خسروا اين چه حلم و خاموشيست شاعر : انوري صاحبا اين چه عجز و مايوسيست خسروا اين چه حلم و خاموشيست ملک در دست مشتي افسوسيست آخر افسوستان نيايد از آنک راست چون پير کافر روسيست اولا نايبي که نيست به کار نيک سياح روي و سالوسيست ثانيا اين کمال مستوفي بر سر منهي و جاسوسيست ثالثا اين قوام رعنا ريش مردکي حيلتي و ناموسيست رابعا اين کريم گنده دهن بتر از رهزنان چپلوسيست خامسا اين محمد رازي کز گراني چو کوه بعلوسيست سادسا اين ثقيل مفسد...