كاروانسرا و دكاكين محله سنگ سياه

بعد از اداء شهادتين و ساير عقايد كه در صفحات قبل اظهار شد در بيان ما وَقع و ما صَدر منّى آنكه در ( حدود سنه سى ؟ ) و اهل خانه مسمّات قمر سلطان بنت مرحوم مبرور آقا ميرزا محمود نويسنده ، زوجه دائمه داعى ، جميع ما يملكى خود را از اثاث البيت و سه طرف خانه متّصلات به يكديگر و سراكمپانى ( ؟ ) و غيره ، آنچه صدق ماليت بر او مى‏شد به شرايطى چند مصالحه نمود به حقير در حالتى كه مدتى پيش از اين مصالحه ، حقير هم ماليه خود را جميعا به ايشان مصالحه نموده بودم به شرايطى .
چهارشنبه، 12 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كاروانسرا و دكاكين محله سنگ سياه
كاروانسرا و دكاكين محله سنگ سياه
كاروانسرا و دكاكين محله سنگ سياه






موقوفه : كاروانسرا و دكاكين محله سنگ سياه
واقف : محمد كريم حسب المصالحه زوجه‏اش قمر سلطان بنت آقا ميرزا محمود

تاريخ وقف : 10 ذى الحجه 1334 ه . ق
نوع سند : رونوشت ( مصالحه نامه و وقفنامه )
شماره رايانه‏اى : 6 ض
شماره پرونده : ...

كاروانسرا و دكاكين محله سنگ سياه

بسم اللّه‏ تعالى
[ صلح نامه ]

بعد از اداء شهادتين و ساير عقايد كه در صفحات قبل اظهار شد در بيان ما وَقع و ما صَدر منّى آنكه در ( حدود سنه سى ؟ ) و اهل خانه مسمّات قمر سلطان بنت مرحوم مبرور آقا ميرزا محمود نويسنده ، زوجه دائمه داعى ، جميع ما يملكى خود را از اثاث البيت و سه طرف خانه متّصلات به يكديگر و سراكمپانى ( ؟ ) و غيره ، آنچه صدق ماليت بر او مى‏شد به شرايطى چند مصالحه نمود به حقير در حالتى كه مدتى پيش از اين مصالحه ، حقير هم ماليه خود را جميعا به ايشان مصالحه نموده بودم به شرايطى .
بنابراين ما يملك زوجه ، به تمامى ، راجع و متعلق و ملك حقير شده و چون مى‏دانم و يقين دارم كه غرض محترمه زوجه از اين مصالحه آن است كه ماليه‏اش صرف خود حقير گردد نه وارث حقير ، لهذا حقير هم محض رضايت او ، مجددا تمام و كمال ماليه خودش را بدون استثناء چيزى از آن ، مصالحه شرعيه نمودم به خودش و صيغه شرعيه هم جارى ساختيم و تفصيل ماليه مشار اليها از اين قرار است :
نصف تام از كاروانسرا و دَه باب دكاكين متصلات به آن ، واقعات قرب كل مشيرى مشاعا ، و به عبارت اخرى سه دانگ از هر يك از كاروانسرا و دكاكين مشاعا متعلق به ايشان است و سه دانگ ديگرى مشاعا متعلق به خود داعى است .
و ديگر آنچه اثاث البيت از فروش (1) و البسه و سينه آلات و طلا آلات تماما بدون افراز چيزى از آن متعلق به خودش است و هيچ ربطى به حقير ندارد ، و حتى لباسهاى مردانه ملك او است ، و همچنين سراكمپانى ( ؟ ) و خانهاى مختصه نوساز و مشتركه قديمىِ موروثى از برادرها و پدر جميعا ملك طِلق و حق صدق مشار اليها است ، و احدى از وارثهاى حقير حق يك كلمه سؤال و استفسار هم ندارد .
مجددا محض توضيح اظهار مى‏شود كه نصف از كاروانسرا و نصف از ده دكاكين مشاعا واصل و هفت سراكمپانى ( ؟ ) و سه طرفِ خانه متصلات جديده و قديمه و جميع اثاث البيت و البسه زنانه و مردانه بدون استثنائى از آن ، ملك طلق و حق صدق زوجه محترمه است و مرا به هيچ وجه حقى نيست .
حرّره الاحقر محمود فى عاشر ذى حجة سنة 1334 .
« و الأرض للّه‏ يورثها من يشاء » (2) .
اما اموال و ما يضاف الىّ عارية اول حصه از خانه موروثى و ابتياعى از حاجى محمد رحيم كه ايشان از اخوى زاده‏ها خريد نمودند و مخارج بنّائى و نجارى و جصّاصى (3) طرف پشت بقعه فوقانى و تحتانى كه قريب چهارصد تومان حقير ، و پانصد تومان اخوى آقا محمد خرج نموده كه آن هم راجع به حقير شد ، و همچنين حصه موروثى از شش دانگ يك باب دكان سه دركى واقعه در بازار بزّازها از بازار وكيل ، و همچنين حصّه ابتياعى توسط حاجى از اخوى زاده‏ها و حصّه ابتياعى از حاجى محمد حسن كمپانى ، مال اخوى آقا محمد جعفر كه همه دو حصه از دكان مزبور است و تمامى حق و حقوقى كه مى‏شود ، بر او مى‏باشد ـ يعنى مالك مى‏باشم از خانه و دكان پدرى ارثا و ابتياعا ـ مصالحه صحيحه شرعيه نمودم به اخوى آقا محمد جعفر و همشيره مسمّات [ به ] خانم سلطان و همشيره زاده‏ها ، اولادهاى حاجى غلامحسين چينى فروش و هم محمد جواد ذكور و بلقيس خانم و حاجيه عصمت خانم و رباب خانم ، كلهم على السواء ذكورا و اناثا بلا تفاضل .
امّا [ رقبات ذيل را : ]

