اي کريمي که در زمين اميد شاعر : انوري هرچه رست از سحاب جود تو رست اي کريمي که در زمين اميد هست زاحوال بدسگال تو چست لغزي گفتهام که تشبيهش چون مرکب کني دو حرف نخست آنچه از پارسي و تازي او نامي از نامهاي دشمن تست در مزان هرکه بيندش گويد \N باز چون با ز پارسيش افتاد وانچه باقي بماند از تازيش در ... مادرش چه سخت و چه سست مر مرا در شبي که خدمت تو هست همچون شمايلش به درست دادهاي آن عدد که بر کف راست روي بختم به آب لطف بشست ...