هيچ سر آستان تو بنسود

هيچ سر آستان تو بنسود شاعر : انوري که کله گوشه بر سپهر نخست هيچ سر آستان تو بنسود ديو در دولت تو حرزپرست باز در طاعت تو کبک نواز که ازو هيچ ديو فتنه نجست آن شهابست...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هيچ سر آستان تو بنسود
هيچ سر آستان تو بنسود
هيچ سر آستان تو بنسود

شاعر : انوري

که کله گوشه بر سپهر نخستهيچ سر آستان تو بنسود
ديو در دولت تو حرزپرستباز در طاعت تو کبک نواز
که ازو هيچ ديو فتنه نجستآن شهابست کلک مسرع تو
گرد تشويش از جهان بنشستابر عدل تو نايژه بگشاد
آز هم در زمان ز فاقه برستهمتت دامن کرم بفشاند
بيم دست تو چرخ را از دستاي به جايي که از علو بفکند
چون بر آتش بود قدم پيوستانوري را ز حرص خدمت تو
گاه و بي‌گه چه هوشيار و چه مستنتواند که زحمتت ندهد
اي جهان بر در تو بارش هستهست اينک نديم حلقه‌ي در
آسمان با علو قدر تو پستاي به همت بر آفتابت دست
هيچ پيرايه بر زمانه نبستبهتر از گوهر تو دست قضا
آرزوهاش در جگر نشکستهيچ دل با تو بد نشد که فلک


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط