اي بي‌خبر بکوش که صاحب خبر شوي

تا راهرو نباشي کي راهبر شوي اي بي‌خبر بکوش که صاحب خبر شوي هان اي پسر بکوش که روزي پدر شوي در مکتب حقايق پيش اديب عشق
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي بي‌خبر بکوش که صاحب خبر شوي
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
اي بي‌خبر بکوش که صاحب خبر شوي

شاعر : حافظ

تا راهرو نباشي کي راهبر شوي اي بي‌خبر بکوش که صاحب خبر شوي
هان اي پسر بکوش که روزي پدر شوي در مکتب حقايق پيش اديب عشق
تا کيمياي عشق بيابي و زر شوي دست از مس وجود چو مردان ره بشوي
آن گه رسي به خويش که بي خواب و خور شوي خواب و خورت ز مرتبه خويش دور کرد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوي گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
کز آب هفت بحر به يک موي تر شوي يک دم غريق بحر خدا شو گمان مبر
در راه ذوالجلال چو بي پا و سر شوي از پاي تا سرت همه نور خدا شود
زين پس شکي نماند که صاحب نظر شوي وجه خدا اگر شودت منظر نظر
در دل مدار هيچ که زير و زبر شوي بنياد هستي تو چو زير و زبر شود
بايد که خاک درگه اهل هنر شوي گر در سرت هواي وصال است حافظا


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط