امکان سازگاري قانونمندي جامعه و تاريخ با آزادي انسان(4)
و) شيوه هاي تأثير جامعه و تاريخ بر فرد
1. مشروعيت اخلاقي جامعه
2. خصلت شي وارگي جامعه
3. خصلت دروني شدن جامعه
اريک فروم معتقد است سير اجتماعي شدن با تعيين شيوه زندگي فرد، ساختمان خوي او را به قالب خاص مي کشد و از سوي ديگر، خصايص جديدي که در خوي پرورش يافته اند، عوامل ديگري را به وجود مي آورند که در پرورش بعد اقتصادي و اجتماعي مؤثر مي افتند و در فرآيندي اجتماعي نفوذ مي کنند. با اينکه اين خصايص بدواً به عنوان عکس العمل در برابرتهديد نيروهاي جديد اجتماعي و اقتصادي به ظهور مي رسند، امابه تدريج به نيروهاي مولد تبديل مي شوند و تحولات اجتماعي و اقتصاد را بيشتر بسط مي دهند.(7)
آنچه خصلت تأثيرگذاري جامعه را افزايش ميدهد، گذشت زمان يا تاريخ است. برگر معتقد است مخالفت با نهادهاي اجتماعي در ابتدا آسان است، ولي به تدريج از طريق تبديل شدن به سنت، براي نسل هاي بعد امري لايتغير جلوه مي کند و ديگر مخالفت با آن دشوار مي شود.(8)
ز) شيوه هاي تأثير فرد برجامعه وتاريخ
1. ايجاد تغيير در ايده آل ها و آرمان ها
الف. ايده آل هاي مأخوذ از وضعيت موجود: به نظر شهيد صدر اين ايده آل که ريشه در عادت و طاغوت دارد، قدرت ايجاد تغيير در جامعه ندارد.
ب.ايده آل مأخوذ از آينده: از نظر شهيد صدر اين نوع ايده آل نيز باعث تغيير نمي شود، زيرا ايده آل بايد نامحدود باشد و اين دو نوع ايده آل، محدود است، زيرا ساخته خود بشر است.
ج. ايده آل مأخوذ از دين: به نظر شهيد صدر اين تنها ايده آلي است که قدرت ايجاد تغيير و دگرگوني را دارد، زيرا در بيرون از ذهن محدود انسان ريشه دارد؛ از اين رو نامحدود است.(10) يکي ديگر از صاحب نظران تأثير عمده فرد بر اجتماع را چنين بيان مي کند: تأثير در زمينه اعتباريات صرف، تأثير در زمينه فنون، صنايع و اختراعات، تأثير در زمينه علوم و معارف حقيقي، تأثير در اعتبارات واجد منشأ حقيقي (ارزش هاي ديني، اخلاقي و حقوقي) وتأثير در زمينه قدرت هاي اجتماعي. (11) روشن است که جز قسم اخير، همه به طور مستقيم در فکر و انديشه انسان ريشه دارد.
2. پيامدهاي کنش
اين امر به سبب اهميت خود يکي از خصوصيات سنت هاي اجتماعي نيز قلمداد شده و از آن به «تحويل و تبديل ناپذيري سنت ها» تعبير گرديده است. مقصود از تبديل ناپذيري سنن الهي اين است که آن دست از پيامدهاي رفتارهاي گروهي و اجتماعي که در آيات و روايات، سنت الهي شمرده شده است، جانشين پذير نيستند. مقصود از تحويل ناپذيري سنن الهي آن است که پيامدهاي رفتارهاي گروهي (که در مورد جوامع و امت هاي گذشته تحقق يافته) قابل تغيير و دگرگوني نيست و جابه جايي در آن رخ نمي دهد. قرآن مجيد در آيات مختلف، عواقب ناگواري را که دامن گير امت هاي ناصالح گذشته شده يا پيامدهاي خوشايندي را که اجتماعات صالح گذشته از آن بهره مند شده اند، بيان کرده است و در پايان آيات، از اين مطلب سخن گفته شده که آن پيامدها تحويل و تبديل پذير نيستند.(14) از بررسي آيات مختلف روشن مي شود که خداوند از دو نوع تأثير «در زمان» و «هم زمان» صحبت کرده است؛ يعني برخي آيات بيانگر آن است که فرد نمي تواند از تبعات و مسائل جامعه اي که خود يا ديگران در ايجاد آن مؤثر بوده، فرار نمايد. خداوند به اين حقيقت اشاره نموده است: «واتقوا فتنه لا تصيبن الذين ظلموا منکم خاصه واعلموا ان الله شديد العقاب» (15) در تأثير «در زمان» خداوند جامعه را مرتبط و متصل به گذشته و آينده مي داند؛ نسل گذشته زيربنا و پايه هاي جامعه امروزي بوده و جامعه امروز نيز اساس جامعه آينده خواهد بود. در بسياري از آيات قرآن کارهاي پيشينيان به نسل امروز نسبت داده شده است. براي مثل، خداوند در آيات 181- 183 آل عمران يهوديان زمان پيامبر اسلام را قاتل انبياء پيشين معرفي مي نمايد، در حاليکه گذشتگان آنها قاتل بودند. اين نوع محاکمه بارها در قرآن تکرار شده و علت آن هم اين است که نسل امروزي به کار اجدادشان راضي بوده اند و همين رضايت، سرنوشت اينها را با گذشتگان شان پيوند داده است. وقتي جامعه جديد با سرنوشت متفاوت شکل مي گيرد که اين عُلقه، قطع شود. (16)
از اين آيات، اين حقيقت استنباط مي شود که ملاک تشکيل جامعه، پيوند جسمي افراد نيست، بلکه مهم پيوند روحي و شيوه تفکر است.
همچنين روشن شد افراد از طريق انديشه و رفتار، نقش مهمي در تحولات تاريخي و اجتماعي خود ايفا مي کنند. بنابراين بايد همواره به اين دو بعد توجه کرد.
نتيجه
پي نوشت ها :
*دانش آموخته جامعه المصطفي العالميه و دانشجوي دکتري جامعه شناسي دانشگاه تهران
1. ر. ک: پيتر برگر و توماس لوکمان، ساخت اجتماعي و واقعيت، ترجمه عزت الله فولادوند، ص144- 159.
2. جنيفر له لومان، ساخت شکني دورکيم، ترجمه شهناز مسمي پرست، ص 72- 75.
3. ر.ک : برگر، همان.
4. جنيفر له لومان ، ساخت شکني دورکيم، ترجمه شهناز مسمي پرست، ص 76- 78.
5. همان، ص86- 89.
6. دارندورف، انسان اجتماعي، ترجمه غلامرضا خديوي، ص 87.
7. اريک فروم، گريز از آزادي، ترجمه عزت الله فولادوند، ص 118.
8. پيتر برگ و توماس لوکمان، ساخت اجتماعي واقعيت، ترجمه عزت الله فولادوند، ص 80 به بعد.
9. سيد محمد باقر صدر، سنت تاريخ در قرآن، ترجمه سيد جمال موسوي، ص96.
10. همان، ص 101، 112و 120.
11. محمد تقي مصباح، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 231.
12. «اي کسانيکه به خدا ايمان آورده ايد اگر تقوا پيشه کنيد، براي شما وسيله جداسازي حق از باطل قرار مي دهد، و گناهان تان را مي پوشاند».
13. «خداوند مثلي زده است: منطقه آبادي که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزيش از هر جا مي رسيد؛ اما نعمت هاي خدا را ناسپاسي کردند و خداوند به خاطر اعمالي که انجام مي دادند، لباس گرسنگي و ترسي را بر اندام شان پوشانيد».
14. سيدمحمد باقر صدر، سنت تاريخ در قرآن، ترجمه سيد جمال موسوي، 53-53.
15. «از فتنه اي بپرهيزيد که تنها به ستمکاران شما نمي رسد و بدانيد خداوند سخت کيفر است.» (انفال: 25).
16. محمد مهدي آصفي، فلسفه تاريخ در آينه وحي، ترجمه مصطفي طباطبايي، ص 25و 33-36.
آصفي، محمد مهدي، فلسفه تاريخ در آينه وحي، ترجمه مصطفي طباطبايي، قم، انتشارات مؤسسه امام خميني، 1385.
آگبرن نيم کف، زمينه جامعه شناسي، ترجمه و اقتباس ا. ح . آيان پور، تهران، نشر گسترده، 1381.
باقي نصرآبادي، علي، سير در انديشه هاي اجتماعي شهيد مطهري، قم، مرکز انتشارات و دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1377.
برگر، پيتر و توماس لوکمان، ساخت اجتماعي واقعيت، ترجمه عزت الله فولادوند، ترجمه فريبرز مجيدي، تهران، انتشارات انديشه عصر نو، 1375.
بودون، ريمون، منطق اجتماعي، ترجمه عبدالحسين نيک گهر، تهران، سازمان جاويدان ، 1377.
بيرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه باقر ساروخاني، تهران، کيهان، 1367.
پوپر، کارل، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، خوارزمي، 1380.
پوپر، کارل، فقر تاريخي گري، ترجمه احمد آرام، تهران، خوارزمي، 1358.
تريک، راجر، فهم علم اجتماعي، ترجمه شهناز مسمي پرست، تهران، نشر ني، 1384.
دارندورف، رالف، انسان اجتماعي، ترجمه غلامرضا خديوي، تهران، آگه، 1377.
دفتر همکاري حوزه و دانشگاه، درآمدي بر جامعه شناسي اسلامي، قم، دفتر همکاري حوزه و دانشگاه ، 1363.
رجبي، محمود، «قانون مندي جامعه و تاريخ» تاريخ در آينه پژوهش سال اول، ش 2، 1380.ص 63- 23.
ساروخاني، باقر، «مدلهاي علي»، نامه علوم اجتماعي، (ج2،ش2)، 1370.
ساروخاني، باقر، درآمدي بر دايره المعارف علوم اجتماعي، تهران، کيهان، 1370.
سروش، عبدالکريم ، درس هايي از فلسفه علم الاجتماع، تهران، ني 1372.
سروش، عبدالکريم، علم چيست؟ فلسفه چيست؟، تهران مؤسسه فرهنگي صراط، 1375.
صدر،محمد باقر، سنت هاي تاريخ در قرآن، ترجمه دکتر سيد جمال موسوي، بي تا.
فروم، اريک، گريز از آزادي، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1370.
في، برايان، فلسفه امروزين علوم اجتماعي، ترجمه خشايار ديهمي، تهران، طرح نو، 1381.
گلابي، سياوش، اصول و مباني جامعه شناسي، تهران، نشر ميترا، 1378.
گورويچ، ژرژ و ديگران، طرح مسائل جامعه شناسي امروز، ترجمه عبدالحسين نيک گهر، مشهد، دانشگاه مشهد، 1347.
گورويچ، ژرژ جبرهاي اجتماعي و اختيار يا آزادي انساني، ترجمه حسن حبيبي، تهران، شرکت سهامي انتشار، 1358.
گيدنز، آنتوني، مسايل محوري در نظريه اجتماعي، ترجمه محمد رضايي، تهران، انتشارات سعاد، 1384.
له مان، جنيفر، ساخت شکني دورکيم، ترجمه شهناز مسمي پرست، تهران، نشر ني، 1385.
ليتل، دانيل، تبيين در علوم اجتماعي، ترجمه دکتر عبدالکريم سروش، تهران، موسسه فرهنگي صراط، 1372.
محسني، منوچهر، جامعه شناسي عمومي، تهران، کتاب خانه طهوري، 1357.
مصباح ، محمد تقي، اسلام و آزادي در شريعه خرد، به کوشش علي اکبر رشاد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي، 1376.
مصباح، محمد تقي، جامعه وتاريخ از ديدگاه قرآن، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1372.
مصباح، محمد تقي، معارف قرآن، ج1و 3، قم، مؤسسه در راه حق، 1368.
مصباح، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج2، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1366.
مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج2، تهران، صدرا، 1374.
منتسکيو، روح القوانين، ترجمه و نگارش علي اکبر مهتدي، تهران، امير کبير، 1362.
ميلز، سي رايت، بينش جامعه شناختي، ترجمه عبدالمعبود انصاري، تهران، شرکت سهامي انتشار، 1360.
تاريخ در آينه پژوهش-شماره 25
/ك