دین و معنویت (1)

دین بشری ، مجموعه عقاید ،اخلاق و قوانین و مقرراتی است که بشر با فکر خود وبرای خویش تدوین و وضع کرده است. ازاین رو ،این دین در راستای همان خواسته ها، انتظارات او را برآورده می سازد واسیر هوس و بزار دست همان انسان است و انسان به گونه ای آن را تنظیم نموده که تمام قوانین و مقرراتش به سود او باشد وچیزی را بر او تحمیل نکند.1
سه‌شنبه، 24 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دین و معنویت (1)

دین و معنویت (1)
دین و معنویت (1)


 

نويسنده: سعید مرادی




 

تعریف دین و اقسام آن:
 

مراد از دین مکتبی است که از مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقررات اجرائی تشکیل شده است و هدف آن، راهنمائی انسان برای سعادتمندی است. دین به این معنا بر دو قسم است

: دین بشری ودین الهی .
 

دین بشری ، مجموعه عقاید ،اخلاق و قوانین و مقرراتی است که بشر با فکر خود وبرای خویش تدوین و وضع کرده است. ازاین رو ،این دین در راستای همان خواسته ها، انتظارات او را برآورده می سازد واسیر هوس و بزار دست همان انسان است و انسان به گونه ای آن را تنظیم نموده که تمام قوانین و مقرراتش به سود او باشد وچیزی را بر او تحمیل نکند.1

پیامدهای دین بشری2 :
 

پیامدهای عمده دینی که بر اساس خواست انسان شکل بگیرد.

رهائی وعدم تعهد ومسئولیت:
 

اگر بشر به تدوین و تنظیم دین بپردازد چون اصل کلی این است که هرکس بر اساس ساختار روانی و بدنی خود می اندیشد وعمل می کند
« کل یعمل علی شاکلته »3
اگر خدای او هوسش باشد دین او مجموعه هواها و افکار هوس مدارانه اوست و هرکس بر اساس هوس عمل کند هرگز خود را مسئول نمی داند.

واکنش در برابر دین الهی:
 

انسان تنظیم کننده و تدوینگر دین ، بر ضد دین الهی واکنش نشان می دهد و به مبارزه برضد آن بر می خیزد و در نهایت ، آن را تکذیب می کند یا آورنده آن را به قتل می رساند چنان که قرآن کریم می فرماید:
« کلما جائهم رسول بما لاتهوی أنفسهم فریقا کذبوا و فریقاً یقتلون »4
دین الهی مجموعه عقاید و اخلاق و قوانین ومقررات اجرائی است که خداوند آن را برای هدایت بشر فرستاده است تا انسان در پرتو تعالیم آن ، هوا و هوس خود را کنترل و آزادی خود را تأمین کند . چرا که دین الهی است که به حقیقت انسان و نیازهای اوتوجه دارد و برنامه کامل و همه جانبه ای ارائه می کند که انتظارات او را از همه نظر بر آورده سازد که مصداق اتم واکمل دین الهی ، دین مبین اسلام است.5
نکته قابل توجه در تعریف دین الهی این است که دین الهی علاوه بر اینکه آزادی را برای زندگی بشر به ارمغان می آورد ، هوس های اورا نیز در حد اعتدال نگه می دارد. بنابراین اگر به دین و دستورات آن درست عمل شود که آرزوی خیلی از افراد است وادعا می کنند که دین محدودیت است و سلب آزادی از انسان جامه عمل پوشیده می شود، البته آزادی حقیقی و تا منظوراز آزادی چه باشد. آیا آزادی بی قید و بندی است که بدنبال آن هزاران مشکل و مفسده سد راه انسان را فراگیرد که اورا از حرکت بسوی کمال بازدارد ؟ یا آزادی تأمین آنچه که انسان را از قید هوس ها شهوت رانی ها واسیر هواها بودن آزاد کند ومرغ جان را از قفس تن رها کند و اورا در مسیر کمالش سوق دهد؟!

انتظارات متقابل انسان ودین:
 

ازآنان که به ستیزه جوئی و مبارزه با دین خود را مشغول می کنند و در مقابل دین ودستورات رهایی بخش وسعادتمندانه آن می ایستند باید پرسید مگر اینان از دین چه انتظاراتی دارند و آیا دین الهی چه کاستی در زندگی بشر گذارده است که ایشان در پی تأمین آن کاستی بر آمده و در مقابل دین از خود مقاومت نشان می دهند.
برخی انتظار بشر از دین را به سر رجوع انسان به دین معنا کرده اند. چنانکه درگذشته متکلمان گفته اند: چرا انسان باید به دین رجوع کند؟ و اغلب می گفتند: وجوب شکر منعم و دفع ضرر محتمل ، ما را وا می دارد تا دین را بشناسیم وآن رابپذیریم وبه محتوای آن عمل کنیم.6
انتظار انسان ازدین به معنای تقاضای انسان از دین است. چنان که بیمار از طبیب انتظار دارد وتقاضا می کند که بیماریش را بشناسد و راه دفع و پیش گیری از بیماری و راه دفع و پیش گیری از بیماری و راه دفع ودرمان آن را بشناسد واورا راهنمایی کند که چگونه باید بیماری را دفع و رفع نماید. اما انتظاری که دین از انسان دارد به معنای اقتضا و فرمان است زیرا دین پیام خالق است . او فرمان می دهد و بشر باید امتثال کند . نه اینکه خدا از انسان تقاضا داشته باشد زیرا اگر تمام جهان را کفر فرا گیرد آسیبی به خدا نمی رسد.
بنابراین انتظار دین از انسان، اقتضا و فرمان است چنان که انتظار طب و طبیب از بیمار ، انجام دستور و عمل به نسخه است .7

ریشه های مشکلات و بحرانهای جهان معاصر:
 

* فقدان نظرات بنیادی مذهبی، اخلاقی و فلسفی درباره هستی و انسان، مفهوم زندگی ، شرائط زندگی بشر، خوشبختی، استفاده صحیح و سالم اززندگی و امکاناتی که بشربه مدد آن می تواند به سعادت برسد.
* فقدان پاسخ های مطمئن و موثق به رازهای هستی و آغاز و انجام آن.
* فقدان ارزش های مذهبی و اخلاقی که می توانست تصمیم ها و عمل کردها را هدایت کند و روز به روز ضایعات بیشتری را به بار می آورد.8

دین ومعنویت ازدیدگاه غربیان:
 

ازدیدگاه متفکران غربی دین به تدریج از معنا و مفهوم اصلی خود فاصله گرفته است به گونه ای که دین ، وحی وبعث رسل نیست بلکه هر نوع احساس غیر حسی و تجربه های غیرعادی جزو مصادیق دین شمرده می شود وبا عنوان دین به دیگران عرضه می شود ودین یک پدیده انسانی و زمینی است نه آسمانی و مأموریتی الهی .
در یک چنین دینی هیچ گونه مقررات الزام آوری برای پیروان آن وجود ندارد و همه چیز در این نوع دین مباح است بنابراین برای درک معنویتهای این چنینی و دستیابی به احساسهای معنوی از هر وسیله ای می توان استفاده کرد مثل : مواد مخدر،شراب ، همجنس بازی و...

دین از منظر اسلام:
 

همانگونه که در تعریف دین گذشت ، دین مجموعه ای از اعتقادات ، ارزشها و اوامر ونواهی می باشد که از طرف خداوند بوسطه وحی بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله والسلم القاء شده واو مأمور ابلاغ والقاءاین مجموعه به مردم است که سعادت وخوشبختی وکمال افراد ونجات ابدی آنها در هردو عالم درسایه عمل به این احکام حاصل می شود.9
با توجه به این دودیدگاه در مورد دین ومعنویت این نتیجه حاصل می شود که دین گرائی ومعنویت رایج در جهان غرب کنونی کاملاً نقطه مقابل و در تضاد با دین گرایی و معنویت از نظر اسلام است و تنها نقطه مشترک بین این دو تلاش در جهت رهایی و نجات از محدوده تنگ عالم طبیت و باز کردن غل وزنجیر حس گرایی می باشد.
بیشترین آراء و تئوریها در باب دین ومعنویت گرایی در حوزه فلسفه وروان شناسی ساخته و پرداخته شده است. برخی از جامعه شناسان ضمن رد نظر کسانی که برای دین و معنویت هیچ بهائی قائل نیستند، بر اصالت دین ونقش بسزای آن در زندگی انسان پا فشاری می کنند. الوین گواونر معتقد است که علت مخالفت با دین و نفی اعتبار وارزش آن،ریشه در ناکامی برخی از نظریه پردازان و جامعه شناسان در مقام ارائه راه حل علمی برای اداره جامعه دارد. به عبارتی ، برخی جامعه شناسان به تبع اگوست کنت که در ابتدا بر این عقیده بود که واقعیت مساوی است با محسوسات و عقلانیت یا همان حس گرایی مطلق ، و بعدها به دنبال در گرو نهادن دل نسبت به عشق زنی و زنجیر اسارت محبت او به گردن انداختن به دنبال تأسیس آئینی جدید به نام « دین انسانیت» افتاد بدین وسیله بسیاری از پیروانش از او جدا شدند ـ درپی ارائه وابداع دین جدید و تبیین آیین نوینی برای اداره جامعه بوده اند که به دنبال آن برای خود، مقام و مرتبه ای همانند پیامبران قائل بودند اما به علت ناتوانی در ایفاء نقش پیامبران با اصل دینداری ومنصب نبوت به معارضه پرداختند و با فرافکنی، هر نوع دینداری و دین ورزی را ناهنجار وخلافی قلمداد نمودند. با توجه به همین واقعیت است که پارسونز معتقد است: « هرگاه در جامعه اش عشق به خدا و توجه به اخلاق و معنویت تضعیف گردد آن جامعه دچار بحرانهای شدید میگردد و چاره چنین بحرانهایی فقط از طریق تأکید بر اخلاق و تقویت احساسات افراد نسبت به مقدسات و حفظ دین میسر خواهد گشت.»10

پیدایش منشاء دنیوی برای دین درقرن هیجدهم:
 

فیلسوفان و دانشمندان درباره جایگاه دین و در زندگی انسان تا پیش از سده هیجدهم صریحاً وبه شکل رسمی سخن نمی گفتند. اما ناگهان در سده هیجدهم بر خلاف گذشته به گمان ورزی درباره دین ومنشاءدین دست زدند وتلاش کردند تا برای آن منشاء دنیوی بیابند ودررابطه با دین،به عنوان نظامی از اعتقادات که جماعت ها صرف نظر از حقیقت آن و فقط به دلیل برآوردن یکی از نیازهای اساسی بشری به آن روی می آورند، نظریات متفاوتی ارائه می دهند.11

فوائد دین12 :
 

اکنون پس از بررسی تعریف دین ودیدگاههای اسلام وغرب درمورد آن به برخی ازفواید دین از کلام خواجه نصیرالدین طوسی اشاره می کنیم:
از بین بردن ترس
رفع نیاز انسان در شناخت حسن وقبح افعال
شناساندن اشیاءسودمند وزیان آور به انسان
حفظ نوع انسانی
تعلیم صنایع و فنون سودمند
تعلیم اخلاق و سیاسات
بیان ثواب و عقاب اعمال
معرفی انسان کامل به عنوان قلب عالم هستی
همبستگی اجتماعی
معنا بخشی به زندگی13
شایداین فایده از مهمترین فواید دین باشد، زیرا زمانی زندگی برای انسان معنا دارد که بداند هدف ومعنای آن چیست وبرای چه آفریده شده است . در واقع اگر معنای زندگی را در جهت تأمین جاودانگی وابدیت انسان تبیین کنیم به یکی از عظیم ترین و اصلی ترین فواید دین دست یافته ایم . به همین دلیل گفته اند: سرّ حاجت انسان به دین جاودانه بودن آن وزندگی اخروی اوست و اگر جاودانگی مطرح نباشد زندگی لغو خواهد بود.
* راهنمائی به زندگی با آرامش
* پاسخ به احساس تنهائی14
یکی ازفوائد دین ودین باوری وایمان به خدا ومعاد این است که انسان خدا باور هیچگاه احساس تنهائی نمی کند . زیرا باور دارد که خداوند ازرگ گردن به او نزدیکتر است « نحن اقرب الیه من حبل الورید» وهرجا که باشد خدا با اوست « هومعکم أینما کنتم» وهمچنین تنها خدا انسان را درک می کند وبین انسان وتمام حقیقت اوحائل می شود « انّ الله یحول بنی المرء وقلبه» وخداوند از سر و پنهان تو از سر آگاه است «انّ الله یحول بین المرء یعلم السرّ و أخفی»
* دین و تمدن15
یکی از آثار و فواید دین ، شکوفائی تمدن است زیرا هرجا که دین حضور پیدا کرد تمدن جلوه های بیشتری ازخود ارائه کرده است
برای روشن شدن نقش دین در شکوفائی و رشد تمدن ابتدا تعریف تمدن ومشخصه های آن را بیان می کنیم.

پى‏نوشتها:
 

1- آیة الله جوادی آملی ، انتظار بشر از دین ، ص24
2- همان ص25
3- اسراء /84
4- مائده /70
5- همان ص26
6- همان ص28
7- همان ص88
8- همان ص14
9- رضا حبیبی، دین ومعنویت گرائی ، حدیث زندگی ، شماره 125، مرداد وشهریور 1382،ص 103
10- همان ص102
11- آیة الله جوادی آملی ، همان ص23
12- همان ص40
13- همان ص45
14- همان ص46
15- همان ص48
 

* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : saeedmoradi2179



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط