مدرسه مهدي (1)

زمينه سازي ظهور يعني آماده کردن جامعه متناسب با شرايط و مقتضيات فرهنگ و ارزش هاي ديني و توحيدي براي ظهور منجي بشر. از اين رو، توجه به نقش انسان و نيروسازي، امري مهم و حياتي است؛زيرا اراده و محتواي باطني انسان، علت العلل تمامي تغيير و تحولات اجتماعي است. به همين دليل، مدرسه مهدوي مبتني بر فلسفه تعليم و تربيت
يکشنبه، 10 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدرسه مهدي (1)

مدرسه مهدي (1)
مدرسه مهدي (1)


 

نويسنده :سيد مهدي موسوي




 

(درآمدي بر فلسفه و نظام آموزش و پرورش زمينه ساز ظهور )
 

چکيده :
 

زمينه سازي ظهور يعني آماده کردن جامعه متناسب با شرايط و مقتضيات فرهنگ و ارزش هاي ديني و توحيدي براي ظهور منجي بشر. از اين رو، توجه به نقش انسان و نيروسازي، امري مهم و حياتي است؛زيرا اراده و محتواي باطني انسان، علت العلل تمامي تغيير و تحولات اجتماعي است. به همين دليل، مدرسه مهدوي مبتني بر فلسفه تعليم و تربيت اسلامي، نقش محوري و مهمي را در زمينه سازي براي ظهور ايفا مي کند. از سوي ديگر، آموزه مهدويت و انتظار از ظرفيت ها و دلالت هاي فراوان تربيتي براي تأسيس فلسفه و نظام آموزشي و پرورش برخوردار است. از اين رو، دولت زمينه ساز بايد به سياست گذاري در امر تعليم و تربيت و تدوين نظام آموزش و پرورش براساس آموزه مهدويت و انتظار اهتمام ورزد.

واژگان کليدي
 

زمينه سازي، تحولات اجتماعي، مهدويت، انتظار، نيروسازي، فلسفه تعليم و تربيت، آموزش و پرورش .

مقدمه
 

زمينه سازي، آماده کردن علل و شرايط تحقق يک پديده است. اين شرايط يا در جامعه وجود دارد يا وجود ندارد. اگر شرايط تحقق پديده اي در جامعه اي وجود داشته باشد، زمينه سازان بايد به تقويت و توسته آنها بپردازند . چنان چه جامعه اي از آن شرايط خالي بود، زمينه سازان بايد به تغيير و تحول وضعيت موجود دست زنند تا زمينه تحقق آرمان يا نهضتي را فراهم سازند. ازاين رو، مطالعه و بررسي پديده تغييرو تحول اجتماعي و جنبه هاي تکاملي و ارتجاعي آن، شدت و ضعف و ميزان تداوم آن و علل و عوامل آن از نظر زمينه سازي و فراهم کردن شرايط براي رسيدن به آرمان ها و ايده آل هاي هر ملت و جامعه زنده اي، ضروري و حياتي است. پس از شناخت دقيق جنبه هاي گوناگون اين مسئله مي توان از زمينه سازي و تغيير وتحول اجتماعي براي ظهور بحث کرد .
فرضيه مطرح شده دراين مقاله آن است که زمينه سازي ظهور، آماده کردن جامعه متناسب با شرايط و مقتضيات فرهنگ و ارزش هاي ديني و توحيدي براي ظهور منجي بشر است. از اين رو، توجه به نقش انسان و نيروسازي، امري مهم وحياتي است؛ زيرا اراده و محتواي باطني انسان، علت العلل تمامي تغيير و تحولات اجتماعي است. به همين دليل، تعليم و تربيت در زمينه سازي براي ظهور، نقش محوري و مهمي ايفا مي کند دولت زمينه ساز نيز بايد به سياست گذاري در تعليم و تربيت و تدوين نظام آموزش و پرورش براساس آموزه مهدويت و انتظار اهتمام ورزد .
در ابتدا بايد گفت اين مقاله، در آمدي بربخشي از اين موضوع مهم وحياتي است و نيازمند نقد و نظر فراوان و ورود به ديگر حوزه هاي فلسفي و راه بردي آن است .

نقش تربيت درتغييرات اجتماعي
 

بحث از محرّک تغيير و تحول در تاريخ و اجتماع در ميان انديشه ورزان، بحثي جنجالي و دامنه داراست. فيلسوفان تاريخ و سياست و برخي انديشه ورزان علوم اجتماعي درباره چگونگي و عوامل تغييرات اجتماعي، فرضيه هاي مختلفي عرضه داشته و هرنظريه پردازي با توجه به اصول و مباني فلسفي و جهان بيني خود، به تبيين ماهيت و تغييرات اجتماعي و علل و عوامل ايجاد تغيير و تحول در فرد و جامعه پرداخته اند .(1)
در يک تقسيم بندي، نظريه هاي تحولات سياسي و اجتماعي را به دو دسته مي توان تقسيم کرد:
يکم. ديدگاه هايي که معتقدند تغيير و تحولات سياسي و اجتماعي به دلايل ساختاري اتفاق مي افتد. اين نظر از اکثريت برخوردار است .
دوم. ديدگاه بعضي از دانشمندان علوم اجتماعي آن است که تغيير و تحولات را ارادي و مربوط به انسان مي دانند .(2)
در اين جا فرصت پرداختن به تمامي نظريه هاي ياد شده نيست. از اين رو، فقط به ديدگاه دوم اشاره مي شود که مختار اين مقاله است . ديدگاه شهيد سيد محمد باقر صدرازانديشه ورزان و نظريه پردازان بزرگ اسلامي معاصر، از جمله ديدگاه هاي نوع دوم است که با استفاده از آن، به تبيين علل و عوامل ايجاد تغيير و تحول مي پردازيم .
از ديدگاه شهيد صدر، بغييرات اجتماعي که سرچشمه اي الهي دارد، از نظر پيام، ربطي به عوامل خارجي ندارد؛ زيرا پيامي که زيربناي اين تغييرات است، الهي و آسماني است و شرايط خارجي درآن مؤثر نيست . با اين حال، ازجنبه اجرايي، به عوامل بيروني متکي است و موفقيت و زمان انجامش بستگي به آن دارد . ازاين رو، سنت تغييرناپذيرالهي بر اين است که اجرا و ايجاد تغييرات اصلاحي به عوامل خارجي، فضاي مناسب و جوّ عمومي بستگي داشته باشد.(3) سيد محمد باقر صدر در بحث سنت هاي الهي در قرآن کريم، با استفاده از آيه (إِنَّ اللَهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بَأَنفُسِهِم)(4)اين نظريه را مطرح کرده است که علت العلل تمامي تغيير و تحولات، خواست و اراده خود انسان است . اين خواست و اراده هنگامي که در کنار انديشه جديد قرار بگيرد، سمت و سوي آن تغيير مي کند. براساس نظريه «محتواي باطني انسان »شهيد صدر، فکر و اراده، ضميرانسان را تشکيل مي دهند که با آميزش اين دو، هدف هاي انسان تحقق مي يابد. بنابراين، پس از آن که انديشه و باور انسان تغيير کرد، رفتارو کردار او نيز تغيير خواهد کرد . پس تغيير در محتواي باطني انسان ها عاملي سرنوشت ساز به شمار مي آيد. وي مي نويسد :
سازنده حرکت تاريخ، محتواي باطني انسان يعني فکر و اراده اوست و ساختمان جامعه درسطح روبنا با همه پيوندها، سازمان ها، انديشه ها و خصوصياتش روي زيربناي محتواي باطني انسان قرار دارد و هرگونه تغيير و تکاملي نسبت به روبناي آن، تابع تغيير و تکامل اين زيربناست و با تغييرآن، روبناي جامعه تغيير مي کند .(5) با به هم آميختن فکر و اراده، قدرت سازندگي و نيروي حرکت آفريني فعاليت تاريخي بر صحنه اجتماعي تحقق مي يابد .(6)
از ديدگاه شهيد صدر، تغيير اوضاع واحوال يک قوم و ملت، از تغيير دروني خود آن قوم و ملت تغذيه مي کند . از اين رو، عمل تغيير در ظاهر و باطن بايد دوش به دوش هم پيش رود تا انسان بتواند باطن خود يعني انديشه و اراده و اميالش را بسازد . هر گاه اين دو عمل يعني تغيير باطن و تغيير ظاهر از ديگري جدا شد، حقيقت خود را از دست مي دهد. صدر با استفاده از آيه 204سوره بقره (7)مي نويسد :
وقتي انسان کار تغيير و دگرگوني بردلش ننشست و در اعماق روحش اثر نگذاشت و خود را از درون نساخت، هيچ گاه نخواهد توانست سخن حق را به کار بندد و در نتيجه، تا وقتي کلمات حق از قلبي شاداب از ارزش هاي انسان که محتواي سخن حق است، برنيايد، هيچ گاه تحولي در بناي جامعه صالح صورت نخواهد گرفت. در غير اين صورت، سخن حق، الفاظي تو خالي و بي معنا و بي محتوا خواهد بود .(8)
وي درادامه، ايده آل بزرگ انسان را تشکيل دهنده محتوا و مضمون باطني انسان مي داند که حرکت آفرين چرخ هاي تاريخ است. ايده آل بزرگ در مرکز همه هدف هاي انسان قرار دارد و بازگشت همه هدف ها به سوي اوست. از اين رو، به هر اندازه که جامعه بشري داراي وسعت، صلاحيت و عظمت بيشتري باشد به همان اندازه، هدف ها يش صلاحيت و وسعت بيشتري خواهد داشت و هراندازه محدود و پست باشد، هدف هايش محدود و پست خواهد بود. ارمان ها و ايده ال ها مسيرجامعه ها را مشخص مي کند و نيروي روحي جامعه نيز متناسب با ايده آل و آرمان بزرگ مردم آن جامعه به حرکت در مي آيد. شهيد صدر دراين باره مي نويسد :
ايده آل است که حرکت تاريخ را از خلال وجود ذهني انسان، آميخته با اراده و انديشه اش هدايت مي کند و اين، هدف هايي که به حرکت آورنده چرخ هاي تاريخ است، به وسيله ايده آل تنظيم مي گردد.(9)
شهيد صدر در ردّ نظريه هايي که عامل محرّک تاريخ را در ابزار مادي و ساختارهاي اجتماعي جست وجو مي کنند، چنين مي نويسد :
اين ابزار و آلات مادي براي کساني که روحيه خود را باخته اند و از درون پوسيده اند، به چه کار مي آيد؟ چه بسا در طول تاريخ که کاخ يک تمدن بزرگ با اولين تلنگر فروريخته است. چرا؟ براي اين که چنين بنايي در واقع از قبل فروريخته بوده است و هيچ گونه پشتوانه و تکيه گاهي نداشته است .(10)
با توجه به نقش اصلي عامل انساني در تغييرات اجتماعي، (11) توجه به عوامل فرهنگي و اهتمام به رشد، توسعه و ارتقاي شخصيت انسان ها و پرورش کمالات انساني مهم ترين رکن زمينه سازي و تغيير جامعه به سمت آمادگي براي نوسازي، است. اين کار نيز در پرتو گزينش ايده آل برتر از راه تعليم و تربيت امکان پذير است. براي تغيير و نو سازي بايد انسان ها آموزش ببيند و مهياي پذيرش تحول و نوسازي باشند.(12) ساختارها، مؤلفه ها، نهادهاي اجتماعي و فرهنگي يک جامعه بدون برخورداري از تعليم و تربيت متناسب، روبه فروپاشي خواهد رفت. در جهان امروز، آينده به کساني تعلق دارد که قاعده هاي تحول را درک مي کنند و بر ايناساس، مهندسي انديشه و رفتار خود را از نو سازمان مي دهند . برخي نيز معتقدند براي حل مشکلات موجود جهاني، سه راه حل وجود دارد؛ جنگ، انقلاب و تربيت. به اعتقاد آنان، جنگ، کابوس تصويرناپذير است و انقلاب، روش بيم ناکانه. در اين ميان، تربيت، انسان را به آرامي رو به تکامل مي برد واو را متوجه امکانات خلاقانه خود مي کند.(13) تعليم وتربيت، مجموعه اي تدابير با هدف پرورش دادن استعدادهاي دروني و به فعليت درآوردن و شکوفا سازي شخصيت انسان است. (14)مدرسه نيز به عنوان کانون علم و آموزش، مهم ترين نهاد تربيتي در شکل دهي به شخصيت و آرمان هاي انسان به شمار مي رود که در رشد، توسعه و ارتقاي انسان و تغيير و تحولات اجتماعي و سياسي و حرکت جامعه به سوي آرمان ها نقش بسزايي دارند. به همين دليل، افلاطون مي نويسد:
دولت خوب، فقط با آدم هاي خوب به وجود مي آيد، اما انسان خوب، خود، محصول دولت نيک است .(15)
ارسطونيز مي گويد:
در ميان تمام چيزهايي که بيان کرده ام، آن چه بيشترين سهم را در دوام و قوام قوانين دار، سازگاري آموزش و پرورش با نوع دولت است واين چيزي است که جهانيان از آن غافل هستند. بهترين قوانين نيز، حتي اگرتوسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود، در صورتي ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسيله آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نيز با قوانين مزبور تطابق داشته باشنند .(16)
بنابراين، امروزه به تعليم و تربيت نه به عنوان يک ابزار، بلکه به عنوان يک فرهنگ تأثيرگذار مي نگرند. هرگونه تغيير اجتماعي و حرکت اصلاح طلبانه بايد از طريق تعليم و تربيت، آن هم معطوف به نسل جوان و نوجوان آغاز مي شود و آموزش و پرورش مي تواند به عنوان نهاد پيشرو به اين اهداف مدد رساند.(17) آر. اس. پيترز محصول آموزش و پرورش را تغيير و تحول در سه حوزه مي داند که عبارتند از :
1ـ تحول رفتاري و درک بهتر هم نوعان؛
2ـ تحول به گونه اي که درک ما را از جهان وسعت و عمق ببخشد؛
3ـ وسعت بخشيدن به توانايي ما در انجام امور مربوط به جهان .(18)
به طور خلاصه، نظام آموزش و پرورش داراي دو دسته کارکرد اساسي است که عبارتند از:(19 )
1.مهارت آموزي، انتقال وتوليد دانش :اين دسته از کارکردها، معطوف به آموزش مهارت ها و تخصص هاي افراد جامعه و انتقال ميراث دانشي و علمي بشر است که بايد از نسلي به نسل ديگر منتقل شود و با انباشت آن، زمينه هاي زايندگي و توليد بيشتر دانش فراهم آيد.
2.ايجاد و انتقال هنجارها و ارزش هاي پيش نياز تحول و تعبيه نظام شخصيتي متناسب با آن :از منظراين دسته از کارکردها، نظام آموزشي، عاملي اساسي در رشد شخصيت و کسب توانايي افراد براي حضور آگاهانه و فعال در جامعه است .

نقش تعليم و تربيت در زمينه سازي ظهور
 

از ديدگاه شيعه، ظهور منجي از جمله تغييرات اجتماعي است که سرچشمه اي الهي دارد و انقلاب مهدي موعود (عج) از نظر اجرا، همانند همه انقلاب ها به زمينه هاي عيني و خارججي بستگي دارد و بايستي فضاي مناسب براي آن موجود باشد. خداوند توانايي دارد همه مشکلات و سختي ها را هموار، و با اعجاز، فضاي مناسب ايجاد کند، ولي اين روش را انتخاب نکرده است؛زيرا امتحان و ابتلا و رنجي که مايه تکامل انسان مي شود، در صورتي تحقق مي يابد که تحولات، طبيعي و مطابق با شرايط خارجي باشد. امام باقر (ع) مي فرمايد :
إذا اجتمع للإمام عدّة أهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر وجب عليه القيام و و التّغيير؛(20)
هر گاه به تعداد اصحاب شرکت کننده در جنگ بدر(313)نفر گرد امام جمع شوند، قيام و تغييردادن امور برايشان واجب مي شود .
بنابراين، مهم ترين رکن زمينه سازي ظهور و تغييرجامعه به سمت آمادگي براي حضور حجت خدا، توجه به عوامل فرهنگي واهتمام به رشد، توسعه و ارتقاي شخصيت انسان ها و پرورش کمالات انساني است که در پرتو گزينش ايده آل برتر از راه تعليم و تربيت امکان پذير است. شهيد صدرمي نويسد :
همه مي دانند که حضرت مهدي (عج) کارش محدود به يک منطقه و يک بخش از جهان نيست و بايستي همه بشر را از تاريکي ستم به روشنايي عدل، رهنمون گردد. براي اجراي چنين تحول بزرگي تنها وجود رهبر صالح کافي نيست، و گرنه در همان زمان پيامبر (ص) اين شرط وجود داشت .پس اين تحول بزرگ، فضاي مناسب جهاني مي طلبد که همه زمينه هاي خارجي لازم براي انقلاب عمومي در آن وجود داشته باشد .(21)
رسول خدا (ص) در بيان علايم آخر الزمان، از گروه هايي خبر داده است که خود را از قبل براي قيام حضرت مهدي (عج) آماده ساخته اند . ايشان مي فرمايد :
مردمي از مشرق زمين قيام مي کنند و زمينه را براي قيام مهدي (عج) فراهم مي سازند .(22)
نيز مي فرمايد :
پرچم هاي سياهي از سمت مشرق خواهد آمد که دل هاي آنان همانند پاره هاي آهن است. پس هر کس از حرکت آنان آگاهي يافت، به سوي شان برود و با آنان بيعت کند ؛ هرچند لازم باشد که روي يخ حرکت کند .(23)
حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) در روايتي مي فرمايد :
بُنَّي إِذا ماجاشَتِ التُّرکُ فانتَظِر وِلايةٌ مهديّ بقومُ فيعدِلُ؛
فرزندم !هر گاه ديدي که ملت ترک [براي حمايت ازامام مهدي (عج)]در حال جمع آوري سپاه و نيرو است، پس منتظر ظهور مهدي باش که عدالت را بر پا خواهد کرد.
نيروسازي وتربيت منتظران کارآمد ومسئول، محوري ترين عامل در زمينه سازي ظهور است.آمادگي جامعه براي ظهور حکومت مهدوي، نيازمند جلب نيرو و تعليم و تربيت آنهاست . از اين رو، منتظران بايد نيروهاي بالقوّه را براي نيروسازي حکومت مهدوي آماده سازند و با تربيت آنان، اهداف و ماهيت آن را اشاعه دند. اين نيروسازي بايد همواره استمرار و دوام داشته باشد زمينه براي اصلاح جامعه و آمادگي براي تحقق عدالت جهاني فراهم شود . کساني مي توانند در نهضت مهدوي حضورو مشارکت صحيح داشته باشند که از تعليم و تربيت متناسب برخوردار باشند. وبر اثربلوغ و رشد فکري وروحي، توان شرکت در جامعه سازي داشته باشند. روشن است که مهم ترين وظيفه دولت امام مهدي (عج)، ريشه کن کردن ستم و ستم گران از سطح جامعه و ساختن جامعه اي پاک و باطراوت در سراسر کره زمين است. پاک سازي جامعه انساني از لوث وجود پليدي ها مستلزم درگيري با پايگاه هاي سلطه اهريمناني است که منافع خويش را فقط در دل سياه جامعه دورازاولياي خدا يافته اند. پس آمادگي و پذيرش جامعه جهاني، فراهم بودن زمينه هاي مناسب اجتماعي در جهت پشتيباني از حکومت و تعداد کافي ياوران آگاه و کارآمد براي کمک رساني به رهبري و تشکيل و اداره هسته مرکزي حکومت، از عوامل دخيل در ظهور است. اين امورمهم جز با تربيت نيروواشاعه فرهنگ مهدويت ممکن نخواهد بود امير مؤمنان علي (ع) مي فرمايد :
يَحُفّونَ بِهِ يَقونَهُ بأنفُسِهم في الحروبِ وَ يکفونَه ما يُريد؛(25)
ياران امام مهدي(عج)او را در ميان مي گيرند و در جنگ ها، [هر جنگي که باشد ]با جان هاي خود از او حمايت و حفاظت مي کنند و هر چه بخواهد، از جان و دل انجام مي دهند .
انتقال فرهنگ مهدويت به نسل نو و تربيت آنها به عنوان منتظران ظهور حضرت مهدي (عج) بدون بهره گيري از شيوه هاي خاص خود ممکن نخواهد بود. يکي از اهداف انتقال فرهنگ انتظار به نسل نو، آشنا کردن آنها با وضعيت ايده آل جامعه بشري، به منظور شناخت جايگاه وضعيت موجود و سپس شناساندن وضعيت ايده آل به جامعه جهاني است. نسل نو بايد وضعيت ايده آلي را که در جامعه مهدوي تحقق خواهد يافت، بشناسد تا بتواند جايگاه وضعيت موجود را نيز نخواهد شناخت . در اين صورت، چه بسا ممکن است وضعيت موجود را بهترين وضعيتي بداند که براي بشر دست يافتني است. از اين رو، جايگاه تعليم و تربيت بس رفيع تر از جايگاه همه مناسبات ومعاملات مدني و فهرهنگي به حساب مي آيد .در آيات قرآن و روايات به تعليم و تربيت و نيروسازي توجه ويژه اي شده است . امام هادي (ع) مي فرمايد :
اگر پس از غيبت قائم شما، از دانشمندان کساني نباشند که مردم را به سوي امام زمان (عج) بخوانند و به جانب او راهنمايي کنند و بابرهان هاي خدايي، از دينش پاسداري کنند و بندگان ضعيف خدا را از شبکه هاي ابليس و ياران او و دام هاي دشمنان اهل بيت :که زمام دل ضعيفان شيعه را گرفته اند، چنان که سکان کشتي را رهايي بخشند، کسي به جاي نمي ماند، مگر اين که از دين خدا برگردد. چنين دانشمنداني، نزد خداوند، از گروه برتران به شمار مي آيند.(26)
بنابراين، يکي از تمهيدات لازم براي تحقق روند زمينه سازي، نهادينه سازي سازه ها و مؤلفه هايي است که روش ها ونگرشهاي افراد جامعه را تغيير دهد . اين تغييرو دگرگوني فرهنگي، تنها از مجراي تعليم و تربيت امکان پذيراست . اگر اصول، مفاهيم و آداب انتظار از طريق آموزش و پرورش براي اصلاح خلق و خوي افراد به سوي رفتار ديني، دروني نشود، هر گونه قانون و نهاد فرهنگي، کارکرد خود را از دست مي دهد. با توجه به نقش تعليم و تربيت و نظام آموزش و پرورش در تغييرات اجتماعي و زمينه سازي براي ظهور، به نقش نظام آموزش و پرورش در پيشبرد اهداف مهدويت و انتظار دو نوع روي کرد مي توان داشت :
روي کرد اول:آموزه مهدويت و انتظار هم چون ديگر مباحث ديني در مدارس با اختصاص چند درس از متون، آموزش داده شود .
روي کرد دوم:تدوين نظام آموزش و پرورش با نگاه به مؤلفه مهدويت و انتظار و تأثيرگذاري مستقيم در سياست گذاري ها و برنامه ريزي هاي آموزشي و تربيتي .

آسيب شناسي روي کرد اول
 

در طول سي سال عمر حکومت جمهوري اسلامي ايران، مراکز آموزشي ايران طبق روي کرد اول راه پيموده اند. در نظام آموزشي جمهوري اسلامي، بر اساس اعتقادات اسلامي ملت و قوانين و لوايح موجود(مصوّب شوراي عالي آموزش و پرورش)، اولويت و جهت گيري کلي تمام برنامه ها و فعاليت ها، تقويت ارزش هاي الهي و معنوي در دانش آموزان است.(27) با اين حال، فقط در برخي متون درسي، فصل هايي به تبيين آموزه مهدويت اختصاص داده شده است. معلم نيز هم چون ديگر دروس، به توضيح آن چه در کتاب آمده است، اشتغال داشته و دانش آموز نيز موظف بوده است در پايان سال، امتحان آنها را پس دهد. آسيب شناسي اين روي کرد از چند جهت قابل طرح است؛ کيفيت محتواي دروس، کميّت مطالب، شيوه پردازش و نگارش، چگونگي تدريس معلمان و ميزان تأثيرپذيري دانش آموزان.
تحليل وضع موجود و آسيب شناسي دقيق، نيازمند تعيين شاخص هاي عمل کردي در حيطه تربيت مهدوي و پژوهش هاي آماري است . متأسفانه پژوهش هاي آماري چنداني درباره اعتقاد به مهدويت وجود ندارد. با توجه به برخي کارکردهاي تربيتي آموزه مهدويت و انتظار و ميزان تأثير پذيري دانش آموزان ازآن، مي توان گفت يکي از شاخص هايي که مي تواند نمايان گر سلامت يا بيماربودن انديشه جامعه نسبت به مهدويت باشد، مسئله اهتمام جدّي افراد در انجام تکاليف ووظايفي است که يک فرد منتظر نسبت به امام زمان (عج) دارد.با چشم پوشي از کميّت مطالب بيان شده در دروس مدارس و پي آمد ناچيزبودن اطلاعات و ضعف معرفت دانش آموزان از آموزه مهدويت و انتظار، (28) نظام آموزشي در ساحت تربيت ديني واخلاقي چندان موفق نبوده و تأثير پذيري دانش آموزان در رفتارهاي فردي و اجتماعي از معارف ديني و مباحث عرضه شده در مدارس بسيار ناچيز و حتي منفي بوده است. (29)براساس نتيجه بسياري از تحقيقات، گروه تحصيل کرده نسبت به گروه با تحصيلات پايين تر يا بي سواد در عمل کرد ديني و اخلاقي خود هيچ برتري ندارد. حتي در برخي موارد، عمل کرد پايين تري نيزديده شده است. به بيان ديگر، حداقل مي توان پذيرفت که عمل کرد آن ضعيف يا نسبتاً ضعيف است . در نتيجه يکي از پژوهش هاي آماري آمده است:
نکته قابل توجه آن که در اکثريت قريب به اتفاق موارد نتيجه تحقيقات نشان مي دهد که تأثيرسواد و آموزش و پرورش بر عمل کرد در ساحت تربيت ديني و اخلاقي افراد، خنثي و حتي منفي است. به بيان ديگر، در پژوهش هاي مرتبط، بارها مشاهده شد که افراد داراي تحصيلات بيشتر(و يا داراي پدر و مادر با تحصيلات بالاتر)از نظر عمل کرد در تربيت ديني و اخلاقي به طور معناداري پايين تر بوده اند (اگر چه در اندک مواردي، خلاف آن هم مشاهده شده است .)(30)
ضعف آموزش و پرورش در حيطه نظام برنامه ريزي درسي وآموزش تربيت ديني علل مختلفي دارد. يکي از علل آن را مي توان ابهام در برنامه و سياست هاي نظام آموزش و پرورش نسبت به اهداف اساسي و انتظارات تربيت ديني دانست . در همان تحقيق آمده است :
از آسيب هاي جدّي در حوزه تربيت ديني، مشخص نبودن و ابهام در اهداف اساسي و انتظارات تربيت ديني است به اعتقاد برخي صاحب نظران، اهداف و انتظارات، نقطه آغازين و عزيمت تربيت ديني به شمار مي آيد که در بحث تربيت ديني کشورمان مغفول مانده است.از اينرو، بايستي انتظارات ما از حوزه تربيت ديني در آموزش و پرورش کشورمان مشخص گردد.(31)
برخي ديگرازصاحب نظران، آسيب را در مباني واصول آموزش و پرورش جست و جو مي کنند و معتقدند در وضعيت فعلي، از انتقال ارزش هاي اسلامي در مدارس هيچ خبري نيست؛ چون «روح حاکم بر نظام فعلي آموزش و پرورش در ايران، متأثرازچند مشرب فلسفي است که اختلاف معرفت شناسي و ارزشي با فلسفه اسلامي دارد. اين بدين معناست که تنها ميان نظام هاي مختلف ارزشي تعارض وجود دارد، بلکه بين ارزش هاي مورد ادعا و آن چه در عمل ارزش و مورد قبول همگان است، هم خواني وجود ندارد .»(32)
بنابراين، آن چه موجب ضعف تعليم و تربيت در مدارس ما شده، اين است که ميان اهداف حکمت اسلامي و آن چه در عمل در صحنه آموزش و پرورش اتفاق مي افتد، تضادي عميق وجوددارد که خود را در انديشه و عمل دانش آموزان نشان مي دهد. از اين رو، اگر نظام تعليم و تربيت، در اصول اعتقادي، از چند منبع نظري تغذيه کند، براي مثال، در برخي دروس، اصول ديني و در برخي دروس، اصول اعتقادي اومانيسم غربي را پذيرا شود به مقتضاي حال و مقام، نظام فرهنگي ديني و غربي را در هم آميزد و به همين سياق، امورعملي را سامان دهد، نتيجه آن، نشر بحران فرهنگي اجتماعي درميان جامعه است . (33)
برخي ديگر از متفکران، ريشه بحران را در نوع نظام آموزشي جديد مي دانند که موجب جدايي ابعاد تربيتي از يکديگر شده است. سيد حسين نصر معتقد است در تعليم و تربيت دنياي جديد، بيش از اندازه با انديشه و ذهن کودک سرو کار دارند و از تربيت جسماني و عاطفي آن جدا شده است. از اين رو، برنامه يک پارچه تربيتي وجود ندارد. وي مي نويسد:
حتي در سطح فکري نيز تعليم و تربيت امروزه پاره پاره است و از اين رو، عوامل عاطفي وجود آدمي در آن جايي ندارد. بنابراين، همه اجزاي وجود آدمي از هم جدا افتاده و بخش بندي شده است. من هميشه طرفدار نظام آموزشي کامل بوده ام و از اين رواست که از احياي نظام آموزشي سنتي اسلامي که مانند همه نظام هاي سنتي بر پايه ملاحظه همه اين عوامل با همديگر استواراست، پشتيباني کرده ام. در چنين نظمي، ميان شاگرد و معلم، رابطه انساني بسيار نزديکي حکم فرماست و معلم مانند پدر اوست.دراين جا تعليم و تربيت، پرورش نفس و ذهن، عوامل اخلاقي و حتي جسماني و نيز فکري را به يک اندازه در بر مي گيرد .(34)

پي نوشت ها :
 

*دانش آموخته سطح سه حوزه علميه قم، کارشناس ارشد فلسفه غرب دانشگاه اصفهان .
1-درباره نظريه هاي مربوط به تغييرات اجتماعي نک:گي روشه، تغييرات اجتماعي، ترجمه :منصور وثوقي، تهران :نشر ني، 1383ش؛مصطفي ملکوتيان، سيري در نظريه هاي انقلاب، تهران :نشر قومس، 1384ش؛ فرامرز رفيع پور، توسعه و تضاد، ص25-105، تهران :انتشارات شرکت سهامي انتشار، 1377ش .
2-نجف لک زايي، انديشه سياسي آية الله مطهري، ص227، قم :انتشارات بوستان کتاب، 1382ش .
3-سيد محمد باقر صدر، رهبري برفراز قرون (گفت وگو درباره امام مهدي (عج) )، تحقيق:دکتر عبدالجبار شراراه، ترجمه:مصطفي شفيعي، ص106، تهران :انتشارات موعود، 1382ش .
4-درحقيقت، خدا حال قومي را تغيير نمي دهد تا آنان حال خود را تغييردهند (سوره رعد، آيه 11).
5-سيد محمد باقر صدر، سنت هاي تاريخ در قرآن (تفسير موضوعي )، ترجمه :سيد جمال الدين موسوي اصفهاني، ص146، تهران :انتشارات تفاهم، 1381ش.
6-همان .
7-وَ مِنَ النَّاسِ من يُعجِبُکَ قَولُهُ فيِ الحَياةِ الدُّنياَ وَ يُشهِدُ اللَه عَلَي مَا فيِ قَلبِهِ وَ هُوَ أَلدُّ الخِصامِ.)
8-سنت هاي تاريخ در قرآن، ص149.
9-همان، ص150.
10-رهبري بر فراز قرون، ص 109.
11-مرتضي مطهري، يادداشت ها، ج 2، ص162، تهران :انتشارات صدرا، 1379ش .
12-يان روکس برو، نظريه هاي توسعه نيافتگي، جامعه شناسي توسعه، ترجمه :مصطفي ازکيا، ص53، تهران :نشر توسعه، 1370ش.
13-ف. ماير، تاريخ انديشه هاي تربيتي، ترجمه :ع. فياض، ص45، تهران :انتشارات سمت، 1374ش.
14-مرتضي مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، ص183، تهران :انتشارات صدرا، 1384ش.
15-به نقل از :فاطمه زيبا کلام مفرد، مکتب فلسفي ليبراليسم آموزشي و اسلام، ص30، تفرش :انتشارات مجتمع آموزشي و پژوهشي، 1384ش .
16-به نقل از :فيليپ جي اسميت، فلسفه اموزش و پرورش، ترجمه :سعيد بهشتي، ص59، مشهد:شرکت به نشر (استان قدس)، 1370ش.
17-عبدالعظيم کريمي، سازه هاي تربيت و دموکراسي، ص22، تهران :پژوهشکده تعليم و تربيت، 1380ش.
18-به نقل از :مکتب فلسفي ليبراليسم آموزشي و اسلام، ص101.
19-حسين دهقان، «توسعه انسان محور و آموزش و پرورش به آفرين»منتشر شده در :محمد علي محمدي و حسين دهقان، آموزش و پرورش و گفتمان نوين، ص128، تهران :پژوهشکده تعليم و تربيت، 1383ش.
20-محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج97، ص49، ح18، بيروت :مؤسسه الوفاء چاپ دوم، 1403ق.
21-رهبري بر فراز قرون، ص108.
22-بحارالانوار، ج51، ص78.
23-همان، ص84.
24-همان، ج 52، ص235، ح104.
25-علي بن موسي حلّي (سيد بن طاوس )، الملاحم و الفتن، ص52، نجف، بي نا، بي تا .
26-زين الدين علي عاملي (شهيد ثاني )، منية المريد (به نقل از :فصل نامه انتظار موعود، ش5، پاييز 1381، ص208).
27-مثلاً دراصل چهارم از اصول حاکم برنظام آموزش و پرورش آمده است «در آموزش و پرورش، نه تنها تعليمات ديني خاص، بلکه همه برنامه ها و آموزش ها بايد به عنوان اجزاي يک مجموعه هماهنگ اسلامي، برحسب اقتضا و گنجايش، جنبه و جهت ديني داشته باشد. برنامه ريزان و معلمان بايد درهمه برنامه ها و فعاليت ها، بنا بر مقتضيات خاص هر موضوع، به جنبه هاي الهي و تقويت بينش دانش آموزان توجه کنند .»(نک:اصول حاکم بر آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران، مصوب 1368).
28-باتفحص اين جانب در متون آموزشي مدارس ايران، از مهد کودک تا پيش دانشگاهي فهرست مطالب قابل توجه در مورد ابعاد مختلف آموزه مهدويت و انتظار به اين شرح است :
1.سال دوم دبستان:در کتاب هديه هاي آسماني (تعليم و تربيت اسلامي)، 1387، در دو صفحه، پنج سطر (35کلمه )به همراه يک نقاشي، به معرفي روز نيمه شعبان به عنوان جشن ميلاد امام زمان (عج) پرداخته شده است .
2.سال دوم راهنمايي :در کتاب فرهنگ اسلامي و تعليمات ديني، 1387، در درس سيزدهم، در چهار صفحه، به اين مباحث اشاره شده است:تولد، غيبت صغراو کبري، حديث استفاده از نور خورشيد از پشت ابر، ترسيم کوتاه از ظهور، فقيه عادل به عنوان جانشين حضرت در دوران غيبت .
3.سال سوم دبيرستان :در کتاب دين و زندگي، 1387، دو فصل به موضوع امام زمان (عج) و انتظار و دو فصل به موضوع وظايف دوران غيبت و ولايت فقيه در پنجاه صفحه آمده است . فهرست مطالب عبارتند از :درس نهم در 14صفحه با عنوان «خورشيد پنهان »:تاريخ حيات امام زمان (عج) علت غيبت چيست. چگونگي امامت حضرت در عصر غيبت، زمان پايان غيبت، ياران راستين امام (عج) درس دهم در 17صفحه با عنوان «در انتظار طلوع»، ذکر چند آيه از آيات قرآن مربوط به مهدويت، آينده تاريخ، موعود و منجي در اديان، موعود در اسلام، چگونگي عمر طولاني حضرت (عج) انتظار فردي و جمعي موعود بيان رهبر معظم انقلاب درباره ويژگي هاي منتظران، قسمتي از دعاي عهد و دو شعر، مسئوليت منتظر، جهاني شدن، جهاني سازي و مهدويت؛درس يازدهم در نه صفحه با عنوان «تداوم امامت در عصر غيبت »:ولايت معنوي امام در عصر غيبت کبرا، مرجعيت علمي در غيبت کبرا، حکومت اسلامي در غيبت کبرا، آيه نفر، روايت حضرت حجت در مورد رجوع به روات حديث، شرايط مراجع، راه هاي شناخت فقيه واجد شرايط؛درس دوازدهم در يازده صفحه با عنوان «ولايت فقيه شکل حکومت اسلامي در عصر غيبت»:گزينش ولي فقيه، تفاوت انتخاب ولي فقيه ومرجع، جمع ولايت و مرجعيت، نظام اسلامي و دموکراسي، رابطه رهبر و مردم، نسبت مردم با حکومت اسلامي، تشکيل حکومت اسلامي درعصرغيبت، قسمتي از دعاي عهد .
29-نگارنده و جمعي از دوستان، چندين سال با حضور در مدارس مقاطع مختلف شهر هاي کشور -اعم از بزرگ و کوچک کشور-به عنوان مربي و مبلغ ديني، اين ضعف معرفتي و رفتاري را مشاهده و تجربه کرده ايم.
30-مجتمع فرهنگي آموزشي علامه طباطبايي، وضع مطلوب و موجود تربيت ديني و اخلاقي (بررسي پژوهش هاي آماري نقصان هاي تربيت ديني و اخلاقي در آموزش و پرورش )سايت آفتاب www.aftab.ir.
31-همان .
32-مکتب فلسفي ليبراليسم آموزشي و اسلام، ص84.
33-اسماعيل شفيعي سروستاني، ماه نامه موعود، پيش شماره اول، سرمقاله .
34-سيد حسين نصر، در جست و جوي امر قدسي (گفت وگو ي رامين جهانبگلو با سيد حسين نصر)، ترجمه :سيد مصطفي شهر آييني، ص115، تهران :نشر ني، 1386ش.
 

منبع :نشريه مشرق، شماره 10.
ادامه دارد ....
ae



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط