دین و معنویت (2)
تعریف تمدن:
رابطه دین وتمدن 16 :
با توجه به رسالت دین که همان رسیدن به قرب الهی و تأمین حیات ابدی انسان است در واقع دین خواسته های انسان را تصحیح وتعدیل می کند تا اوبه حیات جاودانه اش نایل شود ونقش دین در هدایت انسان ، یک نقش فعال ومؤثر است نه یک نقش انفعالی و تابع و تأثیر پذیر17از دیگر فوائد دین اینکه اطاعت الهی سبب آسان شدن خطرناک ترین راهها می شود.
« و لقد أوحینا إلی موسی أن أسر بعبادی فآضرب لهم طریقاً فی البحر یبساً لا تخاف درکاً ولاتخشی» 18
وبه موسی وحی کردم که بندگان مرا شبانه از شهر مصر بیرون ببر ، سپس راهی از میان دریا برای آنها پدید آور و از تعقیب فرعونیان ترسناک مباش.
وبالعکس تمرد ازهدایت الهی و هدایت رسول او سبب می شود که آسان ترین راه به صورت زیر در آید:
« قال فانّها محرمة علیهم اربعین سنة یتیهون فی الارض فلا تأس علی القوم الفاسقین»19
خدا گفت : چون آنها مخالفت امر کردند، شهر بر آنها حرام است وباید چهل سال دربیابان سرگردان باشند پس تو بر این قوم فاسق متأسف مباش.
حقیقت انسان:
انسان موجودی است دو بعدی، بعدی از وجود اوهمان جسم وبدن مادی اوست که محدوداست به زمان ومکان و متشکل از نیازهای جسمی ومشترک بین انسان وحیوان ومتعلق به عالم ماده می باشد وبعد دیگر وجود او که جنبه روحانی ومعنوی اورا تشکیل میدهدومتعلق به عالم فرا طبیعت وخارج از محدوده زمان ومکان است که از آن به روح الهی یاد می شود .
«فإذا سویّته ونفخت فیه من روحی»20
اصل انسان همان روح الهی اوست وبدن، فرع وپیرو روح است . بلکه بدن قشر است و روح لبّ، « اصل الانسان لبّه » اصل وحقیقت انسان جان ملکوتی اوست وچون شناخت روح انسان دشوار است،شناخت نیازهای او ومعرفت بیماریها و درمان آن نیز دشوار خواهد بود. 21پس در این میان باید برنامه ای باشد که او را برای درک این بیماریها و درمان آنها آگه سازد تا در پرتو آن به سعادت ابدی که همان به اوج رساندن این جان آدمی است راهنمایی سازد که این برنامه مدون همان دین الهی است .
معرفت دینی چیست؟22 :
« من دخل فی هذا الدین بالرجال أخرجه مسند الرجال کما أدخلوه فیه و من دخل فیه بالکتاب والسنة زالت الجبال قبل أن یزول».
«کسانی که عامل گرایش آنها در شناخت دین،دیگران باشند،ممکن است همان افراد آنها راازدین دور نمایند . اما کسانی که از راه قرآن وسنت به شناخت دین اقدام نماید هیچگاه زوال دین در او راه پیدا نخواهد کرد.»
در واقع از دیدگاه امام صادق علیه السلام ، شناخت دینی باید با بهره گیری ازخرد و اندیشه وازطریق دو منبع موثق برای شناخت دین، یعنی قرآن وعملکرد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وامامان ، صورت گیرد. هر انسانی باید دین را با تمام و وجود درک کند نه اینکه به صورت اجباری یک سری مسائل رابه نام دین به خورد دیگران بدهیم وآنها هم بی هیچ حرفی آنها رابپذیرند.این خلاف مکتب الهی است. چرا که از نظر مکتب وحی هر انسانی صاحب شخصیت وکرامت ذاتی می باشد « ولقد کرّمنا بنی آدم» 23 که با دریافت منطقی دین برای اوحاصل میشود.
ملاصدرا دررابطه با معنای « لا اکراه فی الدین » می گوید : « از آنجا که دین یک امر باطنی است وکسی جز خداوند بر باطن انسان آگاه نیست ، اجبار واکراه در آن راه ندارد.» وی در تأیید این سخن به روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم استناد می کند که می فرماید:
« لیس الدین بالتمنی »
دین با آرزو وخواهش حاصل نمی شود . بلکه از سنخ عقیده و جهان بینی است .24
برای دین مثل بسیاری از مفاهیم و پدیده های دیگر تعاریف متفاوتی دگر دشه است وهرکس ازدید وزاویه خاص، به دین نگاه نموده و برای آن تعریف ارائه داده است .اما اگر دین را یک راه شناخت معنی کنیم ،شناختی که ازراه دین برای انسان حاصل می شود ، برترین شناخت محسوب می شود.25
البته در این میان از نقش انقلاب اسلامی نباید غافل شد که حقیقتاً تحولی شگرف در دین شناسی در جامعه بوجود آورد وجوانان با اشتیاق فراوانی وارد این عرصه شدند وجای خرسندی است که جوان امروز رویکردی دینی پیدا کرده است و در مقایسه با جوان پیش از انقلاب، رشد چند برابر در گرایش به دین داشته است گرچه که در سالهای اخیر شاید این شور و گرایش نسبت به سالهای قبل کمتر شده باشد اما به هر حال درصد جوانان و گرایش آنها در ابعاد مختلف دین مثل تقلید، حلال وحرام، طهارت،روزه، نماز، امر به معروف ونهی از منکر ، روابط بین زن ومرد و... متفاوت است .مثلاً دربعد روزه طبق آمار امسال 84% جوانان خود را مقید به روزه گرفتن می کنند و بر این نظرهستند که میزان گناهان و لغزشها در ماه مبارک رمضان به علت روزه گرفتن بسیار کمتراست .26
بدون تردید نمود دینداری ومعرفت دینی را در یک جامعه می توان با میزان گرایش جوانان آن به دین ، اندازه گیری نمود. همچنانکه هر مقداراین قشر با ارزش های دینی فاصله داشته باشند دینداری در کلیت آن دچار آسیب میشود. یکی از علل سست شدن بنیه معرفت دینی جوانان، ترویج فرهنگ ظاهر گرائی درمسائل دینی است. بدیهی است که خیلی ازافراد تلاش می کنند برای دینی جلوه دادن محیط اطرافشان ،صورت دینداری ایجادنمایند بدون آنکه به اصل دین وفهم آن بپردازند.27
سرّ وحدت دینی:
اسلام دین را به عنوان قانون اساسی زندگی فردی ـ اجتماعی درتمام شئون فرهنگی ،اقتصادی ، نظامی و... می داند که آن را به منظور قیام مردم به قسط وعدل که از ارکان صلح جهانی است معرفی می کند.29
دین کیمیای معنوی:
مفتقر متاب رو ، از در اوبه هیچ سو
زآن که مس وجود را فضه اوطلا کند.31
در کیما گری دین که عامل پویائی پیروان خود است، می توان به سخن گهر بار رسول گرامی اسلام (صلی الله ئعلیه واله)استشهاد نمود که فرمود:
« فاعمل عمل من یرجوأن یموت هرماً و احذر حذرمن یتخّوف أن یموت غداً »
«عمل کن مانند عمل آن کسی که امید دارد که هرگز نمی میرد وعمری جاودانه دارد (نسبت به کارهایت در دنیا ) و نسبت به آخرت و پرهیز ازگناه چنان رفتار کن که گوئی فردا خواهی مرد.»32
یقیناً اگر انسان در زندگی چنین عمل نماید دنیائی سازنده وآخرتی پر بار خواهد داشت واین است اثر کیمیائی دین بر روی زندگی انسان.
نظریات برخی از جوانان در مورد دین:
* دین برای جوان ها یک چیز خشک و سخت نشان داده شده است . باشنیدن نام دین ،صحراهای عربستان ، خیمه وزندگی قبیله ای ، دوران زندگی پیامبر (صلی الله علیه واله) به ذهنم می آید چون قوانین دین تاریخی بوده ودر چارچوب های 1400سال پیش جا می گیرد . خیلی از جوان ها فکر میکنند دین با چوب بالای سر آدم منتظر ایستادن است واصلا ً طرفش نمی روند.33
* دین به نظرم مجموعه ای از ایده ها وعقیده هاست ودیندار کسی است که به آن چیزی که واقعاً پایبند است ،عمل کند.34
* تعریف دین اگر با عقل جور در بیاید و ملازم با آن باشد پذیرفته شده است وگرنه چرت وپرت است.35
* دین نوعی ظلم است چون دین مرا به عنوان یک فرد صاحب حق واراده نمی شناسد.
* پاسخ جوان دانشجوئی به این سؤال که چرا دین میان جوان ها به این روز افتاده است این است که چون خواستند به ما تلقین کنند.به جای اینکه بستری آماده کنند که بتوانیم در آن فکر کنیم وبه شناخت واندیشه ای برسیم، مدام کوبیده اند در کله مان! هی در کله مان فرو کرده اند وهی از ما باز خواست کرده اند، این شده دین، درست مثل آدمی که گرسنه نیست هی غذا بخورانند ،بالامی آورد دیگر . ولی اگر مهلت دهند فرد خودش احساس نیاز کند، می آید دنبالش ببیند چیست؟ از کجا آمده ؟ چرا آمده؟36
* جوانی دیگر در رابطه با خودش و دینی می گوید: یک زمانی گاز دین را گرفته بودم و تخت گاز می رفتیم و وقتی پرسیده می شود یعنی چه ؟ پاسخ می دهید یعنی دعای کمیل ،شب قبلش توسل، دوشنبه و پنجشبه هم روزه ،این وقتی بود که راهنمایی بودیم . دبیرستان که آمدیم چون با بچه ها بودیم این مسأله یکی کم کمرنگ شده ، خب با بچه ها بودیم ،راستش این کارها کسلمان کرد. پرسیده می شود چرا؟پاسخ می دهد ،خب آدم هفته ای دوشب بنشیند بی خود گریه کند کسل می شود.و البته نمی شود گفت بی خود ولی درروحیه آدم خیلی اثر میگذارد .دیگر اینکه آن وقت ها خیلی چیزها را تقصیر قضاوقدر می گذاشتیم ، بعد دیدیم اشتباه میکردیم چون بچه هائی که درآن خط نبودند خیلی از ماموفق تر بودند. مثلاً دیدیم میگویندقرآن حفظ کنید حافظه تان قوی می شود بعداً دیدیم درست نیست. وقتی سؤال می شود جداً حفظ کردی ببینی چه می شود؟ می گوید: آن موقع یک چیزهائی خواندیم، حفظ کردیم ، بعد کم کم زده شدیم مثلا نمازمان راهم گذاشتیم کنار . منتهی فکر کردیم،دیدیم دیگر داریم خیلی زیادی دوری می کنیم، این شد که معتدلش کردیم وآلان برایمان عادی است ولی خب نماز صبح را نمی خوانیم .37
نه افراط ونه تفریط ! اگر دین آنگونه که حقیقتاً هست برای این جوان وامثال اوبه طرز صحیح ودرست مطرح شود ومسائل آن تبیین شود وفرد بفهمد که در سایه عمل به دستورات آن است که سعادت حقیقی دست پیدا می کند به عنوان نمونه بداند که همین دین وخدا ورسول اواز فردی که پیوسته در گوشه ای خلوت بیتوته کند وروزها روزه بگیرد وهمه زندگی اش نماز ودعا وذکر وقرآن و.. باشد واززندگی ،اجتماع ،خانواده واطرافیان بی خبر باشد ونسبت به آنها کوتاهی نماید وحتی نسبت به حق خود و بهره وری ولذت از آنچه که خداوند باری اوحلال نموده است چنانکه خود خداوند میفرماید:
« ولاتنس نصیبک من الدنیا» 38
بهره ات را هم ازدنیا فراموش مکن
بیزار است وهرگز اسلام و دین به چنین چیزی دعوت ننموده اند، هرگز این افراط و تفریط ها ونهایت دین زدگی ها دربین افراد ونسل جوان مشاهده نمی شود.
اگر این جوان بفهمد که دین در نهایت اعتدال است وهمسو وهمگن با فطرت آدمی و آنچه انسان می پسندد منتهی از طریق درست و پسندیده وبداند که پاسخ تمام کاستی ها وکمبود ها زندگیش در دین است دیگر چنین تصوری از دین وچنین عملی را در قبال دستورات دینی ندارد که یکدفعه چنان زیاده روی نماید که از آن طرف بیفتد و یکدفعه هم چنان کوتاهی نماید که از این طرف بیفتد که حتی واجبات دین و وظیفه اش را هم انجام ندهد. فرموده مولی علی علیه السلام است در نهج البلاغه می می فرمایند: «الیمین و الیسارمضله وطریق الوسطی هی الجادّة »
براستی اگر دین واولیاء دین وشخصیت ومنش ور فتار رهبران معصوم ما و دستورات و رهنمودهای نجات دهنده آنها در زندگی ، کارشناسانه بررسی و برای جوانان ما بازگو شود و آثار و تأثیرات مثبت ومنافعی که در سایه عمل صحیح به این دستورات و رهنمودها واعتقادات سالم ، فرد وجامعه را فرا می گیرد تبیین شود ونقطه های کور در اعتقادات و باورهای جوانان ما نسبت به دین وجود نداشته باشد قطعاً هرگز مواجه با این افراط وتفریط ها ومعنویت زندگی ها نخواهیم بود.
به امید روزی که دین حقیقی به دست صاحب حقیقی آن برای همه ما تبیین واجرا شود. انشاء الله
پىنوشتها:
16- همان ص49
17- همان ص59
18- طه/77
19- مائده /26
20- حجر/29
21- جوادی آملی ، همان ص60
22- حسین وحدتی ، جوان ومعرفت دینی ، نگاه حوزه ، شماره 49-50 ، فروردین واردبیهشت 1378، ص135
23- اسراء/70
24- حسین وحدتی همان ص135
25- همان ص133
26- جام جم ،شماره 1271،25مهر 1383، ص13
27- حسین وحدتی ، همان ص134
28- آیة الله جوادی آملی ، همان ص178
29- همان ص182
30- همان ص150
31- همان به نقل از دیوان آیة الله حاج شیخ محمد حسین اصفهانی
32- همان ص151
33- گفتگو ا زگروه مصاحبه نیستان، شما می گوئید نه؟، نگاه حوزه ، همان ص147
34- همان ص148
35- همان ص150
36- همان ص151
37- همان ص156
38- قصص/77