ضرورت تصحيح متون

هدف نويسنده از اين مقاله رسيدن به اين موضوع است که تصحيح متون بازمانده از گذشتگان ما مي تواند در غني کردن منابع فرهنگي ما اثر قابل توجه داشته باشد و تا کليه متون گذشته مورد دقت قرار نگيرد آثاري که دراين زمينه داريم ناقص است.
يکشنبه، 14 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرورت تصحيح متون

ضرورت تصحيح متون
ضرورت تصحيح متون


 

نويسنده:ابوالفضل وزير نژاد




 

چکيده
هدف نويسنده از اين مقاله رسيدن به اين موضوع است که تصحيح متون بازمانده از گذشتگان ما مي تواند در غني کردن منابع فرهنگي ما اثر قابل توجه داشته باشد و تا کليه متون گذشته مورد دقت قرار نگيرد آثاري که دراين زمينه داريم ناقص است.
رضي الدين نيشابوري، نامش رضي الدين ابوجعفرمحمد نيشابوري (الذريعه، 14) زادگاهش شهر نيشابور، زاد روزش در جايي ثبت نشده است، اما سال فوتش را 598 هـ ق(مکارم اخلاق، ص الف) ذکر کرده اند، از ابتداي عالم تا اين غايت بر فلک علم،خورشيدي ازو تابنده تر ودر ميدان بيان، سواري ازو تازنده تر نبوده است. صاحب قرآن عالم علم بود که آفريدگار - سبحانه و تعالي - در علم بر بصر بصيرت وي چنان گشادي که تا منقرض عالم هر کس که لم و لانسلم مي گويد، همه از در درياي فضل او مقترف خواهند بود و به تقدم و پيشوايي او معترف و چون طبع لطيف او از استنباط دقايق معاني فقه و احکام و استخراج نکات نظر و حل اشکالات آن سامتي آوردي گاه گاهي احماضي کردي و براي تشحيذ خاطر و تفکر طبع،قصيده اي نظم کردي و شعري پرداختي،او را به دو لغت شعرست و شعر تازي او اندک است.» (لباالالباب، 219/1)
«اشعار رضي الدين نيشابوري در نهايت عذوبت و سلامت است و او را بايد در طبقه ي اول از قصيده سرايان شمرد. (لباب الالباب، 219)
تذکره نويسان و نويسندگان از او با تعابير و عناوين و اوصاف ستايش آميز ياد کرده اند: «خواجه امام استاد رضي الدين منشي الکلام (تاريخ بيهقي، 1398) استاد استاتذه (مطلع الشمس، 166/3)، پيشواي دانشمندان و استادالبشر... در حلقه ي درس او چهارصد فقيه فاضل به شاگردي مي نشستند.او در تدريس روشي داشت که پيشينيان نداشتند.پيش از او روش مناظره قانونمند نبود و او براي آن قاعده نهاده،از اين رو شاگردانش از هم روزگاران خويش برتر بودند.او بر هر کس که نام فقيه دارد، منت دارد زيرا فقيهان پس از وي راه او را رفته اند. (آثار البلاد، 548)
«از فحول شعرا» (تاريخ بيهقي، 1398) و «از فحول رجال» (هفت اقليم، 243/2) «در فقه تبحر داشت » (نام آوران فرهنگ ايران، 316) «در فقه و خلاف صاحب اطلاع و اثر» (فرهنگ فارسي) «در همه علوم مسلم بود» (مجمع الفصحاء، 316) «استادي و مهارتش در سخن از کلام او مشهود است» (صفا،850)، «در علم مناظره نظيري براي او نمي شناختند.» (مجله ي يادگار، 89)،«در عصر خود از ائمه فقه بود و در علم خلاف تبحر داشت. با وجود اهميت مقام علمي در شاعري هم شهرت يافت و اين که مولف المعجم بارها از شعر او شاهد مي آورد،اهميت او را در هنر شاعري در عصر خويش نشان مي دهد» (ازگذشته ي ادبي ايران، 323) . استاد فروزانفر آورده است: «رضي الدين نيشابوري از اجله ي فقها و علماي قرن ششم به شمار است و او علاوه بر مراتب علم و دانش،داراي ذوقي سرشار و طبعي لطيف بود و اشعار نيک مي سرود و بيشتر مهارت او در قصيده و قطعه مي باشد. (زندگي مولانا، 7) مولوي اين بيت رضي الدين را:

گلي يا سوسني يا سرو يا ماهي نمي دانم
ازاين آشفته ي بي دل چه مي خواهي نمي دانم

در دفتر ششم مثنوي بعد از بيت 707 موضوع حکايتي لطيف قرار داده حکايت آن مطرب که در بزم امير ترک اين غزل آغاز کرد،نشان از قبول و رواج شعر رضي الدين درآن عصر دارد.
از رضي الدين نيشابوري ديوان شعري به فارسي و کتابي به نام «مکارم اخلاق» - آن هم به فارسي - بر جامانده است. هر چند ضمن شرح حالش ذکر کرده اند که در فقه و خلاف، صاحب اطلاع و اثر بوده است. اما جز از کتاب «روضه الوفاء» که در باب سي و هشتم در کتاب «مکارم اخلاق» ذکر شده است،ازآثار ديگر او اطلاعي نداريم: «چون کتاب روضه الوفا تاليف افتاده است، دراين باب اختصار افتاد» مکار اخلاق، 207) و خود به اين مقدار بسنده کرده است.اثرديگر او کتاب محيط درباره ي فقه است.
کتاب «مکارم اخلاق» توسط آقاي محمد تقي دانش پژوه در سال 1341 از طرف دانشکده ي علوم معقول و منقول دانشگاه تهران به همراه گشايش نامه ي منسوب به خواجه نصيرالدين طوسي منتشرشده است. در مقدمه ي آن آمده است که اين کتاب «به روش نصيحه الملوک غزالي به نگارش در آمده و آميخته است با داستانها و حکايات و آثار مذهبي و متکي است به تجارب و ملاحظات اجتماعي و آراسته به سخنان بزرگان آموخته و گرم و سرد چشيده و نزديک به فهم توده ي مردم که نتايج نيک و بد رفتار و کردار آدمي را با تمثل به حکايات مشهود مي سازد.رضي الدين ابوجعفر... اين کتاب را به نام مجيرالدين نجم بن محمد يا نصربن احمد دهستاني ساخته است.در ديوان خود هم از او ستايش کرده است» (مکارم اخلاق/ الف)
دکتر علي اصغر حلبي هم درکتاب «تاريخ تمدن اسلامي» در زير عنوان تاريخ اخلاق و کتب اخلاقي به آن پرداخته است و مي گويد: «بايد به خاطر داشت در کتب اخلاق شيعه و اهل سنت،اخلاق را بر اساس علم و جهل بحث مي کنند و مرادشان اين است که هر کسي عالم باشد،اخلاق او حسنه است و کار بد از او صادر نمي شود و هرکس جاهل باشد،کارهاي او قهراً بدو شر باشد، نمونه هاي اين بحث را در اصول کافي (ج 1، صص 30-10 ، چاپ تهران، اسلاميه، 1374، هـ ق) و کتاب محاضرات راغب اصفهاني (ج1، صص 27-13 ، چاپ بيروت، مکتبه الحياه، 1961) مي توان ديد که در هر کتاب بحث از مکارم اخلاق را با بيان علم و جهل آغاز مي کنند.»(تاريخ تمدن اسلام، 151)
استاد مجتبي مينوي در کتاب «سيرت جلال الدين منکبرني» مي نويسد: «رضي الدين نيشابوري صاحب طريقه اي بود درعلم خلاف و مناظره که به نام او شناخته مي شد و در آن باب کتابي نوشته بود در سه مجله به نام «الطريفه الرضويه» ولي شاگرد او رکن الدين عميدي که اين طريق را از او فراگرفته بود، آن را تکميل کرد و به نام خود او «الطريقه العميديه» مشهور شد و نيز تصنيف مفردي در آن باب نوشت (سيرت جلال الدين منکبرني)
با اين تفاصيل،آثار رضي الدين نيشابوري عبارتند از:
1- روضه الوفاء 2- کتاب محيط 3- مکارم اخلاق 4- الطريقه الرضويه 5- ديوان اشعار.
ممکن است هم اکنون پرسشي در ذهن خواننده اين مقال پيش آيد و نيز وقتي که بشنود که ديوان رضي الدين نيشابوري تصحيح و چاپ شده است اين پرسش خودنمايي کند.آيا به تصحيح و چاپ اين گونه آثار درجه دو و سه هم نيازي هست ؟ انتشار چنين آثاري کدام جاي خالي را در تحقيقات ادبي ما پر مي کند. پاسخ اگر هم خرسند کننده نباشد اين است که «تا روزي که تمام آثار علمي،ادبي و ديني ما به چاپ شايسته و انتقادي نرسيده نه تنها تاريخ فرهنگ ما،بلکه لغت نامه ي دهخدا و همه ي فرهنگ هاي ديگرناقص است (وامق و عذرا، ص5) ما نيز مديون گذشتگان و وام دار تاريخ و زبان و ملت مان.
از فرهنگ فارسي مرحوم معين شاهد مي آورم : دانشکده :1-محل تعليم و جاي آموختن . 2-نو (لغت نو مستحدث است و ساخته ي فرهنگستان).
حال آن که اين لغت در ضمن يک قصيده کوتاه از رضي الدين آمده است.

اي مجيرالدين اي عمر سخا عمرت باد
که تويي مرد سخا و دگرگون يکسر باد

خدمت از بند بود بنده تو را مي جويم
که مرا هرچه که بگشايد از آن بند گشاد

تا آن جا که ....

آن که وصفش سبب رونق و زيب خلدست
نزهت خلد در اين بقعه فرخنده نهاد

چرخ هر لحظه به نام دگرش مي خواند
گاه دانشکده و گاهي اقبال آباد
(ديوان رضي الدين/103)

يا اين ترکيب :
اي سروري که دشمن اشتر نسب ز تو
اندر ممر حادثه چون خر به يخ برست
(ديوان / 50)

اشتر نسب: ترکيب تازه است به معني ترسو و وامانده به کار رفته و در لغت نامه نيامده.

از آفتاب دولت تو قطره ي سرشک
در کان چشم خصم تو ياقوت احمر است

هم تمثيل خوب و زيبايي مي تواند باشد و هم تلميح قشنگي .
(ديوان / 50)

گر کسي معروف شد از بعد تو اي بس کسا
کز پي عيسي امام خويش بينم خر گرفت

بيت را «امثال و حکم » ندارد.
(ديوان/52)

به تاج و تخت تنها نام شاهي کي درست آيد
که نه عيسي توان خواندن هرآن کس را که خر دارد
(بيت 279)

هر که خر داشت عيسي نيست در «امثال و حکم» نيامده .

چنانکه خصم تو را ديده ام نشايد گفت
که زنده ماندست آري کفن نمي دارد

مرحوم دهخدا از بي کفني زنده است را بدون شاهد،به «آه در بساط ندارد.» ارجاع داده است.ولي چنين نمونه اي ندارد. بنابراين مي شود زير مدخل «از بي کفني زنده است» بيت را آورد.

برهرگوهر که ديدي و لعلي ز خون دل
آن جا بدان که رنجي بر دست آفتاب

مصراع دوم در نسخه ي هند اين گونه است :«آنجا بدان که رنجي بر دست ماهتاب»
که نشان مي دهد «قدما «ماهتاب» را هم لعل گر مي دانسته اند.

جز در جناب تو نزنم خيمه ي ثنا
ور چوب در دهان کندم چرخ چون طناب

مصراع دوم به احتمال زياد مثل است؛ ولي «امثال و حکم» در اين زمينه ساکت است. بيت در جهانگيري آمده، ولي براي شاهد لغت؛و اين گونه است جز در چناب تو «چناب» را معني کرده: «کليچه خيمه»
از زيبايي شعرش چند نمونه آورده مي شود :

باران تيرگشته شبان روزي و عدو
ز اشتر دلي خويش چو خر مانده در خلاب
(ديوان / ص43)

بيت مثل است و با دو تمثيل همراه است: «اشتردلي» :که کنايه از ترس است و يکي «خر در خلاب ماندن» : کنايه از واماندگي.

بر دشمن از فراخي غاريست هر جراحت
زان خنجري که باشد همواره يا غارت.

محل ضربه ي شمشير را مانند غار ديده است،ازغار به کلمه «يار غار» رسيده و بعد به خنجر تشخيص داده است «يار غار» تلميح است و ارسال مثل هم در بيت هست .(يار غار) تشبيه هم دارد،تشخيص هم هست.نمونه اي ديگر از ابياتي که مثل است و در «امثال و حکم» نيامده است.

درابلهي نمايد دعوي خسروي
تيغ تو را نبايد آموختن جواب
(ديوان / ص 43)

گر نکبتي نمود فلک تنگ دل مشو
در باغ و دورگيتي گل هست و خار هست

نه درد خار و مکنت او هست پايدار
نه نيزعهد هيچ گلش استوار هست
(همان/ 143)

ز من پيچيده برانگشت اين جرم
که ناخن نيستش تا سر بخارد
(همان/113)

خون همي ريزي و نکني بجز اين شغل دگر
خوب راهي زده اي مردم يک فن بايد
(همان/ 122)

لباس بختم کوته چرا چنين آيد
چو هر لباس که باشد مرا دراز آيد
(همان/144)

شکوفه بر سر ديوار باغ يادم داد
ز آفتاب عدوي تو بر سر ديوار
(همان/ 64)

اين همه هست، مرا غره نمي يابد شد
که جهان سفله نوازست و فلک خس پرور
(همان/69)

از اين نمونه ها دراين گونه آثار به فراواني مي توان جست و جاي آن دارد که به اين کار پرداخته شود.

پی نوشت ها :
 

*گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد

منابع و ماخذ
1- علامه شيخ آقا بزرگ تهراني،«الذريعه الي تصانيف الشيعه»،بيروت جزء 12، چاپ دوم، ص14.
2- رضي الدين نيشابوري، «مکارم اخلاق»،تصحيح محمد تقي دانش پژوه، دانشگاه تهران، 1341، ص الف
3- عوفي،محمد؛«لباب الالباب»،اهتمام ادوارد بروان، ترجمه محمد عباسي، کتابفروشي فخر رازي، 1361، ج1، ص219.
4- بيهقي،ابوالفضل،«تاريخ بيهقي»، تصحيح سعيد نفيسي،سنايي، ج3، ص 1398.
5- صنيع الدوله، محمد حسن خان؛ «مطلع الشمس»، ج3، ص196.
6- زکريابن محمد بن قزويني، «آثار البلاد و اخبارالعباد»، ترجمه جهانگير ميرزا قاجار، اميرکبير، 1373، ص548.
7- رازي، امين احمد، «هفت اقليم»، تصحيح جواد فاضل، عاصي، ج2، ص243.
8- «نام آوران فرهنگ ايران»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ص306.
9- معين، محمد، «فرهنگ فارسي»، چاپ هفتم .
10- صفا، ذبيح الله، «تاريخ ادبيات در ايران»، اميرکبير، چاپ پنجم، ص 290.
11- «ماهنامه يادگار»، سال 4 شماره 9 و 10 خردارد و تير، 1327، ص79.
12- رضي الدين، نيشابوري، «ديوان»، تصحيح ابولفضل وزير نژاد، محقق، 1382، چاپ اول.
13- محرري، ش، سامي، «قاموس الاعلام»، صاحب و طابعي، مهران، استامبول، 1308.
14- حلبي،علي اصغر، «تاريخ تمدن اسلام»، بنياد چاپ اول، 1369.
15- خزندري نسوي، شهاب الدين محمد، «سيرت جلال الدين منکبرني»، تصحيح مجتبي مينوي، علمي و فرهنگي.
16- نامي، ميرزا محمد صادق، «وام و عذرا»، تصحيح دکتر رضا نزايي نژاد، نشر دانشگاهي، 1381.
17- دهخدا، علي اکبر : «لغت نامه»، دانشگاه تهران، چاپ اول، دور جديد، 1372.
18- ــــــــ «امثال و حکم»، امير کبير، 1370.
نشريه پايگاه نور ،شماره 20.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط