساخت؛ و از طرفی انسان را بر نگه داری و پاسداشت ناموس الهی و ناموس جامعه و خویشتن موظف کرد تا دین الهی از بدعت ها، انحراف ها و انزوا مصون گشته، ناموس و خانواده خود و اجتماع از پلیدی ها و بی بند و باری ها در امان باشند و انسان ها از تباهی و انحطاط ناشی از بدی ها و پلیدی های باطنی محفوظ بمانند و در نتیجه هدف از آفرینش انسان تحقق یابد. غیرت، از سجایای اخلاقی است و باید همچون دیگر فضایل و ارزش ها شکوفا شده و پرورش یابد و تنها عامل شکوفایی آن دین و ایمان است. بدین معنا که هر قدر میزان دین و ایمان افزایش یابد، بالنسبه میزان غیرت در شخصیت انسان افزون می گردد. با این پیش فرض ها به دست می آید که دو گونه غیرت وجود دارد: غیرت دینی که عبارت است از کمال و فضیلتی الهی که موجب پاسداری از ارزش های اسلامی و انسانی و انگیزه مبارزه با ضد ارزش ها می شود و دیگری، غیرت ناموسی که عبارت است از سرشت و الهامی فطری و سجیه نیک انسانی در مرد برای حفظ عفت و ارزش خانواده خود و جامعه به منظور صلاح و رستگاری نسل و فرزندان در جامعه.(3)  
 
غیرت از اوصافی است که در روایات مورد تأکید و سفارش فراوان قرار گرفته است. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: إذا لم یغر الرجل فهو منکوس القلب. (4) هرگاه مرد غیرت نداشته باشد قلب او وارونه است.
 
در برخی روایات از مرد بی غیرتی که نسبت به همسر خود غافل است «دیوث» نام برده شده و مورد لعنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته است. از آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده: «لعن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) المتغاقل على زوجته وهو الدیوث».(5)
 
وقتی حضرت علی علیه السلام متوجه می شوند که بعضی زنان در کوچه و بازار شانه به شانه مردان نامحرم رفت و آمد می کنند نسبت به بی غیرتی مردان آنها با تعبیر عتاب گونه می فرمایند: أما تستحیون ولا تغارون! نساؤکم یخرجن إلى الأسواق و یزاحمن العلوج.(6) آیا حیانمی کنید و غیرت ندارید؟ زنان شما در بازارها مزاحم مردان نامحرم شده و با آنها برخورد می کنند.
 
در روایت دیگری از آن حضرت چنین آمده: یا أهل العراق! أین نساءکم یوافین الرجال فی الطریق أما تستحون؟ و قال: لعن الله من لا یغار(7)؛ ای اهل عراق! به من خبر داده شده که زنان شما با مردان بیگانه در راه برخورد می کنند، آیا حیا ندارید؟ سپس فرمودند: خداوند کسی را که غیرت ندارد لعنت کرده است.
 
امام صادق(علیه السلام) بل می فرمایند: إن الغیرة من الإیمان(8): غیرت از ایمان شخص نشئت می گیرد. از این روایت می توان نتیجه گرفت که هر قدر ایمان فرد قوی تر باشد غیرتش نیز بیشتر است و متقابلا هر اندازه ایمان فرد ضعیف باشد، غیرت کمتری دارد. از سوی دیگر همانگونه که بیان گردید، حضرت علی می فرمایند: «إن الحیاء و العفة من خلایق الإیمان»(9)
 
بنابراین، همین سخن را یعنی رابطه تقابل بین حیا و عفت با ایمان نیز می توان قائل شد. از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمودند: قدر الرجل على قدر همته.. و عفته على قدر غیرته(10)؛ ارزش مرد به اندازه همت او و عفت و پاکدامنی اش به اندازه غیرتش است.
 
هرکه غیرت نداشت، دینش نیست
آن ندارد کسی که اینش نیست(11)
 
در روایتی دیگر حضرت علی علیه السلام ضمن توصیه و سفارش به اصحاب خود مبنی بر لزوم غیرت و پاکدامنی به نکته ظریفی اشاره دارند که بسیاری از بی عفتی ها ناشی از جهل و غفلت انسان است. حضرتش مردی همسردار که زن دیگری نظر او را به خود جلب کرده، متوجه این نکته می کند که همسرش چیزی کمتر از دیگران ندارد؛ منتها شیطان زن دیگری را در نظر او جلوه داده است.
 
لکم أول نظرة إلى المرأة فلاتتبعوها بنظرة أخرى، واحذروا الفتنة. إذا رأى أحدکم إمرأة تعجبه فلیأت أهله فإن عند أهله مثل ما رأی، ولا تجعل للشیطان على قلبه سبیلا یصرف بصره عنها، فإذا لم تکن له زوجة فلیصل رکعتین و لیحمد الله کثیرا و یصلی على النبی و آله، ثم یسأل الله من فضله، فإنه یبیح له برحمته ما یغنیه(12)؛
 
اولین نگاه به زن نامحرم که ناخودآگاه بیفتد اشکالی ندارد، ولی با نگاه دیگر آن را دنبال نکنید و از فتنه بپرهیزید. هرگاه یکی از شمازنی را دید و از دیدن او به تعجب افتاد باید به همسر خودش مراجعه کند، چرا که نزد همسرش همانند آن چیزی است که از آن زن بیگانه دیده است و نباید شیطان را به قلبش راه بدهد. و اگر این شخص دارای همسر نیست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را حمد کند و بر پیامبر و آل او الانبیا صلوات بفرستد. سپس از فضل خداوند درخواست کند تا خدا ایران است به واسطه رحمتش، برایش آنچه او را بی نیاز می کند، مباح کند.
 
شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد: غیرت، نوعی پاسبانی است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسل ها در وجود بشر نهاده است. سر این که مرد حساسیت فوق العاده ای در جلوگیری از آمیزش همسرش با دیگران دارد این است که خلقت مأموریتی به او داده است تا تب را در نسل آینده حفظ کند. پیشنهاد اینکه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی، غیرت را کنار بگذارد، درست مثل این است که پیشنهاد شود غریزه علاقه به فرزند را بلکه به طور کلی، مطلق حس ترحم و عاطفه انسانی را از آنجا که یک میل نفسانی است ریشه کن کنیم. در صورتی که این یک میل نفسانی در درجات پایین حیوانی نیست بلکه یک احساس عالی بشری است. غیرت، احساس خاصی است که قانون خلقت برای تحکیم اساس زندگی خانوادگی که یک زندگی طبیعی است نه قراردادی، ایجاد کرده است. (13)

راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف(قسمت دوم)
 

داستانی درباره غیرت

غیرت یک ارزش اخلاقی است که هر کسی که از آن برخوردار باشد شایسته احترام و تکریم است. نقل شده: در یکی از جنگ ها تعدادی اسیر را خدمت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم)آوردند. ایشان دستور دادند همه را جز یک نفر، بگشند. آن مرد پرسید: چرا مرا رها کردی؟ پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: جبرئیل از طرف خداوند به من خبر داد که در تو پنج صفت نیکو وجود دارد که خدا و رسولش، آنها را دوست دارند: غیرت شدید تو به خانواده ات، سخاوت، راستگویی، محسن خلق و شجاعت. وقتی مرد اینها را شنید، مسلمان شد و همواره با پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) بود تا سرانجام به فیض شهادت نایل آمد.(14)
 
انسان هر چه در گرداب شهوات فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از دست بدهد، احساس غیرت در درونش ناتوان می شود. غیرت یک شرافت و حساسیت انسانی به پاکی و طهارت جامعه است. انسان غیور همان طور که به انحراف اطرافیان و نزدیکان خود راضی نمی شود به انحراف و انحطاط ناموس دیگران نیز رضا نمی دهد.(15)
 
او علاوه بر مراقبت از خانواده خود در برابر ناملایمات و انحراف ها، به ناموس دیگران نیز بی توجه نیست. البته از این نکته نباید غافل شد که سخت گیری های بی مورد و بی جا نه تنها نشانه غیرتمندی، بلکه مورد تأیید اسلام نیز نیست. حضرت علی علیه السلام در نامه ای به فرزندش امام حسن علیه السلام چنین می گوید: إیاک و التغایر فی غیر موضع غیر فإن ذلک یدعو الصحیحة إلى السقم و البریئة إلى الریب(16)؛ بپرهیز از غیرت نشان دادن بی جا، که زن درست  کار را به نادرستی و پاک دامن را به شک و تردید می کشاند.
 

غیرت حیرت آور حضرت علی علیه السلام

یحیی مازنی می گوید: من مدت زیادی در همسایگی حضرت علی علیه السلام زندگی می کردم و خانه ام نزدیک خانه ای بود که حضرت زینب علیها السلام نان در آن می زیست، به خداوند سوگند، در این مدت نه او را دیدم و نه صدایش را شنیدم: «فلا والله ما رایت لها شخصا، ولا سمع لها صوتا». زمانی که زینب علیها السلام میخواست قبر جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)را زیارت کند، شب هنگام خارج می شد، در حالی که حسن و حسین (علیهما السلام) اطرافش را گرفته بودند و حضرت علی علیه السلام جلوی او حرکت می کرد. هنگامی که نزدیکی قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می رسیدند، حضرت علی علیه السلام جلوتر می رفت و نور چراغ های اطراف قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را کم می نمود. یک بار امام حسن علیه السلام از علت این کار سؤال کرد. حضرت علی علیه السلام در جواب فرمودند: می ترسم کسی به خواهرت زینب علیها السلام نگاه کند: «أخشى أن ینظر أحد الى شخص أختک زینب (علیها السلام)»(17)

راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف(قسمت دوم)
 

حجاب و پوشش

یکی دیگر از راه کارهای ترویج عفاف، حجاب و پوشیدگی است. خداوند درباره حجاب می فرماید:
(وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)(18)
 
خداوند در این آیه به مسئله حجاب که از ویژگی زنان است در سه جمله اشاره فرمودند:
 
۱. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند، جز آنچه طبیعتا ظاهر است وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا. زنان حق ندارند زینت هایی را که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباس های زینتی مخصوصی را که زیر لباس عادی یا چادر می پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینت هایی نهی کرده است.
 
۲. آنها باید خمارهای خود را بر سینه های خود بیفکنند و ولیضربن بخمرهن على جیوبه. خمر، جمع خمار (بر وزن حجاب در اصل به معنای پوشش است، ولی معمولا به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند (روسری). جیوب، جمع جیب (بر وزن غیب) به معنای یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می گردد. از این جمله برمی آید که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را بر شانه ها یا پشت سر می افکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان می شد. قرآن دستور می دهد روسری خویش را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است، مستور گردد.
 
٣. در سومین حکم مواردی را که زنان می توانند حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خویش را آشکار سازند، با این عبارت شرح می دهد: آنها نباید زینت خود را آشکار سازند فولا یبدین زینتهن ، مگر در دوازده مورد؛ از قبیل شوهر، فرزندان و.... (19)
 
حضرت علی علیه السلام در سفارش و وصیت خود به امام حسن ع ضرورت حجاب را برای زنان بیان فرموده و آن را عاملی برای حفظ و سلامت آنان بر می شمارند. ایشان می فرمایند: واکفف علیه من أبصارهن بحجابک إیاهن، فإن شدة الحجاب أبقى علیهن(20)؛ در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زیرا سخت گیری جوانان در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.
 
بی تردید در عصر ما که برخی آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی نامیده اند و افراد غرب زده، بی بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می دانند، سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوش آیند و گاه افسانه ای متعلق به زمان های پیشین است! ولی مفاسد و گرفتاری های روز افزونی که از این آزادی های بی قید و شرط پدید آمده، سبب شده که تدریجا گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود. مسئله این است که آیا زنان باید برای بهره کشی از طریق سمع و بصر و لمس جز آمیزش جنسی در اختیار همه مردان باشند یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد؟ آیا زنان باید در یک مسابقه بی پایان در نشان دادن اندام خود و تحریک شهوات و هوس های آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع برچیده شده و به محیط خانواده و زندگی زناشویی اختصاص یابد! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب، جزئی از این برنامه محسوب می شود، در حالی که غربی ها و غرب زده های هوس باز، طرفدار برنامه اولند! اسلام می گوید: کامیابی های جنسی اعم از آمیزش و لذت گیری های سمعی و بصری و لمسی مخصوص همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه می باشد.(21)
 
حجاب زن فقط مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم. حق همسر او هم نیست تا بگوید من راضی ام و مربوط به خانواده نیز نمی باشد، تا اعضای خانواده رضا بدهند، بلکه حجاب زن حقى الهی است. حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه برادر و نه فرزندان، اگر حتی همه اعضای خانواده هم رضا بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، زیرا حرمت و حیثیت زن به عنوان حق خدا مطرح است و خدا زن را مظهر احساس و عاطفه آفرید، تا معلم رقت و پیام عاطفه باشد. اگر جامعه ای این درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادی مبتلا می شوند که در غرب ظهور کرده است.(22)
 
ولی اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، صفا، وفا و مانند آن شود و دنیای کنونی حجاب را از زن گرفته تا او را به عنوان بازیچه ای به بازار بیاورد و تأمین کننده غرایز و شهوات باشد. زن وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد، دیگر معلم عاطفه نیست؛ فرمان شهوت می دهد نه دستور گذشت. و شهوت جز کوری و کری چیزی را به دنبال ندارد، لذا اسلام اصرار دارد زن با حجاب در جامعه ظاهر شود؛ یعنی بیاید که درس عفت و عاطفه بدهد نه این که درس شهوت و غریزه بیاموزد.(23)

راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف(قسمت دوم)
 

تأثیر سوء بی حجابی و بد حجابی بر عفاف

فلسفه حجاب که اسلام خواستار آن است چیزی پوشیده نیست، زیرا بی حجابی و بدحجابی آثار و پی آمدهایی را به دنبال دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
 
الف) تحریک شهوت و هیجان های عصبی
بی حجابی زنان که تبعا پی آمدهایی همچون آرایش و عشوه گری همراه دارد، مردان به خصوص جوانان را در حال تحریک دائم قرار می دهد؛ تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روحی می گردد، مخصوصا با توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومند ترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ منشأ حوادث مرگبار و جنایات هولناکی واقع شده است.(24)
 
ب) عدم قداست پیمان زناشویی
در محیطی که حجاب و سایر شرایط اسلامی رعایت می شود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساسات و عشق و عواطفشان مخصوص هم دیگر است. ولی در بازار آزاد برهنگی که عملا زنان به صورت کالای مشترکی - لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسی - در آمده اند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نداشته و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می شوند. (25)
 
ج) گسترش بی بند و باری و فحشان
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک ترین پی آمدهای بی حجابی است که نیازی به آمار و ارقام ندارد و ادله آن مخصوصا در جوامع غربی کاملا نمایان است. نمیگوییم: عامل اصلی فحشا و فرزندان نامشروع منحصرأ بی حجابی است، یا استعمار ننگین و مسائل سیاسی مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه می گوییم: یکی از عوامل مؤثر آن مسئله برهنگی و بی حجابی محسوب می شود. و با توجه به اینکه فحشا و از آن بدتر، فرزندان نامشروع سرچشمه انواع جنایت ها در جوامع انسانی بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسئله روشن تر می شود. مسئله گسترش فحشا حتی برای آنها که هیچ اهمیتی برای مذهب و برنامه های اخلاقی قائل نیستند فاجعه آفرین است. بنابراین، هر چیز که دامنه فساد جنسی را در جوامع انسانی گسترده تر سازد، تهدیدی برای امنیت جامعه ها محسوب می شود، و پی آمدهای آن را هرگونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است. مطالعات دانشمندان تربیتی نیز نشان داده مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس می خوانند، و مراکزی که مرد و زن در آن کار می کنند و بی بند و باری در آمیزش آنها حکم فرماست، کم کاری، عقب افتادگی، و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است. (26)
 
د) ابتذال و سقوط شخصیت زن
ن برای شما دوستان این استان مسئله ابتذال و سقوط شخصیت زن در این میان نیز حایز اهمیت فراوان است. هنگامی که زن را در جامعه ای با جاذبه جنسی اش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اتاق های انتظار، و عاملی برای جلب جهانگردان و... قرار دهند، شخصیت زن تا سرحد یک کالای بی ارزش سقوط می کند، و ارزش های والای انسانی اش به کلی به دست فراموشی سپرده می شود، و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خودنمایی اش می شود. به این ترتیب، مبدل به وسیله ای برای اشباع هوس های سرکش یک مشت آلوده فریب کار و انسان نماهای دیو صفت خواهد شد. در چنین جامعه ای چگونه یک زن می تواند با ویژگی های اخلاقی، علم و آگاهی و دانایی اش جلوه کند و حایز مقام والایی گردد؟ به راستی دردآور است که در کشورهای غربی، و غرب زده، بیشترین اسم و شهرت و آوازه و پول و درآمد و موقعیت برای زنان آلوده و بی بند و باری است که به نام هنرمند و هنرپیشه، معروف شده و هر جا قدم می گذارند، گردانندگان این محیط آلوده برای آنها سر و دست می شکنند! (27) اگر زن کرامت و شخصیت خود را حفظ کند، هرگز اجازه نخواهد داد که تنها به واسطه جاذبه جنسی اش - آن هم چند صباحی یعنی تا وقتی از جوانی و زیبایی برخوردار است . مورد سوء استفاده چشم انسان های هرزه، کمپانی شرکت های فیلم برداری، و مانکن آدمک های تبلیغاتی، هتل مهمان خانه ها و اداره ها قرار گیرد و ارزش انسانی اش در هر کوی و برزنی در معرض دید یک مشت انسان حیوان صفت پایمال شود:
 
گر مانمیشدیم خریدار رنگ و بوی
دیو هوس به رهگذر ما، دکان نداشت
هر جا که گسترانده شد این سفره فساد
جز گرگ و غول و دزد و دغل مهمان نداشت(28)
 
 آنچه اسلام در مورد زن می خواهد، شخصیت و گران بها بودن است. در پرتو همین شخصیت و گرانبهایی، عفاف در جامعه مستقر می شود و روان ها و کانون های خانوادگی در جامعه سالم باقی می مانند. گرانبها بودن زن به این است که بین او و مرد تا حدودی که اسلام مشخص کرده، حریم باشد؛ یعنی اسلام اجازه نمی دهد که جز کانون خانوادگی، یعنی صحنه اجتماع، صحنه بهره برداری و التذاذ جنسی مرد از زن باشد. اسلام برای زن شخصیت می خواهد نه ابتذال(29).
 
بنابراین، نقش حجاب را به عنوان یکی از راه کارهای برقراری عفت و عفاف در جامعه نمی توان نادیده گرفت، چرا که در پرتو بی حجابی شاهد بروز و رواج بی عفتی در جامعه خواهیم بود و نمونه های آن را در جوامع غربی هر روزه شاهد هستیم.

راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف(قسمت دوم)
 

تلاش گسترده استعمار برای از بین بردن حجاب و عفاف

برای از بین بردن شخصیت زن و ارزش های والای انسانی او در جوامع غربی و کشورهای مستعمره غرب به اسم آزادی و شعارهای فریبنده تلاش گسترده ای صورت می پذیرد که در پس آنها هدفی جز دست یابی به آمال پست دنیوی چیزی نهفته نیست. آنها برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش به کمتر از کشف حجاب و خواسته های نفسانی خود قانع نیستند، لذا هر روز با شعارهای زیبا و با عنوان فمنیسم، ( = زن سالاری) برابری حقوق زن و مرد و... روی می آورند.
 
در کتاب های تاریخی به این مسئله اشاره شده که اجرای توطئه کشف حجاب به وسیله مهره های استعمار در منطقه های اسلامی صورت می گرفت. امان الله خان پادشاه افغانستان در سال ۱۳۰۶ پس از بازگشت از مسافرتی به اروپا اعلام کرد که زنان باید بدون حجاب ظاهر شوند و خود با بی شرمی با همسرش در مجامع و محافل ظاهر گشت. مصطفی کمال پاشا نیز در ترکیه به کشف حجاب پرداخت و تعطیلی جمعه را به یکشنبه و تاریخ هجری را به میلادی مبدل کرد. در ایران نیز دست استعمار این بار از آستین رضاخان بیرون آمد و این توطئه شوم در سال ۱۳۱۳ صورت گرفت.(30)
 
بدبختانه در کشور ما در زمان رژیم طاغوت به خصوص در حکومت پهلوی برای کشف حجاب تلاش گسترده ای صورت گرفت که اوج خشونت ها را در قیام مردم در مسجد گوهرشاد می توان مشاهده کرد. در گزارش های تاریخی چنین نقل شده است:
 
در مشهد صبح روز جمعه ۱۰ ربیع الثانی ۱۳۵۴ برابر با ۲۰ تیر ۱۳۹۴ نیروهای رضاخان برای متفرق کردن مردم وارد عمل می شوند و بی محابا به روی مردم آتش گشوده که صد تن کشته و زخمی می شوند. شنبه ۱۱ ربیع الثانی مردم که بر ضد سلطنت و کشف حجاب شعار می دادند، با چماق و بیل و داس برای دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهرشاد چادر زده و حاضر بودند. نیروهای رژیم مسلسل های سنگین، بالای مسجد مستقر کرده و شایع می کنند که برای حفاظت از بانک ها آمده اند. در نیمه های شب حمله آغاز شد. دژخیمان اسلحه به دست داخل مسجد شده و به هیچ کس رحم نکردند و به قول خودشان «کاری کردند که روس ها نکردند!» دو تا پنج هزار تن را کشتند و ۱۵۰۰ نفر را دستگیر کردند. با ۵۶ کامیون [باری] جنازه ها را که همراه آنها زخمی ها نیز بودند، بردند و دفن کردند. این ها مردمی بودند که با دست خالی و تنها برای ارزش های اسلامی به پاخاسته بودند.(31) ابعاد این جنایت و کشتار به قدری گسترده و نامشخص است که امام خمینی(رحمه الله) و بعد از گذشت سال ها با تأسف از آن دوران، به مناسبت حمله به مدرسه فیضیه در پیام خود به آن اشاره می کند:
 
«چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت. چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسه فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می کنند.... نمی دانیم چند نفر در زیر خاک، و چند نفر در سیاه چاله ای زندان ها، و چند نفر در پنهانی به سر می برند. چنان که بعد از سال های دراز، عدد مقتولین مسجد گوهرشاد را اشاره به قتل عام مردم در مشهد ۲۱ تیر ۱۳۱۴، بعد از فتنه کشف حجاب در دوران رضاخان که با کامیون ها حمل کردند، نمی دانیم.»(32)
 
حضرت امام رحمه الله که خود جنایات رضاخان را به خوبی درک کرده، در یکی از سخنرانی هایش درباره جنایات خاندان پهلوی در مورد رضاخان این تعبیر را به کار می برد که: «نمی توانیم بفهمیم چه جانوری بود»؛ تعبیری که حاکی از تأثر و تأسف عمیق حضرت امام رحمه الله الله است. قسمتی از سخنرانی ایشان چنین است:
 
من یادم است هر کس سنش به سن ماهاست، یادشان است که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم [رضاخان] چقدر به این ملت فشار آورد، اما چه اختناقی ایجاد کرد، چه محترماتی را هتک کرد، چقدر سقط جنین کار شد در هفده دی و این اطراف هفده دی، چقدر مأموران این و دژخیمان این به مردم تعدی کردند و به زن ها تعدی کردند و زن ها را از توی خانه ها بیرون کشیدند. این مال پدر شما، که من نمی توانم شرحش را را بدهم. آن کارهایی که او کرده است نمی شود شرحش را داد. در این عالم نمی توانیم ما بفهمیم؛ نمی توانیم تا بفهمیم چه جانوری بود.(33)
 
ایشان در بخش دیگری چنین می فرماید:
خدا میداند که این پدر و پسر با این کشور ما چه کردند. خدا میداند که در طول تاریخ، خیانت مثل این ها به ایران نشده بود. تمام سلاطین در ۲۵۰۰ سال یا بیشتر جنایتکار بودند، همه جنایت کار بودند حتی خوبانشان هم جنایتکار بودند، لکن خیانتشان به اندازه این ها نبود...
 
در زمان رضاخان، که شاید اکثر شما یادتان نباشد، ما شاهد چه صحنه ها بودیم!... به اسم کشف حجاب، هتک حرمت اسلام، هتک اور ان حرمت مؤمنین، هتک حرمت بانوان ما را چقدر کرد! و مأمورهای او با خانم ها و با مخدرات ما چه کار کردند؛ چه سلوک کردند؛ چقدر پاره کردند چادرهای آنها را، چقدر به یغما بردند چادرها و روسری های و آنها را. ما شاهد این ها بودیم، و شماها هم شاهد این پسر بودید که به که اسم تمدن بزرگ با این مملکت چه کرد.(34)
 
برای پی بردن به عمق این فاجعه به عنوان نمونه یک سند را مرور می کنیم که تنها بخشی از اسناد تاریخی توطئه بر ضد حجاب و عفاف در رژیم پهلوی به سال ۱۳۵۵ ش است.

راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف(قسمت دوم)
 

سندی تاریخی از توطئه رژیم پهلوی برای کشف حجاب و عفاف

برای مبارزه با این پوشش حقیرکننده (چادر) این راه ها پیشنهاد می شود:
 
١. اقداماتی که در دراز مدت مؤثر خواهد بود، بهره گیری از خدمات رسانه های گروهی:
الف) ایجاد هماهنگی لازم بین رسانه های گروهی و متون کتاب های درسی برای دگرگونی باورداشت های فعلی در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی؛
 
ب) ایجاد هم آهنگی کامل بین برنامه های تلویزیون، رادیو، محتوای مطبوعات با متون کتاب های درسی در تغییر تصویر ذهنی از زن در جهت ارتقای مقام و نقش او در پیش برد هدف های توسعه اقتصادی و اجتماعی؛
 
ج) بهره گیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشان دادن جنبه های دست و پاگیر چادر.
 
استفاده از نفوذ روحانیون [درباری] و سپاهیان دین:
الف) انتشار مقالات و نشریات مخصوص و اشاعه محتوای این نشریات توسط روحانیون معتبر درباری] و سپاهیان دین؛ برداشت
 
ب) بهره گیری از نفوذ کلام روحانیون دانشمند و شناخته شده درباری در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر.
 
بهره گیری از فعالیت های سازمان های اجتماعی و آموزشی:
الف) استفاده از خدمات سازمان های اجتماعی و آموزشی در دگرگونی بنیادی باور داشت همگان از رابطه بین چادر و معتقدات مذهبی و اخلاقی؛
 
ب) بهره گیری از فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهیه متون کتاب ها و فیلم ها در جهت دگرگونی های ذکر شده؛
 
ج) آموزش غیر مستقیم کودکان مدارس به منظور انتقال این دریافت ها به بزرگ ترها،
 
د) گنجاندن مواد خاص در آموزش های جنبی کانون ها.
 

اقداماتی که در کوتاه مدت مؤثر خواهد بود

با استفاده از روند گسترش همه جانبه خدمات بخش عمومی برای همگان و افزایش گروه های استفاده کننده از خدمات مزبور می توان به اتخاذ تدابیر مطلوب، تعداد استفاده کنندگان از چادر را در گروه هایی مانند دانش آموزان، کارمندان، کارگران کاهش داد.
 
* ممنوع بودن چادر برای دانش آموزان و دانشجویان؛
* استفاده از پوشاک متحدالشکل در مدارس؛
* اجرای کامل قانون تعلیمات اجباری در مورد خانواده هایی که از مدرسه رفتن دختران خود جلوگیری می کنند؛
* ممنوعیت بانوان کارمند از استفاده از چادر؛
* محرومیت زنان کارمندی که از چادر استفاده می کنند، از دسترسی به مقام ها و موقعیت ها و همچنین از تشویق؛
* تشویق کارمندان زن به برگزیدن لباس متناسب با کار و شرایط محیط؛
* صدور بخشنامه به کلیه کارخانه ها و ملزم کردن کارگران به پوشیدن لباس متحدالشکل، متناسب با کار و شرایط محیط؛
* تشویق کارگران زن به استفاده از لباس متناسب با لباس متحدالشکل خود؛
* ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارت خانه ها و سازمان های دولتی؛
* ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شرکت هواپیمایی ملی ایران؛
* ممنوعیت زنان چادری از استفاده از اتوبوس های شرکت های واحد؛
* ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها؛
*  ممنوعیت ورود زنان چادری از خرید در فروشگاه های شرکت های تعاونی شهر و روستا؛
*  ممنوعیت زنان چادری از استفاده از خدمات سازمانهای اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت کودکان؛
* ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان چادر به سر به کتاب خانه ها؛
* محرومیت از شرکت در هر گونه مجامع عمومی.
 

اقدامات جنبی

اجرای مطلوب تصمیم های کوتاه مدت مستلزم اقداماتی به شرح زیر است:
 
* همکاری وسایل ارتباط جمعی در توجیه مقام زن و برداشت همه جانبه در این زمینه؛
* همکاری وسایل ارتباط جمعی در ارائه جنبه های منفی چادر و ارتباط آن با عقب ماندگی؛
* همکاری وسایل ارتباط جمعی در ایجاد برداشت صحیح از لباس متناسب؛
* تحقیق، نگارش و چاپ مقالات مستند در زمینه های مربوط؛
* توسعه کارخانه های پوشاک و در دسترس قرار دادن لباس های ارزان قیمت همراه با روسری که جایگزین چادر گردد.(35)
 
حضرت امام رحمه الله که شاهد حوادث تلخ دوران طاغوت بوده و از نزدیک عمق انحراف و خطر حکومت پهلوی را درک کرده چنین می گوید:«قلم های مسموم خطاکار و گفتار گویندگان بی فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بار عصر ننگین پهلوی، زن را به منزله کالایی خواستند درآورند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزی کشیدند که قلم را یارای ذکر آن نیست. هر کس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع شود، به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه کشف حجاب الزامی به بعد مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه و شکسته باد قلم های روشن فکرانه آنان. و گمان نشود که آن جنایات با اسم «آزاد زنان و آزاد مردان» بدون نقشه جهان خواران و جنایت کاران بین المللی بود.» (36)
 
خوشبختانه به برکت مجاهدت های مردان الهی و خون های پاک شهیدان وضع جامعه اسلامی تغییر کرد و مراکز و دست های پنهان که به عمد به فساد و فحشا دامن می زدند، جمع شد؛ اما امروز، چه باید کرد؟ به راستی نمیدانم!
 
نمیدانم چه کسی و با چه اندیشه ای مخاطب این قسمت از کتاب است. مسلمانی فقط به اسم نیست! این که من دوست دارم این جور لباس بپوشم، این طور حرف بزنم، نگاه کنم و... همه اینها که شد خواسته ها و حرف دل من، پس خدا در زندگی من و تو چه نقشی دارد؟ تنها اکتفا می کنم به ذکر یک داستان:
 
مرحوم آیة الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی  پدر آیة الله العظمی حاج سید علی سیستانی(37) در مشهد مقدس برای شرف یابی به محضر امام زمان(عجل الله فرجه) ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ایشان می فرمود: در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید. حال عجیبی به من دست داد. از جا برخاستم و به دنبال نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، دیدم که حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله فرجه) در یکی از اتاق ها تشریف دارند و در همان اتاق جنازه ای بود که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. وقتی وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من میگردی و این رنج ها را متحمل میشوید! مثل این باشد اشاره به آن جنازه کردند تا من به دنبال شما بیایم. بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی ( دوران رضاخان) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.(38)
 
هفت سال از خانه بیرون نیامدن برای کشف حجاب و این که مبادا نامحرمی او را ببیند! آن هم در همان دورانی که کسانی وصیت کرده بودند راضی نیستند در تشییع جنازه شان کسی با حجاب حضور داشته باشد.(39) راستی چقدر فرق است بین این و آن! و فردا مشخص خواهد شد که حق و حقیقت با چه کسی بوده، روزی که هر کسی نتیجه اعمال و رفتار خود را خواهد دید:
 
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
ای کبک خوش خرام! کجا می روی، بایست
غره مشو، که گربه زاهد نماز کرد(40)

راهکارهای گسترش و نهادینه کردن عفاف(قسمت دوم)
 

خرده گیری مخالفان حجاب

شایسته است که اجمالا به برخی ایرادهای مخالفان حجاب بپردازیم.
 
الف) رکود فعالیت
مهم ترین چیزی که به عنوان یک ایراد اساسی بر مسئله حجاب همه در آن متفقند این است که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند، اما حجاب سبب انزوای این جمعیت عظیم می گردد، و تبعا آنها را از نظر فکری و فرهنگی به عقب می راند. مخصوصا در دوران شکوفایی اقتصاد که احتیاج زیادی به نیروی فعال انسانی است، از نیروی زنان در حرکت اقتصادی هیچ استفاده ای نخواهد شد، و جای آنها در مراکز فرهنگی و اجتماعی نیز خالی است! به این ترتیب آنان به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در می آیند. اما آنها که به این منطق متوسل می شوند از چند امر به کلی غافل شده یا تغافل کرده اند.
 
زیرا اولا: چه کسی گفته است که حجاب اسلامی زن را منزوی و از صحنه اجتماع دور می کند؟ زیرا امروزه زنان با داشتن حجاب اسلامی در همه جا حاضرند؛ در اداره ها، کارگاه ها، راه پیمایی ها و تظاهرات سیاسی، رادیو و تلویزیون، بیمارستان ها و مراکز بهداشتی، فرهنگ و دانشگاه، و...
 
ثانیا: از این که بگذریم آیا اداره خانه و تربیت فرزند و ساختن انسان هایی که در آینده بتوانند با بازوان توانای خویش چرخ های عظیم جامعه را به حرکت در آورند، کار نیست؟ آنها که این رسالت عظیم زن را کار مثبت محسوب نمی کنند از نقش خانواده و تربیت، در ساختن یک اجتماع سالم غافلند.(41)
 
بنابراین، در پاسخ به این سؤال که: آیا پایبندی زن به حجاب به عنوان امری واجب، آزادی او را در جامعه محدود نمی سازد؟ باید دید مقصود از آزادی چیست؟ آیا منظور آزادی بی حد و حصر است یا آزادی کار و تحصیل و مشارکت در فعالیت های فرهنگی و سیاسی و مانند آن؟ آزادی در اسلام به این معناست که انسان اختیار خود و فعالیت خویش را داشته باشد و این اختیار باید در چارچوب احکام شرعی ای باشد که خداوند برای بشر خواسته است. تاریخ اسلامی ما نشان می دهد که زن با حجاب خود توانسته است به فعالیت هایش بپردازد بدون اینکه حجاب بر فعالیت او اثر منفی بگذارد. حجاب بر عکس ادعای مطرح شده در سؤال بر نقش زن به عنوان یک انسان در زندگی تأکید می کند و نگرش زنانه به او را از میان می برد، زیرا عوامل فریبندگی و اغواکنندگی در بدنش او را از دیده ها دور می کند و رفتار با او را تابع موقعیت انسانی اش می سازد. در نتیجه میدان گسترده ای از آزادی را در برابرش میگشاید و در فعالیت ها و مبارزه درونی جامعه به او نقش بالاتری می دهد. (42)
 
مبنای حجاب در اسلام این است که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص برای کار و فعالیت باشد. نه این که تمتعات و التذاذهای جنسی به بیرون از خانه کشیده شود. جای تعجب است که به بهانه اینکه حجاب، نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بی حجابی و بی بند و باری نیروی تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند.(43)
 
ب) افزایش تمتعات جنسی
ایراد دیگر: حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله می افکند طبع حریص مردان را آزمندتر می کند، و به جای اینکه خاموش کننده باشد، آتش حرص آنها را شعله ورتر می سازد، چرا که «الانسان حریص على ما منع»! پاسخ این ایراد را مقایسه جامعه ای که حجاب در آن حکمفرماست با جامعه ای که بی حجابی و برهنگی در آن حاکم است می دهد. مراکز فساد، بی بند و باری در خانواده ها، آمار زیاد طلاق، سطح تولد فرزندان نامشروع و هزاران بدبختی دیگر، تنها بخشی از ثمره جوامعی است که نصب العین خود را شهوات و تمایلات نفسانی قرار داده اند. البته این بدین معنا نیست که در جوامعی که حجاب حاکم باشد اصلا این مسائل وجود نداشته باشد بلکه به این معناست که چنین جوامعی از نظر پاکی خانواده ها و حفظ ارزش زن، بیش از جوامع غربی و در حد مطلوب می باشد. (44)
 
از سوی دیگر، لازمه چنین ایرادی این است که از زنا، لواط، دزدی، خیانت، و سایر محرمات نیز جلوگیری نشود، چرا که به دلیل «الانسان حریص على ما منع» بیشتر باعث رواج این امور خواهد شد، در حالی که هیچ عاقلی ملزم به این حرف نمی شود. این حرف بسیار شبیه دلیل برخی غربی ها درباره کشف حجاب است که در نشریه استخر در سال ۱۳۴۴ش شماره ۳۲ درج شده، بهترین راه تربیت اخلاق این است که همه برهنه و بدون هیچ پوششی با هم معاشرت داشته باشند، چرا که زن و مرد بر اثر انس با یکدیگر، دیگر از روی شهوت به هم نگاه نخواهند کرد! تنها جواب به این استدلال بی اساس این است که فقط خداوند قادر است که نوع بشر را از این جنون نجات دهد. (45)
 
راسل در کتاب زناشویی و اخلاق می گوید: «اگر امور مستهجن بی پروا بیان شود، کمتر لطمه خواهند زد تا اگر همین امور به صورت پنهانی و دزدکی به دست جوانان بیفتد... بر انگیخته شدن میل شهوانی در انسان، وابسته به حالت فیزیکی و روانی اوست حال آنکه حوادثی که سبب می شود چنین احساسی در انسان بر انگیخته شود وابسته به شرایط اجتماع و مقررات اجتماعی است که انسان به آن خو گرفته است. در عصر ملکه ویکتوریا کافی بود مردها از دیدن ساق یا قوزک پای زنان تحریک شوند، حال آنکه در عصر حاضر مردها از دیدن ران یا کمی بالاتر از آن دچار تحریک نمی شوند و این امر مسلما با مد لباس مربوط می شود. اگر برهنگی مد روز می شد، مسلما مردها از دیدن بدن برهنه یک زن دچار تحریک نمی شدند و زنان مجبور می شدند همانطور که در برخی از قبایل مرسوم است برای آنکه طنازتر و دل رباتر بنمایند، خود را بپوشانند و از دیدگاه مردان مستور بمانند. دقیقا چنین حالتی در مورد امور جنسی صادق می باشد، آنچه مردان عصر ویکتوریا را تحریک می کرد در عصری که مردم بی پرواتر شده اند کاملا عادی و غیر محرک جلوه می کند. عفت فروشان و زاهدان ریا کار هر آن قدر که تمایلات جنسی را بیشتر دچار احتقان و خفقان کنند، قدرت تمایلات جنسی شدیدتر خواهد شد. نود درصد انگیزه خواندن و دیدن مطالب و عکس های رکیکی که به امور جنسی مرتبط می شود، نتیجه منع اخلاقیون از دیدن و خواندن آنها می باشد و ده درصد بقیه امر جسمانی است که ممکن است بر اثر وضعیت قانون تغییر پیدا کند و به صورت دیگری تجلی نماید.
 
در این زمینه با کمال تأسف باید بگویم که اکثریت با من هم عقیده نیستند ولی با تمام تبات و اطمینان می گویم که در این مورد هیچ قانونی نباید وضع شود که سبب نهی و توقیف مطالبی از این گونه شود. تحریم برهنگی یکی از عواملی است که سبب می شود انسان برداشتی کافی از امور جنسی نداشته باشد.»(46)
 
راسل در ادامه می گوید: اگر کودکان می توانستند بدن برهنه یکدیگر با والدین خود را ببینند، بسیار به حال آن ها مفید بود. سپس به فواید برهنگی و اثر نور خورشید بر پوست بدن اشاره میکند و در ادامه می گوید: اگر مقررات و رسوم اجازه می داد هرگونه انگیزه جنسی از برهنگی جدا می ماند و همه ما بهتر می توانستیم خودمان را حفظ کنیم و بر اثر برخورد نور و هوا به پوست بدنمان از سلامت بیشتری برخوردار شویم و معیارهای زیبایی دیگر با لباس تعیین نمیشد بلکه با سلامتی تعیین می گردید.» (47)
 
به راستی آیا این گونه است که اگر برهنگی و بی عفتی امری شایع و متعارف شود و منع قانونی آن برداشته شود امری عادی و غیر محرک جلوه خواهد کرد و در همین حد باقی خواهد ماند؟ ظاهرا آنچه به آن توجه نشده، غریزه شهوت و قدرت آن می باشد. اگر نفس انسان در امور نفسانی و شهوانی آزاد گذاشته شود، به کم قناعت نخواهد کرد.
 
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست
کاو به دریاها نگردد کم و کاست
هفت دریا را، در آشامد هنوز
کم نگردد سوزش آن حلق سوز(48)
 
شهید مطهری در این باره می گوید: غریزه جنسی دو جنبه دارد: جنبه جسمانی و جنبه روحی. از جنبه جسمی محدود است، ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحی ای که در این ناحیه ممکن است به وجود آید شکل دیگری دارد. این نوع از عطش که «هوس» نامیده می شود تمایل به تنوع طلبی میباشد که ارضا شدنی نیست، از یکی سیر می شود و متوجه دیگری می گردد. (49)
 
مهار حرص و هوس را اگر رها کردی
مدام در هوسی و مدام در دردی
 
امام رضا علیه السلام در روایتی به فلسفه حجاب و خطر برهنگی و بی حجابی اشاره کرده و آن را عاملی برای فساد و آلودگی و افتادن به گناه معرفی می کنند:  نگاه به موی زنان نامحرم شوهردار و غیر آنها حرام است، چرا که است باعث تحریک و تهییج مردان می شود و به فساد و تباهی و افتادن درآنچه حلال نیست می انجامد و در این حکم، نگاه به غیر از مونیز که همین گونه است.(50)
 
بنابراین، برهنگی نه تنها به اعتقاد دگر اندیشان راه گشا نخواهد بود بلکه راه کاری اساسی برای تهییج و تحریک شهوات بوده و نتیجه ای جز ترویج فساد و تباهی و دور شدن از ارزش های والای انسانی را در پی نخواهد داشت. حفظ حریم در روابط بین زن و مرد به قدری حایز اهمیت است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: إذا جلست المرأة جلسة فقامت عنه فلا یجلش فی مجلس ها أحد حتى یبرد(51)؛ هنگامی که زنی در جایی (صندلی خودرو یا روی مبل و ...) نشست و و سپس برخاست، کسی در جای او ننشیند تا گرمی آن جا از بین برود. حضرت داوود علیه السلام نیز به پسرش چنین سفارش می کند: امش خلف الأسد و الأسود ولا تشیم خلق المرأة(52)؛ ای پسرم! پشت سر شیر درنده و دیگر درندگان راه برو، اما پشت سر زن نامحرم راه مرو چرا که خطر حرکت در پشت سر نامحرم از خطر و حرکت، پشت سر شیر درنده بیشتر است!
 
این همه تأکید در روایات برای حفظ حریم بین زن و مرد برای جلوگیری از تبعاتی است که خواه و ناخواه در فضای اختلاط پدید خواهد آمد. در چنین فضایی بهترین زمینه برای وسوسه شیطان وجود خواهد داشت، از همین رو پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به این مسئله هشدار داده و می فرمایند: هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نکند؛ چرا که سومین آنها شیطان را از بین خواهد بود. (53)
 
این همه تأکید پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای حفظ حریم بین زن و مرد با آنچه که دگراندیشان به نام آزادی یا عادی شدن مسائل جنسی به ترویج فرهنگ برهنگی می پردازند چگونه قابل جمع است؟ آیا نه این است که آزادی و بی بند و باری در مسائل شهوانی با رنگ و لعاب به ظاهر علمی و خرده گیری های بی منطق و بدون هیچ گونه پشتوانه علمی چیزی جز تباهی و افسار گسختگی جامعه به سوی شهوات را به دنبال دارد؟ از حضرت مسیح علیه السلام روایت شده که: إن قدرت أن لا تنظر إلى ثؤب المرأة التی لا تحل لک فافعل(54)؛ اگر می توانی که حتی به لباس زن نامحرم نگاه نکنی، چنین کاری را را انجام بده.
 
این تأکیدها و هشدارها از آن روست که چه بسا بر اثر یک نگاه، بذر شهوت در دل انسان کاشته می شود و او را از مسیر الهی منحرف و در گرداب شهوات غرق می کند. حال چگونه مدعیان عادی شدن مسائل شهوانی با ترویج فرهنگ برهنگی به این مسائل پاسخ خواهند داد!

 
پی‌نوشت‌ها:
1- محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج ۴، ص ۲۸۱
2- همان، ص ۶۷۴
3- محمدرضا کوهی، آسیب شناسی شخصیت زن، ص ۱۴۲
4- ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاه الأنوار فی درر الأخبار، ص ۲۳۷
5- محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۶، ص ۱۱۶
6- محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۵، ص ۵۳۷، باب الغیره
7- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۱۵، باب ۸۴
8- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۵۴، باب وجوب الغیره على الرجال
9- عبدالواحد بن محمد آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، مصطفی درایتی و حسین درایتی، ح ۵۴۴۲
10- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت ۴۷
11- دیوان اوحدی مراغه ای، بخش مثنوی، در تناکح و تولد، ص۵۴۷
12- عبد علی بن جمعه، عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۵۹۰، و با کمی تفاوت: وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۵.
13- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، صص 61-64
14- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۵۵
15- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۶۳
16- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه ۳۱، ص ۵۳۶
17- جعفر النقدی، زینب الکبرى بنت امیر الؤمنین علی بن ابی طالب(علیهم السلام)، ص۲۸
18- سوره نور، آیه ۳۱
19- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، صص ۳۳۹ - ۳۴۱
20- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه ۳۱، ص ۵۳۶
21- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۴۴۳
22- عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۴۳۷.
23- همان، ص ۳۹۷
24- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۴۴۴
25- همان، ص ۴۴۵.
26- همان
27- همان، ص ۴۴۶
28- دیوان پروین اعتصامی، بخش قصاید، شماره ۱۴، ص ۶۰
29- مرتضی مطهری، مجموعه آثار (حماسه حسینی) تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱۷،ص ۴۰۱
30- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج ۶، ص ۲۵۰؛ رضاخان بعد از سفر به ترکیه در گفت و گویی که با محمود جم نخست وزیر وقت داشته می گوید: «از وقتی به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است» برای آگاهی بیشتر، نک: تاریخ بیست ساله ایران، ج ۶، ص ۲۶۲
31- سینا واحد، قیام گوهرشاد، ص ۴۹؛ حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج ۵، ص ۲۵۴
32- صحیفه امام، موضوع: افشای ابعاد مختلف جنایات رژیم، پیام به مسلمانان ایران و جهان "افشای ابعاد مختلف جنایات رژیم ۱۲ اردیبهشت ۸/ ۱۳۴۲ذی الحجه ۱۳۸۲
33- صحیفه امام، موضوع: تبلیغات فریبکارانه مطبوعات غرب - بیا شاه، ۱۷ دی ۸/۱۳۵۷ صفر ۱۳۹۹
34- همان، نقش بانوان در انقلاب اسلامی، ۱۷ اسفند ۹/ ۱۳۵۷ ربیع الثانی ۱۳۹۹
35- برای آگاهی کامل از متن سند، نک: فصلنامه ۱۵ خرداد، سال چهارم، شماره ۱۹ و ۲۰، زمستان
۱۳۷۴ ش، ص ۷۴ و ۷۵؛ نقل از: عصر پهلوی به روایت اسناد، علیرضا ظهیری، ص ۲۸۵ (سند شماره ۲۰۷).
36- صحیفه امام، موضوع: تجلیل از مقام حضرت فاطمه زهراعلیها السلام ۱۹ / ۱۳۵۹ و جایگاه زن، ۱۵ اردیبهشت جمادی الثانی ۱۴۰۰
37- از مراجع فعلی در عراق
38- رضا استادی، کشکول برای منبر، ص ۴۱۴
39- اشاره به صدیقه دولت آبادی که هنگام مرگ در وصیت نامه اش نوشت: «زنانی را که با حجاب بر
مزارم بیایند نخواهم بخشید» برای مطالعه بیشتر، نک: رسول جعفریان، رسائل حجابه، ج ۱، ص ۳۱
40- دیوان حافظ، غزل ۱۳۳، ص۱۳۳
41- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۴۴۷
42- دنیای زن، گفت و گو با علامه سید محمد حسین فضل الله، ص ۱۶۶
43- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۱۰۶
44- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۴۴۹
45- رسول جعفریان، رسائل حجابیه؛ شصت سال تلاش علمی در برابر کشف حجاب، ج ۱، ص ۲۵۰
46- برتراند راسل، زناشویی و اخلاق، ترجمه مهدی افشار، ص۱۳۳
47- همان، ص ۱۳۶
48- مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۶۴
49- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۱۱۶
50- شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۲، ص ۵۶۴
51- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۶۷
52- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۷۵
53- ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ح ۲۵۲۸، ص ۶۸۱ «لا یخلون رجل بامراة فإن ثالثهما الشیطان.»
54- ابن ابی فراس ورام، مجموعه ورام، ج ۱، ص 62

منبع: عفاف در گستره زندگی، محسن فتاحی اردکانی، انتشارات بوستان کتاب، قم، 1392ش، صص 125-91


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط