اشک هاي زير چادر

مردمان شهر را آدم به آدم مي شمارم آشنا تر از پدر، از مادري، از هر که دارم سال ها دنبال مرواريد بودم در بيابان بي خبر از اينکه اقيانوس دارم در کنارم تا نيفتد ديده نامحرمان بر رازهايم دوست دارم زير چادر اشک هايم را ببارم خسته از تاريکي ام، از خويش، از محبوبه شب
شنبه، 17 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشک هاي زير چادر

اشک هاي زير چادر
اشک هاي زير چادر


 

نويسنده:اعظم سعادتمند




 

به مناسبت روز دختران
 

مردمان شهر را آدم به آدم مي شمارم
آشنا تر از پدر، از مادري، از هر که دارم
سال ها دنبال مرواريد بودم در بيابان
بي خبر از اينکه اقيانوس دارم در کنارم
تا نيفتد ديده نامحرمان بر رازهايم
دوست دارم زير چادر اشک هايم را ببارم
خسته از تاريکي ام، از خويش، از محبوبه شب
نام خود را با شما خورشيد گردان مي گذارم
من جوان و ظهر تابستان و داغي در نهانم
برف مي بارد، ولي برگيسوان سوگوارم
تا کسي غير تو روحم را چنين عريان نبيند
کاش پايان مي گرفت اين گريه بي اختيارم
منبع:ماهنامه طوبي شماره 36



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط