1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010

2) اعلام به رسميت شناختن رژيم غاصب اسراييل توسط "محمدرضا پهلوي" در ايران (1339 ش): در ايامي كه جنگ تبليغاتي بين ايران و چند كشور، از جمله شوروي و چين به دليل نزديكي بيش از حد شاه به آمريكا و واگذاري امتيازات گوناگون به ايالات متحده، به اوج خود رسيده بود، دولت منوچهر اقبال، نخست وزير وقت، براي ايجاد رابطه با دولت صهيونيستي
دوشنبه، 28 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010

1) افتتاح تلفن بي‏سيم بين تهران و لندن (1327 ش)
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010 2) اعلام به رسميت شناختن رژيم غاصب اسراييل توسط "محمدرضا پهلوي" در ايران (1339 ش): در ايامي كه جنگ تبليغاتي بين ايران و چند كشور، از جمله شوروي و چين به دليل نزديكي بيش از حد شاه به آمريكا و واگذاري امتيازات گوناگون به ايالات متحده، به اوج خود رسيده بود، دولت منوچهر اقبال، نخست وزير وقت، براي ايجاد رابطه با دولت صهيونيستي اسرائيل مشغول مذاكره بود سرانجام دولت ايران، اسرائيل را به صورت شناسايي محدود و غير رسمي (دوفاكتور) به رسميت شناخت. ظاهراً بين دو دولت، سفيرمبادله نگرديد ولي هميشه يكي از ماموران وزارت خارجه به عنوان كاردار در اسراييل اقامت داشت و نماينده دولت اسراييل در ايران به عنوان وابسته اقتصادي، وظايف نماينده سياسي را انجام مي‏داد. به دنبال برقراري رابطه بين ايران و رژيم صهيونيستي، جمال عبدالناصر رييس جمهور مصر، نطق تندي عليه شاه ايراد نمود و از اينكه ايران، اسراييل را به رسميت شناخته است، به شدت انتقاد كرد. اين نطق، در كشورهاي اسلامي مؤثر افتاد و دولت ايران با حملات سخت كشورهاي مسلمان روبرو گرديد، به طوري كه شاه ناچار شد به عنوان شيخ شلتوت، رييس دانشگاه اسلامي الازهر در قاهره، تلگرافي مخابره كند و به وي توضيح دهد كه دولت ايران، دولت اسراييل را در سال 1330 به صورت محدود به رسميت شناخته و اين روزها اقدام تازه‏اي صورت نگرفته است. پس از ارتباط ايران و رژيم اسراييل كه در پي فشار دولت آمريكا به عمل آمده بود، دولت مصر با ايران قطع رابطه كرد و ديپلمات‏هاي ايران را از قاهره اخراج نمود.
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010 3) درگذشت فقيه و عالم بزرگوار "آخوند ملاعلي همداني" زعيم حوزه علميه همدان (1357 ش): عالم وارسته، شيخ الفقها و المجتهدين آيت‏اللَّه علي بن ابراهيم معصومي معروف به آخوند حاج ملاعلي همداني از مراجع بزرگ و مدرسين مبرّز، حوزه علميه قم و از مراجع همدان در سال 1273 ش (1312ق) در يكي از روستاهاي همدان متولد شد. پدرگراميش كه آثار نبوغ و استعداد را در او مشاهده كرده بود، آخوند را نزد يكي از علماي محترم محل برده و در آنجا، در مدت كوتاهي، قسمتي از فقه و اصول را فرا گرفت. وي در همدان به مدت چهار سال در رشته‏هاي كلام و فلسفه و فنون رياضي تحصيل نمود و سپس به تهران عزيمت كرد. آخوند همداني پس از كسب علم از استادان فن، در سال 1300 ش نزد آيت‏اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائري مؤسس حوزه علميه قم رفت و در مدت 10 سال در شمار شاگردان ممتاز ايشان قرار گرفت و سطوح عالي را به اتمام رساند. ايشان همچنين در محضر ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي و شيخ احمد قمي، به تكميل درس و تهذيب نفس اشتغال يافت و همزمان به تدريس سطح پرداخت. آخوند ملاعلي همداني در سال 1310 ش به دنبال درخواست اهالي متدين همدان و حسب الامر استادش حاج شيخ عبدالكريم حائري، به همدان بازگشت و حدود پنجاه سال رياست ديني آن شهر را برعهده داشت. آخوند همداني از استوانه‏هاي بزرگ دين و زهد و تقوا در همدان و منطقه غرب كشور بود. ايشان حوزه علميه همدان را ساماني مجدد بخشيد و پناهگاهي براي روحانيت متعهد آن منطقه در فضاي فساد آلود آن روزگار به شمار مي‏آمد. چنان‏كه به مرور زمان، كتابخانه بسيار با ارزشي را در همدان به وجود آورد كه در آن منطقه كم نظير بود. مجله پيك اسلام نيز توسط ايشان تاسيس شد و انتشار يافت. از اين فقيه سترگ آثار متعددي بر جاي مانده كه اربعين حديث، رساله‏اي در اجتهاد و تقليد، رساله در قاعده لاضرر و رساله‏اي در حبط و تكفير از آن جمله مي‏باشد. سرانجام اين عالم رباني و فقيه بزرگ در اول مرداد 1357 ش برابر با نيمه شعبان سال 1398 ق در 84 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در همدان به خاك سپرده شد. در مراسم تشييع ايشان، يكي از كم سابقه‏ترين اجتماعات مردمي پديد آمد كه به تظاهرات سياسي و نمايش اعتراض مردم مسلمان در برابر رژيم حاكم تبديل شد. همچنين كنگره بزرگداشت بيستمين سالگرد ارتحال ايشان، در روزهاي سوم و چهارم مرداد 1377 ش با حضور نمايندگان مقام معظم رهبري و مراجع عظام و شخصيت‏هاي علمي و فرهنگي در همدان برگزار شد و از شخصيت فقهي، علمي و اجتماعي ايشان تجليل به عمل آمد.
4) عمليات لبيك يا خميني با رمز: فناي في اللَّه در منطقه شرق كارون، توسط سپاه (1367 ش)
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010 5) ولادت حضرت علي‏اكبر(علیه السلام) فرزند ارشد امام حسين(علیه السلام) (33 ق)
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010 6) درگذشت "سنايي غزنوي"، عارف و شاعر بزرگ مسلمان(545 ق): ابوالمجد مجدود بن آدم سنايى غزنوي، موصوف به حكيم، از بزرگان، حكما و شعراي ايران، در اواسط قرن پنجم هجري در طوس به دنيا آمد. او آن هنگام كه به شاعري روي آورد، مداح و شاعر سلطان ابراهيم غزنوي بود و پس از حادثه‏اي از اين كار توبه كرد و به عرفان روي آوَرد. اشعار سنايى براخلاق، مواعظ، حقايق توحيد، عرفان، حكمت و نكات لطيف بسياري تكيه دارد و آدمي را به تزكيه‏ي دروني و توجه به شناخت خود و بازگشت به اللَّه سوق مي‏دهد. سنايى، كلام خود را به اشاراتِ مختلف از احاديث و آيات و قصص و تمثيلات و استدلالات عقلي و نتيجه‏گيري از آنها براي اثباتِ مقاصد خود و نيز اصطلاحاتِ فراواني علمي آراسته است و به همين سبب، بسياري از ابيات او، دشوار و محتاجِ شرح و تفسير شده‏اند. آثار فراواني از سنايي به جا مانده است كه: حديقةُ الحقيقه و شريعةُ الطَّريقه، زادُالسالِكين، سيرُالعباد الي المعاد و كارنامه‏ي بلخ از آن جمله‏اند. وفات وي را سال 555 ق نيز گفته‏اند.
7) رحلت فقيه گرانقدر شيعه، علامه "ملامحمد تقي مجلسي" در اصفهان(1070 ق): علامه محمد تقي مجلسي در سال 1003 ق در اصفهان به دنيا آمد. مقدمات علوم را نزد پدرش مولاعلي مجلسي فراگرفت و سپس به حلقه‏ي درس علامه عبداللَّه شوشتري راه يافت. وي سال‏ها از محضر اين عالم بزرگ، فقه، حديث،اصول فقه، كلام و تفسير را آموخت. علاوه بر آن از درس عالم كم نظيري همچون "شيخ بهايى" بهره برد و روح تشنه‏ي خودرا از درياي علم استاد، سيراب ساخت. علامه مجلسي همچنين از محضر اساتيد ديگر زمان از جمله مير فندرسكي، قاضي ابوالسُّرور و امير اسحاق استرآبادي نيز استفاده كرد. ايشان پس از سفري به نجف، به حيطه‏ي شرح احاديث روي آورد و به تاليف و تدريس پرداخت. علامه محمدباقر مجلسي صاحب بحارالانوار( فرزندش)، محقق خوانساري، سيدنعمت اللَّه جزايري، ملامحمدصالح مازندراني و ملامحمدصادق كرباسي از جمله شاگردان و رَوضةُ المتقين، اربعين و شرح زيارت‏هاي مختلف از تاليفات اوست. علامه مجلسي در 67 سالگي در اصفهان وفات يافت و در كنار مسجد جامع اين شهر به خاك سپرده شد.
8) وفات حكيم "ملااسماعيل خواجويي" عالم و فقيه بزرگ شيعه (1173 ق): ملااسماعيل‏بن محمدحسين (مازندراني الاصل) در منطقه‏ي خواجويى از محلات اصفهان ساكن بود. وي عالمي جامع، حكيم و از بزرگان فقها و متكلمين شيعه‏ي عهد افشاريه به شمار مي‏رفت و به دليل قناعت و عدم توجه به دنيا، مورد توجه نادرشاه قرار گرفت. احياي حوزه‏ي علميه‏ي اصفهان پس از جنگ‏هاي محمود و اشرف افغان از كارهاي او و تحرير كتب بشارةُ الشيعه و الجبر و التفويض از تأليفات ايشان است. اين عالم بزرگوار در تخت فولاد اصفهان مدفون است.
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010 9) درگذشت عالم زاهد و مجاهد "آقا نجفي اصفهاني" (1331 ق): آيت‏اللَّه شيخ محمدتقي اصفهاني معروف به آقانجفي‏اصفهاني در 22 ربيع‏الثاني 1262 ق در اصفهان به‏دنيا آمد و در آنجا به تحصيل پرداخت تا به مقام اجتهاد رسيد. او را به عنوان جامع علومِ معقول و منقول شناخته و به قوَّت حافظه، حضور ذهن، سخاوت و شجاعت ستوده‏اند. آقانجفي اصفهاني صاحب نفوذ و قدرت معنوي فراواني بود و از آغازگران مبارزه در جنبش تنباكو به شمار مي‏رود. اين فقيه وارسته در دوران مرجعيت خود، در كمك به مردم و رفع ستم از ايشان اهتمام مي‏ورزيد و در جهت تامين وسايل آسايش آنان كوشش مي‏كرد. بيش از يكصد اثر از آيت اللَّه شيخ محمدتقي رازي باقي است كه الاجتهاد و التقليد، اسرارُ الآيات، اسرارُ الاحكام و اسرارُالشَّريعه از آن جمله‏اند.
10) مرگ "پير مارْيوو" نويسنده برجسته فرانسوي (1763م): پيِر كارْلِه دو شامْبْلَن دو مارْيوو، نويسنده و داستان‏نويس فرانسوي، در هفدهم نوامبر 1688م در پاريس به دنيا آمد و پس از آشنايى با روشن‏فكران و اهل ذوق و ادب، در هجده سالگي به نمايش‏نامه‏نويسي روي آورد. موضوع آثار اوليه او هر چند بسيار عادي و متوسط بود، اما انديشه‏هاي اصلي و مهمي را كه ماريو در آينده در نمايش‏هاي خود مي‏پرورانْد، نمودار ساخت. ماريو از اوان جواني، استعداد خود را در تحليل رواني و تعمق در خصوصيت‏هاي اخلاق بشر آشكار نمود و در اين زمينه، مقاله‏هايى انتشار داد كه اشخاص و صفات خاص آنها از واقع‏بيني خاص برخوردار بود. ماريو طي سال‏هاي بعد نمايش‏نامه‏هاي متعددي از قبيل غافل‏گيري عشق، ناپايداري دوجانبه و كمدي جزيره عقل را بر روي صحنه برد و با موفقيت و شهرت فراواني مواجه گرديد. ماريو ساليان دراز نويسنده‏اي سبُك و جِلف شناخته مي‏شد، اما برخي ديگر از ادباي زمان پس از وي، او را نويسنده‏اي مي‏دانستند، با اصول و مباني فكري تازه و فلسفي و غير متعارف و عميق. امروزه ظرافت طبع و دقت و تيزبيني ماريو در تحليل رواني آشكار گشته است و هر يك از نمايش‏نامه‏هاي او تلاشي شناخته شده است در برافكندن نقاب‏هايى كه حيله‏ها و قراردادهاي مكّارانه را در خود مي‏پوشانده است. ماريو، پيچ وخم‏هايى را كه به تدريج در جريان نمايش به وجود مي‏آورد، ناگهان در پرده آخر از ميان مي‏برد و معماهاي هيجان‏انگيز و پرتحرك را به وسيله كشف حيله‏ها، نيرنگ‏هاي از پيش طرح شده، تلوّن‏ها، درددل‏ها و اعترافات تصادفي حل مي‏كند. ماريو به سبب معرفت درباره زواياي طبع آدمي و توصيف رنج و درد و به سبب شيوه نگارش، شهرت فراواني دارد. پيِر ماريو سرانجام در 23 ژوئيه 1763م در 75 سالگي درگذشت.
11) اشغال شهر قاهره پايتخت مصر توسط سپاهيان ناپلئون بُناپارت (1798م): يكي از مسيرهاي مهم ارتباطي استعمار انگلستان با مستعمره بزرگ خود در شبه قاره هند، راه عبور از سرزمين مصر به طرف درياي سرخ و مناطق خاورميانه بود. در اين ميان، ناپلئون بُناپارت، امپراتور فرانسه براي قطع اين مسير ارتباطي درصدد اشغال مصر و ضربه زدن به انگلستان بود. از اين رو، پس از آن كه ناپلئون بُناپارت، بندر اسكندريه مصر را با استفاده از تجهيزات مدرن و به كار بردن حيله و نيرنگ اشغال نمود، به سوي قاهره بزرگ‏ترين شهر مصر و پايتخت سلسله مماليك، حركت كرد. در اين هنگام، مراد بيك حاكم قاهره، براي دفاع از اين شهر، با سربازان خود در حومه قاهره و در نزديكي اهرام مصر سنگر گرفت. با رسيدن قواي ناپلئون به نزديكي اهرام، جنگ سختي بين دو سپاه مصر و فرانسه روي داد. در اين نبرد كه به جنگ اهرام مشهور است، ارتش فرانسه به دليل برتري تجهيزاتِ خود به پيروزي دست يافت و فرداي آن روز، سپاه فرانسه به شهر بي‏دفاع قاهره وارد شد و به حكومت مماليك در مصر پايان داد. ولي پس از پيروزي‏هاي اوليه در اين عمليات و تصرف بخش بزرگي از خاك مصر و سواحل شرقي مديترانه، بر اثر حملات غافل‏گيرانه نيروي دريايى انگليس، بخش اعظم ناوگان جنگي فرانسه منهدم شد و ناپلئون عملا در محاصره قرار گرفت. در تابستان 1799م، ناپلئون با شكستن خط محاصره دريايي انگليس به فرانسه بازگشت تا با تجهيزات و نيروي تازه نفسي به صحنه عمليات بازگردد. ولي آشفتگي اوضاع فرانسه پس از انقلاب اين كشور و نارضايتي شديد مردم از حكومت هيأت مديره، ناپلئون را از حمله مجدد به مصر بازداشت و درصدد كسب قدرت مطلق در فرانسه برآمد.
1 مرداد 1389 / 11 شعبان 1431 / 23 جولای 2010 12) مرگ "اوليسيس گرانْتْ" هجدهمين رئيس‏جمهور امريكا (1885م): اوليسيس سيمپسون گرانْتْ، هجدهمين رئيس جمهور امريكا در سال 1822م در ايالت اوهايو به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود در دانشكده نظامي ايالات متحده، در سال 1843م در جنگ مكزيك شركت كرد ولي در سال 1854م از ارتش استعفا داد و از آن زمان تا سال 1861م به كارهاي مختلفي كه هيچ كدام اهميتي نداشتند، دست زد. گرانت با شروع جنگ‏هاي داخلي امريكا موسوم به جنگ‏هاي انفصال، بار ديگر به خدمت نظامي بازگشت و بر اثر موفقيت‏هاي نظامي خود، به فرماندهي كل ارتش ايالات شمالي امريكا منصوب شد. او تا قبل از جنگ‏هاي انفصال، فرماندهي چندين رشته عمليات سنگين زميني عليه سرخپوستان امريكا را بر عهده داشت و اساساً مخالف موجوديت آنان در كشور بود. گرانت پس از پايان جنگ‏هاي داخلي، رياست ستاد ارتش امريكا را بر عهده گرفت و سپس در انتخابات رياست جمهوري سال 1868م امريكا شركت جست. اوليسيس گرانت در نهايت از اول ژانويه 1869م به عنوان هجدهمين رئيس جمهور ايلات متحده در 47 سالگي وارد كاخ سفيد شد و در يكي از اولين اقدامات خود به سركوبي سرخپوستان امريكا دست زد. درگيري‏هاي ارتش امريكا و سرخپوستان كه به صورتي كاملاً غافل‏گيرانه و ناجوانمردانه بر ضد سرخپوستان روي داد منجر به قتل عام تعداد فراواني از سرخپوستان و تار و مار شدن بقيه آنان گرديد. اوج اين درگيري‏ها در سال 1876م بود كه صدها تن از زنان و مردان سرخپوستْ، قتل عام و اجساد آنان در گورهاي دسته جمعي دفن شدند. كشتار اين سالْ خشن‏ترين و هولناك‏ترين كشتار سرخپوستان‏در سال‏هاي بعد از آغاز جنگ‏هاي انفصال اين كشور محسوب مي‏شود. از جمله رخدادهايى كه در دوران حكومت گرانت و پس از آن به وقوع پيوست مهاجرت سيل آساي اروپاييان و آسيايى‏ها به خاك امريكا بود. اين امر بيشتر به دليل مرگ نزديك به شش‏صد هزار نفر از مردم امريكا و زخمي و معلول شدن بيش از يك ميليون نفر از آنان در جريان جنگ‏هاي داخلي صورت گرفت كه لزوم پذيرش نيروهاي كاري را ايجاب مي‏كرد. در كنار آن، موج اعتصابات و اعتراضات كارگري در امريكا نيز روندي صعودي طي نمود. به طوري كه به موجب يك آمار كه بعد از جنگ‏هاي انفصال امريكا در زمينه تعداد اعتصابات توسط منابع امريكايى منتشر شده، در يك دوره شانزده ساله يعني از سال 1865 تا سال 1881م، صنايع و كارخانجات امريكا فقط با 500 مورد اعتصاب روبرو بودند. اما ناگهان ظرف چهار سال از 1881 تا 1885م، در حدود 38 هزار اعتصاب، تمام اقتصاد كشور را به لرزه درآورد و هفت و نيم ميليون كارگر و كارفرما در آن شركت كردند. از اين رو بود كه گرانت، سياست جلب مهاجر و واگذاري مشاغل به آنان را در پيش گرفت. اوليسيس گرانت دو دوره تمام و تا سال 1876م رياست جمهوري امريكا را بر عهده داشت، در حالي كه در پايان دوران زمام‏داري، بر اثر فساد در دستگاه حكومت و عدم توانايي در رهبري كشور، محبوبيت خود را از دست داد. گرانت پس از اتمام حكومت خود بر امريكا، به مسافرت در دنيا پرداخت و كتابي به نام خاطرات خصوصي نوشت ولي مرگ او در 23 ژوئيه 1885م در 63 سالگي فرصت را به او نداد تا از استفاده كلان آن، فايده‏اي ببرد.
13) آغاز نبرد معروف "كورسْكْ" بين آلمان و شوروي در جريان جنگ جهاني دوم (1943م): پس از تهاجم سنگين نيروهاي آلمان نازي به شوروي، آلمان‏ها و روس‏ها هر كدام نيروي عظيمي را در برابر هم آماده كردند و درگيري‏هاي وسيعي نيز در اين ميان روي داد. يكي از اين جنگ‏ها، نبرد كورسْكْ بود كه در 23 ژوئيه 1943م در منطقه اوكراين به وقوع پيوست. در اين نبرد، يك نيروي انساني دو ميليون نفري، شش هزار تانك و پنج هزار هواپيما حضور داشتند و در طي آن، بزرگ‏ترين جنگ تانك‏ها روي داد. هدف آلمان از شروع جنگ در اين منطقه، جداسازي و تسخير ناحيه كورسك و نيز انتقام شكست در نبرد استالين‏گراد بود. در اين نبرد خونين علاوه بر كشته شدن بيش از هفتاد هزار آلماني، 2900 تانك، هزار توپ و 1400 هواپيماي آلماني نيز منهدم گرديد. در اين جنگ، به علت دوري فاصله قواي آلمان از پايگاه‏هاي خود و گشوده شدن جبهه‏هاي گوناگون ديگر در برابر آلمان‏ها و نيز فرا رسيدن فصل سخت سرما در منطقه، در نهايتْ ارتش آلمان تار و مار شد و شكست سختي به آلمان وارد آمد. شكست آلمان از شوروي در كلّ نتيجه جنگ تاثير گذاشت و راه را براي شكست‏هاي بعدي آلمان فراهم نمود.
14) آغاز محاكمه "مارشال هانري پُتَن" رئيس حكومت ويشي فرانسه (1945م): از سال 1945 تا 1948م رهبران زمان جنگِ كشورهاي شكست خورده و كساني كه با آنها همكاري كرده بودند به عنوان جنايت‏كاران جنگي و يا خائنين به كشور خود محاكمه شدند و به مجازات‏هاي سنگين محكوم گرديدند. يكي از اين محاكمات، محاكمه مارشال هانري پُتَن، رئيس حكومت ويشي در جنوب فرانسه و نخست‏وزير دولتِ دست نشانده آلمان بود. محاكمه مارشال پُتَن قهرمان معروف نبرد وُرْدَن در جنگ جهاني اول، در روز بيست و سوم ژوئيه سال 1945م در يك سالن كوچك كه از كثرت جمعيت، جايى براي نفس كشيدن نداشت آغاز شد. پُتَن در نخستين جلسه دادگاه گفت كه چون از طرف مجلس ملي فرانسه به نخست وزيري انتخاب شده و رئيس دولت قانوني فرانسه بوده است، محاكمه او تابع تشريفات خاصي است و اين دادگاه را براي محاكمه خود صالح نمي‏داند، در غير اين صورت وي تا پايان جلسات دادگاه در اعتراض به اين عمل، خاموش خواهد ماند. ولي دادگاه اعتراض او را رد كرد و بر اساس ادعانامه دادستان دادگاه، محاكمه را آغاز نمود. به موجب اين ادعانامه، تمام اعمال پُتَن ازتاريخ تسليم او به آلمان در ژوئن 1940م و انتقال حكومت از پاريس به ويشي، غيرقانوني بوده و دادستان ضمن برشمردن اعمال پُتَن در دوران حكومت ويشي، او را خائن به فرانسه و ملت فرانسه خواند و براي او تقاضاي صدور حكم اعدام نمود. در نهايت، دادگاه عالي پاريس پس از سه هفته محاكمه و هفت ساعت مشورت، در روز 15 اوت 1945م حكم اعدام پُتَن را صادر كرد، ولي توصيه نمود كه به علت كهولتِ سنِ محكوم، از اجراي حكم خودداري شود. ژنرال دوگل رئيس دولت موقت فرانسه، در اجراي توصيه دادگاه، حكم اعدام را به حبس ابد تبديل كرد و پُتَن به زندان انتقال يافت با اين حال، مارشال هانري پُتَن شش سال بعد، در سال 1951م در 96 سالگي درگذشت. (ر.ك؛ 22 ژوئن)
15) كودتاي افسران مصري عليه حكومت پادشاهي "ملك‏فاروق" (1952م): ملك فاروق فرزند احمد فؤاد پاشا يا فؤاد اول، پادشاه پيشين مصر، در سال 1920م به دنيا آمد. در آن زمان، حكومت مصر تحت الحمايه انگليس بود. فاروق در پي مرگ پدرش در سال 1936م، در شانزده سالگي جانشين پدر شد. اما چون به سن قانوني نرسيده بود، اداره امور مملكت به شوراي نيابت سلطنت محول گشت. در آغاز جنگ جهاني دوم و درگير شدن عده زيادي از قواي كشورهاي متخاصم در شمال افريقا، مصر نيز به صورت يكي از جبهه‏ها و پايگاه‏هاي متفقين به خصوص انگلستان درآمد. پس از جنگ اعراب و اسرائيل و شكست اعراب، مردم مصر كه درگير اين جنگ بودند، نسبت به پادشاه خود ملك فاروق دلسرد و بدبين شدند. اين بدبيني در كنار فساد رايج در دستگاه رهبري فاروق، زمينه را براي انجام كودتاي آرام افسران ناراضي مصري آماده كرد. مغز متفكر كودتا، سرهنگ جمال‏عبدالناصر بود كه مقدمات اين حركت را از سال‏ها پيش تدارك ديده بود. ولي عبدالناصر و افسران جوان همفكر او، در مراحل نهايى اجراي نقشه كودتا، يكي از افسران ارشد مصري به نام ژنرال محمد نجيب را نيز با خود همراه كردند. سرانجام در 23 ژوئيه 1952م اين كودتا به رهبري ژنرال محمد نجيب و سرهنگ جمال عبدالناصر صورت گرفت و سه روز پس از پيروزي كودتا، ملك فاروق پادشاه مصر كه در ميان مردم، محبوبيتي نداشت در 26 ژوئيه مجبور به استعفا شد. هم‏چنين هم‏زمان، با الغاي رژيم سلطنتي، نظام جمهوري در مصر به رياست محمد نجيب اعلام شد. رياست جمهوري نجيب دوام چنداني نيافت و پس از آنكه بين كودتاچيان اختلاف افتاد، در نهايت، جمال عبدالناصر به رياست جمهوري رسيد.
16) روز ملي و انقلاب جمهوري عربي "مصر" (1952م): مصر كشوري است واقع در شمال شرقي افريقا با 997/739 كيلومتر مربع مساحت و بيش از 68/5 ميليون نفر جمعيت. پايتخت مصر قاهره و از شهرهاي مهم آن منصوره، پرت سعيد و اسكندريه قابل ذكرند. دين رسمي مردم مصر اسلام، و مليت و نژاد آنها عربي است. زبان رسمي و خط رايج مصرْ عربي و واحد پول آن ليره است. پيش‏بيني مي‏شود كه جمعيت مصر تا سال 2025م بيش از 95/5 ميليون نفر خواهد بود. جمهوري عربي مصر داراي دو روز ملي 23 ژوئيه و 6 اكتبر مي‏باشد. 23 ژوئيه سال‏روز كودتاي نظامي عليه حكومت پادشاهي ملك فاروق در سال 1952 و زمينه سازي براي اعلام جمهوري در اين كشور مي‏باشد. دومين روز ملي مصر، 6 اكتبر است كه سال‏روز آغاز جنگ چهارم اعراب و اسرائيل در سال 1973م مي‏باشد. (ر.ك؛ 28 فوريه)
17) كودتا در كشور افريقايي گامبيا عليه "سِر داوْدا جاوارا" رهبر اين كشور (1994م): سِر داوْدا جاوارا سياست‏مدار و رهبر گامبيا، از سال 1962م كه گامبيا، خودمختاري خود را از انگلستان به دست آورد رهبري اين كشور كوچك افريقايى را بر عهده داشت. او در سال 1965م، پس از كسب استقلال از انگلستان، گامبيا را به عضويت سازمان ملل متحد درآورد و در سال 1966 از سِمَت فرمانداري كل گامبيا به نخست‏وزيري كشور رسيد. وي هم‏چنين در سال1970م با تغيير نظام سياسي كشور به رژيم جمهوري، به رياست جمهوري دست يافت. در سال 1981م هنگامي كه جاوارا در لندن به سر مي‏برد، كودتايى عليه وي در گامبيا صورت گرفت كه با دخالت نظامي ارتش سِنِگال سركوب شد و جاوارا مجدداً قدرت را به دست گرفت. داودا جاوارا در سال 1984م رياست كميته منتخب سازمان كنفرانس اسلامي را براي ميانجي‏گري در جنگ عراق عليه جمهوري اسلامي ايران برعهده داشت. او سرانجام در 23 ژوئيه 1994م در جريان يك كودتا سرنگون شد و از گامبيا گريخت.
18) مرگ "ملك حسنِ دوم" پادشاه پيشين مراكش (1999م): ملك حسن دوم پادشاه مراكش در 9 ژوئيه سال 1929م در رباط متولد شد. او تحصيلات ابتدايى و دانشگاهي خود را در مراكش به پايان رساند و سپس در نيروي دريايى فرانسه، دوره آموزش ناو جنگي را طي كرد. حسن دوم در فوريه 1961م، به دنبال مرگ پدرش، در 32 سالگي به پادشاهي رسيد و از آن تاريخ به بعد، حاكم مطلق‏العنان مراكش گرديد. در دوران حكومت ملك حسن، سركوب مردم مسلمان مراكش، سال به سال افزايش يافت. وي در سال‏هاي 1970 و 1971م دو كودتاي نظامي را در كشور، كشف و خنثي كرد. مشكل بزرگ مراكش با همسايگانش در سال‏هاي دهه 1970 و 1980، حق حاكميت بر سرزمين وسيع جنوبي اين كشور بود كه تا سال 1976م، صحراي اسپانيا نام داشت. وي پس ازتخليه اين سرزمين توسط اسپانيايى‏ها، الحاق آن را به مراكش اعلام كرد و پس از چندي با بسيج 350 هزار نفر و ساماندهي راهپيمايى مردمي، به سمت صحرا حركت نمود. ملك حسن دوم با اين حركت خود مي‏خواست از يك سو بدون اعمال قدرت نظامي و با استفاده از نيروي مردمي در خاك صحرا پيش رود و آن را تصاحب كند و از سوي ديگر قدرت جبهه چريكي پوليسارْيو را كه براي استقلال صحرا مبارزه مي‏كرد با نيروي مردمي مهار سازد. اما اين هدف ميسر نشد و شاه حسن مجبور به جنگ با نيروهاي جبهه پوليساريو گرديد. اين جنگ براي ملك حسن روزانه 1/5 ميليون دلار هزينه در پي داشت و در نهايت، دو طرف به نتيجه مطلوب نرسيدند. ملك حسن مغربي در مدت حكومت خود، چند بار مورد سوء قصد قرار گرفت اما جانِ سالم به در بُرد. او سلطاني مستبد بود كه هرگونه مخالفتي را به شدت سركوب مي‏كرد و به همين دليل مورد اعتراض مردم اين كشور قرار داشت. ملك حسن از پيشتازان برقراري رابطه با رژيم صهيونيستي بود و حتي نقش ميانجي را ميان اين رژيم و برخي دولت‏هاي عربي بر عهده داشت. وي سرانجام در 23 ژوئيه 1999م در هفتاد سالگي جان سپرد. پس از مرگ ملك حسن و پايان سلطنت 38 ساله او بر مراكش، پسرش محمد ششم در 36 سالگي جانشين وي شد و در رديف حكمرانان جوانِ منطقه خاورميانه قرار گرفت.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط