بدبيني عامل لذت نبردن از زندگي
آيا تا به حال با افرادي که به همه چيز و همهکس بدبين هستند مواجه بودهايد؟ وقتي به اين افراد ميگوييم که بهتر است فکري به حال خود کنند و هر چه سريعتر يک اقدام درماني انجام دهند، پاسخ ميدهند که نيازي به مشاور و پزشک ندارند. آنها مدام براي توجيه اين شيوه فکري غلط خود در پي دليلتراشي و توجيه هستند. با اينکه بدبيني به خودي خود يک عارضه و مشکل جدي براي افراد محسوب ميشود و ميتواند مانع لذت بردن آنها از زندگي خود شود اما ميتواند عوارض جدي روي سلامتي فرد بدبين داشته باشد. به عقيده من اگر آدمهاي بدبين بدانند که اين حالت و احساسي که در قبال هر مساله دارند و افکار منفيشان چه ضررهايي برايشان دارد، حتما به موقع براي درمان خود با يک مشاور صحبت خواهند کرد.
از جمله عوارض بدبيني ميتوان به افسردگي، اضطراب و مشکلات ارتباطي با ديگران و بر هم خوردن نظم خواب و خوراک اشاره کرد. اين جنبه فکري خاص که با ديد شک و دودلي به همه محرکهاي محيطي مينگرد مدام به فرد اضطراب وارد ميکند که مبادا اتفاقي افتاده باشد، مبادا فلاني توطئهاي کند و در محل کار يا خانواده چنين و چنان شوم و خلاصه اين نگراني گاهي جنبه ترس و فوبيا ايجاد ميکند. فرد بدبين ميگويد چيزي در پشت اين واقعيت که ميبينم وجود دارد و من از آن مطلع نيستم! اين حالتها حتي افکار تکراري از يک مساله غيرواقعي را در ذهن فرد باعث ميشود و ممکن است وسواسگونه باشد. تفکر منفي داشتن درباره هر پديدهاي در زندگي موجب ميشود از زندگي لذت نبريم.
فرد بدبين از بس با ديده شک و ترديد در افراد مينگرد، ارتباط خود را با آنها مخدوش ميکند. حتي شريک زندگي او نيز از اينکه دايم بايد سعي کند وي را متقاعد سازد و بگويد کاسهاي زير نيم کاسه نيست خسته ميشود و کمکم صحبتهاي بين آنها محدود شده و روابطشان خدشهدار ميشود، چرا که تصميم ميگيرد کمتر درخصوص مسايل مختلف با شريک بدبين خود صحبت کند و مجبور نباشد تفسيرهاي او را از هر حرف يا حرکتي که هيچ منظور و مقصودي در پشت خود پنهان نداشته است، بشنود. به هر حال مشاورهدرماني الزامي است و شايد لازم باشد تلفيقي از مشاوره و دارودرماني انجام گيرد. برخي ترشحات بيوشيميايي مغز ممکن است اشکال داشته باشد وهمين تجويز به موقع صورت نگيرد و داروها تعادل بيوشيميايي لازم برقرار
ميکنند و افکار درست شکل ميگيرند و بيماري بدبيني فرد درمان ميشود. پس نبايد در صورت صلاحديد پزشک، از خوردن دارو امتناع کنيد.
منبع: www.salamat.com
/ک
از جمله عوارض بدبيني ميتوان به افسردگي، اضطراب و مشکلات ارتباطي با ديگران و بر هم خوردن نظم خواب و خوراک اشاره کرد. اين جنبه فکري خاص که با ديد شک و دودلي به همه محرکهاي محيطي مينگرد مدام به فرد اضطراب وارد ميکند که مبادا اتفاقي افتاده باشد، مبادا فلاني توطئهاي کند و در محل کار يا خانواده چنين و چنان شوم و خلاصه اين نگراني گاهي جنبه ترس و فوبيا ايجاد ميکند. فرد بدبين ميگويد چيزي در پشت اين واقعيت که ميبينم وجود دارد و من از آن مطلع نيستم! اين حالتها حتي افکار تکراري از يک مساله غيرواقعي را در ذهن فرد باعث ميشود و ممکن است وسواسگونه باشد. تفکر منفي داشتن درباره هر پديدهاي در زندگي موجب ميشود از زندگي لذت نبريم.
فرد بدبين از بس با ديده شک و ترديد در افراد مينگرد، ارتباط خود را با آنها مخدوش ميکند. حتي شريک زندگي او نيز از اينکه دايم بايد سعي کند وي را متقاعد سازد و بگويد کاسهاي زير نيم کاسه نيست خسته ميشود و کمکم صحبتهاي بين آنها محدود شده و روابطشان خدشهدار ميشود، چرا که تصميم ميگيرد کمتر درخصوص مسايل مختلف با شريک بدبين خود صحبت کند و مجبور نباشد تفسيرهاي او را از هر حرف يا حرکتي که هيچ منظور و مقصودي در پشت خود پنهان نداشته است، بشنود. به هر حال مشاورهدرماني الزامي است و شايد لازم باشد تلفيقي از مشاوره و دارودرماني انجام گيرد. برخي ترشحات بيوشيميايي مغز ممکن است اشکال داشته باشد وهمين تجويز به موقع صورت نگيرد و داروها تعادل بيوشيميايي لازم برقرار
ميکنند و افکار درست شکل ميگيرند و بيماري بدبيني فرد درمان ميشود. پس نبايد در صورت صلاحديد پزشک، از خوردن دارو امتناع کنيد.
منبع: www.salamat.com
/ک