شناسنامه تفسیر
نام معروف: تفسیر القرآن الکریم. معروف به بحرالعلوم، یا تفسیر سمرقندیمؤلف: ابواللیث نصر بن محمد بن احمد سمرقندی بلخی
تولد: بین سال های ۳۰۱-۳۱۰ ق
وفات: ۳۷۵ ق
مذهب: حنفی اشعری
زبان: عربی
تعداد مجلدات: ۳ جلد رحلی
مشخصات نشر: بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق، قطع رحلی و تعلیق شیخ علی محمد معوض و شیخ عادل احمد عبدالموجود و دکتر زکریا عبدالمجید النوبی. چاپ دیگر: بیروت، دار الفکر، تحقیق ابوسعید عمربن غلامحسن عمروی. البته چاپی پیش از این در بغداد به مناسبت آغاز جشن های قرن پانزدهم هجری با تحقیق دکتر عبدالرحیم احدالزق، انجام یافته که در سه جلد است، ولی تمام تفسیر نیست.
معرفی مفسر و تفسیر
نصر بن محمد بن أحمد، بن إبراهیم، ملقب به أبو اللیث، فقیه سمرقندی، مشهور به إمام الهدی. از عالمان صوفی حنفی قرن چهارم خراسان است، که دارای آثاری در این زمینه از آن جمله کتاب: «بستان العارفین» است. در «طبقات الحنفیة» لکنوی آمده: که او سلسله طریق علمی خود را از ابوجعفر الهند وانی، از ابوالقاسم صفار، از نصیر بن یحیى، عن محمد بن سماعة، عن أبی یوسف شاگرد ابوحنیفه گرفته است.از مؤلفات او افزون بر تفسیر و بستان، کتاب تنبیه الغافلین. ط. خزانة الفقه، على مذهب أبی حنیفة. ط. و بستان العارفین فی الآداب الشرعیة. ط. عمدة العقائد. خ. فضائل رمضان. خ. المقدمة، فی الفقه. ط. شرح الجامع الصغیر، فی الفقه، عیون المسائل، خ. دقائق الأخبار فی بیان أهل الجنة و أهوال النار. خ. مختلف الروایة، فی الخلافات بین أبی حنیفة و مالک و الشافعی. خ. شرعة الإسلام، فقه. خ. النوازل من الفتاوی. خ. تفسیر جزء عم یتساءلون، موجز. خ. رسالة فی أصول الدین. است.
سمرقندی که شاگرد مفسری چون محمدبن فضل بلخی بود، تفسیری کوتاه و شرح گونه نوشته است که با فضای تفسیر نویسی آن عصر، یعنی تفسیر نقلی، تناسب داشته است. آنچه در مصادر تفسیری آن عصر بوده، از اخبار اسباب النزول، ناسخ و منسوخ و قرائات موجود بوده، به شکل مختصر گردآوری و نقل می کند. البته این سخن بدان معنا نیست که فاقد بحث های غیر تقلی، اجتهادی و بهره گرفتن از لغت باشد، بلکه منظور، غلبه جهت نقلی است. وی تفسیر را بدون نگاشتن مقدمه ای آغاز کرده و تنها ابوابی را در افکنده که در آن اخبار فضیلت قرآن، شرایط تفسیر و نهی از تفسیر به رأی را آورده است. پس از خطبه این خبر و حدیث را از ابن مسعود و امیرمؤمنان نقل می کند: «من أراد العلم فلیتور القرآن» (مانند زمین شخم بزند)، یعنی در تفسیر کندوکاو و زیر و رو کند) - در روایت دیگر آمده: «فلیؤثر القرآن» - فإن فیه علم الأولین والآخرین. و روی عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه أنه قال: «ما من شیء إلا و علمه فی القرآن غیر أن آراء الرجال تعجز عنه». (1).
سمرقندی، مانند عموم مفسران به روایات و مأثورات در اسامی سوره ها، مکان نزول و فضیلت سوره ها و احکام آنها توجه دارد. در نقل مأثورات، جز در پاره ای موارد، اسناد روایت را به خاطر سهولت استفاده اختصار کتاب، حذف میکند.
مفسر در آن دوره از کسانی است که بر تفسیر اجتهادی و به تعبیر خودش تفسیر به رأى تأکید می ورزد، هر چند تعریف او از روایات نهی از تفسیر به رأی آن است که جایی باشد که شخص قواعد تفسیر را رعایت نکند و آگاهی های لازم را نداشته باشد: «فلما کان القرآن حجة على العرب و العجم، ثم لا یکون حجة علیهم إلا بعد تفسیره برأیه، فدل ذلک على أن طلب تفسیره و تأویله واجب. و لکن لا یجوز لأحد أن یفسر القرآن من ذات نفسه برأیه، ما لم یتعلم ویعرف وجوه اللغة و أحوال التنزیل» (2).
در تفسیر سمرقندی، اسرائیلیات و روایات ضعاف مانند نقل از کلیسی و شدی صغیر دیده میشود. اسباب نزول را عموما نقل میکند. در باب احکام فقهی بسیار کوتاه نویس است. به لغت و وجوه معانی توجه کامل دارد. در نقد برخی اشکالات و پاسخ به شبهات در مواردی پای به میدان نهاده و همین جهات یعنی توجه به لغت، پاسخ به شبهات و وجوه تفسیری، نشانگر حرکت تحول آفرین تفسیر از مرحله نقلی به اجتهادی است که نمونه های آن در تفسیر طبری دیده می شود.
دوران سمرقندی، آغاز تولد تفسیر اجتهادی است. دورانی که این دسته از مفسرین روش انحصاری تفسیر مأثور را تدریجا پشت سر می گذارند و اندک اندک به نقد و ارزیابی سخن ها می پردازند. هر خبر و اثری را نمی پذیرند، تأویل و به قول امروزی ها تفسیر می کنند، تعبد به خرج نمی دهند. با نقل مأثورات از اجتهاد و نقد آرای تابعین و مفسران قرن اول و دوم از برگزیدن نظری مستقل ابایی ندارند. در آن عصر برگزیدن این روش حرکت بسیار میمونی است، اما مطلوب نیست، باید دورانی بگذرد و این دانش راه های جدید را درنوردد. تجربه هایی کسب کند، قواعد تفسیر مدون شود، تفسیرهای بزرگی چون تفسیر ابومسلم اصفهانی (م ۳۲۲ق)، شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) و... تألیف گردند، تا تفسیر اجتهادی جای خود را به خوبی باز کند. بنابراین تفسیر سمرقندی در چنین برهه تاریخی و حرکت تفسیری و نقطه عطفی در این دانش قرار گرفته است. گرچه با تفسیر طبری قابل مقایسه نیست، اما نمودهایی از این حرکت را در خود جای داده است.
پینوشتها:
1- بحر العلوم، ج ۱، ص ۱۱
2- همان
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 109-107