مقدمه:
جهاد دفاعی، جنگ و مبارزهای است که در صورت تجاوز دشمنی به حریم مسلمین واجب و لازم جهاد ابتدایی، جهادی است که مسلمانان ابتداءاً به جنگ وارد میشوند، بدون اینکه طرف مقابل ابتدا جنگ را آغاز کرده باشد.در این مطلب در ایتدا به اقسام جهاد و تدابیر نظامی و اقتصادی برای حفظ امنیت و پیشگیری از وقوع جنگ وتلاش برای افزایش توانایی های نظامی و جنگی به منظور تقویت امنیت و دفاع ملی و لزوم آمادگی رزمی کافی با همه ی امکانات اشاره می شود.
همچنین به اصل بازدارندگی و تقویت بنیه نظامی و استفاده از قدرت نظامی به عنوان عاملی برای پیشگیری از تهدیدها و تقویت نیروهای مسلح و این مسئله که داشتن قدرت نظامی به منظور دفاع از خود و ارزشها و حفظ امنیت عمومی ملت است .
و اینکه در جنگ باید از هرگونه وحشی گری نظامی و ویرانگری پرهیز نمائیم، و در صورت لزوم از منابع مالی عمومی برای تأمین هزینههای جنگ و دفاع ملی استفاده کنیم. چون هزینه و بودجه جنگ با مشارکت عمومی همراه می باشد.
اقسام جهاد
جهاد دارای انواع و اقسامی است که هر یک نیاز جامعه انسانی بوده و نمیتوان از آن غفلت داشت و ارزش و اعتبار هریک به سبب درجۀ اهمیت آنها نسبت به تحقق اهداف اصلی آفرینش انسان است که اجمالاً به آنها اشاره میکنیم:اقسام جهاد و دستورالعمل جهاد دفاعی در قرآن
1- جهاد اکبر
بیشتر مردم وقتی واژۀ جهاد را میشنوند تنها جهاد نظامی به اذهان ایشان تبادر میکند؛ چرا که این نوع جهاد در طول تاریخ اجتماعی و سیاسی بیشترین نقش را در صحنههای زندگی مردم و تحولات عظیم تاریخی ایفاد کرده است؛ از اینروست که عبارت «مجاهدان» تنها مجاهدان نظامی را به ذهن میآورد، اما غافل از اینکه جهاد اکبر، که مبارزه با هواهای نفسانی است، از جهاد اصغر، یعنی جنگ با دشمنانی که به مرزهای مسلمین یورش بردهاند، بسیار بااهمیتتر است؛ به گونهای که بر همۀ انسانها لازم و ضروری است که در جبهۀ «جهاد اکبر» با سلاح «تقوی» بر دشمن درون خانۀ دل بتازند و حریم دل را از لشکریان غاصب شیطان تطهیر کنند.امام صادق (علیهالسلام) در این زمینه فرمود:
«اَنَّ النَّبِیَّ بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْاَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْاَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْاَکْبَرُ قَالَ: جِهَادُ النَّفْس؛ [1]
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گروهی از مسلمانان را به سریهای [جنگهایی که پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) شخصاً در آن شرکت نداشته و یکی از اصحاب را به سرکردگی سپاهیان تعیین مینمود] فرستاد، وقتی بازگشتند به آنان فرمود: آفرین بر گروهی که جهاد کوچکتر را انجام دادند، و جهاد بزرگترشان باقی مانده، شخصی عرض کرد: یا رسول اللَّه! جهاد بزرگتر چیست؟ فرمود: جهاد با هوای نفس».
همچنین ایشان در روایت دیگری فرمود: «انَّ افْضَلَ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ؛ [2] برترین جهاد، جهاد با هوسهای سرکشی است که در درون سینۀ آدمی است».
این بیان به خوبی میتواند منطق اسلام را در این مسالۀ حیاتی روشن سازد و پس از بررسی و مطالعه، کشف میگردد که:
اولاً: در درون وجود انسان همیشه نیروهای متضادی هستند که صورت یک صحنۀ جنگ را دارد و سرنوشت انسان بستگی به پیروزی یکی از این دو قسمت از نیروها دارد.
ثانیاً: این جهاد از اینرو «جهاد اکبر» نامیده شده که یک جهاد ابدی و پایانناپذیر است، به علاوه یک نبرد داخلی همیشه از یک نبرد خارجی خطرناکتر میباشد و گذشته از اینها شکست در این جهاد نتیجهای جز شقاوت و بدبختی ندارد، در صورتی که شکست در جهاد با دشمن خارجی ممکن است موجب کسب افتخار شهادت گردد.
به عبارت دیگر، جهاد با دشمن بیرونی هرگز شکست واقعی ندارد، اما احتمال شکست در جهاد با نفس فراوان است و چنانچه نفس امّاره بر عقل انسان حاکم شود، از آن مرکبی میسازد و انسان را به سوی وادی نیستی و نابودی میبرد.
تسلّط نفس امّاره بر آدمی منشا تمام ظلمها و جنایتهاست. به عنوان مثال نمونۀ آن معاویه و عمرو عاص هستند. دو شخصیتی که در تاریخ از آنان به عنوان انسانهای هوشمند و با کیاست نامبرده شده است، اما آنان با پیروی از نفس امّاره، آنگونه ظلمها و جنایتها را که تاریخ شاهد آن است، مرتکب شدند؛ [3]
از اینرو امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) فرمود: «برترین مجاهد شخصی است که با هوای نفس خویش به نبرد برخاسته است».
و همچنین در روایت دیگری فرمود: «یَقُولُ الرَّجُلُ جَاهَدْتُ وَ لَمْ یُجَاهِدْ اِنَّمَا الْجِهَادُ اجْتِنَابُ الْمَحَارِم و...؛ [4] مرد میگوید: جهاد کردم، در صورتی که جهاد نکرده است؛ جهاد در حقیقت دوری کردن از حرامهاست».
2- جهاد کبیر
پس از مرتبۀ جهاد نفس که جهاد اکبر دانسته شده است، «جهاد کبیر» قرار دارد که مراد از آن «جهاد علمی و فرهنگی» میباشد.اگر در جهاد نفس، انسان به تزکیه و خودسازی قلب خود میپردازد و نفس را در مقام اعتدال نگه داشته و اجازۀ انجام فسق و فجور به آن نمیدهد، در جهاد کبیر، از نظر بینشی و نگرشی شرایط این تزکیه برای انسان فراهم میآید.
هیچ شک و تردیدی نیست که انسان بر مدار عقل و قلب میتواند حقایق هستی را بشناسد و باور کند و ذهن و جانش با هستی همراه و هماهنگ شود.
تلاشی که انسان در جهاد کبیر میکند، رهایی خود و دیگران از تسلط فکری و فرهنگی است و اجازه نمیدهد تا گفتمان باطل، بینش و نگرش او را سامان دهد و رفتارش را تحت کنترل درآورد و او را بندۀ فکری و فرهنگی خود سازد؛ لکن در جهاد اکبر، انسان به خودش اجازه نمیدهد تا هواهای نفسانی بر او چیره شود.
بیگمان انسان زمانی میتواند به جهاد نفس بپردازد که فشارهای بیرونی کاسته شده یا از میان رفته باشد؛ در این صورت بهتر میتواند به جنگ و جهاد با هوای نفسانی خودش برود و زشتیها و رذائل پست درونی را تخلیه و با فضائل اخلاقی، نفس را بیاراید. پس پالایش نفس از زشتیها در شرایطی فراهم میآید که از نظر بینشی و نگرشی در مسیر درست قرار گرفته باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت از جهاد کبیر علمی و فرهنگی سخن به میان آورده است و میفرماید: «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا؛ [5]
پس تو هرگز از کافران فرمان مبر و [در راه حق و عدالت و خشنودی خدای یکتا] به وسیلۀ این کتاب با آنان به جهادی بزرگ بپرداز[و روشنگری کن]».
مرحوم علامۀ طبرسی در ذیل این آیۀ شریفه مینویسد:
از آیۀ شریفه این درس بزرگ دریافت میشود که برترین و با شکوهترین جهادها و تلاشها در پیشگاه خدا، جهاد علمی، فکری و فرهنگی است؛ جهاد کسانی است که با روشنگریهای خویش بافتهها و ساختهها و شبهات بداندیشان و گمراهان را از اذهان و افکار میزدایند و مردم را با روح و جان دین خدا و هدفهای بلند آن آشنا میسازند. [6]
بنابراین جهاد کبیر، جهاد عملی، فکری و فرهنگی است که پس از جهاد اکبر یعنی جهاد با نفس در درجۀ برتری از دیگر جهادها قرار دارد و میبایست اهتمام بسیاری بر آن داشت؛ زیرا جهادی است که گفتمان درست فکری و فرهنگی را به جامعه ارائه میدهد و اجازه نمیدهد تا گفتمان باطل مستبدانه با سرکوب افکار و فرهنگهای عقلانی و عقلایی دیگر بر جامعه مسلط شود.
جهاد علمی و فرهنگی در حوزههای بینشی و نگرشی فضایی را برای افراد جامعه فراهم میآورد تا انسانها در یک فضای سالم، گفتمانهای رقیب را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند و بتوانند خود با انتخاب آزاد، راهی را برگزینند.
اگر چنین فضایی برای همۀ افراد بشر و اعضای جامعه فراهم شود، آنگاه به طور طبیعی اکثریت مردم، به سبب کمالخواهی و کمالجویی و نقصگریزی، به سوی خدا و خدایی شدن گام بر میدارند و اصول فطرت و عقلانیت را به کار میگیرند و از رفتارهای زشت و نابهنجار عقلانی و عقلایی پرهیز کرده و در پی فرهنگ سالم و ارزشی میروند.
در نتیجه هدف از جهاد فکری، علمی و فرهنگی آن است که مؤمنان را از تهاجم فکری و فرهنگی دشمن حفظ کرد و با پاسخگویی به شبهات و روشنگری و بصیرتافزایی، اجازه نداد تا رفتارهای نابهنجار آنان به شکل فرهنگ بر جامعه مسلط شود و با تخریب حقایق و هنجارهای ارزشی، فکری و فرهنگی، جامعه را دچار تردید کند.
3- جهاد اصغر
جهاد اصغر که به معنای جهاد با دشمنان دین و خداوند به وسیلۀ مال و جان میباشد، بارها در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته و بدان سفارش شده است؛ چنانچه میفرماید: «وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِاَمْوَالِهِمْ وَاَنفُسِهِمْ؛ [7] و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد کنید». این جهاد از لحاظ فقهی به صورت کلی به دو نوع دفاعی و ابتدایی تقسیم میگردد:4- جهاد دفاعی
جنگ و مبارزهای است که در صورت تجاوز دشمنی به حریم مسلمین واجب و لازم میگردد و آیات متعدد قرآن به آن اشاره دارد. در این جهاد، حتی بچههایی که به تکلیف نرسیدهاند اما توانایی دفاع دارند و نیز زنان که در شرایط عادی جهاد از ایشان برداشته شده است، باید در حد توان خود در دفاع شرکت کنند.در جهاد دفاعی اذن و اجازة حاکم شرع لازم نیست و مسلمانان نباید در شرایط حساس هجوم دشمن، منتظر اجازة ولیفقیه باشند؛ زیرا چنانچه کسی به سرزمین اسلام حمله کند و مال، ثروت، استقلال و آزادی آنان را مورد تعرض قرار دهد تا آنکه مسلمانان را تحت سیطرۀ خود درآورد، در این شرایط دین تکلیف میکند که مسلمانان به دفاع برخیزند و از سرزمین اسلام، عزت و سربلندی خود دفاع کنند و هرگز تسلیم دشمن نشوند.
5- جهاد ابتدایی
جهادی است که مسلمانان ابتداءً وارد جنگ میشوند، بدون اینکه طرف مقابل جنگ را آغاز کرده باشد. بیشتر فقهای امامی وجوب جهاد ابتدایی و حتی مشروعیت آن را منوط به موافقت و اجازۀ امام معصوم (علیهالسلام) یا نایب او میدانند.این حرکت جهادی با هدف عرضۀ دین اسلام به کافران و گسترش این آئین نجاتبخش در سراسر جهان تحقق میپذیرد. در جهاد ابتدایی، هدف مسلمانان اساساً کشورگشایی و تجاوز به حقوق و آزادیهای انسانهای دیگر و گرفتن اموال آنان نیست، بلکه منظور اصلی آنان دعوت مردم به دین اسلام، گسترش حقایق دینی و ترویج شعائر مذهبی است.
آمادگى نظامى براى جلوگیرى از جنگ
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فی سَبیلِ اللهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاتُظْلَمُونَ
براى مقابله با آنها [= دشمنان]، هر چه در توان دارید از نیرو و از اسبهاى ورزیده آماده سازید، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن (شناخته شده) خویش را بترسانید! و دشمنان دیگرى غیر از اینها، که شما آنها را (به علت نفاقشان) نمى شناسید و خدا آنها را مى شناسد. و هر چه در راه خدا (و تقویت اسلام) انفاق کنید، بى کم و کاست به شما بازگردانده مى شود، و به شما ستم نخواهد شد. (8)
هدف افزایش قدرت جنگى و نظامی
این آیه دستور آماده باش همه جانبهى مسلمانان در برابر دشمنان و تهیه هر نوع سلاح، امکانات، وسایل و شیوههاى تبلیغى حتّى شعار و سرود را مىدهد که رعایت این دستورات، سبب هراس کفّار از نیروى رزمى مسلمانان مىشود.پیامبر صلى الله علیه و آله وقتى با خبر شد که در یمن اسلحهى جدیدى ساخته شده، شخصى را براى تهیهى آن به یمن فرستاد. از آن حضرت نقل شده که با یک تیر، سه نفر به بهشت مىروند: «سازندهى آن، آماده کننده و تیرانداز».
در اسلام، مسابقات تیراندازى و اسب سوارى و برد و باخت در آنها جایز شمرده شده تا آمادگى رزمى ایجاد شود.
ضمیر «لَهُمْ»، به کفّار و کسانى که در آیهى قبل مطرح بودند و بیم خیانتشان مىرفت، برمىگردد. یعنى در برابر دشمن که همواره احتمال خیانت او حتّى در صورت عهد و پیمان مىرود، آماده باشید.
به تناسب دستورات گذشته در زمینه جهاد اسلامى، در آیه مورد بحث، به یک اصل حیاتى که در هر عصر و زمان باید مورد توجه مسلمانان باشد، اشاره مى کند، و آن لزوم آمادگى رزمى کافى در برابر دشمنان است.
لزوم آمادگى رزمى کافى با همه ی امکانات
«و در برابر دشمنان هر قدر توانائى دارید از نیرو و قدرت آماده سازید»! (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة).یعنى: در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حد کافى آمادگى در برابر هجوم هاى احتمالى دشمن داشته باشید.
«و همچنین به اندازه کافى اسب هاى ورزیده براى میدان جهاد فراهم سازید» (وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ).
«رباط» به معنى بستن و پیوند دادن است، و بیشتر به معنى بستن حیوان در نقطه اى براى نگهدارى و محافظت به کار رفته، سپس به همین تناسب به معنى محافظت و مراقبت به طور کلى آمده است.
و «مُرابَطَه» به معنى محافظت مرزها و همچنین به معنى مراقبت از هر چیز دیگر مى آید، و به محل بستن و نگاهدارى حیوانات «رِباط» گفته مى شود و به همین تناسب کاروانسرا را عرب «رِباط» مى گوید.
پس از آن به هدف از این افزایش قدرت جنگى اشاره کرده، مى فرماید: «هدف این است، با فراهم ساختن این ابزار، دشمنان خدا و دشمنان خودتان را بترسانید» (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ).
همچنین «گروه دیگرى غیر از اینها که شما آنها را نمى شناسید ولى خدا آنها را مى شناسد» (وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ).این گروه نیز باید از شما حساب ببرند و بترسند.
وسائل جنگى و سلاح هاى مدرن اصل اساسى در جهاد اسلامى
در آغاز آیه، وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة : یک اصل اساسى در زمینه جهاد اسلامى و حفظ موجودیت مسلمانان، و مجد و عظمت و افتخارات آنان بیان شده است، و تعبیر آیه به قدرى وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانى کاملاً تطبیق مى کند.کلمه «قُوَّة» چه کلمه کوچک و پر معنائى است، نه تنها وسائل جنگى و سلاح هاى مدرن هر عصرى را در بر مى گیرد، که تمام نیروها و قدرت هائى را که به نوعى از انواع در پیروزى بر دشمن اثر دارد شامل مى شود، اعم از نیروهاى مادى و معنوى.
آنها که گمان مى کنند راه پیروزى بر دشمن و حفظ موجودیت خویش تنها بستگى به کمیت سلاح هاى جنگى دارد، سخت در اشتباهند; زیرا ما در همین میدان هاى جنگ عصر خود ملت هائى را دیدیم که با نفرات و اسلحه کمتر در برابر ملت هاى نیرومندتر و با سلاحى پیشرفته تر پیروز شدند، مانند ملت مسلمان «الجزائر» در برابر دولت نیرومند «فرانسه»!
بنابراین، علاوه بر این که باید از پیشرفته ترین سلاح هاى هر زمان ـ به عنوان یک وظیفه قطعى اسلامى ـ بهره گیرى کرد، باید به تقویت روحیه و ایمان سربازان که قوه و نیروى مهم ترى است پرداخت.
از قدرت هاى اقتصادى، فرهنگى و سیاسى، که آنها نیز در مفهوم «قُوَّة» مندرج هستند و نقش بسیار مؤثرى در پیروزى بر دشمن دارد نیز نباید غفلت کرد.
جالب این است که: در روایات اسلامى براى کلمه «قُوَّة» تفسیرهاى گوناگونى شده که از وسعت مفهوم این کلمه حکایت مى کند، مثلاً در بعضى از روایات مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: منظور از «قوة»، «تیر» است. [9]
و در روایت دیگرى که در تفسیر «على بن ابراهیم» آمده مى خوانیم که منظور از آن هر گونه اسلحه است. [10]
و باز در روایتى که در تفسیر «عیاشى» آمده مى خوانیم: منظور از آن شمشیر و سپر است. [11]
و بالاخره در روایت چهارمى که در کتاب «من لایحضره الفقیه» آمده مى خوانیم: مِنْهُ الْخَضابُ بِالسَّوادِ: «یکى از مصداق هاى قوة در آیه، موهاى سفید را به وسیله رنگ سیاه کردن است»![12]
یعنى اسلام حتى رنگ موها را که به سرباز بزرگسال چهره جوان ترى مى دهد تا دشمن مرعوب گردد از نظر دور نداشته است، و این نشان مى دهد: چه اندازه مفهوم «قُوَّة» در آیه فوق وسیع است.
بنابراین، آنها که تنها پاره اى از روایات را دیده اند و کلمه «قُوَّة» را به یک مصداق، محدود ساخته اند گرفتار اشتباه عجیبى شده اند.
ولى افسوس که مسلمانان با داشتن چنین دستور صریح و روشنى گویا همه چیز را به دست فراموشى سپرده اند، نه از فراهم ساختن نیروهاى معنوى و روانى براى مقابله با دشمن در میان آنها خبرى هست، و نه از نیروهاى اقتصادى و فرهنگى و سیاسى و نظامى، و عجب این است که:
با این فراموشکارى بزرگ و پشت سر انداختن چنین دستور صریحى، باز خود را مسلمان مى دانیم، و گناه عقب افتادگى خود را به گردن اسلام مى افکنیم و مى گوئیم اگر اسلام آئین پیشرفت و پیروزى است پس چرا ما مسلمان ها عقب افتاده ایم؟!
به عقیده ما اگر این دستور بزرگ اسلامى (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة) به عنوان یک شعار همگانى در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را به کار بندند، براى جبران عقب ماندگیشان کافى است. [13]
سیره عملى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان مى دهد که آنها براى مقابله با دشمن از هیچ فرصتى غفلت نمى کردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن، و به کار بستن هر گونه تاکتیک جنگى، هیچ مطلب کوچک و بزرگى را از نظر دور نمى داشتند.
معروف است در ایام جنگ «حنین» به پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر دادند: سلاح تازه و مؤثرى در «یمن» اختراع شده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فوراً کسانى را به «یمن» فرستاد تا آن سلاح را براى ارتش اسلام تهیه کنند! [14]
در حوادث جنگ «احد» مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مقابل شعار بت پرستان: أُعْلُ هُبَلَ، أُعْلُ هُبَلَ: «سربلند باد بت بزرگ هبل...» شعار کوبنده تر و نافذترى به مسلمانان تعلیم داد تا بگویند: اللّهُ أَعْلى وَ أَجَّلُّ: «خدا برتر و بالاتر از همه چیز است».[15]
و در برابر شعار: اِنَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَکُمْ: «بت بزرگ عزّى براى ماست و شما عزّى ندارید» بگویند: اللّهُ مَوْلانا وَ لا مَوْلا لَکُمْ: «خداوند ولىّ و سرپرست و تکیه گاه ماست و شما تکیه گاهى ندارید».[16]
این نشان مى دهد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان حتى از تأثیر یک شعار قوى در برابر دشمن غافل نبودند، و بهترین آن را براى خود انتخاب مى کردند.
دستور مهم فقهى اسلام در زمینه مسابقه تیراندازى و اسب سوارى که حتى برد و باخت مالى را در زمینه آن تجویز کرده، و مسلمانان را به این مسابقه دعوت نموده است، نمونه دیگرى از بینش عمیق اسلام در زمینه آمادگى در برابر دشمن است.
اصل بازدارندگی و تقویت بنیه نظامی
هر نوع نیرو و توانى دارید (اعم از توانایى هاى اقتصادى، نظامى، تبلیغاتى، اجتماعى و مانند آن) براى مقابله با دشمنان آماده سازید.تحقق بازدارندگی با اقتدار نظامی از طریق بهرهگیری از هر ابزار و وسیلهای است که هراس آفرین برای دشمن باشد. آنجا که ابزارها و وسایل ایجاد ترس و هراس و رهب و رعب در هر جغرافیای زمانی و مکانی متفاوت است.
قرآن به مصادیق این ابزارها و وسایل اقتدار بازدارنده نپرداخته و مصادیق را به عهده مردم و نظام سیاسی گذاشته است؛ زیرا همان طوری که علوم در حال پیشرفت است، ابزارهای تهدید و نیز دفاع نیز تغییر کرده و پیشرفتهتر و متنوعتر میشود.
بنابراین، در راستای «توان بازدارندگی» باید تنها به ابزارهای مادی بسنده نکرد، بلکه در جنگ نرم و سخت از چنان اقتداری برخوردار شد که دشمن خیال حمله به مغزش خطور نکند و هماره در ترس و هراس از اقتدار توان بازدارنده امت و نظام اسلامی باشد
قرآن کریم در این آیه، تقویت بنیه نظامی با تمام توان تا حدّ ارهاب و ارعاب دشمنان خدا را وظیفهای برعهده مسلمانان و نظام اسلامی دانسته و هرگونه تأمین و پرداخت هزینه در این راه را از مصادیق انفاق در راه خدا شمرده است.
وقتی امت و نظام سیاسی در حدی از اقتدار نظامی باشد که دیگران از آن حساب برند، ترس و هراسی که از این اقتدار در دل دشمنان فعلی و احتمالی میافتد، خود مهمترین عامل بازدارندگی از تعرض دشمن است. از این رو، سرمایه گذاری در حوزه آمادگی نظامی و «تقویت اقتدار در سطح ارهاب و ترساندن»، سرمایهای ماندگار برای سرمایه گذاران از نظام و امت است و این گونه نیست که سرمایه آنان دور ریخته و به هدر رفته باشد؛ زیرا این گونه با تأمین امنیت از راه بازدارندگی سود حاصل از سرمایه چند برابر میشود.
در این آیه شریفه، هدف از افزایش قدرت جنگی را ویران کردن سرزمینها و تصاحب اموال دیگران بیان نمیدارد، بلکه هدف این است که با این وسائل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید:
«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ» از این آیه میتوان فهمید که در سیاست اسلامی، قدرت و طاقت مطلوبیت ذاتی ندارد؛ بلکه تحصیل آن فقط برای آن است که ضامن تحقق امنیت در جامعه و جلوگیری طغیان گری و تجاوز باشد[17].
جهاد و دفاع اسلامی تجاوز و و زور گویی و ویرانگری نیست
نکته دیگری که از آیه (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ) استفاده می شود، پاسخ به بسیاری از سؤالات و ایرادهای خردهگیران و افراد ناآگاه خواهد بود شکل و هدف و برنامه جهاد اسلامی است .آیه به روشنی میگوید هدف این نیست که انسانها را به کشتن دهید و هدف این نیست که به حقوق دیگران تجاوز کنید، بلکه همانطور که گفتیم هدف اصلی این است که دشمنان بترسند و به شما تجاوز نکنند و زور نگویند، و تمام تلاش و کوشش شما باید در کوتاه کردن شر دشمنان خدا و حق و عدالت خلاصه شود.
گاهی میگویند اسلام برای تحمیل عقیده متوسل به اسلحه شده است، و گاهی پیامبر اسلام را با سایر کشورگشایان تاریخ مقایسه میکنند! به عقیده ما جواب همه اینگونه ایرادها آن است که به قرآن باز گردند و در هدف نهایی این برنامه بیندیشند تا همه چیز بر آنها روشن شود [18].
هدف این نیست که مردم جهان و حتی ملت خود را بانواع سلاحهای مخرب و ویرانگر درو کنید، و آبادیها و زمینها را به ویرانی بکشانید .
هدف این نیست که سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید، و هدف این نیست که اصول بردگی و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که "با این وسائل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید" (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ).
زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانی نیست، آنها چیزی جز منطق زور نمیفهمند! اگر مسلمانان ضعیف باشند همه گونه تحمیلات به آنها میشود، اما هنگامی که کسب قدرت کافی کنند دشمنان حق و عدالت و دشمنان استقلال و آزادی بوحشت میافتند و سر جای خود مینشینند.
جهاد و دفاع اسلامی اغراض شخصی نیست
جالب توجه اینکه کلمه" عَدُوَّ اللَّهِ" را با" عَدُوَّکُمْ" قرین ساخته اشاره به اینکه در موضوع جهاد و دفاع اسلامی اغراض شخصی مطرح نیست، بلکه هدف حفظ مکتب انسانی اسلام است، آنها که دشمنیشان با شما شکلی از دشمنی با خدا، یعنی دشمنی با حق و عدالت و ایمان و توحید و برنامههای انسانی دارد، باید در این زمینهها هدف حملات یا دفاع شما باشند…مسلمانان نباید روی دشمنان شناخته شده خود تکیه کنند و آمادگی خویش را در سر حد مبارزه آنها محدود سازند بلکه دشمنان احتمالی و بالقوة را نیز باید در نظر بگیرند و حد اکثر نیرو و قدرت لازم را فراهم کنند و اگر به راستی مسلمانان چنین نکتهای را در نظر میداشتند هیچگاه گرفتار حملات غافلگیرانه دشمنان نیرومند نمیشدند.هزینه و بودجه جنک با مشارکت عمومی
و در پایان این آیه اشاره به موضوع مهم دیگری میکند و آن اینکه تهیه نیرو و قوه کافی و ابزار و اسلحه جنگی، و وسائل مختلف دفاعی، نیاز به سرمایه مالی دارد.پس به مسلمانان دستور میدهد که باید با همکاری عموم این سرمایه را فراهم سازند، و بدانید هر چه در این راه بدهید در راه خدا دادهاید و هرگز گم نخواهد شد "و آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما پس داده خواهد شد" (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ). [19] و تمام آنها و بیشتر از آن به شما میرسد "و هیچگونه ستمی بر شما وارد نمیگردد" (وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).
عموم مسلمانان را در این راه فرا مى خواند و مى فرماید: «و آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما پس داده خواهد شد و هیچ ستمى بر شما وارد نمى گردد» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْء فی سَبیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاتُظْلَمُونَ).
هدف از فرمان افزایش توان نظامى، ایجاد ترس در دل دشمن، دشمنان خدا، دشمنان مسلمانان، شناخته ها و ناشناخته ها و پرداخت هزینه تهیه سلاح است، با این اشاره ضمن نکته هائى مفهوم آیه را توضیح مى دهیم.
این پاداش، هم در زندگی این جهان از طریق پیروزی اسلام و شوکت و عظمت آن به شما میرسد، زیرا یک ملت ضعیف و مغلوب سرمایههای مالی او نیز بخطر خواهد افتاد و امنیت و آرامش و استقلال خویش را نیز از دست خواهد داد، بنا بر این ثروتهایی که در این راه صرف میشود از طریق دیگر و در سطحی بالاتر عائد انفاق کنندگان خواهد شد. و هم پاداش بزرگتری در جهان دیگر در جوار رحمت پروردگار در انتظار شماست با این حال نه تنها ظلم و ستمی بر شما نخواهد رفت بلکه بالاترین سود و بهره را خواهید برد...
دفاع و جهاد ابتدایى برای برداشتن موانع دشمنان
جهاد براى از بین بردن موانع آزادى تبلیغ اسلام خداوند دستورها و برنامه هایى براى سعادت و آزادى و تکامل و خوشبختى و آسایش انسانها طرح کرده، و پیامبران خود را موظّف ساخته که این دستورات را به مردم ابلاغ کنند. حال اگر فرد یا جمعیّتى ابلاغ این فرمانها را مزاحم منافع پست خود بینند، و بر سر راه دعوت انبیاء موانعى ایجاد کنند، آنها حق دارند نخست از طریق مسالمت آمیز، و اگر ممکن نشد با توسّل به زور این موانع را از سر راه دعوت خود بردارند، و آزادى تبلیغ را براى خود کسب کنند.به عبارت دیگر، مردم در همه اجتماعات این حق را دارند که نداى منادیان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند. حال اگر کسانى بخواهند آنها را از حقّ مشروعشان محروم سازند، و اجازه ندهند صداى منادیان راه خدا به گوش جان آنها برسد، و از قید اسارت و بردگى فکرى و اجتماعى آزاد گردند، طرفداران این برنامه ها حق دارند براى فراهم ساختن این آزادى از هر وسیله اى استفاده کنند.
بنابراین، اگر مسلمانان بخواهند از راه هاى منطقى، دین و آئین خویش را تبلیغ کنند، و آن را به غیر مسلمانان عرضه نمایند، ولى عدّه اى مزاحم آنها شوند، و مانع تبلیغات منطقى و صحیح آنها گردند، و براى این امر مقدّس مانع تراشى کنند، به گونه اى که قلم ها را بشکنند، زبان ها را ببرند، و نفس ها را در سینه خفه کنند، اسلام در این مورد نیز به پیروان خویش اجازه مى دهد که براى از بین بردن این موانع و تبلیغ صحیح و منطقى آئین حق (نه تحمیل آن به زور و قدرت شمشیر) دست به جهاد ابتدایى بزنند، و بر دشمنان جاهل و نادان بتازند، و موانع را از سر راه بردارند[20].
جهاد و مقابله اسلام با ساسانیان
اسلام، هنگامى که به ایران آمد، براى تحمیل عقیده بر ایرانیان پاى به این سرزمین ننهاد، بلکه براى رفع موانع نامعقولى که بر سر راه تبلیغات منطقى اسلام وجود داشت، با لشکریان ایران به مبارزه پرداخت؛ ولى پس از پیروزى بر لشگر ساسانیان، هرگز مردم را مجبور به پذیرش اسلام نکرد.بدین جهت سالها پس از فتح ایران توسّط اسلام، برخى از آتشکده ها روشن بود و تعدادى از مردم بر کیش و آئین سابق خود باقى بودند، هر چند غالب مردم ایران، که افراد باهوشى بودند، دین اسلام را از صمیم دل پذیرفته، و دستورات آن را به جان خریدند.
ساسانیان مانع اصلى تبلیغ اسلام در ایران بودند. اسلام با برداشتن این مانع بزرگ از سر راه مردم، زمینه پذیرش اسلام را توسّط ایرانیان فراهم کرد. بدون شک این نوع از جهاد ابتدایى نیز مورد انکار عقلاى جهان نمى باشد.
به طور کلّى جهاد ابتدایى، که براى خاموش کردن آتش فتنه، و یا جلوگیرى از طغیان طاغیان و باغیان، و یا از بین بردن موانع تبلیغات اسلامى، صورت مى گیرد، خشونت محسوب نمى شود بلکه عین رحمت و رأفت اسلامى است.
از آنچه گفته شد بخوبى روشن مى شود که اسلام، آئین رأفت و رحمت است و حتّى برخى از دستورات دینى آن، که در ظاهر خشونت آمیز به نظر مى رسد، (هرگاه اندکى پیرامون آن تفکّر و اندیشه شود، روشن مى گردد که) هیچ منافاتى با رحمت اسلامى ندارد. و آنان که به این آئین سراسر رحمت و رأفت، برچسب خشونت زده اند، یا انسان هاى دورافتاده از تعالیم اسلامى هستند، یا دشمنان کینه توزى هستند که اسلام را مانع مطامع و منافع نامشروع خویش مى بینند. [21].
جهاد و دفاع تحمیل عقیده نیست
بنابراین، جهاد اسلامى برخلاف آنچه دشمنان معاند تبلیغ مى کنند، هرگز به معنى تحمیل عقیده نیست، و اصولًا عقیده تحمیلى در اسلام ارزشى ندارد، بلکه جهاد مربوط به مواردى است که دشمن جنگ را بر امّت اسلامى تحمیل مى کند، یا آزادی هاى خداداد را از او مى گیرد، یا مى خواهد حقوق او را پایمال کند، و یا ظالمى گلوى مظلومى را مى فشارد، که بر مسلمانان واجب است به یارى مظلوم بشتابند، هر چند منتهى به درگیرى با قوم ظالم شود. این نکته نیز قابل توجّه است که در اسلام مسأله همزیستى مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانى دیگر مورد تأکید قرار گرفته، و در آیات و روایات و فقه اسلامى بحث هاى مشروحى در این زمینه تحت عنوان «احکام اهل ذمّه» آمده است.اگر اسلام طرفدار تحمیل عقیده و توسّل به زور و شمشیر براى پیشرفت اهدافش بود، قانون احکام اهل ذمّه و همزیستى مسالمت آمیز معنایى نداشت.
جمع بندی تفسیر آیه جهاد
در پایان نکات تفسیری جهاد و دفاع و آمادگی را از تفسیر نور بیان می کنیم. [22].1- مسلمانان باید آمادگى رزمى کامل، از نظر تجهیزات، نفرات و ... داشته باشند و آمادهى مقابله با خیانت و حمله دشمن باشند.
2- هدف از آمادگى نظامى، حفظ مکتب و وطن مسلمانان است، نه غارت و استعمار و .... وَ أَعِدُّوا لَهُمْ ...
3- دولت باید حدّاکثر توان خود را براى تأمین بودجه دفاع از نظام اسلامى و ترساندن دشمنان خدا اختصاص دهد.
4- تمام مسلمانان باید آمادهى رویارویى با توطئههاى دشمن باشند و دورههاى رزمى را دیده باشند.
5- همه جا گفتگو و مذاکره کارساز و کافى نیست، گاهى هم باید توان و قدرت به میدان آید. »
6- در هر زمان، پیشرفتهترین امکانات رزمى را براى دفاع آماده کنید و از هیچ چیز فروگذار نکنید، چه قدرت سیاسى و نظامى، چه امکانات تبلیغى و تدارکاتى.
7- ایجاد رعب در دل دشمن با هر وسیلهاى حتّى با ظاهرسازى لازم است.
8- براى ارعاب و ترساندن دشمنان، آموزش نظامى براى زنان هم لازم است اللَّهِ
9- به امکانات امروز قانع نباشید و تجهیزات نظامى و دفاعى را تا مرز تهدید دشمنان گسترش دهید.
10- وحدت و یکپارچگى هم نوعى قدرت است، چون با تفرقه، نمىتوان دشمن را ترساند.
11- در اسلام، همهى مسلمانان سربازند و بسیج مردمى ضرورى است. أَعِدُّوا، تُرْهِبُونَ، تُنْفِقُوا و ...
12- اسبهاى جنگى، آن روز و ابزار نظامى امروز، باید به حال آماده باش نگهدارى و تغذیه شود.
13- هم آمادگى نیروها لازم است، هم تجهیزات.
14- اسلام، باید نظام و حکومت داشته باشد، چون بدون آن، دشمنان هراسى ندارند.
15- باید بُنیه دفاعى مسلمانان در زمینههاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى، نظامى، عقیدتى و ... چنان قوى باشد که دشمن از هر جهت بترسد و توطئههایش خنثى شود.
16- هم ارزشهاى الهى باید حفظ شود و هم حقوق انسانى.
17- در اسلام، مکتب و کرامت انسانى مطرح است، نه اغراض شخصى، نژادى و قومى.
18- همهى دشمنان، شناخته شده نیستند.
19- تنها براى دشمنان شناخته شده برنامهریزى نکنید، بلکه پیشبینى لازم حتّى براى دشمنان ناشناختهى حال و آینده هم داشته باشید.
20- تأمین قدرت دفاعى، بودجه لازم دارد، موعظه و شعار کافى نیست.
21- مردم باید در بودجهى جنگ و تأمین جبهه، مشارکت کنند و این تنها مخصوص زمان جنگ نیست
22- اسلحه و نفرات کافى نیست، پشتیبانىهاى مالى هم لازم است.
23- کمک به جبهه، از هر راهى؛ مالى، جانى، آبرو، اطلاعات، قلم و ... لازم است. «مِنْ شَیْءٍ»
24- هرگونه تلاش وانفاق وبکارگیرى امکانات براى تقویت بنیه نظامى حکومت اسلامى، از مصادیق انفاق در راه خداست.
25- به شرطى خیر و برکت انفاق به شما برمىگردد که در راه خدا باشد، نه از روى ریا، سُمعه، خودنمایى و روابط و ملاحظات.
26- کمکهاى مالى، سبب قدرت امّت مىشود و نتیجهى آن به خود مردم و وضع اقتصادى جامعه و عزّت مسلمانان برمىگردد.
پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، اصول کافی، ج۵، ص۱۲.2. حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۶۳.
3. شیخ صدوق، محمد، معانی الاخبار، ج۱، ص۳۶۱.
4. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸.
5. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۲.
6. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۰۳.
7. توبه/سوره۹، آیه۲۰.
8.آیات 60 و 61 سوره انفال
9. «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 164،
10. «بحار الانوار»، جلد 19، صفحه 153.
11. تفسیر «عیاشى»، جلد 2، صفحه 66
12. «من لایحضره الفقیه»، جلد 1، صفحه 123،
13. «جمهورى اسلامى ایران» به انرژى هسته اى دست یافته و تمام دول قدرتمند را به وحشت انداخته.
14. «نیل الاوطار» شوکانى، جلد 8، صفحه 215، .
15. «بحار الانوار»، جلد 20، صفحات 23، 44، 56 و 91.
16. «بحار الانوار»، جلد 20، صفحات 23 و 44 .
17. فیروزی، ۱۳۸۹: ۱۱۰
18.مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۷/۲۲۱-۲۳۰).
19.آیه 60 سوره انفال
20.مکارم شیرازی : آیین رحمت، ص: 76
21.همان، ص: 77
22.تفسر نور جلد 3 - صفحات 347-345
منابع:
https://sndu.ac.ir/maktab/fa/news/6733/)(مکتب و اندیشه دفاعی – امنیتی جمهوری اسلامی ایرانhttps://old.makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61784&lid=0&mid=4013&catid=0
https://wiki.ahlolbait.com/آیه 60 سوره انفال
https://old.makarem.ir/main.aspx?lid=2&typeinfo=11&pageindex=179&mid=310865
https://fa.wikifeqh.ir/جهاد در اسلام
مکارم شیرازی ناصر، 1305 -: آئین رحمت: پاسخ به اتهام بی اساس پاپ به دین اسلام: قم: مدرسة الامام علی بن ابی طالب( ع 1385)