سعادت و نحوست ايام (1)
مقدمه
در ميان مسلمانان و ما ايرانيان نيز مواردى از اين قبيل به چشم مى خورد. اعتقاد به مبارك بودن روز مبعث، عيدهاى فطر و قربان و روز جمعه و شوم بودم روز عاشورا در ميان مسلمانان و متقابلا اعتقاد به بركت و سعادت نوروز و بديمنى و نحوست روز سيزدهم فروردين و انجام دادن بعضى از امور، به صورت عادت در بين بسيارى از ايرانيان ـ كه از آداب و رسوم زرتشتيان به جا مانده ـ نمونه هايى از اين قبيل است.
بررسى اجمالى اين مسئله كه گاهى با مخالفت عدّه اى رو به رو مى شود و نحوست و يا سعادت بعضى از روزها را خرافات، بى مبنا و بدون ارزش معرّفى مى كنند و متقابلا به نظر عدّه اى قابل توجّه و اعتنا شمرده مى شود، از مسائل مهمّى است كه داراى آثار روحى و اجتماعى نيز هست.
نحوست در قرآن
اوّل، هنگامى كه قوم عاد، به ناحق تكبّر و سركشى نمود و عذاب خداوند بر آنان نازل شد:
فأرسلنا عليهم ريحا صرصرا فى أيّام نحسات لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الآخرة أخزى و هم لا ينصرون.1
[ما هم براى هلاكت آن قوم (عاد)] باد تندى در ايّام نحس فرستاديم تا به آنها عذاب ذلّت را در دنيا بچشانيم، [در صورتى كه] خوارى عذاب آخرت بيش از دنياست [و آنجا] هيچ كس آنها را يارى نخواهد كرد.
دوم، هنگامى كه قوم عاد، پيامبر خود حضرت هود(علیه السّلام) را تكذيب كردند و گرفتار عذاب الهى شدند:
انّا أرسلنا عليهم ريحا صرصرا فى يوم نحس مستمرّ.2
ما بر هلاك آنها تندبادى در روز نحسى پايدار فرستاديم.
«أيّام نحسات» را روزهاى شوم و بد يمن تفسير كرده اند.3 برخى نيز روزهاى داراى گرد و غبار شديد كه افراد يكديگر را در آن نمى بينند، معنا كرده اند و آيه 24 سوره احقاف را مؤيّد اين معنا برشمرده اند.4
هنگامى كه قوم عاد، از دعوت حضرت هود (علیه السّلام) مبنى بر ترك بت پرستى و قبول توحيد سرپيچى كردند و تهديد او را نسبت به عذاب الهى ناديده گرفتند و او را تكذيب نمودند، ابرى بر فراز رودخانه ها مشاهده كردند و تصوّر كردند كه باران مى بارد، غافل از آنكه عذاب الهى در حال نزول بود. قرآن مى فرمايد:
… ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب أليم، تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها فأصبحوا لا يرى الاّ مساكنهم كذلك نجزى القوم المجرمين.5
[بلكه] عذابى است كه به تعجيل درخواستيد. اين باد سختى است كه در آن، شما را عذابى دردناك است. اين بادى است كه هر چيزى را به امر خدا نابود مى سازد. پس شبى صبح كردند كه جز خانه هاى [ويران] آنها، چيزى باقى نماند. بلى، ما بدين گونه قوم بدكار را مجازات مى كنيم.
برخى ديگر «يوم نحس» را روز سرد معنا كرده اند.6
در ميان تفاسير، معناى اوّل مشهورتر و نزد اكثر مفسّران مقبولتر است؛ ولى در مقام تبيين، از همين معنا نيز توصيفهاى گوناگونى شده است. از بعضى تابعيان نقل شده كه مراد از نحس، روزى است كه سبب شرّ و مراد از سعد، روزى است كه سبب خير است.7
مفسّر بنام شيعه ، علاّمه طباطبايى مى گويد:
نحوست آن است كه حوادثى كه رخ مى دهد، جز شرّ به دنبال نداشته باشد و اعمال يا پاره اى از اعمال براى عامل آن، هيچ گونه خير و بركتى نداشته باشد.8
سعادت و نحوست ذاتى ايّام
مسلّما عقل، ابتدائا نمى تواند چنين امتيازى را براى زمان و ايّام ـ كه جز محصول حركت وضعى و انتقالى زمين نيست ـ درك كند و بپذيرد. از ديدگاه عقل، هيچ تفاوتى ميان حركت وضعى زمين ـ كه سبب به وجود آمدن شبانه روز است ـ در روز جمعه با روز دوشنبه نيست ، چنانچه هيچ گونه فرقى ميان حركت انتقالى زمين در فصلها و ماههاى سال وجود ندارد و نمى توان بر سعادت و نحوست ايّام، به اين معنا، برهان عقلى ارائه كرد.
حكيم و مفسّر برجسته، علاّمه طباطبايى، معتقد است كه طبيعت مقدارى زمان، داراى اجزاى متشابهى است و چون ما هيچ گونه احاطه اى به علل و اسبابى كه سبب بروز حوادث و تحقّق اعمال مى شود، نداريم، تا گذشت روز و قطعه اى از زمان را از علل و اسباب سعادت و نحوست بشماريم ، از اين رو، تجربه كافى در اين زمينه سودى ندارد. زيرا همان طور كه راهى براى ثبوت نحوست و سعادت از طريق برهان وجود ندارد، راهى براى نفى آن هم نيست؛ گر چه ثبوت نحوست و سعادت براى ايّام، بعيد است، و البتّه ، استبعاد ، غير از استحاله است.9
متفكّر شهيد مرتضى مطهّرى نيز ضمن ردّ سعادت و نحوست به معناى خوب يا بد بودن روزى از آغاز خلقت، به دليل فقدان دليل عقلى يا نقلى بر آن، معناى معقول و صحيحى از سعادت و نحوست ايّام ارائه مى كند10 كه بدان خواهيم پرداخت.
سعادت و نحوست ايّام به اعتبار حوادث نيك و بد
بدون شك، اطلاق نحوست يا سعادت بر ايّام و ليالى ، مانند منزلت داشتن شب قدر: «انّا أنزلناه فى ليلة مباركة»11 در قرآن، داراى معنايى معقول و مقبول است.
مفسّران، اطلاق نحوست يا بركت را به اعتبار حوادثى دانسته اند كه در آن زمان اتّفاق افتاده است. اطلاق «نحوست» بر ايّام در ماجراى قوم عاد، به دليل عذابى است كه در مدّت يك هفته بر آنان نازل شد.12 چناچه اطلاق «بركت» بر ليلة القدر، به اعتبار نزول قرآن در اين شب و احيانا حوادث ديگرى، همچون «نزول فرشتگان الهى و روح» يا تقدير سرنوشت انسانهاست: «تنزّل الملائكة و الروح فيها باذن ربّهم من كلّ أمر».13
چنانچه عظمت ليلة القدر را كه از هزار ماه بيشتر است: «ليلة القدر خير من ألف شهر»، به اعتبار اعمال و عباداتى دانسته اند كه مؤمنان در اين شب انجام مى دهند ، نه به دليل فضيلت ذاتى و برترى لحظات و ساعات اين شب.14
به عبارت ديگر، در صورت عدم نزول عذاب بر قوم عاد، معلوم نبود كه باز هم آن ايّام ، نحس و شوم خوانده مى شد؛ چنانچه ـ بنا بر تفسير اوّل ـ بدون وقوع حوادثى چون نزول قرآن و مقدّر شدن سرنوشت انسانها و فرود آمدن فرشتگان الهى به محضر انسان كامل و حجّت خدا در هر عصرى، معلوم نبود كه باز هم اين شب «مبارك» مى بود.
بنابراين، ذاتا تفاوتى ميان لحظات و آنات ايّامى كه بر قوم عاد عذاب نازل شد، با لحظات و آنات ليلة القدر، وجود ندارد، يا لااقل دليل عقلى يا نقلى بر وجود چنين تفاوتى به نظر نمى رسد.
سعادت و نحوست ايّام در روايات
ملاّ محسن فيض كاشانى، در رساله اى با عنوان «تقويم المحسنين و أحسن التقويم»، ضمن نقل رواياتى كه مردم را از اعتماد به سخن منجّمان نهى مى كند، نمونه هايى از پيشگويى هاى منجّمان را كه تحقّق نيافته، ذكر مى كند. سپس حوادث واقع شده در ايّام را بر اساس سال قمرى و شمسى بر شمرده و نحوست و سعادت آن روزها را به دليل آن حوادث مطلوب يا نامطلوب دانسته و اعمال مناسب يا نامناسب در آن ايّام را برشمرده است. آن گاه حوادثى را كه در روزهاى هفته اتّفاق افتاده، مثل دوشنبه ـ كه روز وفات پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انقطاع وحى شمرده شده ـ و جمعه ـ كه سيّد الأيام نام گرفته ـ نقل كرده، سپس ساعات خوب و بد را در شبانه روز مشخّص نموده است و جداولى همچون جدول زمانهاى سفر، نقل مكان، شروع به كار، بريدن جامه و همچنين جدولهاى اوقات خوردن، خوابيدن، استخاره، جدول برجهاى دوازده گانه و اعمال مناسب و نامناسب در هر ماه را ترسيم كرده و زمان هر يك را مشخّص كرده است. مؤلف، در خاتمه رساله، رواياتى را كه بيان كننده كيفيت رفع نحوست ايّام است، نقل نموده كه يك روايت را براى نمونه در اينجا مى آوريم:
امام صادق(علیه السّلام) از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
من سرّه أن يدفع نحس يومه فليفتح يومه بصدقة يذهب اللّه بها نحس يومه و من أحبّ أن يذهب عنه نحس ليلته فليفتح ليلته بصدقة يدفع عن ليلته… فهذا خير لك من علم النجوم.15
كسى كه دوست دارد نحوست و بد يمنى روزش دفع شود، روز خود را با صدقه آغاز كند كه خداوند با آن، نحوست آن روزش را از بين ببرد و كسى كه دوست دارد نحوست و بد يمنى شب او از بين برود، شب خود را با صدقه آغاز كند تا نحوست از شب او دفع گردد… [سپس امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:] اين كار براى تو بهتر از [عمل كردن به] علم نجوم است.
فيض كاشانى ، در خاتمه رساله ، خوانندگان را نصيحت مى كند و مى گويد:
اى برادران ايمانى! مبادا عمل كردن به اين احاديث و امثال آنها را كه از مطلع نبوّت بر افق امامت و از جانب قدس و وحى الهى درخشيدن گرفته، كوچك بشماريد و تحقير نماييد. اين احاديث ، اسرار و دقايقى در خود نهفته دارد كه جز عاملان و انديشمندان در آيات الهى و احكام او ، درك نمى كنند و هيچ كدام از اين دستورات، خالى از حكمت و مصلحت نيست؛ چرا كه بى اطّلاعى شما از آنها ، سبب اهمال و كوتاهى در انجام دادن آنها نمى شود.16
علاّمه جمال الدين محمّد خوانسارى، معروف به آقا جمال خوانسارى نيز در مقدمه رساله «اختيارات الأيّام» مى گويد:
بر اذهان حقايق نماى ارباب دانش و آراى دقايق گشاى اصحاب بينش كه واقف رموز صحايف ليالى و ايّام و عارف نكات صحايف شهود و اعوام اند، محتجب و مخفى نباشد كه حكيم ازلى و عليم لم يزلى، بنا بر اقتضاى حكمت بالغه و استدعاى عنايت سابقه، افراد دفتر زمان و اجزاى اين سلسله ابد، توأمان را به عنوانات مختلفه و خواصّ متخالفه مغبون و ممتاز گردانيده، بعضى را پيرايه سعادت در بر و بعضى را دورباش نحوست بر رهگذر، بر بعضى صلاحيّت همه اعمال رقم گشته و بر بعضى تنافر با جميع اشغال ثبت شده. بعضى به شايستگى بعضى امور دون بعض موصوف و بعضى به همين صفت ، ولى به عكس اوّل معروف.
بنابراين ، نيازمند درگاه كردگارى ابن حسين جمال الدين محمّد خوانسارى، اين رساله در بيان سعادت و نحوست و بركت و شئومت ايّام هفته و ماه و سال، بر وفق آنچه از آثار و احاديث اهل بيت عصمت ـ صلوات الله عليهم ـ كه در كتب اصحاب ما ـ رضوان الله عليهم ـ مانند «لئالى منثور» متفرّق گشته، مستفاد مى گردد، ترتيب نموده، تا همگى طوايف انام ، از خواصّ و عوام به آن رجوع نموده، در ايّام مذمومه و ليالى منحوسه، مرتكب اعمال و اشغال نگرديده، در اوقات محموده و ساعات مسعوده به انجام مهام خود پردازند و در خاتمه آن، بعضى از دعوات و غير آن ايراد شد كه اگر از راه اضطرار يا بدون آن نيز در اوقات مذمومه، به امرى از امور اقدام نمايند، به بركت آنها از تشويش مضرّت آن، آسوده خاطر و فارغ البال باشند.17
آنگاه رساله را در سه فصل و يك خاتمه، به ترتيب با عنوانهاى «در اختيار ايّام هفته»، «در اختيار ايّام ماه»، «در ذكر آنچه وارد شده در باب بعضى از ايّام سال» و «در ذكر امرى چند كه دفع كند نحوست ايّام را »، تنظيم كرده است.
نمونه هايى از روايات
روايت اوّل: نحوست روز دوشنبه
روايت دوم: صدقه، دفع كننده نحوست
روايت سوم: توكّل بر خدا و ولايت اهل بيت (ع)،ايمنى بخش از شرها و دشمنى ها
ادامه دارد ...
پی نوشت :
1. سوره فصّلت، آيه16 .
2. سوره قمر، آيه 19 .
3. تفسير قمى، على بن ابراهيم قمى، ج2، ص267 .
4. ر. ك: الميزان، محمد حسين طباطبايى، ج17، ص377 .
5. سوره احقاف، آيه24 .
6. ر. ك: مجمع البيان، امين الاسلام طبرسى، ج5، ص8 .
7. همان جا.
8. الميزان، ج19، ص71 .
9. همان، ص72(با تلخيص).
10. آشنايى با قرآن، ج5، ص237 .
11. سوره دخان، آيه3 .
12. سوره حاقه، آيه7: «سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوما…».
13. سوره قدر، آيه 3 .
14. الميزان، ج20، ص332؛ مجمع البيان، ج5، ص520 .
15. بحارالأنوار، ج47، ص52 (به نقل از اصول كافى).
16. تقويم المحسنين و أحسن التقويم، ص68 .
17. رسائل آقا جمال خوانسارى (اختيارات الأيّام)، ص312 .
18. الخصال، شيخ صدوق، علميه اسلاميه، ص442 .
19. بحارالأنوار، ج56، ص31 .
20. همان، ص24 ـ 25 .
/خ