[ رقبات مفصله : ]

1 ـ نصف مشاع تامّ تمام از شش دانگ يك باب كاروانسرا .
2 ـ و ده باب دكاكين متصلات به آن ، كه متعلق به حقير و نصف ديگر آن متعلق به زوجه محترمه است .
3 ـ مع سه باب دكاكين شمّاعى و سفيدگرى و نصفه بقّالى واقعات در محله سنگ سياه .
* * *
جميعا وقف شرعى و حبس مخلّد ملّى نمودم بر :
[ مصارف : ]
1 ـ محصّلين علوم دينيه اسلاميه و علوم معاشيه ابتدائى و غيره ، غير از طريقه خارجه از اهل فرنگ و السنه ايشان ـ خذلهم اللّه‏ ـ بلكه طريقه تعليم و تعلّم اسلاميه از مصر و يثرب و هر بلاد اسلاميه .
2 ـ كه بعد از اخراجات ضروريه ملكيه و تعميرات لازمه ، عايدى خرج اطفال ايتام و غيره مسلمين بلكه مطلق محصّلين يعنى خرجى كه لازمه تحصيل ايشان است بشود . و توليت آن مادام الحيات بنفسه لنفسه و ما بعد الحيات به جناب مستطاب شريعت مآب زبدة العلماء و المحققين خير الحاج حاجى محمد كريم ـ سلّمه اللّه‏ ـ ولد مرحوم خير الحاج حاجى محمد باقر ، مفوّض است تا محمد جواد همشيره زاده به حد رشد و بلوغ برسد ، آنگاه توليت به او و به ايشان است مع نظارت جناب حاجِ مزبور .
و در جميع اوقات و ازمنه هر كس متولى باشد ، نظارت آن به محترمه زوجه دائمه مسمّات [ به ] قمر سلطان بنت مرحوم آقا ميرزا محمود نويسنده است .
3 ـ توضيحا آنكه آنچه عايد شود بعد از اخراجات لازمه ، بايد صرف لوازم تحصيل جماعتى از اطفال فقراء بشود كه تحصيل علوم فارسيه و عربيه ، دينيه و معاشيه بنمايند .
اميد است جناب حاجى محمد كريمِ متولى ، بعد از خود با جمعى از اهل دانش نشسته و مشورت نمايند كه ان شاء اللّه‏ به ترتيب صحيح محكم دائم جارى شود .
خلاصه منافع اعيان موقوفه مصرف آن محصلين علوم دينيه و معاشيه و مقدمات آنها فارسيةً و عربيةً ، ابتدائيةً و انتهائيةً انصافيه ( ؟ ) است كه بايد خرج ما يحتاج اليهم فى التحصيل من المسكن و المعلّم و الكتاب و ساير اللوازم بشود .
و توليت بعد از محمد جواد همشيره زاده ، به اخوى زاده‏ها است ، و بعد به اولاد ذكور اخوى زاده‏ها و همشيره زاده ، هر كس از آنها اعلم و ابصر و اتقى باشد .
و چنانچه عالم نباشند ثقه و متدين‏ترين از ايشان ، و همچنين نسلاً بعد نسل ذكور از ذكور و بعد ذكور از اناث و بعد ارحام نسبى الاقرب فالاقرب الى ما شاء اللّه‏ .
امّا در باب كتب داعى به استثناى كتب خاصه كه بعد تفصيل آن ذكر مى‏شود ، ساير كتابها جميعا ، خواه بر آن كلمه وقف نوشته شده باشد يا نه ، وقف است :
اولاً : بر همين محصلين موقوف عليهم مزبورون در صفحه يمنى ، و بعد از ما يحتاج ايشان ، بر جميع طلاب محصلين ، كه ان شاء اللّه‏ به اطلاع جناب مستطاب حاجى شيخ محمد كريم ـ دام و اطال اللّه‏ بقاه ـ كه متولى اول و اصل در اين امر هستند به محتاجين طلاب داده شود كه بعد از استفاده و رفع حاجت ، پس گرفته و بيش از شش ماه الى يك سال نزد كسى نباشد ، و به اختلاف مورد ، وثيقه يا قبض گرفته [ . . . ] مهر نقش شود به اين مضمون به خط نستعليق جلىّ : « وقف محصلين مخصوص » ، صفحه اول و وسط و آخر كتاب به آن مهر شود ، « و الأرض للّه‏ يورثها من يشاء » (4) .
4 ـ اما ده فنجان و نيم اراضى زراعتگاه و چاه آب مشتمل بر دو حلقه چاه آجر شده خارج دروازه سعدى از اراضى رحمت آباد كه مشاع است ، اين ده فنجان با ده فنجان ورثه مرحوم حاجى على اكبر كه جمله مشاعا بيست و يك فنجان است مع اوطاق و اشجارِ اطرافِ دو حلقه چاه و شرب تابعه مزبورات ، تمامى و همگى ده فنجان و نيم و ما يتعلق و ما يضاف اليها وقف است بر تعزيه داران حضرت ابى عبد اللّه‏ الحسين الشهيد روحى و روح العالمين له الفداء ، صلوات اللّه‏ عليه و على جده و ابيه و امه و اخيه .
5 ـ و شبهاى بغيرِ عصر روز پنجشنبه ، در منزل پدرى تعزيه دارى شود كما فى السابق و الجارى .
6 ـ و در شهر المبارك رمضان شبهاى جمعه حسب المقدور افطار دهند جماعتى از مؤمنين را .
خلاصه مال الاجاره اراضى مزبوره بعد ازمخارج لازمه صرف تعزيه دارى عصرهاى پنجشنبه كما هوالجارى شود ، و آنچه زياد بيايد صرف‏افطارى شبهاى جمعه شهرمبارك شود ، و در كميّت و كيفيت بر حسب امكان و عايدى است ، و تابع منافع عايدى است .
* * *
و توليت آن كما فى السابق و الحال مادام الحيات با خود داعى است ، و بعد از فوت حقير ، توليت مفوّض است به اخوى زاده‏ها ، آقا محمد رحيم و آقا حبيب اللّه‏ ولدان مرحوم اخوىِ آقا محمد ، دختر زادگان مرحوم حاجى محمد رضاى پسر عبد اللّه‏ است . ثواب مترتب بر آن هديه است به سوى ارواح مطهره خاتم الانبياء و فاطمه زهرا و ائمه هدى صلوات اللّه‏ عليهم اجمعين كه پرتو[ى ] از انوار آن بزرگواران عايد شود اولاً به روح مرحوم والد ، ثانيا به روح اخوى آقا محمد ، و ثالثا پرتوى از ايشان به روح فقير ضعيفِ حقير شود بر حسب اين ترتيب آنكه چون اين ده فنجان و نيم ارضين اولاً ثلث مرحوم والد غفران مآب الحاج محمد نبى بوده كه منافع آن را صرف مصارف معين نمائيم حقير و اخوى آقا محمد ، و بعد از آن اختيار آن به حقير و اخوى بود كه هر نحو تصرفى بخواهيم بالمناصفه بنماييم .
و مرحوم اخوى آقا محمد در زمان حيات ، در اين باب مسامحه نموده‏اند كه بعد از مراجعت حقير از نجف اشرف كليه اختيار اين ارضين را به حقير واگذار نمودند ، يعنى نصفه‏اى (5) هم كه به اختيار ايشان بود به داعى واگذار نمودند ؛ لهذا بعد از فوت آن مرحوم صلاح ديده شد كه تمام ده فنجان و نيم وقف شود بر تعزيه داران حضرت سيدالشهداء ابى عبد اللّه‏ الحسين صلوات اللّه‏ عليه و على جده و ابيه و اخيه .
و افطارىِ شبهاى جمعه ماه مبارك و توليت آن اولاً به خود داعى است و بعد به اخوى زاده خصوصا آقا حبيب اللّه‏ ، و بعد اولادهاى ايشان نسلاً بعد نسل ، ذكورا با تقدم ذكور از ذكور بر ذكورِ از اناث الى ما شاء اللّه‏ وقفا صحيحا شرعيا بحيث (6) لا يباع و لا يوهب .
و اجريت و انشأت صيغة الوقف ، فتحقق الوقف بجميع اركانه و شرايطه ، و دخل فى مجراه من صرف المنافع فى مصارفه . حُرّر فى يوم العيد ، عيد اضحى عاشر ذى حجة اربع و ثلاثين و ثلاثمائة بعد الألف 1334 .
خدمت ذى شرافت حجج اسلام و علماء عظام و فضلاء كرام كه خط مرحمت پناه آقاى آقا شيخ محمود طاب ثراه را مى‏شناسند ، استدعا مى‏نمايم كه ملاحظه چهل سطر فوق را نموده و مطابقه با دفترى كه خط آن مرحوم است فرموده ، چنانچه خط مرحوم شيخ ، و مطابق با دفتر است در اين ورقه كه به منزله سواد است مرقوم ، و به مهر شريف مزيّن فرمايند . زياده عرضى و زحمتى نيست ، انا الاحقر محمد كريم ، عفى عنه .

[ سجلات : ]

[ فراز سند : ]
1 ) حسبى اللّه‏ ؛ ذا مع سواد الاصل مطابق ، و قد لاحظت الاصل و طوبق معه بشهادة النص (7) و السجل بخط الجناب السيد الجليل النبيل النحرير الكامل الآقا سيد على المجتهد الكازرونى و مهره ، حرّره الاحقر على فى 25 شهر ذى حجة سنة 1336 .
[ سجع مهر / بيضوى : ] « على مع الحق » .
2 ) بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و الحمد للّه‏ تعالى ؛ هذا السواد مطابق لأصله الملحوظ المحفوف حسب شهادة الموثقين لدىّ العبد الذليل على الحسنى الحسينى غفر له فى شهر ربيع الاول سنة ست و ثلاثين و ثلاثمائة بعد الالف ( 1336 ) ، و لا شك أن اصل هذا السواد بخط الشيخ المرحوم طاب ثراه صحيح معتبر عندى مصدَّق ( به لدى ؟ ) جمعا بمحضر جمع كثير من المعتمدين الموثقين و محضر العبد الذليل ، محل رسم شريعت مدار حضرت مستطاب ملاذ الانام مروج الاحكام نائب الامام شريعتمدارى آقا سيد على حجة الاسلام مد ظله العالى .

[ حاشيه راست : ]

1 ) سواد مطابق سوادى است كه حضرت حجة الاسلام آقاى آقا شيخ على ابوالوردى دامت بركاته تصديق فرموده‏اند ، 22 شعبه 303 ( ا ـ م منصورى ) .
[ سجع مهر / بيضوى : ] « دفتر اوقاف [ . ] » .
2 ) مقابله شد ، محل مهر جناب آقا شيخ محمد صادق .
3 ) اميد است بحول اللّه‏ و قوّته و مشيّته تغيير نيابد و ثواب آن كما ذُكر و زُبر سابقا عايد روح والد و مرحوم اخوى آقا محمود ، و اين عبد مذنب حقير فقير الى رحمة ربه الودود محمود گردد .

[ حاشيه چپ : ]

[ سجع دو مهر / بيضوى : ] « على مع الحق » .

پی نوشت ها :

1) فروش جمع فرش .
2) سوره اعراف : 128 .
3) جَصّاصى : گچ كارى .
4) سوره اعراف : 128 .
5) در متن « نصفه » آمده است .
6) در متن « به حيث » .
7) در متن « بشهادت المونص » ديده مى‏شود .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط